رفتن به محتوای اصلی

لطیفه های عبید زاکانی - 1

تاریخ انتشار:

مردی را که دعوای پیغمبری می کرد نزد معتصم آوردند
معتصم گفت:شهادت میدهم تو پیغمبر احمق هستی
گفت:آری،از آنکه بر قوم شما مبعوث شده ام و هر پیامبری از نوع قوم خود باشد

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا