چهارده پیام عاشورایی
واقعه عاشورا یک امر عادی نیست که به سادگی از کنار آن رد شویم، بلکه واقعه ای بسیار عظیم است که به دین نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) حیاتی دوباره داد. بنابراین از حادثه عظیم عاشورا می توان درس ها و پیام های بسیار بزرگ و زندگی ساز که حیات معنوی انسان را تضمین می کند، گرفت. دقت و ژرف نگری در این حادثه عظیم به ویژه توجه در سخنان حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و موضعگیری های قاطع آن بزرگمرد، نکاتی آموزنده به همراه دارد که در حد وسع و توان به موارد ذیل می توان اشاره کرد:
۱- احیای سنت نبوی
یکی از انحرافات بسیار بزرگ در حکومت امویان، زنده کردن آداب و رسوم و سنت های غلط جاهلی و از بین بردن سنت والای نبوی بوده است. امام حسین (علیه السلام) با مشاهده این وضعیت نابهنجار قیام کرد تا سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را احیا نماید، چرا که حضرت در فرمایش گهربارشان به این مهم اشاره نموده و می فرمایند:
“انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ….: (۱)
من به عنوان فساد و عیاشی و طغیان و ستم خروج نکردم، بلکه خروج کردم تا در امت جدم اصلاح کنم و طبق سنت جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم علی بن ابیطالب (علیهما السلام) سیر و حرکت کنم.
۲- احیای امر به معروف
یکی از مواردی که در بیانات شیوای امام حسین (علیه السلام) در بیان فلسفه قیام عاشورا به چشم می خورد و مبنای حرکت عظیم کربلایی خویش ابراز می فرماید، امر به معروف و نهی از منکر است. در حقیقت فلسفه نهضت والای خویش را احیای این دو فریضه فراموش شده بیان نموده و می فرماید:
“ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر”(۲)
قیام من برای این است که می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمایم. همچنین در جای دیگر می فرمایند:
“اللهم این احب المعروف و انکر المنکر”(۳)
۳- جدا شدن مسلمانان و مسلمان نمایان
تا زمانی که صحنه های امتحان و آزمایش پیش نیامده، دینداران واقعی و غیرواقعی و مدعیان ایمان از هم شناخته نمی شوند. درواقع کربلا محکی بود برای شناسایی و سنجش میزان ایمان و درستی ادعای مسلمانان در پایبندی به دین و مکتب خویش. تا چنین تفکیک و مرزبندی در بین مسلمین صورت نگیرد، جامعه اسلامی هویت، قدرت و جایگاه خویش را بازنمی یابند. چنانکه امام حسین (علیه السلام) نیز می فرمایند:
“الناس عبید الدنیا …فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون”
یعنی مردم فرزند دنیا هستند. وقتی آزمایش به میان آید، دینداران کم می شوند.
۴- عزت
حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) از خاندانی است که اسوه عزت و آزادگی هستند. بنابراین وقتی آن حضرت بر سر دو راهی زندگی ذلت بار یا مرگ شرافتمندانه، قرار گرفت هرگز زیر بار ذلت نرفت و از مرگ سرخ همراه با حفظ عزت استقبال نمود و در آغوش کشید. چنانکه از سخنان دلنشین حضرت در این زمینه است که فرمود:
ابن زیاد، مرا میان شمشیرهای آخته و ذلت مخیر ساخته است. ولی هیهات که ذلت و ننگ را بپذیرم:
“هیهات منا الذله” (۴)
۵- مبارزه با طاغوت
از اهداف عمده نهضت عاشورا، مبارزه با طاغوت بود. طاغوت آن زمان هم حکومت ظالمانه و جائرانه یزید بن معاویه بود. بنابراین امام حسین (علیه السلام) با تمسک به فرمایش جد بزرگوارشان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند:
هر کس حکومت ستم پیشه ای را دید که حرام های الهی را حلال و حلال های الهی را حرام می شمارد، به ظلم و ستم رفتار می کند، اگر علیه او اعتراض نکند و قیام ننماید، بر خداست که او را به جایگاه و کیفرش برساند.(۵)
۶- احیای مکتب شهادت
چیزی که دین را پابرجا نگه می دارد و مایه بقا و شکوه و اقتدار دین است، جهاد در راه خدا و فرهنگ شهادت طلبی است. براین اساس امام حسین (علیه السلام) جهت تبیین این که دین فقط نماز، روزه و حج نیست، دست به آن قیام زد تا مکتب شهادت و فداکاری در راه دین خدا را زنده نگهدارد و روحیه جاه طلبی، رفاه طلبی، سازش و تعلقات دنیوی را از بین ببرد. امام حسین (علیه السلام) در خطبه ای در طول راه با جمله:
“فانی لا اری الموت الا سعاده…”(۶)
در عمل اقدام به شهادت طلبی در راه دین نمود.
۷- عدم ترس از محاصره نظامی و اقتصادی
یکی از پیام های مهم عاشورایی استقامت بر سر عقیده و ایمان است حتی محاصره اقتصادی و نظامی، همان طوری که امام حسین (علیه السلام) را از همه جهت محاصره کردند، آب را هم به او بستند، مانع ملحق شدن دیگران به او شدند، ولی امام و یارانش دست از هدف خود برنداشتند و هرگز خود را نباختند. براین اساس امت مسلمان در چنین موقعیت هایی یعنی محاصره نظامی اقتدا به سرور و سالار شهیدان آقا امام حسین (علیه السلام) می کنند و در موارد حصر اقتصادی اقتدا به مولای متقیان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می کنند، چنانکه حضرت در این رابطه می فرمایند: اگر همه پشت در پشت به جنگ من آیند، من کسی نیستم که پشت به جبهه کرده، فرار کنم.
”لو تظاهرت العرب علی قتالی لما ولیتهم الادبار”(۷)
۸- برنامه ریزی
امام حسین (علیه السلام) برای همه مراحل نهضت و قیام خویش، برنامه داشت؛ چه در مقدمات نهضت مانند امتناع از بیعت کردن و بیرون رفتن از مدینه و اقامت چند ماهه در مکه، و چه در ذی المقدمه، از قبیل نوشتن نامه به شخصیت های کوفه و بصره و دعوت از دیگران به نهضت و سخنرانی های در مکه و منا و طول راه و حتی خود کربلا. همه اینها در راستای هدفی بود که امام حسین (علیه السلام) دنبال آن بود. هیچ صحنه ای از قیام عاشورا بدون تدبیر و درایت و برنامه ریزی پیش نیامد. حتی در صبح عاشورا هم آن گروه اندک از یاران را سازماندهی کرد و مسؤولیت افراد و فرماندهان را معین ساخت. (۸)
۹- عمل به تکلیف
یکی از چیزهایی که توجه به آن خیلی مهم است و لازم است در موقعیت مختلف به آن پرداخته شود تا جایگاه اصلی خود را در جامعه اسلامی پیدا کند و به عنوان یک فرهنگ درآید، عمل به تکلیف و انجام وظیفه است، چه به پیروزی منجر شود یا به شکست ظاهری. در هر صورت پیروزی همان عمل به تکلیف است، مهم نیست نتیجه چه بوده باشد. حضرت امام حسین (علیه السلام) نیز نسبت به سفر کربلا فرمود:
“ارجوا ان یکون خیرا ما اراد الله بنا،قتلنا ام ظفرنا”(۹)
از خدای متعال می خواهیم چیزی را که برای ما اراده می کند خیر بوده و مورد رضایت او باشد، چه به صورت کشته شدن یا پیروزی، به یقین این خیر است و این است همان فرهنگ عمل به تکلیف که در هر جامعه دینی جایگاه خود را پیدا کند ارزش ها از بین نخواهد رفت.
۱۰- حمایت از ولایت و رهبری
یکی از موارد بسیار مهمی که در موقعیت ها، منزلگاه ها و صحنه های حساس عاشورایی جلوه گر بود، حمایت از رهبری است. هرچند که امام حسین (علیه السلام) بیعت خود را از یاران خویش برداشت، ولی آنان دست از رهبر نکشیدند و ولی امر زمان خود را تنها نگذاشتند. ولایتمداری کسانی که در حمایت از حضرت در صحنه های عاشورایی سخن گفته اند کاملا گویای این مدعاست. افرادی چون حبیب بن مظاهر، زهیر بن قین و دیگران شاهد بر این مدعاست. چنانکه حضرت ابوالفضل العباس سوگند یاد می کند که اگر چه دست راستم را قطع کنید، ولی دست از حمایت از دین و امامم برنمی دارم.
