جان میلْتون(John Milton)، شاعر بزرگ قرن هجدهم انگلستان، در 9 دسامبر سال 1608میلادی در لندن به دنیا آمد. او از کودکی به شعر و ادبیات علاقه ای ویژه پیدا کرد و در 21 سالگی اولین اثر مشهور خود را به نام سرود تولد مسیح(علیه السلام) سرود. وقایع دوران زندگی میلتون او را به شدت آزار می داد به طوری که تصمیم گرفت علیه بیدادگری قیام کند. میلتون از سی سالگی وارد مبارزات شدید سیاسی علیه پادشاه و استبداد و برای دفاع از آزادی قلم و بیان شد و این مبارزه را بیست سال ادامه داد. با این حال این مبارزات به هدف مطلوب او نیانجامید و او خسته و رنجور، گوشه انزوا گزید و به خلق آثار هنری خویش پرداخت. در این حال بود که بر اثر نوشتن و مطالعه زیاد، بینایى چشمان خود را از دست داد و با آغاز دوباره استبداد، سوزناک ترین اشعار خود را به نظم درآورد. میلتون در سال 1660میلادی، کور و خسته و نومید، اثر جاویدانش با نام بهشت گمشده را سرود. وی در این اثر، داستان عصیان شیطان در برابر خدا و سرگذشت آدم و حوا را به منظور توجیه مشیت الهی نسبت به بشر باز می گوید. این اثر، یکی از بزرگ ترین حماسه های منظوم جهان به شمار می رود و از لحاظ استحکام کلام، در ادبیات انگلیس بی نظیر است، به طوری که میلتون را پس از شکسپیر، در ردیف اول قرار می دهد. ویژگی شعر میلتون، در استحکام، صراحت و ظرافت آنهاست. تعادل و ترکیب شعر با موضوع و هماهنگی آن دو با هم با پیچیدگی های اوزان، در تمامی آثار میلتون به چشم می خورد. جان میلتون، شعر آزاد را با چنان استحکام و صراحت و ظرافتی می سازد که هیچ یک از معاصرانش به آن دست نیافته اند. اشعار مختلف او، ادراک بی نظیرش را در پیچیدگی های اوزان خوش آهنگ نشان می دهد. آهنگی که از تعادل ساختمان و ترکیب استادانه شعر با بیان موضوع، اعم از خطابه نویسی یا داستان پردازی، حاصل می شود. نثر میلتون نیز بسیار فصیح و استوار است و هنر نمایشی او نیز در حد قابل قبولی قرار دارد. نفوذ عظیم میلتون در آثار نویسندگان انگلیسی و آلمانی نیز به خوبی دیده می شود. به طور کلی، شعر میلتون، ثمره وقوف کامل او بر ادبیات یونانی و لاتینی است که بر اثر استعداد و نبوغ خاص شاعر، به ادبیات انگلیسی می پیوندد و با آن تکامل می یابد. جان میلتون آثار دیگری نیز دارد که بهشت بازیافته، روح شادمان و روح اندوهناک نیز از آثار معتبر جهان به شمار می روند. جان میلتون سرانجام در هشتم نوامبر سال 1674میلادی در شصت وشش سالگی درگذشت، در حالی که هرگز نتوانست آن چه را می خواست، به چشم ببیند.