خودشناسی

حاج شیخ جعفر ناصری
حالات روح انسان
روح انسان به یک اعتبار مثل دنیا است که هر زاویه ‏اش، نیروهای تصفیه نشده، حالات مختلف و آب و هوای مختلف دارد. این گونه باید وارد روح ‏شناسی شد.

حالات روحی انسان
مردم در سراسر دنیا، حالات مختلفی دارند؛ مثلا غالبا مردم یک منطقه، مردم خشنی هستند؛ یک منطقه غالبا دین دار هستند؛ یک منطقه غالبا بی‏ دین‏ اند؛ یک منطقه انسان‏های لطیف و شاعر از آن زیاد برخاسته است و در یک منطقه عموم مردم بی‏ پروا هستند. در سراسر دنیا مختلف است.
روح انسان به یک اعتبار مثل دنیا است که هر زاویه ‏اش، نیروهای تصفیه نشده، حالات مختلف و آب و هوای مختلف دارد. این گونه باید وارد روح ‏شناسی شد. روح آدمی بسیار بزرگ است و قسمت‏ های حساسی دارد؛ مثلا فرض کنید در یک بخش، یک فضا و یک شهر از قسمت‏های روح انسان، غلظت هست، در یک بخش شهوت هست، در یک بخش حرارت هست، آب و هوای حار و هوای نامناسب و مسموم دارد، بخشی کویر است با افراد خاص خودش. خوبی و بدی در این شهرها و قسمت‏ های روحی، با هم ترکیب شده است.
امکاناتی در دست انسان هست که می تواند یک اصلاحات کلی در آب و هوا و روحیات این شهرها پیاده کند. بخشی از آن به دست آدمی است؛ مثلاً گریه، لطافت می‏ خواهد؛ وقتی انسان لطافت را ایجاد کرد، گریه می ‏آید. گریه که آمد مناطق دل آدم از حالت کویری بیرون می ‏آیند و باران رحمت می ‏بارد. بعد از مدتی که گریه کرد، حکمت بر زبانش جاری می شود؛ چون در آن مناطق خشک کویری، سرسبزی حاصل شده است.
از طرف دیگر هم خشونت‏ ها در انسان فعال هستند؛ ولو انسان در صدد باشد که چیزی از آن بروز نکند و خودش را بسیار راحت جلوه دهد. خود همین هم یک بیماری است و در مملکت روح برای اهل تشخیص، معلوم است که مشکل وجود دارد.
شاید اگر انسان بخواهد حرف را در یک کلمه جمع کند، باید بگوید: نوعی غلظتی در فضاهای روح انسان هست که هر کدام به حسب خودش، باید به لطافت تبدیل شود؛ منتهی لطافت هم مراتب دارد. در همان فضاهای روحانی هم لطافت مرتبه به مرتبه است، لشکرهای صف کشیده ‏ای از مثبت و منفی هستند که این ها با حساب و کتاب در مقابل فضاهای روحانی انسان ایستاده ‏اند.

----------------
منبع: بنیاد هاد

Share