نظریه دیدگاههای علمی( متن کامل )

نظریه
دیدگاههای علمی
(روش علمی جدید )

محمود شیرزاد دیز

سال 1392
پیشگفتار
نظریه جدیدی که ارائه کرده ایم در حقیقت تفکر اصلی آن مربوط به سال 1381 هجری شمسی است که متأسفانه به علت مشکلات مختلفی که بوجود آمد چند سالی در تکمیل آن وقفه ایجاد شد .
به دلیل اینکه این نظریه یک نظریه بسیار جدید و کاملاً متفاوت فلسفی است ، لذا از لحاظ منابع علمی با محدویتهایی مواجه شدیم ، با همة این احوال تلاش شد در جاهای لازم از منابع علمی متنوع استفاده شود .
در طول نگارش این نظریه همسر عزیزم سختیهای زیادی را متحمل شدند که از ایشان نهایت قدر دانی و تشکر را به عمل می آوریم .
نظریه دیدگاهها تحول بزرگی را از لحاظ متدلوژی علمی در علوم مختلف در دهها و سده های آینده ایجاد خواهد کرد ، براین اساس از اهل علم و دانش خواهشمندیم که بیش از پیش به این نظریه توجه داشته باشند و ما را از نظرات عالمانه خود محروم نکنند .
از خداوندتبارک وتعالی شاکرم که این بنده حقیر را یاری فراوان کردند تا سرانجام این تلاش علمی را به سرانجام برسانم والبته اوست دانای مطلق و ما هیچ نیستیم مگر آنکه لطفی کند از سر عشق . ودر نهایت اینکه این تحقیق علمی را تقدیم می کنم به پیشگاه مقدس حضرت امام زمان ( عج ) و ان شأالله که از ما راضی و خشنود باشند .

فهرست
پیشگفتار .....................................................................................................................................1
مقدمه .........................................................................................................................................2
روشهای علمی رایج ..................................................................................................................12
اهمیت و کاربرد دیدگاههای علمی ............................................................................................17
اهداف نظريه ديدگاهها .............................................................................................................20
روش تحقیق نظریه دیدگاهها......................................................................................................21
تشریح انواع دیدگاهها................................................................................................................24
سیستم........................................................................................................................................69
پایه های فلسفی سیستم...............................................................................................................76
شبکه سلسله مراتب قوانین..........................................................................................................80
نتیجه گیری ..............................................................................................................................85
منابع ومآخذ .............................................................................................................................87

مقدمه
بنده حقیر طی مطالعات مختلفی که در طول چندین سال در زمینه های جغرافیا ، علوم اجتماعی ، علوم دینی ، اقتصاد ، مدیریت ، روانشناسی ، تاریخ ، پزشکی ، زيست شناسي ، فلسفه ، منطق ، کامپیوتر و ... داشتم به این نتیجه رسیدم که تاکنون محققان و دانشمندان نتوانسته اند روش جامعی را برای بررسی علمی در پیش بگیرند .
متأسفانه آنچه که در فلسفه علم و منطق شناسی علم کمتر مورد توجه قرار می گیرد جامع بودن علم و جامع الاطراف بودن بررسیهاي علمی است ، اين در حالي است كه جهان هستي پديده اي بسيار پيچيده و داراي عناصر ، زوايا و ابعاد گوناگون مي باشد و جواب سئوالاتی چون : چه هنگام می توان یک بررسی علمی را جامع دانست؟ ، ملاکها و معیارهای علمی جامع بودن بررسیهای علمی و تحقیقات کدامند ؟ و کدام بررسی علمی می تواند ادعا کند تمام ابعاد ، زمینه ها ، جنبه ها ، زوایا و دیدگاهها را در رابطه با موضوع مورد نظرش در نظر گرفته و مورد توجه قرار داده است ؟ در هاله ای از ابهام و سردرگمی قرار گرفته است .
تحقیقی که در پیش رو دارید مایل است به سئوالات فوق جواب قانع کننده ای ارائه دهد و تا آنجا که اطلاعات نگارنده اجازه می دهد برای اولین بار یک روش علمی جدید برای تکمیل سایر روشهای فلسفی و منطقی جهت تحقیقات علمی به محافل علمی عرضه بدارد .
با بررسی اجمالی چند کتاب در زمینه فلسفه ، فلسفه علم و متدولوژی و منطق متوجه شدم که در زمینه روش دیدگاههای علمی و پایه های فلسفی سیستم یا پدیده به گونه ای که بنده ارائه خواهم داد ، تحقیقی ارائه نشده است .
معنی کلمه دیدگاه :
«دیدگاه: مترادف با دیدگه و دیدگاه به معانی 1- جای پاسبانی دیدبان 2- منظر 3- چشم انداز » ( فرهنگ معین - جلد دوم ( د-ق) ، محمد معین )
«دیدگاه: مترادف: دیدگه، دیدگاه، دیده معانی : محل دیده بانی، جای نشست، دیده بان ( فرهنگ جهانگیری)، جای پاسبانی، دیدبان، محل دیدبان (لغت نامه دهخدا- حرف د ، بخش دوم ، علی اکبر دهخدا).
این تحقیق تلاش دارد جامعیت یک بررسی علمی را در دو جهت مورد توجه قرار دهد : اول اینکه در بررسی علمی از انواع دیدگاههای علمی استفاده کنیم و تا پدیده مورد نظر از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گیرد ، دوم اینکه تمام بنیادهای ( پایه ها) فلسفی سیستم یا پدیده را درنظر بگیریم .
ما در بررسیهای علمی و غیر علمی خود خواه ناخواه از یک یا چند زاویه فکری به پدیدهها و مسائل نگاه می کنیم و هر فرد بررسی منظم یا غیر منظم فکریش خارج از دیدگاههای علمی نیست . یعنی دیدگاه علمی برای تفکر انسان مسأله ای اساسی و بنیادی هستند . همچنانکه برای شکل گیری حیات انسان لازم است که قوانین جهان هستی وجود داشته باشد.
سرچشمه دیدگاهها ي علمي
بي شك براي شناخت هر پديده اي لازم است كه ويژگيهاي آن را بشناسيم و بر اين اساس ويژگيهاي جهان هستي ( اعم از مادي – معنوي يا انساني – طبيعي ) و اجزايشان را سر چشمه و منشأ ديدگاههاي علمي قرار داديم .
لذا مي توانيم بگوييم انسان و طبیعت دارای صفات مختلف هستند . بنابراین برای بررسی علمی انسان و طبیعت ما نیز از صفات مختلف موجود در آنها استفاده می کنیم . می توان گفت هریک از صفات انسان و طبیعت به عنوان یک زاویه و دیدگاه علمی مطرح هستند . و این دیدگاهها را برای شناخت آنها و هرچه بهتر کردن زندگی و طبیعت استفاده می کنیم. بر این اساس در کل نتیجه می گیریم که منشأ دیدگاههای علمی عبارتند از : 1- صفات انسان 2- روابط انسان و جهان هستی 3- روابط اجتماعی 4- صفات محیط اطراف ما
از نگاه دیگر می توان گفت منشأ دیدگاهها عبارتند از : 1- صفات خود پدیده یا سیتم ( برای مثال ؛ تغییر پذیری سیستم ) 2- نوع نگاه به چند سیستم در یک مجموعه ( مثال : ساختار یک خودروی سواری ) 3- زوایه نگاه ما برای کسب آگاهی بدون اینکه در سیستم موجود باشد ( برای مثال : باید و نباید در یک سیستم ) .

نظريه حاضر روش جديدي است كه ملاكها و معيارهايي را براي جامع و كامل كردن تحقيقات ارائه كرده است كه همان ديدگاههاي علمي هستند و اين ديدگاهها پديده ها را به صورت سيستماتيك بررسي مي كنند و در شبكه سلسله مراتب قوانين درجه بندي و اولويت بندي مي كنند .

تفاوت دیدگاه و مکتب
غالبا در بررسیها و نقدها و اظهار نظرهای دانشمندان متوجه می شویم که دیدگاه و مکتب به یک معنی در نظر گرفته می شوند . این در حالی است که طی توضیحات زیر روشن می شود که دیدگاه و مکتب تفاوت اساسی با یکدیگر دارند و یکی پنداشتن آنها ایجاد سر در گمی ذهن و تقسیمات ذ هنی بشر است. برای اینکه بدانیم مکتب چیست ابتدا باید با این مساله آشنا شویم که مکتب چگونه بوجود می آید. این چیزی روشن برای همه است که در عصر حاضرهم تعداد دانشمندان و هم تعداد تحصیلکردگان زیاد است. و هم در هر جامعه تعداد آنها به حد قابل توجهی رسیده است .بنابراین ارتباط علمی و تبادل افکار و عقاید بیشتر شده است. از طرفی در عصر حاضر در جوامع لازم می دانندکه در علوم تقسیم بندی و طبقه بندیهای مختلف صورت گیرد و برای آنها اصول، روش، فلسفه و دیدگاه درست شود. لذا بر اثر اختلاف افکار و عقاید و تفاوت جهانبینیها و دیدگاهها و تنوع روحیات و روانها مباحث و بررسیهای علمی بوجود می آیند که هر یک بر مورد خاصی تاکید دارند. و از اصول و روشهای خاصی پیروی می کند. برای مثال مکاتبی چون اگزیستانسیالیسم ( تاکید بر انسان و اثبات گرایی) پراگماتیسم ( تاکید بر عمل) رئالیسم (تاکید بر تجربه و آزمایش) در فلسفه و در جغرافیا مکاتبی چون اکولوژی، امکان گرایی، جبر گرایی ساختاری ، کاربردی ، فضایی و . . . مورد توجه هستند. بنابراین می بینیم مکاتب ، محصول جریانات تاریخی در بررسیهای علمی و اختلاف نظر و شیوه استدلال دانشمندان است. و در طول زمان بوجود آمده ، تکامل یافته اند و سپس نواقص آنها آشکار شده و مکتب دیگری بوجود آ مده است . اما دیدگاه عبارتست از زاویه نگاهی که فرد به پدیده ها یا سیستمی از پدیده ها و یا مجموعه ای از پدیده ها دارد. و در بررسی خود بر همان زاویه تاکید می کند. دیدگاهها از زمانهای دور و نا معلوم وجود داشته اند و به صورت پراکنده در علوم مختلف استفاده می شدند ودر حال و آینده تا زمانی نا معلوم وجود خواهند داشت . دیدگاهها برخلاف مکاتب کهنه نمی شوند و گذ شت زمان آ نها را کمرنگ نمی کند ، اما بحث اینجاست که اولا به صورت جامع ، منظم و بر طبق قاعده این دیدگاهها بکار برده نشده اند و دوم اینکه تا کنون به صورت یک متد علمی در مجامع علمی مطرح نگردیده اند . همانطور که متوجه شدید دیدگاهها با مسائل تاریخی و رقابتهای علمی رابطه ای ندارند.
در ادامه بحث دیدگاههای مختلفی مطرح می شوند و هر یک در حد لازم تشریح می گردند. البته توجه داشته باشیم که اولا تعداد دیدگاههای علمی محدود به همین موارد نیست و احتمالا بتوان دیدگاههای دیگری را نیز مطرح کرد . دوم اینکه هر یک از دیدگاهها در موضوعات مختلف علمی میزان و نوع کاربرد خاصی دارند و برحسب موضوع دیدگاههای خاصی مطرح می شوند.

تفاوت نظريه ديدگاهها با نظريه سيستمي :
روش سيستمي تنها به اين مسأله توجه دارد كه ما در تحقيق بايد همة اجزاء را با هم در نظر بگيريم و تأثيرات آنها را بر روي يكديگر يررسي كنيم اما ديگر ابعاد و نگرشهاي مختلف ( چهل ديدگاه ارائه شده ) را در نظر نمي گيرد و نگاهش ناقص است . نگاه سيستمي به پديده ها به عنوان يك كل مي نگرد ، اما از همة زوايا به آنها توجه ندارد . البته هريك از اين نظريات بدون ديگري ناقص است واين دو روش در كنار هم مثمر ثمر هستند و يكديگر را كامل مي كنند .

