رفتن به محتوای اصلی

علت اینکه امام حسین علیه السلام برای امر به معروف و نهی از منکر جان خود را به خطر انداختند

تاریخ انتشار:
پرسش

حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده می شود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند، گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند

از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نداشتن خطر جانی یا مالی است. چگونه امام حسین(علیه السلام) برای این فریضه، جان خود را به خطر انداخت؟

امر به معروف و نهی از منکر یکی از اصول عملی اسلام است، که از مهم ترین و عالی ترین واجبات اسلامی است. دربارة عظمت این دو وظیفه مهم، به تعبیری رساتر و کامل تر از آن چه در قرآن کریم و کلمات اهل بیت و امامان معصوم(علیهم السلام) آمده است، دست نمی یابیم.
قرآن می فرماید: «کنتم خیر امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله؛(1) شما مسلمانان بهترین امتی هستید(یا بودید) که خدا برای مردم جهان نمایان فرمود، زیرا امر به معروف و نهی از منکر می کنید و ایمان به خدا دارید».
پیشوای یکتاپرستان حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:«و ما أعمال البرّ کلّها و الجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجیّ؛(2) تمام کارهای نیک و(حتی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معرو و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است». حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «إن الامر بالمعروف و النهی عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء فریضة  عظیمة بها تقام الفرائض و...؛ امر به معروف از منکر، روش پیامبران و شیوه صالحان و فریضه بزرگ الهی است، که سایر واجبات به وسیله آن بر پا می شوند».(3)
همان گونه که سایر واجبات اسلامی، با وجود شرایطی بر انسان واجب می شوند، وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیز شرایطی دارد. امر به معروف و نهی از منکر با وجود چهار شرط بر انسان واجب می شود:
أ ) علم و آگاهی به معروف و منکر.
ب) احتمال اثر کردن امر یا نهی.
ج) اصرار داشتن مرتکب معصیت بر تکرار و استمرار گناه.
د) ضرر و مفسده ای متوجه مال، آبرو و جان آمر و ناهی و یا یکی از مؤمنان نشود.(4)
فقها در توضیح شرط چهار(عدم ضرر و مفسده) می فرمایند: واجبات و منهیات الهی از نظر درجه اهمیت یکسان نیستند. بعضی از معروف ها و منکرها از نظر شارع مقدس اسلام به اندازه ای با اهمیت است که برای حفظ آن واجب، یا نهی از آن منکر، باید بذل جان کرد، ولی در برخی موارد حفظ جان بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر مقدّم است.
این که در کدام مورد امر به معروف و نهی از منکر باید تا حد بذل جان پیش رفت و در کدام مورد باید حفظ مال، آبرو، و جان را مقدم داشت، بستگی به موضوع امر به معروف و نهی از منکر دارد. اگر موضوع از احکام جزئی و در سطح محدود، باشد، حفظ مال، آبرو و جان مقدّم است اما اگر موضوع در درجه بالای اهمیت است باید امر به معروف و نهی از منکر کرد، گرچه انسان در این راه کشته شود.
شهید مطهری می فرماید:
ارزش امر به معروف و نهی از منکر بالاتر از این ها است. البته با توجه به موردش. ببین امر به معروف و نهی از منکر را برای چه می خواهی بکنی؟ در چه موضوعی می خواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی؟ یک وقت موضوع کوچکی است، مثلاً کسی کوچه را کثیف می کند، پوست خربزه را می اندازد در کوچه،  شما این جا باید نهی از منکر کنید،  حال اگر بدانید اگر او را نهی کنید،  یک فحش ناموس به شما می دهد، در این صورت این کار این قدر ارزش ندارد که شما یک فحش ناموسی بشنوید.
یک وقت هست موضوعی است که اسلام برای آن اهمیتی بالاتر از جان و مال و حیثیت انسان قائل است. می بینید قرآن به خطر افتاده است، اصول قرآنی به خطر افتاده است، آیا این جا می گویی: امر به معروف نکن، نهی از منکر نکن، که اگر این را بگویم، جانم، آبرویم، در خطر است؟ اجتماع نمی پسندد. و...».
شهید مطهری با نقل این مطالب، آن را به شدت رد می کند.(4)
امام خمینی(ره) می فرماید: «اگر معروف و منکر از موضوعاتی باشد که از نظر اسلام بسیار مهم است و امر به معروف و نهی از منکر در چنین موضوعی، متوقف بر بذل جان باشد، بذل جان واجب است».(5)
امام حسین(علیه السلام) نیز در چنین موقعیتی بودند و «معروف» اصل اسلام و سنت پیامبر بود که در حال از بین رفتن یا تحریف بود.
حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) دیدند اگر در آن برهه از زمان و در آن اوضاع خاصی که بر جامعه اسلامی حاکم بود، امر به معروف و نهی از منکر نکند، اصل اسلام در خطر است و فاتحه اسلام خوانده می شود؛ نیز زحماتی که جدّ بزرگوارش برای اسلام کشیده است و جانفشانی شهیدانی که خونشان را در راه اسلام نثار کردند، در معرض بی اثر شدن است. از این رو بر خود لازم دانست که قیام کند، گرچه جان خود و بستگانش را در این راه فدا کند.
یک روز پیش از حرکت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به طرف مکه مروان بن حکم حضرت را در کوچه دید و گفت: یا اباعبدالله من تو را نصیحت می کنم به این که با یزید بیعت کنی که خیر دین و دنیایت در بیعت با یزید است. حضرت در پاسخ فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون و علی الأسلام السلام از فدبلیت الأمة براع مثل یزید؛ وقتی فردی مانند یزید حاکم امت اسلام باشد فاتحه اسلام خوانده است.(6)
بنابراین معلوم است که در آن زمان و موقعیت، اساس اسلام در خطر بود. حضرت در جای دیگر فرمود: «ألا ترون أنّ الحق لا یُعمَل به و أنّ الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب المؤمن فی لقاء اله محقا؛ آیا نمی بیند به حق عمل نمی شود؟ آیا نمی بیند قوانین الهی پایمال می شود؟ آیا نمی بیند این همه مفاسد پیدا شده و احدی نهی نمی کند؟ در چنین اوضاعی، مؤمن باید از جان خود بگذرد و لقای پروردگار را در نظر بگیرد».(7)
------------------------------------
پی نوشت ها:
1. آل عمران(3) آیه 109.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارة 374.
3. وسائل الشیعه، ج11، ص 395.
4. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج17، ص 267.
5. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج1، ص 472.
6. اعیان الشیعه، ج2، ص 402.
7. بحارالانوار، ج42، ص 192.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا