سخنی آموزنده از امام جواد علیه السلام، داشتن واعظی از درون

سید حسین سیدی
واعظی از درون
تا انسان، نیرو محرکه ای از درون خود نداشته باشد، در هر کاری (علی الخصوص کارهای دینی) موفق نخواهد شد.

روزهای آخر ذی القعده مصادف با شهادت امام جواد(علیه السلام) است. ایشان در یک حدیث نورانی، سه صفت را همواره مورد نیاز مومن می داند. دومین صفت مورد نیاز مومن، داشتن واعظی از  درون است.[1] این حدیث امام جواد(علیه السلام) گویای این آیه از قرآن است: « بى‏ گمان خداوند آن چه قومى [از سرنوشت و نعمت‏] دارند، تغيير نمى‏ دهد، مگر آن چه را با خود دارند، تغيير دهند.»[2]
 شکی نیست که هر انسانی(علی الخصوص انسان مومن) تا از درون نیرو محرکه خودش نباشد و به قول معروف، دلش برای خودش نسوزد، موفق نخواهد شد. حتی اگر هزاران نفر او را نصیحت کرده و راه و چاه را نشان او دهند. چه انسان های هستند که علیرغم امکانات فراوان، چون دلسوز خود نیستند و خود را به پیشرفت دعوت نمی کنند، امکانات خود را هدر می دهند، و چه انسان هایی که علیرغم محرومیت ها(افراد معلول)، چون دلسوز خود هستند، به مراحل عالی و حتی خارج از تصور می رسند.
این حدیث فوق، همانظور که در مورد اشخاص صدق می کند؛ در مورد جوامع نیز صدق می کند. متاسفانه یکی از مشکلات جوامع مسلمان این است که علیرغم امکانات خدادادی، خیرخواه و دلسوز خود نیستند و از این امکانات برای پیشرفت جامعه اسلامی خویش استفاده نمی کنند. در نتیجه دشمنان آنها وارد گود شده و از این فرصت بهترین استفاده را کرده و...
سخن آخر اینکه، داشتن نیرو محرکه از درون برای هر شخصی، مخصوصا شخص مومن و به تبع آن جوامع مسلمان، لازم و ضروری است و گرنه موفقیتی حاصل نخواهد شد.

پی نوشت:
1ــ در حدیثی از امام جواد علیه السلام چنین آمده: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛ [ترجمه]: مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نسبت به کسی که او را پند می دهد.(بحارالانوار، ج75، ص358)
نیاز انسان مومن به سه خصلت مهم و اساسی: 1. توفیق از طرف خداوند متعال 2. واعظ درونی 3. پندپذیر بودن
انسان همواره نیازمند موعظه و پند است. موعظه و پند، غذای معنوی و ملکوتی است که باطن و روح انسان را پرورش می دهد و زمینه سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت فراهم می کند. پند پذیری، اخلاق صالحان و اولیاست. پند پذیری؛ یعنی این که انسان از هر حادثه، جریان و گفتار مناسبی عبرت بگیرد و آن تجربه را به کار بندد.«پند پذیری»، مردی شراب خوار، عیاش و غافل چون «بشر حافی» را به گردونة دین، معرفت، عرفان، و توبه واقعی کشانید و او را تبدیل به یکی از اولیای خدا کرد. فضیل عیاض که مردی راهزن، دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والای انسانیت و اوج عرفان عملی رسید. سدیدالدین حمصی، نخود فروشی از اهل ری بود که در اثر گوش شنوا داشتن در سن پنجاه سالگی به مدرسة علوم اسلامی رفت و تبدیل به عالمی فرهیخته، و فقیهی بزرگ، و نویسنده ای توانا گردید. و بالاخره سکاکی که چاقوسازی بی سواد، غریب و ناشناخته بود، به ادیبی بزرگ، و لغت شناسی کم نظیر تبدیل شد. پند پذیری، کافر را مسلمان، مشرک را مؤمن، بی خبر را آگاه، جاهل را عالم، متوقف را متحرک، مجرم را توبه کار و بی هنر را هنرمند می نماید. حضرت جواد الائمه علیه السلام در روایتی بسیار مهم می فرمایند: المُؤْمِنُ یحْتاجُ إلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ»؛ مؤمن به توفیقی از جانب خدا، و پند دهنده ای از درونش، و پذیرش پند و نصیحت از کسی که او را پند می دهد، نیازمند است.
توفیق از طرف خداوند
« توفیق» زمانی حاصل می شود که همه ی اسباب و عوامل برای رسیدن به هدف و تأمین خواسته ها، فراهم و هماهنگ باشد .توفیق دهنده ی اصلی خداوند است. پیامبران الهی با هم با گفتنِ «و ما توفیقی اِلّا بالله»، فراهم شدن برنامه ها و عوامل هدایت بشر را از سوی خدا می دانستند. این نگاه توحیدی، سبب می شود انسان بیش از آن که به فکر و نیروی خودش تکیه داشته باشد، به توفیق الهی و سبب سازی پروردگار اعتماد کند، زیرا همه ی عوامل در دست اوست.
«واعظ درونی» نیاز دیگر مؤمن است
عقل و وجدان، یک چراغ باطنی است که خوبی ها را به انسان نشان می دهد و اگر خلاف و بی خردی کرد، او را ملامت می کند. در روایات است: کسی که از درون خود، واعظ و پند دهنده ای نداشته باشد، اندرزهای دیگران چندان سودی به او نمی رساند. بیداری فطرت و فعال بودن وجدان، نقش عمده ای در اصلاح شخص و بازداشتن او از جرم و گناه دارد.
نصیحت پذیری
نصیحت پذیری سومین نیازی است که در این حدیث مطرح است. تواضع در آن است که اگر کسی خیرخواهانه انتقادی کرد و موعظه و پندی داد، بپذیریم. گشودن آغوش باز به روی پندهای آموزنده و هشدارهای دلسوزان، نشانه خردمندی و عاقبت اندیشی است. هم از خداوند، توفیق بطلبیم، هم چراغ وجدان را در درون خود روشن نگه داریم، هم پند دیگران را به گوش جان بشنویم و بپذیریم.
2ــ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ. (هود/88)

 

Share