ردیف نام دیدگاه ردیف نام دیدگاه ردیف نام دیدگاه
1 آفرینندگی 15 تنوع 29 قبض و بسط ( محدود و گسترده کردن)
2 ارتباط متقابل 16 جذب و دفع 30 قدرت (توان)
3 ارزش 17 حفاظت وامنیت 31 کارکرد
4 استقلال 18 دارندگی ( مالکیت) 32 کمال و تکامل
5 اندازه 19 رشد 33 مقاومت وجود
6 بایدها و نبایدها 20 روان و روح 34 مکان
7 بهینگی 21 ریشه یابی 35 نظام تمایلات
8 پاکی 22 زمان 36 نظم
9 تضاد 23 زیبایی شناختی 37 نقص و سلامتی
10 تعادل 24 ساختار 38 وضوح (آشکاری)
11 تغییر 25 سلسله مراتب 39 هدف
12 تفاوت و تشابه 26 سلطه 40 هماهنگی و اتحاد
13 تکرار 27 علت و معلول
14 تفکیک 28 عمرو دوام
عناوین دیدگاههای علمی :

تو جه داشته باشیم که در بررسی هر یک از دیدگاهها در یک پدیده باید از دو جنبه استفاده کنیم ؛ یکی اینکه آن پدیده از زاویه آن دیدگاه ( در گذشته، حال و آینده) چگونه است و چرا آنگونه است . دوم اینکه چگونه باید باشد و چرا آنگونه باید باشد .
برای اینکه بدانیم در بررسی هر یک از این دیدگاهها نسبت به یک پدیده چه چیزی را باید بررسی کنیم لازم است با پایه های فلسفی سیستم یا پدیده آشنا شویم ( در ادامه تحقیق به آنها اشاره می شود ) هر یک از مواردی که در زیر بیان می شوند در حقیقت به عنوان یک قانون بنیادین هستند و این قوانین بنیادین باید تعریف و بررسی شوند و مورد کاوش علمی قرار گیرند بر همین اساس عنوان آنها را پایه های فلسفی گذاشته ام .
در جهان هستی اعم از مادی ومعنوی یعنی جهانی که می توان آن را مورد بررسی علمی قرار داد ، سیستمها دارای پایه های فلسفی زیر هستند: اتحاد ، وابستگی ، پیوستگی ، تنوع پذیری ، حالت پذیری ، ارزش پذیری و ارزش گذاری ، پدیده پذیری ، عمل پذیری یا وظیفه پذیری، سرعت پذیری(در رشد، حرکت و تغییر)، عمر پذیری- تراکم پذیری و رقّت پذیری ( کاهش تراکم ) ، الگو پذیری ( مربوط به تغییر پذیری) تکرار پذیری ( در عمل، نوع خود و حالت) هماهنگی، اندازه پذیری، نظم پذیری، میل حفاظت ( حفظ بقا و حفاظت در برابر پدیده های نا سازگار و مخالف) تفاوت پذیری با پدیده های دیگر و تشابه پذیری، زوال پذیری، برتری پذیری، تبعیت از زمان و مکان، معنویت پذیری ( درک، عشق، محبت، عقل و تفکر) انعطاف پذیری ( قدرت سازگاری) چند منظورگی ( قدرت انجام کارهای مختلف تطابق با رفتارهای مختلف) تعادل پذیری، تجزیه پذیری، کمال و تکامل پذیری، مقاومت وجود، جهت پذیری، هدفمندی، آزادی ( درجه و کیفیت آزادی ) . نظم، تاثیر پذیری و تاثیر گذاری ، و آفرینندگی ، غلبه کنندگی( تسلط)، قابض ( در تنگنا قرار دهند) ( محدود کننده) باسط ( گشایش دهنده) با عظمت ( اسرار بسیار زیادی درون خود دارد.) ( توجه داشته باشیم که اگر چه برخی از این ویژگی ها مطابق پدیده های روحی و غیر مادی و ماورا طبیعی هستند اما در بحث فلسفی ازآنها باید معیار های خاصی بکار رود)
منشا و نحوه گردآوری این پایه ها ویژگیهای خدا و انسان هستند
تا کنون برای بررسیهای مختلف پدیده ها چند روش علمی کلان ارائه شده است از جمله روش قیاسی ، استقرایی ، سیستمی و تحلیلی.
علت ارائه این روش علمی ( روش دیدگاهها) این است که دیدم در بررسیهای علمی تلاش می شود تا از مکاتب مختلف علمی استفاده شود و غالبا مکاتب علمی نیز به حالت گزینش مورد استفاده قرار می گیرند. از طرفی هر مکتب نیز تنها به ابعاد و زوایای خاصی از یک پدیده توجه کرده است و این مساله در علوم انسانی بیشتر مطرح و مملوس است . در علوم فنی و مهندسی و علوم پایه و پزشکی نیز با همین نارسایی و نواقص در بررسیها و جامع نبودن آنها مواجه هستیم و یک محقق با یک نظر علمی نمی تواند بسنجد که آیا تحقیق او جامع است و آیا با قوانین بنیادین پدیده ها سازگار است یا خیر و دانشمندان اصولاً نمی دانند که تحقیق جامع واقعاً و دقیقاً چگونه تحقیقی است ؟و بنیادهای فلسفی پدیده ها چه چیزهایی هستند ؟و قوانین اساسی حاکم بر پدیده ها کدامند؟ به همین خاطر تلاش کردم روش دیدگاههای علمی را ارائه کنم تا شاید دانشمندان بتوانند بررسیهای علمی خود را بهتر انجام دهند.
این مقاله یا نظریه متدلوژی کلان به عنوان یک روش جدید در حقیقت کوشیده است به گونه ای ارائه شود که بررسیهای علمی کاملتر، جامعتر، عمیقتر و دقیقتر شوند . بعلاوه مزایای روشهای سیستمی و تحلیلی را نیز دارد و در این نظریه پدیده ها به عنوان یک سیستم مورد توجه هستند و این روش می تواند در کنار روش قیاسی و استقرایی به کاوش علمی پیشرفته تر کمک کند.
در این نظریه پایه های فلسفی سیستم از طریق دیدگاههای مختلف بررسی می شوند.
برای اینکه بدانیم در بررسی هر یک از این دیدگاهها نسبت به یک پدیده چه چیزهایی را باید بررسی کنیم لازم است که با پایه های فلسفی سیستم آشنا شویم بنابراین در این روش علمی ما از یک طرف سعی می کنیم از دیدگاههای مختلفی به یک سیستم نگاه کنیم از طرفی تلاش می کنیم در این بررسیها تمام پایه های فلسفی ، اصول بنیادین و قوانین اساسی آن سیستم را مورد بررسی قرار دهیم. بنابراین در این روش ، هم نگاه محقق یک نگاه جامع است ( دارای تمام دیدگاهها ) و هم بررسی پدیده ، یک بررسی جامع است ( تمام پایه های فلسفی سیستم مورد نظر.)
منشأهای دیدگاههای ارائه شده در این تحقیق عبارتند از: 1- صفات خود سیستم یا پدیده 2- بررسی چند سیستم در یک مجموعه 3- زاویه نگاه ما برای کسب آگاهی بدون اینکه در سیستم باشند ( به مقاله روش جدید نظریه سازی در جامعه شناسی، دفتر اندیشه های جامعه شناسی جلد اول ص 103 از نوشته های بندة حقیر مراجعه کنید)
توجه داشته باشیم که نظریه های علمی مبتنی بر روش دیدگاهها را می توان در تمام سطوح :

ارائه کرد . اما نکته مهم اینجاست که این نظریه ها از پایین به بالا هر کدام باید با اصول سطوح بالا هماهنگی داشته باشد و از آن اصول خارج نشود و اگر از بالا به پایین نگاه کنیم باید هر نظریه با نظریات پایینتر از خود هماهنگی داشته باشد و نظریات سطوح پایین نقض کننده نظریات بالا نباشند.

روشهای علمی رایج ( انواع روش تحقیق در دنیای کنونی علم )

قبل از تشریح دیدگاهها به عنوان روش علمی جدید لازم که با انواع روشهای علمی آشنا شویم .

از لحاظ روش بررسی : جزء گرا ، کل گرا ، علمی
از لحاظ روش استدلال : قیاسی ، استقرایی ، ترکیبی ( علمی )

به لحاظ منطقی ما سه نوع روش تحقیق و روش علمی داریم که در جامعه بشری حال حاضر رایج است و می توان گفت قریب به اتفاق دانشمندان آنها را پذیرفته اند و پایه های منطقی روش تحقیق خود قرار داده اند وآن سه روش عبارتند از: 1- روش استدلال قیاسی 2- روش استدلال استقرایی 3- روش علمی جان دیویی

روش استدلال قیاسی ( Deductive )
این روش در واقع منطق کهن محسوب مي شود وتوسط ارسطو ابداع و ترویج شد.
در استدلال قياسي حرکت از مقدمات کلي صحيح به سمت نتایج جزيي صورت مي گيرد يا به بیان دیگر از دانسته ها به سمت مجهولات حرکت مي شود.
کتابهایی که در زمینه منطق صوری نوشته شده اند از همین روش استفاده کرده اند و انواع قضایای آن را تشریح کرده اند . این روش قرنها به یک روش علمی و منطقی مورد توجه و استدلال اندیشمندان بوده است .
« قیاس ارسطویی از سه گزاره تشکیل شده است که ارسطو آنها را مقدمه ((protasis) Premisse) می نامد . مقدمه ، جمله ای است که در آن چیزی برای چیزی اثبات یا از آن نفی شده است.» (حیدری ، ص 9)
مثال : « اگر A بر همه B حمل شود و B بر همه F حمل گردد ، آنگاه به ضرورت A بر همه F حمل خواهد شد . » (حیدری ، ص 8 )
یکی از معایب مهم روش قیاسی این است که در صورت صحیح نبودن مقدمات بی شک نتیجه نیز صحیح نخواهد بود یعنی ابتدا باید راهی برای اثبات مقدمات داشته باشیم .

روش استدلال استقرایی (Inductive )
روش استقرایی که در حقیقت عکس العملی در برابر روش قیاسی بود و بر فرضیات و مقدمات کلی تأکید می کرد ، می باشد . در روش استقرایی اساس جزییات هستند و فرد با مشاهده جزییات به تعداد مورد نظر از آنها یک نتیجۀ کلی را استنباط می کند .
توجه بیش از حد به ذهنیات و سخت گیریهای قرون وسطایی و کلیسایی موجب شد دانشمندانی چون فرانسیس بیکن بیش از حد به محسوسات و جزییات توجه کنند که مقدمه پیدایش روش استقرایی شد و در طی تحولات تاریخی و سیاسی به اگزیستانسیالیسم ، پراگماتیسم و اومانیسم منجر شد .
« استقراء نوع خاصی از جستجو و پژوهش است که در آن از جزئی به کلی سیر می شود . این روش در مقابل دو روش دیگر ، « قیاس » ( سیر از کلی به جزئی) و « تمثیل » ( سیر از جزئی به جزئی ) قرار دارد . برای مثال ، اگر a1 ، a2 و ...an ، S باشند و اگر S ، W باشد ، آنگاه همۀ a ها ، W هستند .( افضلی ، ص 119 )
« این تعریف از استقراء ، که برای نخستین بار توسط ارسطو ارائه گردید ، پس از او توسط ارسطوییان بدون هیچگونه دخل و تصرفی مورد استفاده قرارگرفت . » ( افضلی ، ص 119 ) مانند دانشمندانی چون فارابی ، ابن سینا ، شیخ اشراق و خواجه نصیر طوسی
لازم توجه است که فرانسیس بیکن نیز در در ترویج و طرح علمی روش استقرایی نقش بسیاری داشته است . « این دیدگاه فلسفی در مقابل عقل گرایی سنتی و ارسطویی قرار گرفت و سابقه آن به دوره رنسانس ( قرن 14 تا 16 ) باز می گردد . بانی این طرز تفکر را فرانسیس بیکن ( 1626- 1561 م ) می دانند . » ( حافظ نیا – ص 6 )
یکی از بزرگترین مشکلات در روش استقرایی نداشتن یقین و اطمینان است . « استقراء نقش فزاینده ای در علوم و زندگی روزمرۀ انسانها دارد ، به گونه ای که اگر استقراء را حذف کنیم ، پیشرفت علوم متوقَف و زندگی دچار اختلال گسترده ای می گردد . با وجود این ، استقراء مفید به یقین نیست و تنها دست آورد آن در بهترین حالت ، ظن قوی آن است . ... رویکردهایی که در دفاع از استقراء به معنای جدید کلمه مطرح گردیده اند ، در بهترین حالت ، فقط اطمینان انسان را نسبت به استقراء افزایش می دهند و افزون بر آن ، به نظر نمی رسد کاری از آنها ساخته شده باشد . » ( افضلی ، ص 139 )
یک مثال : « نظیر تحقیقاتی که چامسکی در مورد زبانهای مختلف در جهان انجام داد و نتیجه گرفت که این زبانها دارای ویژگیهای عمومی مشترکی مانند سازمان و ترکیب های دستوری کماکان مشابه اند و از طریق کشف این ویژگیهای عمومی بود که نظریه خود را راجع به زیستی بودن روال رشد زبان عنوان کرد . در این نوع تحقیقات به علت تعمیم نتایج و یافته ها ، روش نمونه گیری ، اساس کار است . » ( نادری و نراقی ، ص 36 )
یکی از اشکالات این روش این است آیا تعداد مقدمات و جزییاتبرای اثبات یک اصل و نتیجه کلی کافی هستند ؟ و از دیگر اشکالات آن تجربه گرایی محض این روش و و نبود فرضیه در ابتدای تحقیق است و فرانسیس بیکن به این امر بسیار معتقد بود .
مقایسه ای بین منطق قیاسی و استقرایی :
« منطق قیاسی با استنتاج قطعی سرو کار دارد و منطق استقرایی با استنتاج محتمل . منطق قیاسی حقایق جزئی را از حقایق کلی استنتاج می کند و منطق استقرایی حقایق کلی را از حقایق جزئی . ... منطق استقرایی با اثبات واقعیتهای محتمل جهان خارج کار دارد . منطق قیاسی همان منطقی است که درباره شرایطی حکم می کند که در آن ، قضیه ای یقینی استنتاجی قطعی از قضیه های دیگر است . حکم منطق قیاسی درباره ی واقعیتهای جهان خارج نیست ، بلکه تنها درباره ی نسبتهای منطقی میان قضیه هاست . صورت کهن و ماندگار منطق قیاسی ، قیاس صوری است . » ( جان و دیل ، ص 46 )

