شعر استاد عشق از نیّر تبریزی / حضرت علی اصغر علیه السلام

تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
حضرت علی اصغر/ استاد عشق
چند قطعه شعر با عنوان "استاد عشق" از نیّر تبریزی - ویژه روز هفتم محرم الحرام

شعر استاد عشق از نیّر تبریزی / حضرت علی اصغر علیه السلام

قطعه شعری تحت عنوان «استاد عشق» از استاد نیّر تبریزی ویژه روز هفتم ماه محرم، به مناسب شهادت طفل شیرخواره ی کربلا حضرت علی اصغر علیه السلام ...

شعر استاد عشق از نیّر تبریزی / حضرت علی اصغر علیه السلام

شعر «استاد عشق» / نیّر تبریزی

کودکی در عهد مهد استاد عشق
داده پیران کهن را یاد عشق

طفل خرد اما به معنی بس سترک
کز بلندی خرد بنماید بزرگ

****
خود کبیر است ارچه بنماید صغیر
در میان شعبه سیاره تیر

عشق را چون نوبت طغیان رسید
شد سوی خیمه روان شاه شهید

****

دید اصغر خفته در حجر رباب
چون هلالی در کنار آفتاب

چهره کودک چو دردی برگ بید
شیر در پستان مادر ناپدید

****

با زبانحال آن طفل صغیر
گفت با شه کی امیر شیر گیر

جمله را دادی شراب از جام عشق
جز مرا کمتر نشد زان کام عشق

****

گرچه وقت جانفشانی دیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد
 

زان مِی آیی کز وی چو قاسم نوش کرد
نوعروس بخت در آغوش کرد

****

زان مِی آی کاکبر چو رفت از وی ز پا
با سرآمد سوی میدان وفا

جرعه ای از جام تیر و دشنه ام
در گلویم ریز بس که تشنه ام

****

شه گرفت آن طفل مه اندر کنار
یافت در وی در دل دریا قرار
 

آری آری مه که شد دورش تمام
در کنار خور بود او را مقام

****

برد آن مه را بسوی رزمگاه
کرد رو با شامیان رو سیاه

گفت کای کافر دلان بد سگال
که برویم بسته اید آب زلال

****

گر شما را من گنهکارم به پیش
طفل را نبود گنه در هیچ کیش

آب ناپیدا و کودک ناصبور
شیر از پستان مادر گشته دور

****

زین فراتی که بود مهر بتول
جرعه ای بخشید بر سبط رسول

شاه در گفتار و کودک گرم خواب
 که ز نوک ناوکش دادند آب

****

در کمان بنهاد تیری حرمله
او فتاد اندر ملائک غلغله

رست چون تیر از کمان شوم او
پر زنان بنشست بر حلقوم او

****

چون درید آن حلق تیر جانگداز
سر ز بازوی یدالله کرد باز

تا کمان زه خورده چرخ پیر را
کس ندیده دونشان یک تیر را

****

تیر کز بازوی آن سرور گذشت
بر دل مجروح پیغمبر گذشت

نوک تیر و حلق طفل ناتوان
آسمانا واژگون بادت کمان

****

شه کشید آن تیر و گفت ای داورم
داوری خواه از گروه کافرم

نیست این نوباوه پیغمبرت
از فصیل ناقه کمتر در برت

****

شه ببالا می فشاند آن خون پاک
قطره ای زان برنگشتی سوی خاک

بنگرید آن مرغ دست آموز عرش
که چسان در خون همی غلطد بفرش

****

این نگارین خون که دارد بوی طیب
تحفه ای سوی حبیب است از جیب

در ربائید این نگار پاک را
پرده گلناری کنید افلاک را

****

در ربائید این گهرهای ثمین
که نیاید دانه ای زان بر زمین

قطره ای زین خون اگر ریزد بخاک
گردد عالم گیر طوفان هلاک

****

تیر خورده شاهباز دست شاه
کرد بر روی شه آسیمه نگاه

غنچه لب بر تبسم باز کرد
در کنار باب خواب ناز کرد

****

وان گشودن لب به لبخند از چه بود
وان نثار شکر و قند از چه بود

پس ندا آمد بدو کای شهریار
این رضیع خویش را بر ما گذار

****

تا دهیمش شیر از پستان حور
خوش بخوابانیمش اندر مهد نور

پس شه آن دُرّ ثمین در خاک کرد
خاک غم بر تارک افلاک کرد

****

آری آری عاشقان روی دوست
اینچنین قربانی آرند سوی دوست 

 اندر آن کشور که جای دلبر است
نه حدیث اکبر و نه اصغر است

شعر استاد عشق از نیّر تبریزی / حضرت علی اصغر علیه السلام

جهت مطالعات بیشتر در مورد ماه محرم، «ویژه نامه خورشید بر نیزه» را مشاهده نمایید.

پدیدآورنده: 
Share