​نگاه هرمنوتیکی به موضوعات دینی

استاد اصغر طاهرزاده
هرمنوتیک

بسم الله الرحمن الرحیم
 هرمنوتیک علمی است جهت مطالعه ی متون به نحوی که شرایط روحی و تاریخی آن متون، هرچه بیشتر مورد توجّه قرار می گیرد، به عبارت دیگر؛ هرمنوتیک علمی است جهت رمزگشایی متون[1]. عالمان هرمنوتیک گفته اند: کلماتِ شفاهی، قدرت جادویی دارند و به خوبی مخاطب را تحت تأثیر قرار می دهند، ولی چون به شکل نوشتار درآمدند، تا اندازه ای بسیار این قدرت را از دست می دهند. علم هرمنوتیک علم کشف این نقیصه است تا ما با آگاهی از این نقیصه متون را مورد مطالعه قرار دهیم، پس باید هر متنی را با توجّه به تاریخ خودش و عنایت به روح گوینده ی آن بخوانیم، وگرنه آن را نخوانده ایم و تصور می کنیم خوانده ایم و به بقیه هم نخواندن خود را به عنوان خواندن خبر می دهیم و آن ها را از فهم حقیقیِ متن محروم می کنیم، به خصوص اگر آن متن، متن دینی و مقدس باشد.
 ضرورت مسئله از آن جا پیدا شد که روح مدرنیته فضایی و عالَمی را به وجود آورد که در اثر آن بشر با روح عالَم گذشته فاصله زیادی گرفت و عملاً نتوانست در عالَم تاریخی گذشته به سر برد و لذا اگر متون گذشته، به خصوص متون دینی را مطالعه می کرد، آن متون را با عالَمی که روح مدرنیته بر او حاکم کرده بود، مورد توجّه قرار می داد و عملاً نمی توانست از روح حقیقی آن متون آگاهی یابد و دانشمندان علم هرمنوتیک با توجّه به این مسئله سعی کردند این نقیصه را برطرف نمایند و تلاش کردند روشن کنند «خودِ فهم، بیرون از تاریخ نیست» و گفتند: «برای فهمیدنِ انسان باید انسان بود» یعنی باید با نویسنده ی متن «همدلی» کرد و در خواندن متن باید به نیّات مؤلف و جهان مؤلف توجّه داشت.
 دانشمندان هرمنوتیک معتقدند: «فهم هرمنوتیکی، نتیجه ی گفتگویی اصیل میان حال و گذشته است و این فهم، هنگامی رخ می دهد که میان حال و گذشته «ادغام افق ها» وجود داشته باشد، وگرنه با اثر بیگانه خواهیم بود. به گفته ی موریس مولوپونتی: «علم، اشیاء را دستکاری می کند و از زیستن در آن صرف نظر می نماید».[2] و عین همین مشکل در متون گذشته به خصوص متون مقدس پیش آمده که با روح مدرنیته دیگر نمی توان با آن متون زندگی کرد، چون مدرنیته حقیقتِ متون مقدس را کشته است و علم هرمنوتیک خود را متکفّل احیاء آن متون می داند، همچنان که سعی می کند زیستنِ بشر امروز را در هستی تصحیح کند، کاری که «هایدگر» در آن نقش مؤثر دارد، لذا است که به یک معنی گفته اند: «هرمنوتیک تمنایی برای رسیدن به فهم عمیق تر از ماهیت هستی است.»
 البته علم هرمنوتیک در مسیر تاریخی خود همواره رو به جلو نبوده و از طریق بعضی از فیلسوفان غربی از مقصد خود دور شده، ولی در طرف مقابل هستند فیلسوفانی که بر رسالت اصلی علم هرمونتیک تأکید دارند.

 منبع: لب المیزان
................................
پی نوشت ها:
1-حضرت امام خمینی می فرمایند: اما در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‏ ها، این جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جایز نمى‏دانم.اجتهاد به همان سبک صحیح است ولى این بدان معنا نیست که فقه اسلام‏ پویا نیست‏، زمان و مکان دو عنصر تعیین‏کننده در اجتهادند. مسئله‏اى که در قدیم داراى حکمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدى پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادى و اجتماعى و سیاسى همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقى نکرده است، واقعاً موضوع جدیدى شده است که قهراً حکم جدیدى مى‏طلبد. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. ... یک مجتهد باید زیرکى و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامى و حتى غیر اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است.هدف اساسى این است که ما چگونه مى‏خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد درمسلمانان به وجود آورد. (صحیفه امام، ج‏21، ص: 289)
2-علم هرمنوتیک، اثر ریچارد پالمر، ترجمه محمدسعید حنایی کاشانی

 

Share