جایگاه علم و آموزش در قرآن و روایات / بخش دوم

حسین سیف الهی
علم , آموزش

در مکتب همه انبیا، به خصوص اسلام، علم آموزی به جنس، گروه یا نژاد خاصی اختصاص ندارد. بلکه هر انسانی در مسیر علم و عمل به آن و دور شدن از جهل و نادانی، باید گام بردارد. زیرا بدیهی است که عدم حرکت در این مسیر افتادن به منجلاب جهل است و هدف بعثت پیامبران نیز نجات انسان ها از جهالت است

علم آموزی، هدف بعثت انبیا

از جمله نکاتی که اهمیت فوق العاده علم و علم آموزی را از دیدگاه قرآن کریم اثبات می کند، این است که تعلیم بشر توسط پیامبران را هدف بعثت آنان ذکر کرده است:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی  ضَلالٍ مُبینٍ»[26]
«خداوند بر مؤمنان منت نهاد [نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.»[27]
بشر بدون تعلیم از سوی پروردگار متعال در جهالت است و تنها خالق هستی است که به همه خیر و شرها، صلاح و فسادها، سعادت و شقاوت ها، و ... عالم است. و بر او است که دست آفریده های خود را از جهالت خارج کند و به سوی حق و سعادت رهنمود شود. بی تردید خداوند متعال بدون کوچک ترین اهمال، هدایت و تعلیم بشر را به بهترین وجه ممکن انجام داده است: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ عَلَّمَهُ الْبَیانَ؛[28] خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید، و به او بیان را آموخت.»
لکن خدواند متعال برخی را خود تربیت نموده و آنان را رسولان خود قرار داده و دیگر انسان ها را به دست انبیای خود تعلیم داده است. لذا خداوند متعال در آیه فوق؛ «وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ» و آیات مشابه[29] تعلیم بشر توسط پیامبران را یکی از اهداف بعثت ذکر کرده است.

وجوب علم آموزی

آیات کریمه ای که در بحث قبل بدان اشاره شده و مانند آن ها، علاوه بر بلندی جایگاه علم و علم آموزی، گویای آن است که تعلیم بر انبیا و آموختن علم بر امت های آنان واجب است. زیرا وقتی که علم آموزی هدف بعثت باشد، اگر پیامبران از این امر کوتاهی کنند، به وظیفه رسالتشان عمل نکرده اند و چنین تقصیری در باره انبیا محال است زیرا آنان معصوم بوده و ابداً از انجام رسالت الهی خود کوتاهی نمی کنند. 
علاوه این که چنین اهمالی، اگر ممکن باشد، _نستجیر بالله_ نشانگر ضعف خدا در انتخاب رسولان می باشد و این نیز محال است. لذا بر پیامبران واجب است که آن چه مورد نیاز بشر و تأمین کننده سعادت آنان است، به آنان تعلیم نمایند. بر انسان ها نیز واجب است که از پیامبران (علیهم السلام) علم بیاموزند و به مقتضای آن عمل کنند، زیرا اگر آموختن بر آنان واجب نباشد، وجوب تعلیم بر انبیا لغو می شود و خداوند حکیم کار لغو نمی کند. لذا خداوند انسان ها را نیز به آموختن علم از انبیا و حجت های او لازم شمرده و فرموده است: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَک إِلاَّ رِجالاً نُوحی  إِلَیهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِنْ کنْتُمْ لا تَعْلَمُون؛[30] ما پیش از تو، جز مردانى که به آنان وحى مى کردیم، نفرستادیم! پس اگر نمى دانید، از آگاهان بپرسید»[31]
در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) نیز بر وجوب طلب علم تأکید بسیار شده است. پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله) می فرماید: «علم آموزی بر هر مسلمانی واجب است»[32] چنین تأکیدی بر آموزش علم در حد فریضه ای دینی، نشانگر اهتمام ویژه اسلام به علم و دانش و زدودن جهل ونادانی از مردم است. بدین مضمون روایات متعددی در منابع بسیاری نقل شده است؛ در برخی از این احادیث، اضافاتی آمده است که نکات قابل توجهی در آن ها نهفته است؛ به سه نکته اشاره می کنیم:

1- حد نداشتن علم

در ادامه حدیث فوق، پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: «أَلَا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛[33] آگاه باشید که خداوند کسانی که بیش از حد طلب علم می کنند را دوست دارد.» «بغاة» جمع بغی به معنای «طلب توأم با تجاوز از حد»[34] است. بدیهی است که تجاوز از حد در هر چیزی مذموم است مگر در علم آموزی. منظور این است که علم حد بردار نیست و ایستایی در آن راه ندارد و هیچگاه نمی توان به نهایت و پایان علم دست یافت؛ ز گهواره تا گور دانش بجوی. بنابر این اگر چه هر مقدار که علم آموزی محبوب خداوند است ولی قطعا کسانی که تلاش بیشتری در این مسیر دارند، محبوب ترند.

2- علم آموزی زنان

هر چند که تعبیر «کلِّ مُسْلِمٍ» اعم از زن و مرد را شامل می شود، با این حال در برخی از روایات مذکور، به وجوب علم آموزی زنان نیز تصریح شده است: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة؛[35] علم آموزی بر هر مرد و زن مسلمان، واجب است.»
آری در مکتب همه انبیا، به خصوص اسلام، علم آموزی به جنس، گروه یا نژاد خاصی اختصاص ندارد. بلکه هر انسانی در مسیر علم و عمل به آن و دور شدن از جهل و نادانی، باید گام بردارد. زیرا بدیهی است که عدم حرکت در این مسیر افتادن به منجلاب جهل است و هدف بعثت پیامبران نیز نجات انسان ها از جهالت است. بنابر تردیدی نیست که همه انسان ها اعم از زن، مرد، پیر و جوان، کاسب، تاجر، کشاورز، همه و همه باید در کسب علم و دانش کوشش کنند، چون پیامبران معلمان تمام بشریت اند و نجات بشر در گرو علم است.