” انی احامی ابدا عن دینی و عن امام صادق الیقین”(۱۰)
مسلم بن عوسجه نیز پس از مجروح شدن و در آخرین لحظات وصیتی که به حبیب بن مظاهر داشت این بود که دست از امام بر ندارد و در راه او جان فدا کند:
“اوصیک بهذا ان تموت دونه”(۱۱)
۱۱- دنیا لغزشگاه خطرناک
چه بسا تعلقات دنیوی، دنیاطلبی و مال دوستی سر منشأ و مایه همه فتنه ها و لغزش هاست. بسیاری از انسان ها که به انحراف و لغزش کشانده شده اند یا به وظیفه خود عمل نکرده اند در واقع دنیا بوده که آنان را به سوی خود کشانده است و به لغزش و خطا وادار نموده است. این دنیاطلبی بود که افرادی چون ابن زیاد و عمر سعد را به جنگ با امام حسین (علیه السلام) وا داشت. ضربه خوردگان سیاسی زمان حضرت علی (علیه السلام)، نیرو به سوی کوفه گسیل داشتند، دلباختگان جاه و مقام و حکومت ری و شیفتگان جوایز امیر کوفه، دست خود به خون حسین بن علی (علیهما السلام) آغشتند، حتی آنان که اسب بر بدن امام تاختند، پیش ابن زیاد رفتند و به خاطر این جنایت، درخواست جایزه کردند. یاران امام حسین (علیه السلام) چون دلباخته دنیا نبودند به راحتی حاضر شدند در راه دین فدا شوند. در این راستا حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) نیز مردم را فرزندان دنیا خواند و اینکه دین تنها بر زبان آنان جاری است و هنگام خطر، در پی دنیای خود می روند:
“الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه ما درت معایشهم”(۱۲)
و همچنین در خطبه ای دیگر در صبح عاشورا خطاب به دشمن فرمود که دنیا فریبتان ندهد:
“فلاتغرنکم هذه الدنیا، فانها تقطع رجاء من رکن الیها”(۱۳)
این دنیا فریبتان ندهد، چرا که هر کس به آن تکیه کند مأیوس می شود و امیدش قطع می گردد.
۱۲- توبه همیشه میسر است
چنانکه در قرآن وعده داده شده است و در متون روایی نیز روایات متعددی وارد شده است، راه توبه و بازگشت، همیشه باز است. در حادثه عظیم عاشورا، کسی چون حر بن یزید ریاحی که عامل به محاصره افتادن امام حسین (علیه السلام) و اهل بیتش شد، با وجود اینکه فرمانده لشکر هزار نفری کوفه بود، صبح عاشورا از مسیر باطل به مسیر حق بازگشت و به امام حسین (علیه السلام) پیوست و با توبه و جهاد در رکاب امام (علیه السلام)، به یکی از شهدای کربلا تبدیل شد. این جریان خود شاهد عینی بر امیدوار شدن انسان ها در همه حالات و شرایط جهت بازگشت به حقیقت است.
۱۳- حمایت از حقوق مردم
یکی از مواردی که کاملا در سیره معصومین (علیهم السلام) مشهود است و اهمیت ویژه ای به آن می دهند، رعایت حقوق مردم است. هرچند که صحنه کربلا صحنه جنگ و نبرد بود، ولی در همانجا هم مراعات حقوق مالی مردم از سوی امام حسین (علیه السلام) انجام می شد. آن حضرت زمین کربلا را از مالکین آن منطقه خریداری و وقف کرد، منطقه ای به وسعت چهار میل در چهار میل. (۱۴) و همچنین در روایات آمده است که حضرت در روز عاشورا فرمود که اعلام کنند هر کس بدهکار و مدیون دیگران است با من نباشد.
”ناد ان لایقاتلن معی رجل علیه دین”(۱۵)
۱۴- راضی بودن به رضای الهی
راضی بودن به رضای الهی یکی از کمالات عارفان است. اینکه انسان از خدا راضی باشد، تسلیم رضایت حضرت احدیت بوده باشد. یکی از ویژگی های بارز اهل بیت معصومین (علیهم السلام) دارا بودن به صفت رضایت است و به این مهم اهمیت فوق العاده ای قائلند، چنانچه امام حسین (علیه السلام) در آخرین لحظات حیات خویش که بر زمین افتاده بود، با خدا چنین مناجات می کرد:
“صبرا علی قضائک یا رب،لا اله سواک”(۱۶)
و به یقین کسب رضایت اهل بیت (علیهم السلام) رضایت خداوند متعال را نیز در پی خواهد داشت، همانطوری که امام حسین (علیه السلام) در خطبه می فرمایند:
“رضی الله رضانا اهل البیت”(۱۷)
------------------------
پی نوشت:
۱) – حیاه الامام الحسین بن علی (علیه السلام)، ج۲، ص۲۶۴٫
۲) – همان، ج۲، ص۲۶۴٫
۳) – بحار الانوار، ج۴۳، ص۳۲۸٫
۴) – لهوف، ص۵۷٫
۵) – موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص۳۶۰٫
۶) – بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۷٫
۷) – نهج البلاغه.
۸) – ره توشه راهیان نور، جواد محدثی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ا۳۷۶، ص۷۶٫
۹) – اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۹۷٫
۱۰) – مقتل الحسین (علیه السلام)، مقرم، ص۳۳۷٫
۱۱) – مقتل الحسین (علیه السلام)، مقرم، ص۲۹۷٫
۱۲) – موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص۳۷۳٫
۱۳) – مقتل الحسین، مقرم، ص۲۷۸٫
۱۴) – مجمع البحرین، واژه حرم.
۱۵) – موسوعه کلمات الامام الحسین (علیه السلام)، ص۴۱۷٫
۱۶) – مقتل الحسین (علیه السلام)، مقرم، ص۳۵۷٫
۱۷) – اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۹۳٫