رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
استاد محمد شجاعی؛

مهندسی فکر / جلسه چهارم

تاریخ انتشار:
فکر هم در حرکت ما به سمت اصل و ریشه مان و مسائل ماوراء طبیعی کمک می کند، هم در تنظیم روابط خودمان و با دیگران، هم این که به یک شناخت دقیقی از خودمان می رسیم و هم یک ارزیابی درستی از خودمان پیدا می کنیم.
تمرکز و فکر

حجاب عادت، آفت تفکر انسان

انسان باید این قدرت و شجاعت را داشته باشد که بتواند خلوت هایی داشته باشد که در آن فکرهای مستمر انجام دهد و به طور منظم و مستمر این عبادت را انجام دهد. تمام مقدمات عبادی که در اسلام به آن اهمیت داده شده برای ایجاد تمرکز و فکر است. نماز، حج و روزه برای این بوده که ما را به خلوتی بکشانند و از طبیعت جدا کنند و با نظام هستی و معشوق حقیقی خودمان آشنا شویم، انس بگیریم و حرکت کنیم. اگر کسی خودش مستقیماً بتواند این مقدمات را برای خودش فراهم کند، از بقیه سبقت می گیرد. پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) می فرماید: وقتی می بینید مردم زیاد عبادت می کنند، شما بیشتر فکر کنید تا بتوانید از بقیه مردم سبقت بگیرید. نماز و حج و ... حداقل های تضمینی است که ما در حالت فکر قرار بگیریم. در آن تمرکزها باید با فکرهای اساسی روبه رو شویم. با توحید، الحمدلله رب العامین و... این عبادات بهانه ای است تا فکر کنیم.

بدترین نوع حجاب که ذهن را کور می کند، عادت است. بزرگ ترین آفت فکر، عادت است. عادت نمی گذارد که شما واقعیت را آن طور که هست ببینید. اگر کسی نتواند حجاب عادت را کنار بگذارد، هیچ وقت رشد انسانی پیدا نمی کند باید بتوانید نگاه عادی را کنار بگذارید

در حج «مشعر» داریم. یعنی محل شعور، یعنی جای دقیق نگاه کردن. شعر یعنی مو. شعور غیر از یک درک معمولی است. یعنی ریزبینی و باریک بینی. یعنی پیچش مو را دیدن. در عرفات به یک عرفان خاصی می رسید. در تفکر خیلی اهمیت دارد که انسان فضاهایی را برای خودش درست کند. افرادی می توانند این کار را بکنند که قوت داشته باشند. آدم هایی که در بعد انسانی اشرافی نیستند و در بعد «من» خودشان، خودشان را بزرگ نمی بینند وقتی به آن ها بگویید یک ساعت فکر کن و با نظام ابدی و بی نهایت خودت و هستی های بی نهایت خودت روبه رو شو، این شخص نمی تواند باید خیلی خوراک بخورد تا کم کم ببیند که می شود این احساس را داشت که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) پدر حقیقی ماست و نسَب ایشان به ما بیش از پدر طبیعی ماست. بعضی ها نمی توانند حس فرزندی امام زمان را بگیرند.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: شما خانواده آسمانی تان باید مهم تر از خانواده زمینی تان باشد. این آیه در مورد صله ارحام آمده ولی غایت تأویل این آیه این است که شما با ما صله ارحام داشته باشید. فقط نباید به عنوان یک رابطه دینی با ایشان برخورد کنیم، ایشان ما را از پدر و مادر بیشتر دوست دارند. ارتباط من در حقیقت باید بیشتر از پدر طبیعی ام باشد. اگر برای کسی این قضیه جان بگیرد، خواهد دید که چه اتفاقات مبارکی برایش رخ خواهد داد. آدم به جایی برسد که عضویتش در خانواده آسمانی اش بیش از عضویت در خانواده زمینی اش باشد. باید خودش را با فکر به این حقیقت برساند که من آن قدر که مال اهل بیت(علیهم السلام): هستم مال فرزند و خانواده ام نیستم. در این صورت نوع نگاه و برنامه ریزی ما فرق خواهد کرد. مفهوم دنیا کاملاً عوض خواهد شد. هرقدر که به دنیا نگاه می کنیم، همه را از دریچه ارتباط با خانواده خودمان نگاه می کنیم و این در مسائل ما تأثیر خواهد گذاشت.
در داستان شاه و طوطی، طوطی رنگ آسمانی را از دست داده بود و رنگ زمینی پیدا کرده بود. یک زن یا یک مرد با تشکیل خانواده، تعلق به خانواده جدید پیدا می کنند. حتی توصیه می شود که وقتی می خواهید یک مرد را انتخاب کنید ببینید چه قدر به پدر و مادرش خدمت می کند. حالا توجه کنید که ما یک زمان مال خدا بودیم به زمین آمدیم و حال که می خواهیم برگردیم همه چیز یادمان رفته است. وقتی می گویند؛ خدا، معاد، بازگشت، من همه چیز را با حیثیت جنسی و بدنی می بینم حواسم نیست که من نه زن هستم نه مرد.

«انا لله»؛ یعنی ما مال خدا هستیم. ما قرار است که همیشه با خانواده آسمانی مان باشیم. متأسفانه تعلق ما به زمین و به خانواده زمینی مان بیشتر است. وقتی می گوییم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها مادرت است فقط یک خانم مقدس به نظرم نیاید که دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و همسر امیرالمؤمنین علیه السلام است، باید این طور نگاه کنم که من فرزند این خانم هستم، می توانم به ایشان تکیه کنم و روی ایشان حساب کنم. این نگاه یک آدم مؤمن است. آدم مریض نمی تواند این گونه فکر کند. در مرض روح، جلوی ادراک آدم بسته می شود. وقتی فکر کنم یادم می آید که قبل از این که به زمین بیایم با یک کسی دیگر بودم و خیلی چیزها شفاف می شود برای همین از هر عبادتی ارزشش بیشتر است. در فکر، شدن وجود دارد ولی در عبادت «لعل» است شاید بشود شاید نشود. «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون»[آیه 183 سوره بقره]؛ در فکر قطعاً آدم می شود، تصمیم می گیرد، قدرتمند می شود و عمل می کند.
«تفکر ساعه خیر من عباده سبعین سنه»[چهل حدیث امام خمینی(ره)، ص ۱۹۱]؛ کمی فکر، بهتر از عبادت 70 سال است. تأثیر عبادت 70 سال را می گذارد. وقتی فکر می کنید، ادامه دهید. اگر نمی توانی خودت را در شرایطی قرار بده که حتماً مجبور شوی فکر کنی. هیچ چیز از نظر تأثیر بالاتر از فکر نیست.
امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند؛ «اوصیکم بتقوی الله و ادامه التفکر»[مجموعه ورّام، ج 1، ص 53]؛ من شما را به اندیشیدن مدام سفارش می کنم. اگر کسی چنین گوهری را به دست بیاورد و شجاعت این را داشته باشد که در روز فکر کند به اطرافیان و خودش از نظر جسمی و روحی برسد و بعد بنشیند و فکر کند می بیند که چه قدر نتایج خوبی دست می دهد.

انسان اول از موقعیت های کوچک استفاده کند بعد موقعیت های بالاتر. همیشه وقتی فکر می کنید هر نتیجه ای که می گیرید بنویسید. می فهمید که بدون مطالعه و استاد به نتایج خوبی می رسید. «لا علم کالتفکر»[حکمت 113 نهج البلاغه]؛ بالاترین علم فکر کردن است. 99 درصد افرادی که می خواهند طلاق بگیرند فکر نمی کنند که دارند یک زندگی را از هم می پاشند. اگر یک فهرستی از معایب و محاسن همدیگر را بنویسند همیشه فهرست کمالات و خوبی ها بیشتر از بدی ها بوده است. فکر، جلوی تصمیمات اشتباه و عجله کردن ها را می گیرد. تازه می فهمند که خودشان مشکل داشتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند؛ شما همیشه درخت را در چشم خودتان نمی بینید ولی یک خار را در چشم دیگران می بینید. در روایت داریم؛ سخت ترین مرحله اخلاق، انصاف است. هرچه برای خودت می خواهی برای بقیه هم بخواه. شما هروقت برخورد شخصی با کسی دارید بهتر این است که خودتان را جای طرف مقابل بگذارید.
پس فکر هم در حرکت ما به سمت اصل و ریشه مان و مسائل ماوراء طبیعی کمک می کند، هم در تنظیم روابط خودمان و با دیگران، هم این که به یک شناخت دقیقی از خودمان می رسیم و هم یک ارزیابی درستی از خودمان پیدا می کنیم. نگذاریم آن قدر سرمان شلوغ شود که فرصت فکر از ما گرفته شود و در این بی فکری ها تصمیم بگیریم و عمل کنیم.
در چشم و هم چشمی ها اگر دقت کنیم که اگر این مسئله حل شود چیزی عوض نمی شود و بود و نبود آن هم فرقی ندارد، خیلی از مشکلات حل خواهد شد.
سیرک به این دلیل جالب است که می بینید اگر یک برخورد مناسب با یک حیوان وحشی داشته باشید می توانید از او توقع برخوردهای معقول داشته باشید. می شود یک حیوان وحشی را تربیت کرد. فکر، بخش حیوانی ما که وحشی است را رام می کند. وقتی رام شود می بینید چه اتفاقات قشنگی دارد اتفاق می افتد. یک دانش آموز دست از بازگوشی هایش برداشته و ذهن وحشی اش را متمرکز کرده تا به یک جایی برسد. همه این ها به برکت تمرکز و انتقال اطلاعات منظم پیش می آید. قرن های پیش کسی تصور نمی کرد که بشود به کره ماه راه پیدا کرد یا با هواپیما امکان پرواز داشته باشد و امکانات جدید را باور نمی کرد. فکر باعث می شود که تمام قوایی که شما مهار کردید متمرکز کنید.
بدترین نوع حجاب که ذهن را کور می کند، عادت است. بزرگ ترین آفت فکر، عادت است. عادت نمی گذارد که شما واقعیت را آن طور که هست ببینید. اگر کسی نتواند حجاب عادت را کنار بگذارد، هیچ وقت رشد انسانی پیدا نمی کند باید بتوانید نگاه عادی را کنار بگذارید. باید به عالم برزخ که چند سال دیگر در آن موقعیت قرار می گیریم فکر کنیم. جایی که میلیاردها برابر زیباتر و بهتر از این جاست. فقط در مورد مرگ فکرهای بد می کنیم. من قرار است به آغوش حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام که مادر و پدر حقیقی و اصل و ریشه حقیقی ما هستند برگردم آن ها که ما را خیلی بیشتر از پدر و مادر حقیقی خودمان دوست دارند. از چه چیز باید بترسم؟ نگرانی پدر و مادر در دنیا این است که فرزندشان سالم متولد شود. «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم»[آیه 89 سوره شعراء]؛ اصل تولد خیلی قشنگ است باید سالم متولد شویم تا پیش پدر و مادر حقیقی مان شرمنده نشویم. باید از این مسئله بترسیم. اگر ترس و دلشوره ای هست برای بد رفتن است وگرنه اصل رفتن که خیلی زیباست. فکر باعث می شود که نوع انتخاب ها و ارتباطات من تغییر کند. ما اصلاً برای ملحق شدن به خانواده آسمانی مان هیچ کدام از برنامه هایمان را تغییر نمی دهیم. ما اصلاً تصمیم نگرفته ایم که به ایشان ملحق شویم وگرنه خیلی از انتخاب ها و ارتباطاتمان رنگ دیگری پیدا می کرد. ما با توجه به تعلق به خانواده ابدیمان تصمیم نمی گیریم. تصمیم بگیریم که ملحق به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شویم و با ایشان زندگی کنیم. خیلی از ما حضرت را از خانه هایمان بیرون کرده ایم. اگر حس پدر و فرزندی پیدا کنیم نسبت به حضرت خیلی نگاه ها تغییر می کند.

1172 سال است که پدر ما آواره و طرد شده است. شب اول قبر اولین سؤالی که از ما می پرسند در رابطه با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. درمورد امام حسین علیه السلام از ما نمی پرسند. نقش ما در این آوارگی حضرت چه بوده است؟ ندای «هل من ناصر ینصرنی» حضرت را شنیدیم و چه کردیم؟ ما خیلی بی غیرت و بی عاطفه هستیم خیلی راحت بدون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) زندگی می کنیم. باید فکر کنیم، دست به دست هم دهیم و هرکاری از دستمان برمی آید برای حضرت انجام دهیم.
پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) فرمودند: اگر کسی صبح از خواب بیدار شود و دغدغه مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست.

عناوین مورد بحث در این جلسه:

  • تمام مقدمات عبادی که در اسلام به آن اهمیت داده شده برای ایجاد تمرکز و فکر است.
  • مشعر در حج یعنی محل شعور، جایی که باید دقیق نگاه کنیم.
  • بالاترین علم، فکر کردن است.
  • بدترین نوع حجاب که ذهن را کور می کند، عادت است.
  • فکر باعث می شود که نوع ارتباطات و انتخابات انسان تغییر کند.
  • بزرگترین آفت فکر، عادت است.

منبع: بحث مهندسی فکر (4)، ۱۳۸۷/12/10؛ از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی/ منتظران منجی
---------------------------
مطالب تکمیلی:
مهندسی فکر/ جلسه اول
مهندسی فکر / جلسه دوم
مهندسی فکر / جلسه پنجم
مهندسی فکر/ جلسه ششم
مهندسی فکر/ جلسه هفتم

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا