اشْتِفان تسوایگْ(Stefan Zweig)، رمان نویس و نویسنده برجسته اتریشی در 28 نوامبر سال 1881میلادی در وین پایتخت این کشور به دنیا آمد. وی در جوانی به دنبال ذوق و استعداد خویش، برای تحصیلْ رشته ادبیات و فلسفه و تاریخ را برگزید. محیط اتریش و ارتباط مداوم آن با جهان، شوق آشنایى با دنیای پهناور را در او برانگیخت. از این رو، همه عمرْ، چون مسافری خستگی ناپذیر به جهان گردی پرداخت. چندین بار سراسر اروپا را در نوردید، به امریکای شمالی و جنوبی، هند، سیلان و افریقا سفر کر و، بر وسعت فرهنگ خود افزود. در جریان این سفرها، وی علاوه بر آشنایى با کشورها، زبان های گوناگون را فراگرفت، چنان که پیش از آنکه نویسنده شود، مترجمی معروف گشت و از آثار برجسته نویسندگانْ ترجمه های زیبایى به عمل آورد. اشتفان تسوایگ کار ادبی را با سرودن قطعاتی منظوم آغاز کرد اما او که به آثار نمایش نامه نویسان بزرگ علاقه داشت پس از چندی تصمیم گرفت که خود به نمایش نامه نویسی بپردازد. تسوایگ که در دوره جنگ جهانی اول معتقد گشته بود که نباید برتری معنوی و فکری کلّی جهانی را فدای تعصب کورکورانه و افسار گسیخته میهن پرستی کرد، بر ضد تجهیزات و تسلیحات جنگ آثاری انتشار داد. وی هم چنین عقیده داشت که نباید فریفته اخلاق و عادات تصنُّعی و ظاهری جامعه ای شد که در حال انحطاط است، بلکه باید به تعمُّق و شناخت و تحلیل روانی پرداخت. از این جهت، بیشتر آثارش تحت تاثیر عقاید روان کاوی قرار دارد. تسوایگ در آثار خود به وصف بحران هایى که ریشه اش در عمیق ترین ضمیر ناخودآگاه آدمی وجود دارد، می پردازد و حالت های بیمارگونه توجه او را بیشتر به خود جلب می کند. اشتفان تسوایگ در برخی آثار خود بنای کار را بر اساس زندگی نامه بزرگان و نویسندگان گذارده است تا تفسیری خاص و قطعی از آنان به دست دهد. در این میان، با آنکه شیوه نگارشش با لحنی پرطمطراق همراه است، از نقاشی عالی و تصویرهای ذهنی بدیع و موضوع غنی برخوردار می باشد. اشتفان تسوایگ در سال 1934میلادی اتریش را ترک کرد و پس از استقرار در لندن به تابعیت انگلستان در آمد. وی پس از آن راهی امریکا شد و در اوت سال 1941میلادی تصمیم گرفت در برزیل اقامت گزیند. در این کشور بود که از وضع مبهم و تاریک اروپا در جریان جنگ جهانی دوم سرخوردگی یافت تا اینکه در 23 فوریه سال 1942میلادی در 61 سالگی به همراه همسرش خودکشی کرد.