مقدمه

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم
عقیده به مهدی (عجل الله تعالی فرجه) و غیبت و ظهور آنحضرت- عجل الله تعالی فرجه- از جمله معتقدات اصولی مذهب شیعه اثنی عشری و اسلام است و همان پدید آمدن حکومت عدل جهانی در جامعه بشر است که از تمایلات و خواسته های فطری و طبیعی و آرزوهای دیرینه اوست و پیوسته بدان امیدوار و در آرزوی تحقق آن بسر می برد و انتظار می کشد.

و این امید و آرزو به بر پا شدن یک چنین حکومتی عمومیت دارد و اختصاص بمذهب شیعه و شخص مسلمان و موحد ندارد و در واقع همه بشر اصولاً چشم امید بدان دوخته و تحقق آنرا می طلبند، خصوصاً در این دوره و عصر که ظلم و ستم و بیدادگری گسترش پیدا کرده و جامعه بشر را فرا گرفته و دولتها و قدرتمندان زورگو و ستمگر برای سلطه و استیلای چند روزه خود از هیچگونه ظلم و ستمی فرو گذاری نمی کنند.

البته تصور چنین حکومتی در قرون و اعصار گذشته که جامعه بشر در اطراف و اکناف زمین متفرق و به صورت نژاد و قبائل مختلف پراکنده و دور از هم زندگی می کردند و رابطه و ارتباط چندانی با هم نداشتند و بریده از هم بسر می بردند مشکل و بعید به نظر می رسد، ولی اکنون که با ترقیات علم و صنعت و پیشرفت ارتباطات و مواصلات آن فاصله ها از میان رفته و جامعه های مختلف بشر بهم نزدیک و پیوسته شده اند و آن مرزهای قومی و نژادی و حتی جغرافیائی هم در حال فرو ریختن است تصور چنین مشکلی از میان رفته، و جامعه بشر خواهی نخواهی، دیر یا زود رو بیک حکومت پیش میرود و اکنون زمزمه آنهم از گوشه و کنار بگوش میرسد.

آری چنین حکومتی دیر یا زود در جهان بوجود خواهد آمد. اما ثبات و پایداری آن وابسته به تحقق عدل الهی در جامعه بشر است که بایستی بوسیله شخص مقتدر الهی که رابطه مستحکمی با حق داشته باشد صورت گیرد.

و چون این خواسته جزء سرشت فطری و طبیعی هر انسان است لذا انسان هم بدو می گرود و ایمان می آورد و این حکومت در جهان عالمگیر می شود و سایه رحمت آن در جهان گسترده خواهد شد. هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله.

چون خداوند- خالق جهان- عالم را بحق آفریده و بحق هم بر پاست همچنانکه می فرماید: و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما لا عبین. ما خلقنا هما الا بالحق و لکن اکثرهم لا یعلمون (و ما آسمانها و زمین و آنچه را که بین آنهاست به بازی نیافریدیم. آنها را جز بحق نیافریدیم ولکن بیشترشان نمی دانند.[1]) از این نظر بشر را هم بحال خود رها نکرده که پیروهای نفس خود باشد و هر چه بخواهد بکند أفحسبتم أنما خلقنا کم عبثاً آیا چنین پنداشتید که ما شما را عبث و بازیچه آفریدیم.[2] پس خلل و بی نظمی در جامعه بشر دوام ندارد، و در آن ظلم و ستم پایدار نیست چون برخلاف نظام آفرینش خلقت است و در سنن حق تغییر و تبدیل نیست فلن تجد لسنة الله تبدیلاً، و لن تجد لسنة الله تحویلاً [3]؛ و نظام جامعه بشر هم بر این نظام خلقت جهانی استوار است. و تیپ مستکبر و مستضعف هم نیز بر خلاف نظام آفرینش پایدار و استوار نخواهد ماند و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین و ما اراده کردیم که آنانی را که در زمین ضعیف شمرده شده اند پیشوایان و وارث گردانیم.[4]([5]

و لذا همانطوری که خداوند متعال در قرآن مجیدش می فرماید: عاقبت پیروزی و سرانجام آن و زمامداری جهانی از آن مردم شایسته و متقی خواهد بود و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون أن فی هذا لبلاغا لقوم عابدین.[6]

پس آینده درخشان جامعه بشر و سعادت و نیک بختی ایشان مرهون حکومت اشخاص شایسته و صالح و متقی خواهد بود و بدست آنان صورت خواهد گرفت همچنانکه حضرت موسی علیه السلام- هم بقوم خود نوید داده و قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الأرض یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین؛ و موسی یقوم خود گفت از خدا یاری طلبید و صبر پیشه گیرید که زمین را بهر کس از بندگان صالحش که مورد مشیت و مصلحت حق قرار گیرد واگذار می کند و حسن عاقبت برای پرهیزکاران است،[7]

پس بی تردید این جامعه بشری که اکنون بر محور استکبار و استضعاف و خودخواهی قدرتمندان و ثروتمندان زورگو قرار گرفته دوامی ندارد، و اساس و پایه آن متزلزل است، و فرو خواهد ریخت و سرانجام زمام جامعه بشر بدست کسی خواهد افتاد که دست این قدرتمندان و مستکبران خود خواه را از سر جامعه بشر کوتاه و یک حکومت عدل الهی در جهان برقرار سازد و نظام جامعه را اصلاح و ظلم و ستم را از میان بردارد،

البته ظهور چنین مصلحی که حکومت عدل الهی را در جهان تأسیس و مجری عدالت آن باشد نیاز به آمادگی نفوس و سیر زمانی دارد تا افکار مردم جهان و روح اجتماعی آنان آماده و مهیای پذیرش این نوع حکومت جهانی بشود، و البته نجات مردم ستمدیده و رنج کشیده از یوغ استعمار و سلطه جباران و قدرت چپاولگران نیاز، به شرایطی دارد و تحول و زمینه سازی مساعد و مبارزه، عوامل دیگری لازم است، تأییدات الهی و کمک غیبی هم از دریچه همین گونه عوامل و اسباب و علل صورت می گیرد.

و از این نظر صحت انتظار چنین فرج و گشایش و تشکیل یک چنین حکومتی که از آرزوهای دیرینه بشر است، در این دوره و زمان و با این خطرات روز افزون آن روشن تر و آشکارتر می شود و جامعه بشر هم اکنون با این حقیقت پی برده که یگانه راه حل مشکلات روز افزون جامعه بشر اجرای قوانین الهی است که بوسیله تأسیس دولت حقه و برقراری نظام عدل الهی در جهان صورت می بندد. که احیا کننده دعوت اولیای خدا و نتیجه زحمات آنها است بقیة من بقایا جحته، خلیفة من خلائف أنبائه.[8] نه سازمان ملل فعلی.

و هر قدر اشتباهات حکومت های جهان و زمامداران نالایق و نواقص نقشه های نظام اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و و و.. خواه بر محور کاپیتالیسم و سرمایه داری و یا سوسیالیسم و کمونیسم و و. باشد و روشنتر گردد بیشتر بشر از آنها مأیوس و به آتیه درخشان و تأسیس حکومت الهی جهان دل می بندد و بدان امیدوارتر می شود. و این امید و آرزو که خواسته هر آدم عاقل و موحد و خداپرست است باو یک نوع دلگرمی می دهد و به انتظار ظهور آن دل می بندد و خود را آماده و مهیای آن می سازد.

و این همان معنی انتظار فرج است که در اخبار و روایات آمده است که منظور از آن هم انتظاری است تعهد و تحرک بخش که سازندگی داشته باشد جاروب کن خانه، سپس میهمان طلب نه انتظار سکوتی و فلج کننده که به فساد و بدبختی تن دهد و ناظر فجایع و تماشاگر آن باشد
و البته قیام چنین مصلحی که قیامی است بر حق و ستوده و خواسته فطرت پاک اولیه هر انسان عاقل است شایسته و لازم است که چون این نام بر زبان آورده شود و او بدین نام خوانده شود، مشخص مؤمن به او از جا برخیزد و برپا ایستد و بدین وسیله آمادگی خود را در اجرای اوامر و دستوراتش اعلام نماید. پس این دستور قیام تنها برای احترام نسبت به او نیست بلکه منظور اصل آمادگی و فراهم آوردن نهضت اوست. و آنچه از کارهای بزرگ و شگفت انگیزی که به او نسبت داده می شود و تاکنون به هیچ پیغمبر مرسل و مصلحی نسبت داده نشده نه از آن جهت است که قدرت او بیش از قدرت پیغمبران و اولیای دیگر الهی است بلکه عمده همان آمادگی بشر و فراهم شدن اسباب و وسائل مادی و معنوی ظهور اوست.

باری این ایمان و عقیده به امام زمان و مصلح الهی جهان، گذشته از مسلمانان و مذهب شیعه همه آن ادیانی که ریشه اصلی آسمانی دارند کم و بیش بدان معتقدند هر چند نسبت به خصوصیات و مشخصات آن اختلاف دارند ولی در اصل آن و تشکیل یک حکومت الهی بوسیله شخصیت مقتدر الهی و نجات بشر از زیر بار ظلم ستمکاران اختلافی نیست و در آثار و نوشته هایشان با اشاره یا صریح ذکر آن آمده است و به وقوع آن هم بشارت داده اند.

