ویژگی های امام حسین ( علیه السلام) در زیارت اربعین
ویژگی های امام حسین (علیه السلام) در زیارت اربعین
بهترین راه برای شناخت بیشتر شخصیت امامان: به ویژه امام حسین (علیه السلام) یاری گرفتن از حضرات معصومین (علیهم السلام) می باشد و ما برای رسیدن به این مقصود در این مقاله سخنان دربار پیشوای صادق شیعیان، امام صادق (علیه السلام) را در زیارت اربعین برگزیده ایم.
در زیارت اربعین، مضامین عالیه ای را ملاحظه می کنیم که مملو از شناخت و معرفت ویژگی های یک امام و رهبر الهی برای تحکیم اعتقادات شیعه است. شیخ طوسی; این عبارات فاخر را در زیارت اربعین از «صفوان بن مهران جمال» روایت می کند که وی از مولایمان حضرت صادق (علیه السلام) آموخته و برای ما نقل کرده است. این مجموعه ارزشمند به طور کامل به دوره امام شناسی است و هر انسان موحدی را با ویژگی های یک رهبر الهی آشنا می کند، به این جهت توجه و عنایت به این زیارت از ویژگی های هر شیعة تمام عیار محسوب می شود.
امام حسن عسگری (علیه السلام) در این مورد فرموده است: «علامات المؤمن خمس: صلاة احدی والخمسین و زایرة الاربعین و التختم بالیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم؛ پنج چیز از نشانه های مؤمن است: گزاردن پنجاه و یک رکعت نماز [واجب و نافله در هر شبانه روز]، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن [هنگام نماز]، و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.»[1]
با مطالعة این نوشتار پاخس این پرسش روشن می شود که چرا زیارت اربعین از نشانه های ایمان و شیعه بودن است؟ با این هدف به شرح چند فراز از این زیارت گرانقدر می پردازیم:
تأثیر کلمات معنوی در زائر
در ابتدای زیارت اربعین می خوانیم: «السلام علی ولی الله و حبیبه السلام علی خلیل الله و نجیبه؛[2]سلام بر لوی خدا و حبیب [خاص] او! سلام بر دوست [و محبوب] و برگزیده خدا».
ولی، نجیب و خلیل خدا؛ چهار ویژگی امام حسین (علیه السلام) است که تک تک این واژه ها برای معرفی یک رهبر الهی کافی است. این اوصاف امام آثار تربیتی فراوانی بر روح و جسم زائر دارد که از جمله با اظهار این کلمات ولایت و دوستی خدا را در وجودش تقویت می کند. وقتی زائر با تمام وجود به صاحب چنین وصای تعظیم می کند، روح و جسم خود را تحت الشعاع این خصلت های پرفضیلت قرار می دهد.
مفهوم سلام در زیارت
سلام، یکی از نام های خدای عزوجل است. هنگامی که زائر این نام خدا را بر زبان جاری می کند، می خواهد بگوید: ای امام! خداوند حافظ مرام و مکتب تو باشد و آن را از گزند دشمنان سلام بدارد. همچنین سلام به معنای اظهار تسلیم شدن در برابر فرمان امام است. گذشته از این دو معنا، سلام به معنای تعهد به آسایش، امنیت و سلامتی از طرف خود است ووقتی زائر به حضرت سلام می دهد، در واقع اعلام می دارد که هیچ آزار و آسیبی از ناحیه من در آن وقت و پس از آن به آن امام نخواهد رسید؛ زیرا هدف تمامی آن بزرگواران هدایت و اصلاح مردم و اعلای کلمه توحید و ترویج طاعت خداوند رد میان مردم بوده است. به این جهت آنها از معصیت خدا و تخلف از اوامر و نواهی او، اخلاف ناپسند مردم از قبیل خود بزرگ بینی، حرص، ریا، بخل، حب، قدرت، غیب، آزار رساندن و ... اذیت خواهند شد.
زائر باید حال خود را به گونه ای قرار دهد که مرود رضایت امام باشد، نه مایه اذیت آن حضرت. آنگاه در سلام دادن به امام صادق (علیه السلام) است. زائر باید دل را با آب توبه شستشو داده، اشک پشیمانی از دیدگان فرو ریزد، و پس از آن به امام عرض سلام داشته باشد.
زائر با عرض سلام، خود را به آن حضرت نزدیک نموده و با تکرار این واژه ادب، روح و روان خود را به لحاظ نزدیکی به ایشان، از پستی ها، رذائل و آلودگی ها پاک می نماید و سلام را چنان با ادب و خلوص و اشک و آه بر دل القا می نماید تا سلامتی کامل حاصل گردد و موجب جواب سلام آن بزرگوار گردد.
در واقع زائر با عرض سلام بر آن حضرت و یارانش چهره اجتماعی ـ سیاسی خود را نمایان ساخته و اعلان می دارد که نه تنها با بت درون خود مبارزه می کند؛ بلکه همانند خود آن بزرگوار، با طاغوتیان، ظالمان، مستبدان و خائنین به مردم در ستیزه بوده و با شعار سلام، خود را در زمره یاران آن حضرت قرار می دهد.[3]
ویژگی های امام حسین (علیه السلام)
1. مقام عبودیت
در فرازی از زیارت اربعین می خوانیم: «السلام علی صفی الله و ابن صفیه السلام علی الحسین المظلوم الشهید؛ سلام بر بنده خالص، و فرزند بنده خالص خدا، سلام بر حسین مظلوم شهید».
عبودیت از ویژگی های امام حسین (علیه السلام) و پیروان آن گرامی است. تا فردی به مقام بندگی خالص خدا نرسد، هرگز نمی تواند به سوی کمال حرکت کند. خداوند در قرآن فرموده: (وَالصَّافَّاتِ صَفّاً)؛[4] یعنی قسم به آن نفوسی که از روی حقیقت و صمیم قلب در حضور من در مقام اطاعت و بندگی خالصانه صف کشیده، مرا برای خود، مراد و مقصود قرار داده، به غیر از من به هیچ چیز دیگری التفات نمی کنند.
و در جایی دیگر بندگی خالصانه را منشأ علم و رحمت الهی قلمداد کرده، می فرماید: (فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَینَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً)[5] «[موسی (علیه السلام) و همراهش] بنده ای از بندگان ما را یافتند که رحمت و موهبت عظیمی از سوی خود به او داده، و علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم».
این آیه نشان می دهد که برترین افتخار هر انسانی آن است که بنده خالص خدا باشد و این مقام عبودیت است که انسان را مشمول رحمت الهی می سازد و دریچه های علوم را به قلبش می گشاید. در حقیقت جوهره علم الهی از عبودیت و بندگی خدا سرچشمه می گیرد.
اساساً رمز دستیابی امام حسین (علیه السلام) به مقامات والا، عبودیت و تسلیم محض خدا بودن آن حضرت بود. همان چیزی که در هر زیارتی به آن شهادت می دهیم و حتی خود حضرت همواره به آن افتخار می کرد، نمونه اش این روایت است:
امام حسین (علیه السلام) به همراه «انس بن مالک» به کنار قبر مادربزرگش حضرت خدیجه (سلام الله علیها) آمدند. امام در کنار قبر آن بانوی اسلام گریه کرد، سپس به انس فرمود: مرا تنها بگذار! انس می گوید: به کناری رفتم و از دید آن حضرت پنهان شدم. آن حضرت به نماز و ذکر و دعا مشغول شد. وقتی که مناجاتش به طول انجامید، نزدیک آمدم، شنیدم که اینگونه نجوا می کرد:
«یا رب! یا ربّ! انت مولاه فارحم عبیدا! الیک ملجاه؛ پروردگارا! پروردگارا! تو مولای او هستی، به بنده ای که پناهگاهی به جز تو ندارد، رحم کن».
«یا ذالمعالی! علیک معتمدی طوبی لمن کنت انت مولاه؛ ای خدایی که دارای شکوه و عظمتی! پشتیبانم تویی. خوشا به حال آن کس که تو مولای او هستی.»
«طوبی لمن کان خادماً ارقاً یشکو الی ذی الجلال بکواه؛ خوشا به حال کسی که خدمتگزار و شب زنده دار است و گرفتاریش را فقط به خدای بزرگمنش خویش عرضه می دارد».
«وما به علّة ولا سقم اکثر من حبه لمولاه؛ هیچ گونه بیماری و ناراحتی ندارد که بیشتر از محبت به مولایش باشد.»
«اذا اشتکی بثه و غصته اجابه الله ثم لباه؛ هر گاه غصه و ناراحتی اش را با خدایش در میان می گذارد، خداوند او را پاسخ داده و اجابت می کند».
«اذا ابتلی بالظلام مبتهلاً اکرمه الله ثم ادناه؛[6] هر گاه به گرفتاری مبتلا گردد، در تاریکی با التماس و ناله خدایش را می خواند و خداوند او را گرامی داشته و به خود نزدیک می گرداند.»
اگر ما نیز طالب قرب الهی هستیم و می خواهیم مؤمن حقیقی و واقعی باشیم و ادعای پیروی از مکتب آن حضرت را داریم، باید در هر حال تسلیم فرمان حق باشیم؛ حتی اگر بر خلاف خواسته و سلیقه ما باشد. با نجوای زیارت اربعین تعهد کنیم که از این پس با پیروی از آن گراین خدا را خالصانه بندگی کنیم.
2. تحمل غم و اندوه برای اصلاح جامعه
«السلام علی أسیر الکربات و قتیل العبرات؛ سلام بر آن اسیر [غم و اندوه و] مصائب سخت [عالم] و کشتة آب چشمان».
امام همواره سنگ صبور جامعه و در معرض آزارهای روحی و جسمی بوده و مشکلات را به جان می خرد و همواره رهبران الهی و پیروان واقعی آنان بیشترین فشار روحی، صدمات روانی، غم و اندوه را تحمل می کنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ان اشدّ الناس بلاء الأنبیاء ثم الذین یلونهم ثم الأمثل فالأمثل؛[7] رنج و ناراحتی انبیا شدیدتر از دیگران است. از آن پس، کسانی که پشت سرشان می آیند و سپس هرکه شبیه تر باشد». همچنانکه گفته اند: آنکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشتری می دهند. در روایت سلمان نیز نشانه های مؤمن آمده است که: «فعندها یذوب قلب المؤمن فی جوفه کما یذوب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع أن یغیره؛[8] مؤمن در اثر مشاهده منکرات و بی بند و باری ها و نداشتن توان مقابله و تغییر وضع موجود، [چنان در فشار روحی قرار می گیرد که] قلبش آب می شود، هم چنانکه نمک در آب ذوب می شود».
«معمر بن خلاد» می گوید: در محضر حضرت رضا (علیه السلام) از آسایش و راحتی در عصر امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سخن به میان آمد، حضرت فرمود: «أنتم الیوم أرخی بالا منکم یومئذ قال: و کیف؟ قال: لو قد خرج قائمنا (علیه السلام) لم یکن الا العلق و العرق والقوم علی السروج و ما لباس القائم (علیه السلام) الاّ الغلیظ و ما طعامه الا الجشب؛[9] شما امروز راحت تر از هنگام ظهور قائم خواهید بود. عرض کردند: چگونه؟ حضرت فرمود: زیرا اگر قائم ما خروج کند جز زحمت و مشقت نخواهد بود، و مردم باید همواره بر زین اسبان سوار شوند [و جهاد کنند]، و لباس قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درشت و خشن و غذایش خشک خواهد بود».
3. بخشیدن هستی خود برای نجات جامعه
«و بذل مهجته فیبک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛[10] خداوندا! او خون پاک قلبش را در راه و بذل کرد [و جانش را فدا نمود] تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.»
از مهم ترین محورهای زیارت اربعین، بیان فلسفه قیام عاشورا است که در یک جمله کوتاه تمام مقصود حضرت اباعبدالله (علیه السلام) بیان گردیده است. امام صادق (علیه السلام) در این فراز به صراحت تمام عرضه می دارد که امام حسین (علیه السلام) تمام هستی خود را فدا کرد تا بندگان خدا را از بند جهالت، تاریکی و گمراهی رها کرده و به سوی نور و کمال هدایت رهنمون کند. این همان هدف نهایی تمام پیامبران و فرستادگان الهی در طول تاریخ بوده است که در قیام عاشورا به اوج خود رسید.
انقلاب ارزش ها
در تاریخ می خوانیم: بعد از بعثت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) اصول و ارزش های جاری در جامعه که علیه مصالح دنیا و آخرت مردم بود، به ارزش های انسانی و الهی تبدیل شد. خرافه پرستی به حقیقت یابی، و جنگ و خونریزی و نا عدالتی به قسط و عدل و مساوات بدل گردید و انسان های در ظاهر پایین درجه، به افرادی مورد اعتماد و دارای منزلت اجتماعی والایی تبدیل شدند. تمام قوانین و ملاک های ظاهری و مادی جای خود را به معیارهای ارزشمند و متعالی داد. پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی به کارگزاران خویش تأکید می نمود که در تبدیل و تغییر روش های غلط و رسوم جاهلانه نهایت تلاش خود را به عمل آورند.
هنگامی که «معاذ بن جبل» را به سوی یمن می فرستاد، به او فرمود: «ای معاذ! آثار جاهلیت و رسوم باطل را بمیران و سنت های متعالی اسلامی را در میان مردم ترویج کن!» آن گرامی، در آخرین فرازهای پیام حج خود، به انقلاب ارزش ها و حرکت به سوی زیبایی ها و کمالات تأکید ورزید و فرمود: «ألا کل شیء من أمر الجاهلیة تحت قدمی موضوع؛[11] بدانید تمام باورها و رسم های ایام جاهلیت را زیر پای خود نهاده و باطل اعلام می کنم».
امام حسین (علیه السلام) نیز انقلاب تاریخی خود را انقلاب ارزش ها معرفی کردند و فرمودند: «انی ادعوکم الی الله و الی نبیه فان السنة قد أمیتت فان تجیبوا دعوتی و تطیعوا أمری اهدکم سبیل الرشاد؛[12] من شمارا به سوی خدا و رسول دعوت می نمایم؛ زیرا سنت ارزشمند پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از بین رفته است. اگر شما دعوت مرا بپذیرید و امر مرا اطاعت کنید، من شما را به راه هدایت راهنمایی می کنم».
امام حسین (علیه السلام) همانند جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چراغ روشنی بخش در تاریکی های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش های اخلاقی دست یابند. چنانکه قرآن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را چراغ روشنی بخش در تاریکی های جهل و نادانی معرفی می کند و می فرماید: (یاأَیهَا النَّبِی إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * وَدَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً)[13] «ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش!».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز امام حسین (علیه السلام) را چراغ روشنی بخش هدایت معرفی کرده و فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؛[14] همانا حسین (علیه السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است».
امام حسین (علیه السلام) همانند جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چراغ روشنی بخش در تاریکی های جهل و نادانی بود و همانند شمعی خود را فدا کرد تا مردم در پرتو نور او به ارزش های اخلاقی دست یابند.
4. ذلت و خواری دشمنان امام حسین (علیه السلام)
«وأشهد أن الله منجز ما وعدک و مهلک من خذلک و معذب من قتلک؛ و گواهی می دهم که خدای متعال وعده ای که به تو داده است، البته به آن وفا می کند و آنان که تو را خوار [و مضطر] گذاشتند، همه را هلاک کند و قاتلانت را عذاب سخت چشاند».
از دیگر پیام های زیارت اربعین جاودانگی حماسه عاشورا است و این در حقیقت حکایتگر یک پیام غیبی و تحقق وعده الهی است که حضرت زینب (سلام الله علیها)، نیز در خطبه ای که در مجلس یزید قرائت کرد، به آن اشاره نمود. آن گرمی در سخنان خویش از آیندة دردناک یزیدیان پرده برداشت و فردای درخشان حماسه آفرینان عاشورا و پیروزی همیشگی مرام حسینی را نوید داد و به یزید این چنین نهیب زد:
«فکد کیدک واسع سعیک و ناصب جهدک فوالله لا تمحو ذکرنا و لا تمیت وحینا و لا تدرک أمرنا و لا تدحض عنک عارها و هل رأیک الا فند؟ و أیامک الا عدد؟ و جمعک الا بدد؟ یوم ینادی المنادی: ألا لعنة الله علی الظالمین؛[15] [ای یزید!] هر نیرنگی که خواهی بزن، و هر اقدامی که توانی بکن و هر کوشش که داری، دریغ مدار! سوگند به خدا که نمی توانی نام مارا محو کنی و نمی توانی نور وحی ما را خاموش نمایی. تو نمی توانی عظمت امر ما را درک کنی و ننگ این ستم را هرگز از خود نتوانی زدود؟! آیا غیر از این است که رأی، [طرح و نقشه های] تو سست و مدت حکومت تو اندک و جمعیت تو پراکنده است؟ آنروزی که منادی فریاد می زند: آگاه باشید، لعنت خدا بر گروه ستمکاران باد.»
یادگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن موقعیت حساس و تاریخی ـ که هیچ سخنور ماهری؛ حتی قادر به تعادل در گفتار نیست ـ چنان با اعتماد به نفس عمیقی خبر از آینده داد و پیش بینی دقیقی کرد که ما بعد از صدها سال نتایج آن را به وضوح مشاهده می کنیم. آری، امروزه این پیام زیارت اربعین تحقق یافته و پیش بینی حضرت زینب (سلام الله علیها) به وقوع پیوسته و در واقع وعده الهی تحقق یافته، دشمنان امام حسین (علیه السلام) خوار و رسوا گشته و عظمت نام و یاد و حماسه حسینی (علیه السلام) تمام عالم را فراگرفته است.
ای که در کرب و بلا بی کس و یاور گشتی چشم بگشا و ببین خلق جهان یاور توست
از دیگر پیام های زیارت اربعین: مشمول لطف و کرم الهی، مقام شهادت، پاکی نسل، میراث دار انبیا، منصوب شدن به امامت از سوی خدا، مدافع اسلام و اندیشه های الهی، لیاقت و شایستگی رهبری، نصیحت امت با دلسوزی، و مهرورزی می باشد.
-----------------------------
منبع: مجله مبلغان شماره 148
-----------------
منابع:
1- بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
2- تهذیب الأحکام، محمد بن حسن طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
3- روضه الواعظین، الفتال النیشابوری (م.508ق.)، به کوشش سید محمد مهدی حسن خرسان، قم، الشریف الرضی، 1386ق.
4- السیره النبویه، ابن هشام (م.218ق.)، تحقیق مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شبلی و ابراهیم الابیاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1358ق.
5- کافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1388 ق.
6- کامل الزیارات: ابن قولویه القمی (م.368ق.)، به کوشش جواد قیومی، قم، نشر الفقاهه، 1417ق.
7- مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیة، 1414ق.
8- مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل البیت، 1408ق.
9-مسند الامام الرضا (علیه السلام)، عزیز الله عطاردی، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا، 1406ق.
10- مقتل الحسین، ل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، قم و نجف، مکتبة الزهرا، 1367ق.
11- مناقب آل ابی طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، قم، نشر علامه، 1379 ق.
--------------------------------
پی نوشت:
[1] . روضة الواعظین، محمد فتال نیشابوری، ج 1، ص 195.
[2] . تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 113؛ کامل الزیارات، جعفر بن قولویه قمی، ص 228. امام صادق (علیه السلام) متن زیارت اربعین را چنین نقل کرده است: «اَلسَّلامُ عَلى وَلِی اللهِ وَحَبیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللهِ وَنَجیبِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى صَفِی اللهِ وَابْنِ صَفِیهِ ، اَلسَّلامُ عَلى الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ ، اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ .
اَللّـهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیکَ وَابْنُ وَلِیکَ ، وَصَفِیکَ وَابْنُ صَفِیکَ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ ، اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ ، وَاَجْتَبَیتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ ، وَجَعَلْتَهُ سَیداً مِنَ السادَةِ ، وَقائِداً مِنَ الْقادَةِ ، وَذائِداً مِنْ الْذادَةِ ، وَاَعْطَیتَهُ مَواریثَ الاَنْبِیاءِ ، وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْصِیاءِ ، فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ ، وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیرَةِ الضَّلالَةِ .
وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا ، وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى، وَشَرى آخِرَتَهُ بِالَّثمَنِ الاَوْکَسِ ، وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فِی هَواهُ ، وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیکَ ، وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ ، وَحَمَلَةَ الاْوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ ، فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فِی طاعَتِکَ دَمُهُ ، وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ ، اَللّـهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً .
اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا بْنَ سَیدِ الاْوْصِیاءِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ ، عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیتَ حَمیداً ، وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً ، وَاَشْهَدُ اَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ ، وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ ، وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیتَ بِعَهْدِ اللهِ ، وَجاهَدْتَ فِی سَبیلِهِ حَتّى اَتیاکَ الْیقینُ ، فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیتْ بِهِ .
اَللّـهُمَّ اِنّی اُشْهِدُکَ اَنّی وَلِی لِمَنْ والاهُ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ ، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی یا بْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ ، لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیةُ بِاَنْجاسِها ، وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها .
وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّینِ وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکِی الْهادِی الْمَهْدِی ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الاَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کلمه التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى ، وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا .
وَاَشْهَدُ اَنّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ ، مُوقِنٌ بِشَرایعِ دینی وَخَواتیمِ عَمَلی ، وَقَلْبی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْری لاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ ، وَنُصْرَتی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یأذَنَ اللهُ لَکُمْ ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیکُمْ ، وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغائِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالِمینَ»
[3] . با استفاده از سایت تبیان، بخش دین و اندیشه.
[4] . صافات، 1.
[5] . کهف، 65.
[6] . مناقب آل ابی طالب، محمد بن شهر آشوب مازندرانی، ، ج 3، ص 225.
[7] . کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، ص 252.
[8] . مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج 11، ص 372.
[9] . مسند الامام الرضا (علیه السلام)، شیخ عزیزالله عطاردی خبوشانی، ج 1، ص 219.
[10] . در بعضی از نسخه ها مثل کامل الزیارات این عبارت اینگونه آمده است: «بذل مهجته فیک لیستنفذ عبادک من الضلالة والجهالة والمی والشک والارتیاب الی باب الهدی...» کامل الزیارات، ص 228.
[11] . سیره ابن هشام، ابومحمد عبدالملک بن هشام حمیری، ج 4، ص 250.
[12] . بحارالأنوار، محمدباقر مجلسی، ج 44، ص 340.
[13] . احزاب، 45 و 46.
[14] . مدینة المعاجز، سیدهاشم بحرانی، ج 4، ص 51.
[15] . بحارالانوار، ج 45، ص 133؛ مقتل خوارزمی، موفق بن احمد خوارزم، ج 4، ص 646.
افزودن دیدگاه جدید