مناجات عارفان یا مناجات العارفین با لحن عربی از میثم مطیعی

مناجات عارفان یا مناجات العارفین با لحن عربی از میثم مطیعی

مناجات عارفان یا مناجات العارفین با لحن عربی از میثم مطیعی

مناجات العارفین یا مناجات خداشناسان، از مناجات های پانزده گانه است که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است.

مناجات عارفان یا مناجات العارفین با لحن عربی از میثم مطیعی

آموزه های مناجات العارفین

  • √ عجز و ناتوانی انسان از معرفت کنه ذات و صفت های الهی.
  • √ ارتباط بین معرفت به خدا و محبت به او.
  • √ عشق به خداوند به صورت جامع و تمام از لوازم محبت خداوند.
  • √ مقامات عالی عشق به خدا مایه امید انسان و ایجاد انگيزه برای رسیدن به مقامات اولیای الهی. 
  • √ تقاضای برطرف شدن حجاب و پرده از برابر دیدگان انسان تا حقیقت ها را عیناً مشاهده کند و شک و ریبه از دل زایل شود.
  • √ تقاضای محبتی از خداوند که ریشه در اعماق وجود دوانده باشد.
  • √ تقاضای معرفتی که سبب شرح صدر بشود.

مناجات عارفان یا مناجات العارفین با لحن عربی از میثم مطیعی

المناجاة الثانية عشرة: مناجاة العارفين

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی اش همیشگی است؛

إِلٰهِى قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنائِكَ كَما يَلِيقُ بِجَلالِكَ، وَعَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْراكِ كُنْهِ جَمالِكَ، وَانْحَسَرَتِ الْأَبْصارُ دُونَ النَّظَرِ إِلىٰ سُبُحاتِ وَجْهِكَ، وَلَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَىٰ مَعْرِفَتِكَ، إِلّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ .

معبودم، زبان ها از ادای ثنایت آن چنان که شایسته عظمت توست کوتاه است و خردها از درک ژرفای جمالت ناتوان است و دیده ها از تماشای بزرگی های ذاتت درمانده است، برای انسان ها راهی به سوی شناسایی ات جز ناتوانی از شناختت قرار ندادی،

إِلٰهِى فَاجْعَلْنا مِنَ الَّذِينَ تَرَسَّخَتْ أَشْجارُ الشَّوْقِ إِلَيْكَ فِى حَدائِقِ صُدُورِهِمْ، وَأَخَذَتْ لَوْعَةُ مَحَبَّتِكَ بِمَجامِعِ قُلُوبِهِمْ، فَهُمْ إِلَىٰ أَوْكارِ الْأَفْكارِ يَأْوُونَ، وَفِى رِياضِ الْقُرْبِ وَالْمُكاشَفَةِ يَرْتَعُونَ، وَمِنْ حِيَاضِ الْمَحَبَّةِ بِكَأْسِ الْمُلاطَفَةِ يَكْرَعُونَ؛

معبودم، ما را از کسانی قرار ده که شاخسارهای اشتیاق به سویت در بوستان های سینه هایشان استوار و پابرجا شده است و سوز عشقت در کانون دل هایشان برافروخته، از این روی به آشیانه اندیشه های والا جای گیرند و در گلستان قرب و مکاشفه ات خوش گذرانی می کنند و از حوض های محبّتت با جام ملاطفت می نوشند؛

وَشَرائِعَ الْمُصافاةِ يَرِدُونَ، قَدْ كُشِفَ الْغِطاءُ عَنْ أَبْصارِهِمْ، وَانْجَلَتْ ظُلْمَةُ الرَّيْبِ عَنْ عَقَائِدِهِمْ وَضَمَائِرِهِمْ، وَانْتَفَتْ مُخَالَجَةُ الشَّكِّ عَنْ قُلُوبِهِمْ وَسَرَائِرِهِمْ، وَانْشَرَحَتْ بِتَحْقِيقِ الْمَعْرِفَةِ صُدُورُهُمْ، وَعَلَتْ لِسَبْقِ السَّعَادَةِ فِى الزَّهَادَةِ هِمَمُهُمْ، وَعَذُبَ فِى مَعِينِ الْمُعَامَلَةِ شِرْبُهُمْ، وَطَابَ فِى مَجْلِسِ الْأُنْسِ سِرُّهُمْ، وَأَمِنَ فِى مَوْطِنِ الْمَخَافَةِ سِرْبُهُمْ، وَاطْمَأَنَّتْ بِالرُّجُوعِ إِلَىٰ رَبِّ الْأَرْبابِ أَنْفُسُهُمْ؛

و در کنار نهرهای حسن نیّت و خیرخواهی ات وارد می شوند، درحالی که پرده از دیدگانشان برداشته شده و تاریکی دودلی از باورها و درون هایشان دور گشته و خلجان شک از دل ها و باطنشان بیرون رفته و سینه هایشان با تحقّق معرفت، گشوده شده و همّتشان برای پیشی گرفتن در میدان خوشبختی بر اثر زهد، بلندی گرفته و نوشیدنشان در چشمه زلال کردار، گوارا شده و باطنشان در مجلس انس، پاکیزه گشته و راهشان در جای ترسناک، ایمنی یافته و جانشان با رجوع به رب الارباب، اطمینان یافته؛

وَتَيَقَّنَتْ بِالْفَوْزِ وَالْفَلَاحِ أَرْواحُهُمْ، وَقَرَّتْ بِالنَّظَرِ إِلَىٰ مَحْبُوبِهِمْ أَعْيُنُهُمْ، وَاسْتَقَرَّ بِإِدْرَاكِ السُّؤْلِ وَنَيْلِ الْمَأْمُولِ قَرارُهُمْ، وَرَبِحَتْ فِى بَيْعِ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ تِجَارَتُهُمْ .

و ارواحشان به نیکبختی و رستگاری، یقین یافته و دیدگانشان با نظر به محبوبشان، روشنی گرفته و آرامششان با دریافت خواهش و رسیدن به آرزو، استقرار یافته و تجارتشان در فروش دنیا به آخرت سودبخش بوده،

إِلٰهِى مَا أَلَذَّ خَواطِرَ الْإِلْهامِ بِذِكْرِكَ عَلَى الْقُلُوبِ ! وَمَا أَحْلَى الْمَسِيرَ إِلَيْكَ بِالْأَوْهامِ فِى مَسالِكِ الْغُيُوبِ ! وَمَا أَطْيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ ! وَمَا أَعْذَبَ شِرْبَ قُرْبِكَ، فَأَعِذْنا مِنْ طَرْدِكَ وَ إِبْعادِكَ، وَاجْعَلْنا مِنْ أَخَصِّ عَارِفِيكَ، وَأَصْلَحِ عِبَادِكَ، وَأَصْدَقِ طَائِعِيكَ، وَأَخْلَصِ عُبَّادِكَ، يَا عَظِيمُ يَا جَلِيلُ، يَا كَرِيمُ يَا مُنِيلُ، بِرَحْمَتِكَ وَمَنِّكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.

خدایا، چه لذّت بخش است در دل ها خاطرات الهام گرفته از یادت و چقدر شیرین است پویش به سوی تو با مرکب اندیشه ها در راه های غیب و طعم عشقت چه خوش و شربت مقام قربت چقدر گوارا است، پس ما را از راندن و دور کردنت پناه ده و از ویژه ترین عارفانت و شایسته ترین بندگانت و راست گوترین فرمان برانت و خالص ترین پرستندگانت قرار داده، ای بزرگ، ای باشکوه، ای مهمان نواز،ای رساننده به مطلوب، ای به رحمتت و احسانت، به مهربانی ات ای مهربان ترین مهربانان.

Share