اما طبق معتقدات شیعه اکنون زنده است و قرنها از عمر طولانی او می گذرد که تصور آن شاید برای بعضی مشکل به نظر آید و باور نکنند. ولی با اکتشافات جدید و بررسی های علمی درباره تنوع و قدرت بی پایان آن. مشکل حل می شود و عمر طولانی محال عقلی نیست و امکان بقا را نمی توان فقط در ظاهر امکانات محدود مادی تصور کرد زیرا خوشه گندم در میان لفافه ها و سنبله های خود سالها از گزند طبیعت محفوظ و زنده می ماند. و چه بسا فسیلهای موجودات زنده با گذشت میلیونها سال در اعماق زمین با ترکیبات کامل خود باقی مانده است. سابقاً کسی نمی توانست حیات را در غیر محسوسات به حس مادی ظاهری غیر از تعبد قبول کند. و یا در اعماق دریاها و ظلمت های آن و فشار خورد کننده ای که هر جسم محکمی را خورد می کند و تصور حیات در آنرا بنماید. و این مشکل عمر طولانی که هنوز محیط واقعی موجودات زنده کشف نشده از مشکلات دیگر که اکنون آسان و قابل درک است مشکل تر نیست. چه بسا ممکن است موجود زنده دارای محیط و محفظه طبیعی و الهی باشد که هنوز کشف نشده و به عقل کوته ما نرسیده باشد.

طبق صریح آیه قرآن که خداوند متعال درباره حضرت نوح پیغمبر [علیه السلام] می فرماید: و لقد أرسلنا نوحاً الی قومه فلبث فیهم ألف سنة الا خمسین عاما و أخذهم الطوفان و هم ظالمون؛[9] 950 سال به دعوت می زیسته، و این عمر طولانی او هم فاصله بین دعوت رسالت او وقوع طوفان بوده، و بطور قطع و یقین چند سال قبل از رسالت و بعد از طوفان زندگی کرده، پس عمر طولانی برای انسان محال عقلی نیست که ما آنرا منکر شویم و امری است ممکن، و یکی از جهات عمده آن همان زندگی ساده و حفظ بدن از بیماریها است و عللی که حیات را به خطر و نابودی می کشاند، متأسفانه این علل و آلودگی بر بشر متمدن امروزه سخت حکمفرما است.

اما تاریخ وقوع و ظهور آن مصلح جهانی چه وقت است معلوم نیست و کسی زمان بخصوص آنرا نمی داند و از آن آگاه نیست و همانطوری که سابقاً گفتیم آمادگی جامعه بشر و سیر زمانی لازم است. ولی پیش از ظهور او آثار و علائمی از آن در اخبار و احادیث آمده است از جمله حدیث شریف متواتر فریقین- خاصه و عامه- از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است که فرمود یملا الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جوراً.[10]

این حجت الهی- منجسی عالم بشریت از خودخواهی و خودپرستی. و نظام ظلم و ستم - که طبق مذهب شیعه اثنی عشری از نظر دید توده مردم غالب است در حدود سال 255- ه. ق- در نیمه ماه شعبان از پدر بزرگواری همچون امام حسن عسکری- علیه السلام- امام یازدهم شیعیان و مادری غیر عرب و عفیفه و باتقوی چون نرگس خاتون در شهر سر من رای- سامراه - عراق دیده بجهان گشود. و پس از شهادت پدر بزرگوارش حدود سال 260 ه. ق- برای بقا و حفظ جانش از گزند خلفای جور از دید توده مردم مخفی و پنهان شد. و تا مدت زمانی در ابتداء بوسیله اشخاص برگزیده- نواب أربعه-[11] با بعضی از مردم در ارتباط بود، و این دوره و زمان محدود و موقت را غیبت صغری نامند.

و از آن پس این ارتباط قطع و به غیبت کبری انجامید که تاکنون هم ادامه دارد و اکنون هم غائب و پنهان از دید شناخت مردم در پس پرده غیبت بسر می برد تا روزی که اراده و مشیت حق قرار گیرد به فرمان الهی ظاهر و پرچم دین اسلام رابرای هدایت و نجات جامعه بشر باهتزاز درآورد و حکومت عدل الهی را که در جهان تأسیس و به رهبری آن برگزیده شود. و جامعه بشر را به زیر پرچم آن درآورده و پیروزی دین حق را بر همه آئین ها اعلام بدارد و مصداق کامل این آیه شریفه قرآن هو الذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله در عالم پیاده و محقق گردد. اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه و اجعلنا من أنصاره و أعوانه.