روش علمی جان دیویی
چارلز داروین زیست شناس انگلیسی نیز تلاش کرد با ترکیب دو روش قیاسی و استقرایی معایب هر کدام را بر طرف کند و از نقاط مثبت آنها استفاده کند و نام آن را روش علمی گذاشت .
البته بعدها جان دیویی فیلسوف و مربی تعلیم وتربیت امریکا آن را به صورت پیشرفته ، منظم و قاعده مند مطرح کرد و آن را روش حل مسأله نامید .
« مراحل روش علمی بر اساس نظر جان دیویی :
1- احساس مشکل یا مسأله
2- تعیین وتعریف مشکل یا مسأله
3- پیشنهاد راه حل ( هایی ) برای مشکل ( صورت بندی فرضیه با استفاده از استقراء )
4- استدلال به شیوۀ قیاسی درباره نتایج راه حلهای پیشنهاد شده
5- آزمودن فرضیه » ( معدنچی ، ص 37 )
نمونۀ کاملتر این نظریه در زیر آورده می شود :به ترتیب « پرسش آغازین – بیان مسأله – اهمیت و اهداف پژوهش – مدل تحلیلی پژوهش – تدوین فرضیه – جمع آوری داده ها – پردازش داده ها – آزمون فرضیه – تأیید یا رد فرضیه – نتیجه گیری » ( علیجانی و مقیمی ، ص 22 )
با مطالعه کتب مختلف فلسفی ، منطقی و روش تحقیق به این نتیجه رسیدم که به غیر از روشهای تحقیق بالا ( قیاسی ، استقرایی ، علمی ) روش تحقیق خاص دیگری ارائه نشده است و هیچ اشاره ای به روش دیدگاهها در این کتابها نشده است و هیچ نامی از آن برده نشده است ، یعنی یک روش کاملاً جدید و تازه است .
انواع تحقیق :

یا به صورت سیر زمانی یعنی شامل گذشته و حال یا هر سه زمان می شود .

« به لحاظ جهت عمق تحقیق : پهنا گرا ، ژرف گرا » (سلیمانی ، 1377 )

اهمیت و کاربرد دیدگاههای علمی
اهمیت و کاربرد دیدگاههای علمی طی موارد زیر ارائه می شود :
1- روش دیدگاههای علمی بهترین روش برای رسیدن به یک تحقیق جامع و کامل است و اینکه ما مطمئن می شویم در زمینه های مختلف پدیده مورد نظر را مورد بررسی قرار داده ایم . نقص و اشکال بسیار بزرگی که روشهای تحقیقی چون : روش استدلال قیاسی ، روش استدلال استقرایی ، روش علمی جان دیویی و مکاتب مختلف علمی ، فلسفی و سایر روشهای دیگر دارند .
2-تاکنون سعی شده است دیدگاهها به صورت پراکنده و جداگانه از نگاه فلسفی تشریح شوند ، امّا در این نظریه دیدگاهها به صورت سازمان یافته و سیستماتیک مورد بررسی قرار گرفته اند و درباره چگونگی استفاده از آنها به عنوان یک روش علمی یا متدولوژی بحث شده است و اینکه چگونه می توان آنها را در زمینه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و فضایی ( محیطی ) مورد استفاده قرار داد .
3- هر دیدگاه را می توان به وسیله دیدگاههای دیگر مرد بررسی و کنکاش قرار داد . برای مثال درباره دیدگاه تضاد می توان اینگونه مطرح کرد : بررسی رشد تضاد ( رشد تضاد ها بین ادیان یا گروههای جامعه ) . مثال دیگر درباره قدرت : ریشه یابی قدرت
4- تاکنون برای بررسیهای مختلف پدیده ها چند روش علمی کلان ارائه شده است از جمله می توان از روشهای قیاسی ، روش استقرایی ، روش سیستمی و روش تحلیلی نام برد . اما هرکدام از آنها نواقصی دارند و بدون مکتب دیدگاهها ناقص می مانند .
5- این نظریه در حقیقت روش جدیدی برای بررسی علمی است و کوشش شده تا به گونه ای ارائه شود که بررسیهای علمی کاملتر ، جامعتر ، عمیقتر و دقیقتر شوند . از طرفی مزایای روش سیستمی و تحلیلی و استقرایی و قیاسی را نیزدارد . یعنی شما با به کار بردن این روش در حقیقت از دیگر مکتبهای علمی نیز استفاده کرده اید .
6- علت ارائه این روش علمی این است که متوجه شدیم در بررسیهای علمی تلاش می شود تا از مکاتب مختلف علمی استفاده شود و غالباً مکاتب نیز به حالت گزینشی مورد استفاده قرار می گیرند ، از طرفی دانشمندان چندان توجهی به این مسأله ندارند که آیا پدیده مورد نظر از زوایا و دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است یا خیر .آیا بدون بررسی زوایای مختلف یک پدیده آیا تحقیق ما کامل است ؟اینکه تحقیق جامع چگونه تحقیقی است و چه ویژگیهایی دارد ؟ بنیادهای اساسی پدیده ها چه چیزهایی هستند ؟ با توجه به این کاستیها روش دیدگاههای علمی را مطرح کردیم تا بتوان بررسی های علمی را به نحو بهتری انجام داد . با در نظر گرفتن همه دیدگاههای علمی ما می توانیم نگاه و بررسی های جامعی از پدیده ها داشته باشیم و نسبت به آنها تسلّط فکری بیابیم .
7- با در نظر گرفتن همه دیدگاههای علمی ما می توانیم نگاه و بررسی جامع از پدیده ها داشته باشیم و برآنها تسلط فکری بیابیم.
8- هریک از این دیدگاهها خود به تنهایی موضوعات بزرگ فلسفی و علمی هستند که می توانند سالها موضوع بحث فیلسوفان و دانشمندان علوم مختلف باشند.
9-توجه داشته باشیم که هر یک از دیدگاهها را می توان برای بررسی دیدگاههای دیگر بکار برد برای مثال به نمونه زیر توجه کنید. در مورد دیدگاه تنوع : انواع تنوع، پویایی تنوع، تکرار تنوع، ارزش تنوع، ساختار تنوع، مبادله تنوع، قدرت تنوع پذیری، تنوع کاهی، ثبات سازی تنوع، زیبایی شناختی تنوع، سلسله مراتب تنوع، ریشه یابی تنوع، علت و معلول تنوع یابی، رشد تنوع، تضاد تنوع، جذب و دفع در تنوع، وضوح (آشکاری) تنوع ، مسائل مکانی تنوع، مالکیت تنوع، اهداف تنوع، ارتباط متقابل در مسأله تنوع، تغییر تنوع پدیده ها، سلطه نوع خاصی از تنوع، هماهنگی در تنوع، کارکرد تنوع، نظم در تنوع، بهینگی در تنوع، حفاظت تنوع پدیده ها، تفکیک تنوع، کمال و تکامل تنوع، عمر و دوام تنوع، مقاومت وجود تنوع، اندازه تنوع، نظام تمایلات تنوع.
البته هر یک از دیدگاهها را می توان برای بررسی پایه های فلسفی اجزاء (سیستم) نیز بکار برد.
10- از دیگر مزایای روش دیدگاهها این است که از آن ، هم می توان برای بررسیهای بنیادین ( علوم بنیادی ) استفاده کرد مانند فلسفه ، ریاضی و منطق و هم برای بررسیهای معمولی و مختلف مانند علوم انسانی، فنی مهندسی، پزشکی ، زیست و علوم پایه و تمام تمام شاخه های علمی دیگر .
یک مثال : در علم جغرافیا و تاریخ آن مکتبهای علمی مختلفی وجود دارند که هر کدام در زمان خود تفسیر خاصی از محیط پیرامون خود داشتند و در بررسیهای جغرافیایی از روش خاصی استفاده می کردند و در کنار اینها از روشهای تحقیقی مختلفی استفاده شده است که در زیر به آنها اشاره می شود :
1- غلبه محیط طبیعی بر انسان ( مکتب اکولوژی یا محیط گرایی ) ( یدالله فرید ، ص 2)
2- توانایی انسان برای تسلط بر محیط ( مکتب اختیار ) ( یدالله فرید ، ص 43)
3- پدیده ها چگونه کار می کنند ( مکتب کارکردی )
4- ارتباطش با دیگر پدیده ها در فضای پیرامون چگونه است ( مکتب فضایی )
5- در چه مجموعه ای قرار گرفته و این مجموعه چگونه عمل می کند ؟ به قولی گروه ناحیه ای تشکیل شده چگونه است ؟ ( مکتب ناحیه ای )
6- پدیده ها در محیط اطراف چگونه پراکنده شده اند ( روش تحقیق پراکندگی ، جغرافیا علم پراکندگی )
7- پدیده مورد نظر در جاهای دیگر چگونه است و یا اینکه آنها چه تفاوتها و تشابهاتی با یکدیگر دارند ؟ ( روش موضوعی ( جزء نگر )
آیا هر کدام از مکتبها و روشهای جغرافیایی که در بالا به آنها اشاره شد کامل و جامع هستند و آیا قادرند همه پرسشهای بشری را در زمینه جغرافیا پاسخ دهند . بی شک هریک از مکتبها و روشهای فوق معایب خاصی دارند .
روش ديدگاهها ديگر روشهاي منطقي و متدلوژي مانند قياسي ، استقرايي ، روش حل مساله جان ديويي و نظام سيستمي را رد نمي كند ، بلكه مكمّل آنهاست و در صدد رفع نواقص آنها مي باشد ولي مكاتب فلسفي غربي را بدليل نواقص متعددشان رد كرده و معتقد است كه به جاي آنها بايد مكتب علمي – اسلامي را جايگزين كرد و روش ديدگاهها سازگار با اعتقادات اسلامي مي باشد.
حکایت مکتبهای علمی رایج در جهان همان حکایت فیل در تاریکی داستان مرحوم مولاناست که هر فردی در اتاق تاریک فقط یکی از اعضای فیل را لمس می کند و بعد در خیال خود آن را به چیزی تشبیه می کند . در حالی که باید کل فیل را در نظر گرفت و به علم سیستماتیک رسید . مکتبها و متدهای علمی رایج نیز فقط بخشی از پدیده ها را در نظر می گیرند ، بدون اینکه خود متوجه نقص فکریشان شوند .
اهداف نظريه ديدگاهها
يكي از بزرگترين نواقص روشهاي منطقي مانند روش استدلال قیاسی ، روش استدلال استقرایی ، روش علمی جان دیویی و مكاتب فلسفي چون ماترياليسم ، پراگماتيسم ، رئاليسم ، پزيتيويسم ( اگزانتياليسم ) ، اومانيسم ، پايدار و سيستماتيك عدم ارائه ملاكها ومعيارهايي براي كامل و جامع كردن تحقيقات مي باشد و ادّعايي هم در اين زمينه ندارند و فقط بحث درستي يا نادرستي تحقيق را ارائه مي كنند. نظريه سيستمي معتقد است كه براي بررسي يك يا چند پديده بايد همة اجزاي آنها را در نظر بگيريم اما در زمينه نگاه به پديده از ‍زوايا و ابعاد مختلف نظري ندارد . براين اساس هدف اول ارائه روشي جديد براي كامل و جامع ساختن تحقيقات و تنظيم ملاك ومعيارهاي جامع بودن مي باشد .هدف دوم بررسي پايه هاي فلسفي سيستم يا پديده است . هدف سوم ارائه يك روش منطقي منسجم و منظم از طريق تنظيم ديدگاههاي علمي در نظام سيستمي و شبكه سلسله مراتب قوانين مي باشد هدف چهارم تشريح فلسفي چهل ديدگاه علمي است .

