رحلت فقیه جلیل و عالم مجاهد، آیت‏ الله حاج محمد غروی کاشانی (1398 هجری قمری)

25 ذی الحجه
آیت‏ الله محمد غروی کاشانی,عالم مجاهد,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

مرحوم آیت الله شیخ محمد غروی کاشانی از علما و مجتهدین مجاهد عصر ما و همکار و یار نزدیک مرحوم آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی بود که در تهران سکونت داشت. او به سال 1314 هـ.ق برابر با 1275 هـ.ش در بیت علم و فقاهت دیده به جهان هستی گشود. پدرش مرحوم حاج محمد حسین نطنزی از علمای بزرگ و مراجع قرن سیزدهم هجری (حاکم شرع کاشان)، فرزند آیت الله العظمی حاج ملا احمد نطنزی (داماد فاضل نراقی) بود. وی قبل از این که به سنّ 9 سالگی برسد پدر خود را از دست داد و سرپرستی او را مادرش که فرزند یکی از بازرگانان سرشناس کاشان بود به عهده گرفت. آیت الله غروی تحصیلات مقدماتی و سطح را در کاشان نزد آیت الله مرحوم حاج ملا حبیب الله کاشانی و صرف و نحو را از آخوند ملاّ محمّدحسن نحوی (متوفّی 1340 ه.ق) فرا گرفت. وی پس از چندی برای طی مدارج بالاتر رهسپار اصفهان شد و پای درس علمایی چون: آخوند ملاّ محمّد کاشانی، آقا سید مهدی دُرچه ای ، مرحوم جهانگیر خان قشقائی و میرزا احمد نشست و با اندوخته ای وافر از فلسفه، حکمت، ریاضی، فقه و اصول به زادگاه خود بازگشت و برای بار دوّم در جلسات درس و بحث ملاّ حبیب الله شریف شرکت نمود. معظّم له در سال 1341 ه.ق برابر با 1301 ه.ش عازم نجف اشرف گردید و چهارده سال در آن دیار از محضر: میرزا محمّدحسین نائینی، سید ابولحسن موسوی اصفهانی، شیخ ضیاء الدّین عراقی و شیخ اسد الله زنجانی بهره ها برد و موفّق به اخذ اجازه اجتهاد گردید و همچنین نجوم را از شمس تبریزی از علمای مقیم نجف آموخت. آیت الله غروی یکی دو سال آخر اقامت خود در نجف دچار بیماری ریوی شد و با شدّت آن، توان ماندن خود را در آن دیار از دست داد، به ناچار با تجویز پزشک معالج برای تغییر آب و هوا، با وجود آن که استادانش به وی تکلیف ماندن در حوزه علمیه نجف نموده بودند در خرداد 1314ه.ش این شهر را به قصد کاشان ترک کرد. مشارّالیه چند سالی در کاشان بود و سپس به مشهد مقدّس روی آورد و مدّت دو سال آنجا بود و بعد از آن به کاشان مراجعت کرد و به ارشاد خلق و رفع مشکلات آنان و تعلیم و تدریس اشتغال می ورزید تا این که در سال 1329 ه.ش به تهران رفت و در آنجا سکونت اختیار کرد.آیت الله غروی خانه ای محقّر در جنوب تهران داشت که این منزل پایگاهی سیاسی، دینی، علمی و ادبی برای روحانیان، استادان، دانشجویان، شاعران و بازاریان و دیگر طبقات جامعه محسوب می شد. معظّم له گذشته از آن که در فقه و اصول و کلام و دیگر علوم شرعی کم نظیر بود، حکمت و ریاضی و ادبیات تازی و فارسی را نیکو می دانست و به راز و رمز آن وقوفی کامل داشت. خطّش زیبا و در نگارش قلمش شیوا بود و در ترسّل به شیوه قائم مقام می نوشت. محفوظاتش بسیار بود به گونه ای که سوره ها و آیات بسیاری از قرآن مجید و خطبه های نهج البلاغه را در لوح خاطر داشت و اشعار فراوانی از شعرای عرب و عجم از متقدّم تا متأخّر می دانست و به تناسب در سخنرانی و کلام از آنها بهره می جست، سخنش شیرین و محفلش گرم بود. در عین فقاهت ذوقی عارفانه و طبعی شاعرانه داشت و در خور مقال گاهی بیتی می سرود و مثنوی مولانا را حفظ و به دقایق عرفانی آن آگاه بود و با شعر سعدی و حافظ انسی تمام داشت. آیت الله غروی مردی وارسته و عالمی پرهیزگار و روشنفکر و بسیار فروتن بود زندگی ساده ای داشت و امرار معاشش از راه اندک اجاره ای بود که از بازمانده املاک پدریش در کاشان حاصل می شد. وی با وجودی که وجوه شرعی بسیاری در اختیار داشت، دیناری از آن به مصرف شخصی خود نمی رسانید و در پرداخت این وجوه شرعی هم دقّت بسیاری داشت که گیرنده در خور استحقاق باشد چنانچه تشخیص می داد که گیرنده استحقاقی ندارد، در حدّ امکان از وجهی که از آن خود بود به وی می داد و یا از دیگران برای او یاری می خواست. او به قلم و درم مشکل گشای خلق بود و در این راه تا توان داشت از پای نمی نشست. وی فقیهی شجاع و عالمی پارسا و پیشوائی زنده دل بود که دین را از سیاست جدا نمی دانست. آیت الله غروی در نبرد بی امان با طاغوت شبانه روز تلاش کرد و جوانان پرشور را در جریان انقلاب اسلامی هدایت نمود. وی در دوران اختناق به طور علنی به تجلیل از مقام شهدای انقلاب اسلامی پرداخته و هنگام جنگ شش روزه نیز اجتماع و تظاهرات عظیمی بر ضد قوای اشغالگر صهیونیستی برپا کرده بود. آیت الله غروی در پنجم آذر 1357ه.ش برابر با 25 ذیحجّة الحرام 1398ه.ق در سن 82 سالگی در بیمارستان جم تهران درگذشت، جامعه روحانیت تهران با وجود حکومت نظامی مراسم تشییع جنازه ایشان را صبح روز سه شنبه 7 آذر ماه اعلام کرد. در این مراسم مأموران برای متفرّق کردن جمعیت تیراندازی نمودند و در نتیجه سه نفر شهید و چند تن مجروح شدند؛ در عصر همان روز پیکر آن عالم مبارز به کاشان انتقال یافت و پس از تشییع بی سابقه ای در این شهر ـ با وجود مخالفت و عدم رضایت مأموران حکومتی ـ در مقبره خانوادگی پدرش مقابل بقعه ملاّمحسن فیض به خاک سپرده شد.

 

Share