با قطع این رابطه و غیبت کبری و عدم دسترسی بآن بزرگوار از همان دوره های اول پس از غیبت مردم محروم و ستمدیده که از ظلم و جور خلفاء و ستمگران بستوه آمده بودند بخصوص پیروان و علاقمندان به اهل بیت عصمت و طهارت و مخفی بودن امام زمانشان و عدم دسترسی و دوری از او به ندبه و زاری می پرداختند و در ساعات معینه بعضی ایام متبرکه بخواند دعائی بنام دعای ندبه مشغول می شدند و رفته رفته این سنت حسنه که محرک احساسات و عواطف و الهام بخش مبارزات دینی بود رواج یافت و اکنون هم مومنان به اهل بیت گرد هم جمع می شوند و به خواندن این دعای ندبه می پردازند بخصوص در صبح یا عصر روزهای جمعه.

این دعای مأثور همانطوری که گفته شده و پیداست، دعائی است جالب و پر محتوا و دارای متنی عالی و ألفاظ و مضامینی فصیح و بلیغ و پر مغز، و معنی و مفهومی سخت انقلابی که میتوان گفت زمینه ساز حکومت عدل جهانی است، و بالأخره نوعی مبارزه تبلیغی با ستم و ستمگری و قیامی منطقی بر علیه ظلم و جور است.

و در ابتدا پس از حمد و ثنای الهی اشاره اجمالی به رسالت انبیاء و مقامات مختلف هر یک از آنان در راه اصلاح جامعه بشری و مبارزات بی وقفه ایشان در این راه کرده، آنگاه به مقام پیغمبر اسلام و دعوت او، و سپس به خلافت بلافصل علی علیه السلام پرداخته (با ذکر مدارک و دلائل از آیات قرآن و اخباری که مورد وثوق و اتفاق دو فرقه خاصه و عامه است در شرح مزبور) و پس از آن به ذکر مخالفت گروهی از مسلمانان نماها نسبت به اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام و مظلومیت آنان و تبعید و صدماتی که در راه اصلاح جامعه بشریت کشیدند و شهادتشان می پردازد.

آنگاه با عباراتی هر چه فصیح تر و جملاتی هر چه بلیعتر خطاب به آن بزرگوار (بقیة الله فی الأرضین) کرده و او را می خواند، و با ندبه و زاری و سرشک اشک او را می طلبد و با شوق و اشتیاق به قیام و برنامه انقلابی و اصلاحی او می پردازند و در آخر با ذکر چندی از نیازها و حوائج آن دعا را پایان می دهد.

اما سند این دعا با این خصوصیات را مرحوم مجلسی در مجلد 102 بحارالانوار از دو کتاب دعای معروف و معتبر علمای قرن 6 و 7 نقل می کند . ابتداء در صفحه 104 همان مجلد از کتاب مصباح الزائر سیدبن طاووس[12] می آورد که او- یعنی سید بن طاووس- گوید: بعضی از اصحاب ما گفته اند که محمد بن علی بن أبی قره[13] گوید: من این دعا را از کتاب محمد بن حسین بن سفیان بزوفری[14] نقل می کنم آنگاه در صفحه 110 گوید که محمد بن مشهدی[15] در مزار کبیر از محمد بن علی بن أبی قره نقل می کند که او گوید من این دعا را از کتاب ابوجعفر محمد بن حسین بن سفیان نقل کردم سپس مرحوم مجلسی گوید گمان می کنم که سید بن طاووس هم آنرا از همان مزار کبیر محمد بن مشهدی نقل کرده باشد این بود گفتار مجلسی در کتاب بحارالأنوار.

و مرحوم محدث قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان در کتاب هدیة الزائرین صفحه 507 این دعای ندبه را از سه کتاب مزار نقل می کند، در دنباله توضیحی درباره جمله ای از این دعا گوید دعای ندبه از سه کتاب مزار نقل شده، و علامه مجلسی از بعضی از آنها نقل کرده و آن سه کتاب مزار یکی مزار محمد بن مشهدی است که علامه بزرگوار از او تعبیر بمزار کبیر می فرماید، و دیگر از کتاب ابن طاووس است که مصباح الزائر نام دارد. و دیگر مزار قدیمی است که ظاهراً از مؤلفات قطب راوندی است[16] در این سه مزار دعای ندبه از کتاب این ابی قرد نقل شده و مستندی غیر از آن نیست.

این بود سند دعای ندبه ای که اکنون در دسترس ما قرار دارد. و شاید بزوفری مزبور از پدرش حسین بن علی بن سفیان بزوفری که از علماء و راویان بزرگ قرن چهارم هم عصر و زمان غیبت صغری بوده نقل کرده و او هم بوسیله نواب اربعه- و وکلای ناحیه- از راه مکاتبه و توقیع با امام زمان در ارتباط بوده و این دعا را هم در کتاب خود آورده و سپس بدست فرزندش ابوجعفر بزوفری رسیده باشد.

و اینک با فرض مجهول بودن سند این دعا و مستند آن هیچ اشکالی نیست چون به موجب قاعده تسامع در ادله سنن علماء و فقهای اسلام درباره سند دعاها و امور مستحبه ایراد نمی گرفتند همین قدر که دعائی دارای مضامین خوب در کتابهای پیشینیان نقل شده باشد اکتفا می کردند هر چند روایت آن مرسل باشد. پس در سند این دعا زبانحالی است که شخص مؤمن و علاقمند بآن بزرگوار با ذکر عبارات و جملات آن ندبه و نوحه سرائی می کند و بدین وسیله امام زمان خود را می خواند و لازم نیست که خواننده، این دعا و امثال آنرا بقصد و مأثور از امام معصوم بداند بلکه زبان حال و راز و نیازی است که او بدین وسیله در محضر الهی در میان می گذارد و شرح حال خود را بیان می کند و با توجه به مضمون و محتوی دعا آن را با ایمان و علاقه خاص خود نسبت به امام زمان اظهار می دارد و روح عاطفی و حماسی در خود بوجود می آورد و خود را از جمله منتظران و علاقمندان به او به درگاه حضرت احدیت پناه می برد.

 

پی نوشت:


[1] دخان: 38 و 39.

[2] مؤمنون: 115.

[3] فاطر: 43.

[4] قصص:5.

[5] این گونه آیات در قرآن است از جمله حجر/85، روم/8.

[6] انبیاء: 105 و 106.

[7] اعراف: 128.

[8] نهج البلاغه خطبه 180.

[9] عنکبوت: 14.

[10] در خطبه 136 نهج البلاغه چنین می فرماید یعطف الهوی علی الهدی، اذا عطفوا الهدی علی الهوی. و یعطف الرأی علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرای هوای نفس روی به هدایت می آورد آنگاه که مردم هدایت را به هوای نفس تبدیل کرده باشند. و رأی و اندیشه شخصی روی بقرآن می آورد وقتی که مردم قرآن را به رأی و نظریه شخصی خود درآورده باشند.

[11] چهار نایب و وکیل خاص امام زمان به ترتیب عبارتند از: 1 - ابو عمرو عثمان بن سعید سمان عمری. 2 - فرزندش ابو جعفر محمد بن عثمان عمری مشهور به شیخ خلانی. 3 - ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ایرانی. 4 - ابوالحسن علی بن محمد سمری که به سال 329- ه. ق- وفات یافت.

[12] این لقب مخصوص سه نفر از علمای بزرگ شیعه قرن هفتم است که مشهورترین آنها رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی متوفای 667 میباشد . و صاحب تألیفاتی است که از جمله کتاب مصباح الزائر است که در فوق بدان اشاره شده.

[13] محمد بن علی بن یعقوب بن اسحق بن ابی قره از علماء و دانشمندان شیعه و مورد اطمینان که علامه در خلاصه الرجال و نجاشی در رجال خود او را توفیق کرده و صاحب تألیفاتی است.

[14] ابو جعفر محمد بن حسین علی بن سفیان بزوفری از اساتید شیخ مفید است. کتاب امالی طوسی از والدش نقل می کند که شیخ مفید از او به تجلیل یاد کرده و مکرر از او روایت نقل می کند. و پدرش ابوعبدالله حسین بن علی بزوفری از علمای قرن 4 و شخص ثقه و جلیل القدری است که ذکر آن خواهد آمد.

[15] ابو عبدالله محمد بن جعفر بن علی مشهدی از علمای قرن ششم و صاحب تألیفاتی است مانند بقیة الطالب و ایضاع والمناسک. و مزار مشهور بمزار کبیر.

[16] قطب الدین سعید بن هبة الله راوندی از علمای بزرگ قرن ششم متوفای 573- ه. ق- و معاصر با طوسی صاحب احتجاج متوفای 588- ه. ق- است و صاحب تألیفاتی است و قبرش در صحن بزرگ حضرت معصومه سلام الله علیها در قم میباشد.

Share