تشریح انواع دیدگاهها

1- دیدگاه آفرینندگی
در لغت نامه دهخدا: « ] ف ن [ ] ا ص [ اسم مصدر و عمل آفریدن. خلق. انشاء. ابداع. خلقت. ]دهار[ . اسرا. فطر] دهار[. (لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا )
آفریش مخصوص خداوند تبارک و تعالی است. به اجازه و اذن او پدیده ها خلق می شوند. آفریدن دیگر موجودات اعتباری و وابسته به نظر الهی است. و با واسطه و اجازه پروردگار بزرگ صورت می گیرد. آفرینش نیز انواع گوناگونی دارد و از جمله آفرینش انسان به دو نوع مضر ومفید تقسیم می شود .
آفرینش به دو نوع تقسم می شود: مادی و معنوی.
مادی مانند کفش ، معنوی مانند نظریه DNA ، هر یک از این پدیده ها معمولا به صورت سلسله مراتبی آفریده می شوند یعنی اینکه پدیده های جدید یا نظرهای جدید غالبا تکامل یافته پدیده ها و نظریه های قبلی هستند و کمتر پدیده یا نظریه ای به صورت منحصر به فرد است. برای مثال فضاپیما تقریبا منحصر به فرد است اما مشابه هواپیماست ، یعنی نظریات و اختراعات سیستم هواپیما مقدّمه ای شدند برای ساخت فضا پیما . یا ماهواره تقریبا منحصر به فرد است اما مشابه دوربین فیلمبرداری یا عکاسی است. نظریه نسبیت انیشتن منحصر به فرد است اما تشابهات اندکی با دیگر نظرات علمی دارد ونتیجه می گیریم که آفرینش در مسیر تاریخ و زمان سلسله مراتبی است و هر آفریده ای تقریباً تکامل یافته آفریده های قبلی خود است.

2- دیدگاه ارتباط متقابل
معنی کلمه ارتباط : « ربط، بستن، بربستن، ببستن، بستن چیزی را با چیز دیگر، مواصلت کردن، ربط به کسی دادن بدوستی» ( لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا ) . به مبادله اطلاعات ، ماده ، انرژی ، احساس و کلام بین دو پدیده یا دو سیستم را ارتباط می نامند .
این دیدگاه در برخی موارد تحت عنوان مبادله مطرح می شود .
در این دیدگاه غالبا رابطه یا کنش دو چیز یا دو گروه با یکدیگر در نظر گرفته می شود مانند رابطه متقابل انسان و محیط، دین یهود و دین اسلام ، یهودیان و مسلمانان، مسیحیان و مسلمانان، شهر تبریز با شهر تهران . در این ارتباط ممکن است یکی از دو طرف یا دو گروه ضعیف و دیگری قوی باشد. ارتباط ممکن است پیوسته یا تناوبی باشد. در ارتباط متقابل هر دو طرف تاثیر می پذیرند اما گاهی ممکن است یکی از پدیده ها یا گروههای در حال ارتباط به طرف دیگر یا گروه دیگر غلبه کند و طرف یا گروه ضعیف تحت سلطه قرار گیرد و به این ترتیب پس از مدت زمانی یکی از طرفین ارتباط محو شده و در طرف قوی ( پدیده یاگروه قوی ) حل شده و هویت خود را از دست بدهد.

3- دیدگاه ارزشی
« اسم مصدر از ارزیدن ، عمل ارزیدن ، قیمت ، بها ، ارز ، ارج ، آمرغ ، قدر ، برازندگی ، شایستگی ، زیبندگی ، شایستگی ، قابلیت » ( علی اکبر دهخدا ، لغت نامه دهخدا )
در این دیدگاه ساختارها، روابط، کارکردها، کمیتها و سیستمها به لحاظ میزان خوب و بد بودن و از لحاظ بایدها و نبایدها و اینکه تا چه حد در جهت سعادت بشر یا ضرر رساندن به آن موثر هستند ، مورد بررسی قرار می گیرد البته بحث ارزش از دو دیدگاه ارزش مطلق و ارزش نسبی مورد بررسی قرار می گیرد در ارزش مطلق بررسی می شود که آیا پدیده مورد نظر اعم از یک شئی مادی، سخن ، نوشته یا رفتار خاص به نفع بشر است یا خیر . برای مثال اختلاس 3000 میلیارد دلاری سال 1390در ایران به عموم بشر بوده است یا خیر . اما در ارزش نسبی بررسی می شود که آیا همان پدیده برای جامعه گروه یا فرد مورد نظر لذت دارد و مفید است یا خیر نفع می برد و احساس لذت می کند یا خیر و دیگر به زیان آن برای دیگران توجه نمی شود. برای مثال میزان ارزش تغییرات نظام آموزشی را نسبت به دانش آمزان ایران می سنجیم . یا آمریکا ارزش چپاول نفت عراق یا فروش تسحیلات نظامی را در ارتباط با توسعه کشورش می سنجد نه کل دنیا .
دیدگاه ارزشی در برخی مواقع شدیداً تحت تأثیر ایدئولوژیها و جهان بینی ها و مکتبهای فلسفی و سیاسی است و با توجه به اینکه یک بررسی علمی توسط چه شخصی و با چه نوع ایدئولوژیها و جهان بینی و مکتبهای فلسفی و سیاسی صورت می گیرد تفاوت می کند برای مثال دیدگاههای اسلامگرایان ،شیعیان ، سنیها ، مادیگرایان ، نهیلیستها ( پوچی گرایان ) ، مارکسیستها ، پیروان ادیان بودایی ، شینتو ، کنفسیوس ، یهودیان ، مسیحیان ، اگزیستانسیالیستها ( اثبات گرایان )‌ ، پراگماتیستها و غیره با یکدیگر در برخی زمینها تفاوت دارد و حتی گاهی متضاد هم است.
دیدگاه ارزش با دیدگاه بهینگی تفاوت دارد. در دیدگاه ارزش پدیده ها سنجیده می شوند و وضعیت آنها و چگونگی آنها و اینکه در چه درجه و موقعیتی هستند و تشریح می شوند اما در دیدگاه بهینگی ها بررسی می کنیم که آن پدیده در ارتباط با کار یا رفتاری خاص تا چه حد مناسب است.

