رفتن به محتوای اصلی

درد بی درمان

تاریخ انتشار:

اي دواي درد بي درمان من

مرهم داغ دل بريان من

اي که هم جاني و هم جانان من

اي که هم ديني و هم ايمان من

در غم تو بي سر و سامان شدم

هم سر من باش و هم سامان من

از سر هر دو جهان برخواستم

تا تو هم اين باشي و هم آن من

خان و مانم گو برو در راه تو

بس بود عشق تو خان و مان من

گنج مهر خود نهادي در دلم

کردي آباد اين دل ويران من

محو کن بود و نبودم تا ز (فيض)

آن تو ماند نماند آن من

موضوع انجمن

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا