تولد فیلسوف انگلیسی و معمار فلسفه حکومت دموکراسی؛ جان لاک(1632میلادی)

29 اگوست
جان لاک,John Locke,فیلسوف,نظریه پرداز معروف انگلیسی,گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین

جان لاک(John Locke)، فیلسوف و نظریه پرداز معروف انگلیسی و بنیان گذار فلسفه حکومت دموکراسی در 29 اوت سال 1632میلادی در رینگتُنِ انگلستان به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در آکسْفورد به پایان رساند و پس از آن به تدریس زبان یونانی، معانی بیان و فلسفه پرداخت. در دهه های اولیه زندگی جان لاک، یک دوره پرتَشویش و اغتشاش اجتماعی و سیاسی و درگیری بین جمهوری خواهان و سلطنت طلبان پیش آمد. با وجود این، لاک ملاحظه کرد که حوزه های علمی که وی در آنها رفت و آمد داشت به کلّی از روح انقلابی زمان خویش بی خبرند. ولی در زندگی لاک و دنیای پیرامونش چیزهایى بود که او را به تفکر برمی انگیخت. در گیر و دار وقایع زمان، جان لاک به دلیل ترس از گرفتار شدن در زندان شاه، به فرانسه و سپس هلند گریخت و در آنجا به تفکر درباره دستگاه فلسفی خود که اساس دموکراسی جهان است، پرداخت. کلید فلسفه لاک شاملِ دو کلمه "توافق قراردادی" است. وی اعلام داشت که تمام حکومت ها، سراسرِ روابط انسانی و همه زندگی را، باید به مثابه داد و ستد تلقی کرد. رئیس حکومت به عوض تحمیل اراده خویش بر مردم باید خدمت خود را به مردم بفروشد. لاک می گفت فلسفه تجارت را باید درباره حکومت و آداب و سلوک اخلاقی زندگی روزانه مان به کار بست. ما باید در معاملات سیاسی خود همان اندازه خردمندانه رفتار کنیم که در معاملات تجارتی مان عمل می کنیم. لاک، ذهن انسان به هنگام تولد را هم چون لوحه سفیدی می دانست که تجارب حسی، مانند متن کتاب، از آغاز تولد تا زمان مرگ، بر لوح ذهن نوشته می شود. این معلومات به صورت حفظیات شکل می پذیرد و حفظیات به گونه فکر و فکر به جامه عقل درمی آید. بنابراین عقل انسان چیزی جز ارزشیابی دنیای مادی که از دریچه های حواس به داخل ذهن راه می یابد، نیست. لاک بر این عقیده است که اشخاص مختلف، دنیا را به صور مختلف می بینند، زیرا اگرچه حواسْ به ظاهرْ یکی است، اما دنیا را متفاوت دریافت می کنند. لاک یک دوره عملی برای تعقل توصیه می کند و آن راه تساهل و مدارای مشترک است. وی حکومت خوب را حاصل قرارداد میان انسان با انسان می دانست و وظیفه حکومت ها را خدمت به مردم عنوان می کرد. لاک درباره حکومت عادلانه می گفت که باید مبتنی بر رضایت اکثریت مردم باشد. به مردمْ آزادی بیان، آزادی فکر، آزادی انتخاب و آزادی دین بدهد و برای آن که کار به خودکامگی نکشد، لازم است که سه قوه مقنّنه، مجریه و قضائیه وجود داشته باشند. اما رؤیای لاک از حکومت آزادی خواه ملی فراتر رفت و او اصولی، هم برای حکومت بین المللی و هم حکومت ملی، طرح افکند. به نظر لاک، دوره ترقی واقعی وقتی آغاز خواهد شد که کشورها نیز چون مردم، طبق یک قرارداد اجتماعی با هم متحد شوند و از لحاظ سیاسی به یک دیگر اتکا ورزند. لاک عقیده داشت که هدف همه حکومت ها، حفظ حیات، آزادی و خوشبختی ملت هاست، اصل عدالت مبتنی بر نیاز و احتیاج مردم است و عاملی که معلوم می دارد مردم به چه چیز احتیاج دارند، صدای آنهاست. وی در این جا عنوان می کند که اخلاق و رفتار خوب، نتیجه حکومت خوب است. لاک، علم اخلاق را هم چون سیاست، به عنوان یک علم محض، بر پایه تجربیات حواس بیان نهاد. وی بر این عقیده بود که اخلاق و رفتار خوب آن است که آدمی را به خوشی برساند و از رنج و زحمت به دور دارد. اما قانون اخلاقی ایجاب می کند که رفتار فرد باید به بیشترین شادی برای بیشترین تعداد و تقلیل درد و رنج از همه منجر شود. فلسفه لاک را می توان چنین خلاصه کرد: استقلال افراد در یک جامعه دموکراسی، اتکای اقوام در کشورها به یک دیگر در دنیایى آزاد؛ استقرار اخلاقیات بر مبنای تعاون در میان همه افراد بشر. از آثار عمده ای که لاک در آن ها به تشریح عقاید فلسفی خویش پرداخته است، می توان از کتب رساله درباره فهم بشر، اندیشه هایی در باب تعلیم و تربیت و معقولیت دین مسیح(علیه السلام) نام برد. جان لاک سرانجام در 28 اکتبر سال 1704میلادی در 72 سالگی درگذشت.

 

Share