از خواب چهل ساله ی خود پا شده ام / شاعر : قیصر امین پور
از خواب چهل ساله ی خود پا شده ام
از خواب چهل ساله ی خود پا شده ام
سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای
بارانِ بهار، برگِ پیغام تو بود
باران! باران! دوباره باران! باران
دیشب باران قرار با پنجره داشت
خدایا! یک نفس آواز! آواز
من بودم و اوج بالِ من، کودکی ام
در زلف تو بند بود داد دل ما
شب آمد روزگار دل تمام است
این منم در آینه، یا تویی برابرم؟