شعری از فاضل نظری
مپرس شادیِ من حاصل از کدام غم است
که پشت پرده ی عالم هزار زیر و بم است
.
زيان اگر همه ی سود آدم از دنیاست
جدالِ خلق چرا بر سر زياد و كم است...؟
.
اگر به مُلک رسیدی جفا مکن به کسی
که آنچه کاخ تو را خاک میکند ستم است
.
خبر نداشتن از حال من بهانه ی توست
بهانه ی همه ظالمان شبیه هم است…
.
کسی بدون تو باور نکرده است مرا
که با تو نسبت من چون دروغ با قسم است
.
تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست
وگرنه فاصله ی ما هنوز یک قدم است
موضوع انجمن
افزودن دیدگاه جدید