شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام
گاهی در مورد وجود حضرت رقیه سلام الله علیها شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

گاهی در مورد وجود حضرت رقیه سلام الله علیها شبهات و تردیدهایی مطرح می شود که نام ایشان در اکثر کتب نیامده و یا نامهای مشترک و مشابهی در آنها به چشم می خورد که با توجه به آن نمی توان به طور حتم بر وجود دختری به این نام اطمینان داشت. البته این شبهات در بسیاری مقالات و کتب معتبر پاسخ داده شده و وجود نازنین این دردانه امام حسین علیه السلام با دلایل کافی ثابت شده است و ما در این نوشتار کوتاه قصد نداریم به اثبات وجود این عزیز بپردازیم بلکه دو موضوع را در این رابطه بررسی می کنیم، یکی سر منشا تشکیک در وجود این عزیز و دیگری بررسی کتب قرن هفتم به بعد در مورد حضرت رقیه سلام الله علیها. در ادامه با « شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام » با ما همراه باشید.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

سرمنشأ تشکیک

نکته مهم در باب پذیرش یا عدم پذیرش پدیده های تاریخ این است که نمی توان با قطع و یقین اظهار نمود که اکثر مخالفان وجود حضرت رقیه سلام الله علیها در کربلا از روی عناد یا مشکل عقیدتی به ابراز آن پرداخته اند. و برخی از دلایلی که می توان به آن اشاره داشت به این شرح است:

1ـ کمبود امکانات نگارشی

همانطور که در باب نگارش قرآن یکی از پیچیدگی های بحث بازگشت مسأله نگارش به نبود اسلوب مشخصی از قبیل نبود نقطه، علائم آوایی و حرکات و ... در نگارش بوده است، در بحث حاضر نیز این مشکل خود را به خوبی نشان می دهد.

2ـ کم توجهی به ثبت و ضبط جزئیات رویدادها

3ـ فشار حکومت بر سیره نویسان

فشار حکومت بر سیره نویسان و وارد کردن اغراض سیاسی خود در نوشته جات یکی از دلائل مهم حقیقت پوشی تاریخی است.

4ـ فقر منابع تاریخی

به دلیل تاخت و تازهای دوران مغول ها و... بسیاری از منابع اصیل تاریخی چه سنی و چه شیعه، یا به تاراج رفته و یا در جریان کتابخانه سوزی های بزرگ محو و نابود شده اند.

5ـ همنامی فرزندان امام

امام حسین علیه السلام به دلیل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گرامی شان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علی می گذاشتند. این امر خود منشأ بسیاری از سهوِ قلم ها در نگاشتن شرح حال زندگانی فرزندانِ امام حسین علیه السلام گردیده است.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

بررسی کتب تاریخى قرن هفتم به بعد

1ـ قدیمى ترین موّرخى که درباره این کودک به عنوان دختر امام حسین علیه السلام و قصّه او در شام سخن گفته است، مورّخ خبیر عماد الدین حسن بن علی بن محمّد طبرى، معاصر خواجه نصیر الدین طوسى در کتاب «کامل بهائى» است.[مرحوم شیخ عباس قمى درباره کتاب کامل بهائى مى نویسد: «کتاب کامل بهائى نوشته عماد الدین طبرى، شیخ عالم ماهر خبیر متدرّب نحریر متکلّم جلیل محدّث نبیل و فاضل فهّامه، کتابى پرفایده است که در سنه 675 ه.ق تمام شده و قریب به 12 سال همّت شیخ مصروف بر جمع آورى آن بوده است؛ اگر چه در اثناى آن چند کتاب دیگر تألیف کرده است. سپس مى افزاید از وضع آن کتاب معلوم مى شود که نُسخِ اصول و کتب قدماى اصحاب نزد او موجود بوده است؛ از جمله کتاب «الهاویه فی مثالب معاویه» تألیف قاسم بن محمّد بن احمد مأمونى از علماى اهل سنّت. ر.ک: ستاره درخشان شام، همان، صفحه 15 و فوائد الرضویة، صفحه 111]

