درک باطن قرآن

حاج شیخ جعفر ناصری؛
باطن قرآن
مطالب متنوعی در قرآن هست. مطالبی هست که ظاهرش شیرین است؛ اما درک باطن آن مهم تر است و کلید درک آن، تهذیب نفس است.

مطالب متنوعی در قرآن هست. مطالبی هست که ظاهرش شیرین است؛ اما درک باطن آن مهم تر است و کلید درک آن، تهذیب نفس است. ورود هر علمی به درون انسان، از کانال نفس است. اگر نفسی آلوده و گناه کار شد، اگر وجدانی غیرآرام شد، اگر نفسی تنبل و شهوت ران شد، مثل کانال لجن زاری است که قرار است آب زلال از آن عبور کند؛ مسلّم است آن آب زلال، بوی تعفّن می گیرد و از بین می رود. بویی که این آب زلال می گیرد مانند عقاید انحرافی است که سراغ علوم فراگرفته انسان می آید و انسان نمی داند این عقاید از کجا آمده است؛ اما نفسی که مهذّب شد، علومی را که دریافت می کند، پاک و زلال است.
گاهی برخی افراد که اهل قلم هستند و چنین انحرافاتی دارند، این انحرافات فکری را به کتاب نویسی سرایت می دهند و دنیایی را آلوده می کنند. حتی بعضی افراد که اهل علوم عقلی بوده اند، باعث انحراف عقیده  مردم شده اند. این انحرافات، به سبب آلودگی نفس است. شخصی که اهل دنیا است و کانال ورودی او برای درک حقایق، زلال نبوده است، مقداری از این کتاب و مقداری از آن کتاب، مطالعه می کند و مقداری هم خودش اضافه می کند؛ ولی به خاطر همین آلودگی ها نمی تواند علوم را به صورت زلال، به دیگران ارائه  کند.
بعضی افراد آن قدر در بعضی علوم غرق می شوند که از اهل بیت علیهم السلام فاصله می گیرند؛ زیرا کانال نفس آن ها لجنی است و نمی تواند علوم را به طور صحیح از این کانال عبور بدهد؛ به همین خاطر اهل بیت علیهم السلام را کنار می گذارد. اصلاً نفس این افراد، سلیقه و ساختار روح آنها، به گونه ای است که می پسندد یک کتاب در فلان مسأله توحیدی هم بنویسند، ولی از آن مسیر مشخص خداپسندانه و نورانی، بیرون می آیند؛ یعنی از اهل بیت علیهم السلام ذکری به میان نمی آورند. آنها نظرات خاصی برای خود پیدا می کنند که به خاطر آلودگی های نفس آنها است.
نفس باید پاک، زلال و خدایی باشد تا علوم را صحیح دریافت کند. اگر نفس پاک شد، علم الکتابی به او 
می آموزند که مطالب علمی از جمله اسرار چینش قرآن و فلسفه  احکام، تشریع و غیره در آن وجود دارد. خداوند متعال در قرآن کریم آن قدر چینش ها را زیبا کرده است که «ولبطن بطنه بطن الی سبعین بطناً».[. تفسیر فرات کوفی، ص ۱۷] قرآن کریم، یک ظاهر و یک باطنی دارد؛ همان باطن یک ظاهری دارد و یک باطنی؛ دوباره آن باطن یک ظاهری دارد و یک باطنی که تا هفتاد بطن، پیش می رود.
--------------------
منبع: بنیاد هاد

Share