چرخ گوشتی بی رحمانه علیه استقلال (مافیای فوتبال)
چرخ گوشتی بی رحمانه علیه استقلال (مافیای فوتبال)
اگر میخواهید بدانید کدامین نبردهای پشت پرده، گلوی استقلال را فشار میدهد این مطلب را بخوانید....
نویسنده: محمد سرشته داری
ماجرا از اینجا آغاز شد: از زمانی که سامانه های هواداری سالی 50 میلیارد تومان کم و بیش به استقلال و پرسپولیس دادند، استقلال درگیر مشکلی به نام مدیران برنامه ها شد!
مدیران برنامه هایی که روی ریال به ریال این پول نقشه داشتند و درگیری سختی در عرصه رسانه و زمین چمن و پشت میزها با هم و با باشگاه ها داشتند.
نبرد مدیر برنامه ها هوپر را هوا کرد!
یک نمونه ساده آن همین ماجرای هوپر است، صرف نظر از اینکه فتحی باید می دانست که آنسوی میزش مدیری صهیونیست خواهد نشست و نباید با او وارد مذاکره می شد و شرط مذاکره را تغییر مدیر برنامه اعلام می کرد، مدیر استقلال مغلوب جنگ مدیران برنامه ها با خودش و با یکدیگر شد به این نحو که خبر می رسد یک مدیر برنامه که پیشنهاد بازیکن دیگری را به فتحی داده بود، با رصد مذاکره فتحی با هوپر، اطلاعات مدیر برنامه های این بازیکن را به رسانه ها داد و فتحی عملا آچمز شد!
حالا فتحی مجبور است هوپر را رها کند و برود با این مدیر برنامه یا مدیر برنامه دیگری مذاکره کند! به همین راحتی!
مبلغ هوپر در حدود 500 هزار دلار یا چیزی شبیه به این بود، مدیر برنامه حداقل یک پنجم این مبلغ را برمی دارد، یعنی چیزی حدود صد هزار دلار! یعنی معادل یک میلیارد و صد میلیون تومان! آن هم فقط برای یک بازیکن...
نبرد زیر پوست استقلال روی بال احساس هواداران؛
جنگ بزرگی زیر پوست استقلال در جریان است که بوی پول و فساد می دهد و مدیران این تیم را تحت فشار قرار می دهد، از این یک میلیارد و صد میلیون تومان، ده میلیون تومان آن خرج فضای مجازی و ادمین های 17 یا 18 ساله می شود برای تبلیغ بازیکن مورد نظر مدیر برنامه از پخش فیلم گرفته تا فشار و ناسزا به مدیر برای به خدمت گرفتن آن بازیکن، آن هم بازیکنانی که بعضا شبیه به الحاجی گرو و نیومایر و مگویان و حتی شیخ دیاباته هستند که در اروپا بیشتر از 50 تا 100 هزار دلار نمی گیرند اما با تبلیغات آنها در ایران و فشار هواداران نوجوان و غیر متخصص و احساساتی قیمتی نجومی می گیرند. در واقع آنها نانشان را از احساسات هوادار استقلال به دست می آورند.
مدیران زیر فشار ناسزاهای هدایت شده؛
مدیر لای منگنه قرار می گیرد، از یک طرف هواداران از همه جا بی خبر فتحی را تحت فشار می گذارند، این وسط انواع ناسزا ها را هم در فضایی زشت و قبیح فریاد می زنند. از سوی دیگر مدیر برنامه قیمت را بالا و بالاتر می برد، از سوی سوم وزارت ورزش برای سر و سامان دادن به اوضاع فشار می آورد و تهدید می کند. مدیر راهی جز قبولی شرایط سخت و پیچیده بازیکن یا مربی پیدا نمی کند و برای فرار از فشار وحشتناک، قرارداد را امضا می کند بعضا بدون تست پزشکی (همین حالا دکتر نوروزی با استقلال قهر است و کار نمی کند چون برخی از اعلام های پزشکی اش توسط باشگاه نادیده گرفته شده و برخی بازیکنان بعد از امضا قرارداد یا باید جراحی کنند یا روی تخت بیمارستان دراز کشیده و می خندند)
شفر با سه برابر قیمت، الحاجی عاشق چلوکباب!
پشت پرده جنگی بر پاست، مدیران برنامه ها مافیایی غیر قابل مهار شده اند و مدیران استقلال هم فاقد صلابت و قدرت کافی برای ورود به این عرصه نبرد هستند. آنها شفر 350 هزار دلاری را زیر فشار رسانه های مجازی یک میلیون دلار قراردادش را تمدید کردند! الحاجی را به خاطر کامنتی که می گفت چلو کباب دوست دارد خریدند در حالی که در همان بازی اول هادی طباطبایی اعلام کرد که او به درد کشتی گرفتن می خورد نه فوتبال!
مدیران برنامه ها پروپئیچی را که هم خوب بود هم برای استقلال خوب گل می زد را از استقلال با همین فشار با وجود آنکه قرارداد داشت بیرون کردند تا بازیکن جدید، پورسانت جدید بدهد و البته پرونده پروپیچ در فیفا همچنان لاینحل باقی بماند. این دست فرمان تا جایی جلو رفت که معاون پیشین استقلال درگیر نبردی سخت شد و البته با اشتباهاتش هم خودش شکست خورد، هم استقلال 16 تغییر اجباری را به خود دید و پر شد از بازیکنان متوسطی که در میان آنها حتی یک ستاره ملی هم به چشم نمی خورد.
با تیام و پاتوسی مدیران شکست را پذیرفتند!
در واقع همه مدیران و معاونان سال های اخیر مقابل این باند مافیایی رسانه ای (مجازی) شکست را پذیرفته اند، مدیران برنامه ها از تیام و پاتوسی که قراردادشان اتوماتیک تمدید می شد، سودی نمی بردند در نتیجه باید این بازیکنان از استقلال می رفتند و قراردادهای جدیدی امضا می شد و این میسر نمی شد جز با تبلیغات روی شیخ دیاباته برای خرید و رها کردن پاتوسی فی امان الله! نتیجه این فشار هولناک و چرخ دنده هایی که مثل چرخ گوشت به جان استقلال افتاده اند همین استقلال متوسطی است که می بینید. مدیرش زیر فشار در حال له شدن است، وزیرش کاسه چه کنم چه کنم گرفته، معاونش خرد شده، مربی اش دلخور و شاکی است، حقوق بازیکنان پرداخت نشده و به زودی دوباره بحث استعفا راه می افتد.
گریه کردن نه، این مبارزه مرد جنگی می خواهد.
مدیران برنامه ها از روح الله باقری ها و سجاد آقایی ها و سهرابیان ها و نورافکن ها چیزی نصیبشان نمی شود، پس اینها باید بروند تا قراردادهای دلاری منعقد شود آن هم با بازیکنانی بسیار معمولی مثل میلیچ و دیاباته که نورافکن و روح الله باقری ده مرتبه از آنها بهتر بودند. مبارزه با این پشت پرده های کثیف علاوه بر اطلاعات و جاسوس بازی و جنگجویی، درایت و خواهندگی و سینه سپر کردن هم می خواهد، کار مدیران امروز و دیروزی که جلوی دوربین ها زیر فشار هوادار فحاش گریه می کنند نیست.
افزودن دیدگاه جدید