او مى نویسد: «زنان خاندان نبوّت، در حال اسیرى، حال مردانى را که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده مى داشتند و هر کودکى را وعده مى دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است و بازمى آید؛ تا اینکه ایشان را به خانه یزید آوردند. دخترکى چهارساله بود. شبى از خواب بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت، او را در خواب دیدم که سخت پریشان بود.» زنان و کودکان همگی به گریه افتادند و صداى زارى از ایشان برخاست. یزید خفته بود، از خواب بیدار شد و از ماجرا سؤال کرد. خبر بردند که ماجرا چنین است. آن لعین در حال [و بى درنگ] گفت: «بروند سر پدر[ش] را بیاورند و در کنار او نهند.» سپس آن سر مقدّس را آوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید: «این چیست؟» گفتند: «سر پدر توست. آن دختر ترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق تسلیم کرد.»[کامل بهائى، عماد الدین طبرى، قم، مکتبة المصطفوى، جلد 2، صفحه 179]

2ـ مرحوم شیخ عباس قمى نیز عین نقل طبرى را در منتهى الآمال [منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، چاپ اسلامیّة، جلد 1، صفحه 316؛ همان، چاپ مۆسسة انتشارات هجرت، جلد 1، صفحه 807] آورده و بیان کرده است که رقیه دختر امام حسین علیه السلام در کنار سر بریده بابا جان داد.

3ـ در چند کتاب دیگر که به اسامى آنها اشاره مى شود، به صورت مفصل مطرح شده است که امام حسین علیه السلام، دختر خردسالى به نام رقیه داشت که چهار سال از عمر مبارکش مى گذشت. شبى از خواب بیدار شد، در حالى که سخت پریشان به نظر مى رسید و جویاى پدر شد و پرسید: «پدرم کجاست که من هم اکنون او را [در خواب] دیدم. سرانجام، سر بریده پدر را براى او آوردند. او با دیدن سر بریده، ناله و گریه سر داد؛ آن گاه لب کوچک خود را بر لبهاى پدر نهاد و گریه شدیدى کرد و از هوش رفت! هر چه تلاش کردند، به هوش نیامد، و این عزیز حسین علیه السلام در شام به شهادت رسید.[نفس المهموم، شیخ عباس قمى، قم، انتشارات بصیرتى، و چاپ انتشارات مکتبة الحیدریة، اوّل، 1379 ش، صفحه 415 و 416؛ معالى السبطین، حائرى، بیروت، مؤسسة النعمان، 1412 ق، جلد 2، صفحه 170؛ الدمعة الساکبة، محمّد باقر بهبهانى، بیروت، مؤسسة الاعلمى، جلد 5، صفحه 141]

4ـ محمّد حسن قزوینى به نقل از بعضى آثار اصحاب نقل کرده است که نام یکى از دختران امام حسین علیه السلام فاطمه صغرى بوده است [ریاض الاحزان، محمّد حسن قزوینى، صفحه 144، به نقل از: قصّه کربلا، صفحه 518] که همان رقیه باشد.

5ـ علّامه حائرى مى نویسد که بعضى مانند محمّد بن طلحه شافعى و دیگران از علماى اهل تسنّن و شیعه مى نویسند: «امام حسین علیه السلام داراى ده فرزند، [یعنى] شش پسر و چهار دختر بوده است.» سپس مى نویسد: «دختران او عبارت اند از: سکینه، فاطمه صغرى، فاطمه کبرى و رقیه علیهنّ السّلام.» و در ادامه مى گوید: «رقیّه پنج سال یا هفت سال داشت و در شام وفات کرد.»[معالى السبطین، همان، جلد 2، صفحه 214؛ سرگذشت جانسوز حضرت رقیّه، صفحه 9، به نقل از ستاره درخشان شام، همان، صفحه 197]

6ـ مرحوم آیت اللّه حاج میرزا حبیب اللّه کاشانى از فقهاى گرانقدر اسلام، یکى از دختران امام حسین علیه السلام را رقیه دانسته و در منتخب التواریخ نیز چنین آمده است: آن دخترى که در خرابه شام از دنیا رحلت فرمود و شاید اسم شریفش رقیّه بود، از صبایاى [دختران] حضرت ابا عبداللّه علیه السلام بوده است؛ چون مزارى موجود در خرابه شام، منسوب به این مخدّره و معروف است به مزار رقیه. [تذکرة الشهداء، ملا حبیب اللّه کاشانى، منتخب التواریخ، صفحه 299، به نقل از: ستاره درخشان شام، همان، صفحه 195 و 196]

7ـ عبد الوهّاب بن احمد شافعى مصرى، مشهور به شعرانى (متوفاى سال 937 ه.ق) در کتاب المنن، باب دهم مى نویسد: «نزدیک مسجد جامع دمشق، بقعه و مرقدى وجود دارد که به مرقد حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه السلام معروف است. بر روى سنگى واقع در درگاه این مرقد چنین نوشته است: «هَذا الْبَیْتُ بُقْعَةٌ شُرِّفَتْ بِآلِ النَّبِی  وَبِنْتِ الْحُسَیْنِ الشَهِیدِ رُقَیَّةِ؛ این خانه، مکانى است که به ورود آل پیامبر و دختر امام حسین علیه السلام [حضرت] رقیّه شرافت یافته است.»[سرگذشت جانسوز حضرت رقیّه، صفحه 53 و ستاره درخشان شام، همان، صفحه 13 - 14]

8ـ ریاحین الشریعه نیز تحت عنوان «بانوان دشت کربلا» رقیه را یکى از دختران امام حسین  علیه السلام دانسته است.[ریاحین الشریعه، محلّاتى، کتابفروشى اسلامیه، جلد 3، صفحه 309]

همچنین در اخبار الطوال دینورى، صفحه 262، ابصار العین فی انصار الحسین، صفحه 368، کشف الغمّه، جلد 2، صفحه 216، علائم، جلد امام حسین علیه السلام، صفحه 331، مصباح الحرمین، عبد الجبار بن زین العابدین اشکوئى و... نام رقیّه به عنوان دختر امام حسین علیه السلام آمده است. از مجموع آنچه گفتیم به خوبى براى انسان اطمینان حاصل مى شود که امام حسین علیه السلام دخترى به نام رقیه داشته است که با وضع دلخراش در خرابه شام جان داده است.

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

روایتی جانسوز

همچین در هلال بن نافع می گوید: در میان دو صف لشگر (دشمن) ایستاده بودم، دیدم کودکی از حرم امام حسین علیه السلام بیرون آمد، امام به سوی میدان آمد، کودک با گام های لرزان دوان دوان خود را به امام علیه السلام رسانید دامن آن حضرت را گرفت و گفت: یا أبَه!اُنظُر اِلَیَّ فَإنّی عَطشانٌ؛ ای پدر به من بنگر و ببین من تشنه ام. این تقاضای جگرسوز از آن کودک شیرین زبان مانند نمکی بود که بر زخم های امام علیه السلام پاشیده شد، به طوری که اشک از دیدگان حسین علیه السلام جاری گشت و فرمود: بُنَیَّه الله یُسقیکِ فَإنَّهُ وَکیلی؛ دخترم می دانم تشنه ای خداوند تو را سیرآب کند که او وکیل و پناهگاه من است. هلال گفت: پرسیدم این دختر کیست و با امام حسین علیه السلام چه نسبتی دارد؟ گفتند: او رقیه سلام الله علیها دختر سه ساله ی امام حسین علیه السلام بود.[سوگنامه ی آل محمّد صفحه340]

شمع سوزان خرابه شام در هاله ای از ابهام

جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد دردانه امام حسین علیه السلام، «ویژه نامه روز سوم محرم/ دختر سه ساله بابا» را مشاهده نمایید.

منابع:
.....................................
1. سایت علقمه
2. سایت راسخون
3. ماهنامه مبلغان، سایت حوزه

Share