3- تفسیر علم واجب

در ادامه برخی از روایات یاد شده چنین آمده است: «أَی عِلْمِ التَّقْوَى وَ الْیقِین»[36] «یعنی علمِ تقوا و یقین است که طلب آن بر زن و مرد واجب است نه هر چیزی که علم نامیده شده باشد. و نیز در آیاتی که تعلیم را هدف بعثت بر شمردند، قید کتاب و حکمت آمده است: «وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ». 
بنابر این معنای وجوب طلب علم بر همگان اعم از زن و مرد و پیر و جوان، آموختن هر آن چیزی که بشر علم نامیده، نیست، بلکه مقصود علومی است که سعادت بشر در گرو دانستن آن ها است. بدین رو است که در آیات و روایات قیودی مانند علم تقوا و یقین و نیز قید کتاب و حکمت آمده است. چنین علومی است که کسب آن ها بر همگان واجب است و کسی از ترک آن ها، معذور نیست. 
امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال کسی که در باره آیه شریفه «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَة؛ دلیل رسا (و قاطع) براى خدا است»[37] سؤال کرد، فرمود: «خداوند متعال روز قیامت به بنده می گوید: آیا عالم بودی؟ اگر بگوید: بله، می فرماید: پس چرا عمل نکردی به آن چه می دانستی؟! و اگر بگوید جاهل بودم، می فرماید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟! پس این گونه با او احتجاج می کند و این است حجت [تام ] و بالغه خدا»[38]
اسلام هم به دنیا نظر دارد و هم به آخرت و خواهان حُسن هر دو است؛ «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»[39] لکن از این دو آخرت را برتر و اصل می داند و دنیا را زمینه آبادانی آخرت معرفی می کند: «وَ الَّذینَ هاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَکبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ؛[40] آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبى به آنها مى دهیم و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر مى دانستند!». در آیه دیگر می فرماید: «وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ؛[41] و سراى آخرت بهتر است و چه خوب است سراى پرهیزگاران»، 
البته کسب علوم بشری و تجربی نیز ممکن است گاه به صورت کفایی واجب گردد؛ رفع نیازهای روز مره و توسعه اجتماع انسانی اسلامی و رسیدن به استقلال و بی نیاز از کفار و سد کردن راه تسلط کفار بر مسلمانان، از جمله ادله ای هستند که می تواند، کسب برخی علوم را بر عده ای به اندازه رفع نیاز واجب کند. لکن وجوب مطلق و بی قید و شرط، تنها بر علوم الهی و کسب معرفت تعلق دارد و همگان موظف اند، برای دریافت پیام انبیای الهی، تمام تلاش خود را به کار بندند.
البته این بدین معنا نیست که همه باید، دست از کار و زندگی بکشند و برای کسب علم به محضر پیامبران و یا ائمه (علیهم السلام) و یا امروزه مثلا در حوزه های علمیه در محضر علما خاضر شوند، بلکه هر کس به هر طریقی که می تواند، باید این وظیفه الهی را سامان بخشد. 
قرآن کریم در این باره بهترین فرمول قابل اجرا و حکیمانه ای را ارائه کرده است. از منظر قرآن کریم لازم نیست عموم مردم کوچ کنند و برای کسب علم به نزد پیامبر (صلّی الله علیه و آله) یا جانشینان او بروند، لکن واجب است عده ای هجرت علمی کنند و از ایشان کسب علم نمایند و سپس باز گشته و به دیگران برسانند؛ «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُون»[42]
بنابر این امروزه بر عده ای واجب است که اولا علوم اسلامی را از راه تلمذ در پیشگاه علمای عصر بیاموزند و در مرحله بعد برای تبلیغ دین به اقصی نقاط جهان هجرت کنند، و بر مردم است که از ارشادات اسلامی آنان بهره لازم را ببرند. همچنین امروزه با وجود سیستم های پیشرفته اطلاع رسانی، کار تعلیم و تعلم نیز آسان شده است و بر اندیشمندان اسلامی است که با استفاده بهینه از این امکان ایجاد شده، بیش از پیش در تبلیغ پیام قرآن کریم و رسولان خدا اقدام نمایند.

 

 

منبع: مرکز فرهنگ و معارف قرآن
---------------------------------------
●  پی نوشت ها:
[26] آل عمران (3)/ آیه 64.
[27] ترجمه مکارم، ص72
[28] الرحمن(55)/ آیه 1-4.
[29] به آیات 2 از سوره جمعة و 129 سوره بقرة مراجعه شود.
[30] الأنبیاء(21)/ آیه7، به آیه النحل(16)/آیه 43 نیز رجوع شود.
[31] ترجمه مکارم، ص322.
[32] الکافی، ج1، ص30، ح1، وسائل الشیعة، ج27، ص26، ح33115، بحارالأنوار، ج1، ص172، ح 26.
[33] همان.
[34] قاموس قرآن، ج 1، ص207.
[35] عوالی اللآلی 4 70، ح36، مصباح الشریعة، ج 13، بحارالأنوار 1 177، ح54، و ج2 31، ح20.
[36] مصباح الشریعة، ص13، بحارالأنوار ج2، ص31، ح20.
[37] الأنعام(6)/ آیه 149.
[38] الأمالی للمفید، ص227، ح6، بحارالأنوار، ج1، ص177، ح58.
[39] البقرة(2)/ آیه201.
[40] النحل (16)/ آیه41.
[41] همان 30.
[42] التوبة(9)/ آیه 122.

Share