4- دیدگاه استقلال
«برداشتن و بلند کردن، بلند بر آمدن، به جای بلند آمدن، بلند و دراز شدن گیاه، رفتن، کوچ کردن قوم، رفت برگرفتن، استبداد، ضابط امر خویش بودن، بخودی خود به کاری برایستادن، بخود بکاری ایستادن، بی شرکت غیری» (علی اکبر دهخدا ، لغت نامه دهخدا ) استقلال بر وزن استفعال از ریشه قَلَلَ به معنی بالای قله یا بلندی رفتن و بلند شدن است ، مفهوم آن آشکار شدن و آشکار کردن خود و اعلام وجود و جدا و مشخص شدن است . همانطور که جناب مرحوم علامه دهخدا ذکر کرده اند استقلال یعنی انجام کار بدون اتکا به توانایی دیگران که البته این مطلب را می توان اینگونه تکمیل کرد که انجام یک عمل یا گفتن یک سخن یا داشتن یک صفت و ویژگی بدون اتکا به دیگری و بدون کمک گرفتن از غیر را استقلال می گویند. لازم به ذکر است که در جهان هستی پدیده ای جز خداوند باری تعالی مستقل نیست و همه موجودات هستی مدیون پروردگار عزیز و متعال هستند. و بدون اذن خداوند باری تعالی ذره ای در جهان تحرک و تحول وجود نخواهد داشت . لذا استقلال در بین جامعه و موجودات جهان هستی امری نسبی است یعنی ما پدیده ها را نسبت به یکدیگر مقایسه می کنیم وگرنه همه پدیده ها فاقد استقلال مطلق بوده و وابسته هستند. برای مثال سیاست خارجی ایران مستقل است و تحت تسلط ابر قدرتها نمی باشد. یک خانواده جدید به مرور زمان بیش از پیش از خانواده پدری خود مستقل می شود.

5- دیدگاه اندازه
مقدار یا تعداد یک شئی یا پدیده مورد نظر، حجم یک پدیده، اینکه از لحاظ ظاهری و قابلیت دیدن طول و عرض و ارتفاع آن چقدر است، تعداد آن چه اندازه است. علاوه بر اینها می توان به بررسی میزان فعالیت آنها توجه کرد.
اندازه گیری یعنی سنجش مقدار و تعداد یک پدیده
اندازه گیری از دو بعد مادی و معنوی مورد بررسی قرار می گیرد برای مثال وقتی می گوییم دو عدد سیب یعنی تعداد یک پدیده مادی را بررسی کرده ایم ، اما وقتی می گوییم که برای مثال تعداد مسلمانان شیعه در دنیا فرضاً سیصد میلیون نفر است اندازه و تعداد یک پدیده روحانی و معنوی را بررسی کرده ایم و شیعه بودن یک پدیده جسمی نیست اما خود را در نحوه رفتار، اعتقادات و سخن نشان می دهد یا برای وقتی می گوییم فلان فرد الان دو ساعت است که ناراحت می باشد. یک پدیده روانی را اندازه گیری کرده ایم .
6- دیدگاه بایدها و نبایدها
این دیدگاه از بحث انگیزترین دیدگاهها در طول تاریخ بشر بوده است و همواره جوامع گوناگون با فرهنگها و ادیان و مذاهب مختلف و آداب و رسوم متفاوت و افراد درون یک جامعه در این زمینه با هم اختلاف داشته اند و بسیار ی از جنگها و درگیریهای علمی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی به دلیل همین تفاوت در باید و نباید ها می باشد .
این دیدگاه می تواند در زمینه نظری و عملی بررسی شود زمینه نظری بایدها و نبایدها معمولا تحت عنوان قانون ایدئولوژی، مقررات، آیین، هنجار، ارزش آداب و موارد ان چنین مطرح هستند در این دیدگاه غالبا پدیده ای به عناون الگو مورد توجه قرار می گیرد. الگو یعنی موجود آرمانی، سمبل ، مدل عالی و آنچه آرمان ذهن بشر است.

7- دیدگاه بهینگی
بهینگی یعنی خوب بودن ، مناسب بودن ، تامین کننده رضایت ما ، اینکه پدیده یا سیستم مورد نظر ما تا چه حدّی در وضعیت مناسبی قرار دارد و تا چه اندازه به بهترین حالت خود یا بهترین شکل بودن خود نزدیک است.
بهینگی یعنی برتری و بهینه یعنی برتر . آنچه که بهتر است ، برتر است و به قولی ارزشمند تر است . توجه داشته باشیم که مسأله بهینگی غالباً برای موارد عملیاتی بکار می رود ، اینکه ما چگونه و با چه روشهایی پدیده ها را بهتر و برتر کنیم . از طرفی از طریق این دیدگاه میزان خوبتر بودن ، ارزشمندتر بودن ، شایسته بودن ، ضروری بودن ، راحتر بودن و کم هزینه تر بودن پدیده ها را نسبت به هم می سنجیم .
در این دیدگاه میزان خوبی یک پدیده را از لحاظ کنش و واکنش ، از لحاظ ساختار کلی ، کلیّت و اجزای درونی و دوام و قدرت آن می سنجیم .

8- دیدگاه پاکی
معانی : « طهر، طیب، پاکیزگی، مقابل پلیدی، قدس» ( لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا ) « پاکیزگی: نظافت، صفا» ( لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا )
پاکی یعنی مبرّا بودن، پاکیزه بودن، تمیز بودن و جدا بون از هر چیز غیر مفید یا مضر که با هویت و ساختار آن پدیده قابل جمع نباشد.
برای مثال وقتی می گوییم یک ظرف استیل پاک و تمیز است یعنی اینکه از هر چیز به غیر از ساختارش، پاک است و جدا از چیزهای اضافی غیر مفید است. جدا از چیزهایی است که خارج از هویت آن است. هر پدیده از اعم مادی و معنوی و روحی ممکن است در ساختار خود اجزای گوناگونی داشته باشد اما پاک باشد برای مثال یک کامپیوتر اجزای مختلفی دارد اگر گرد و غبار نداشته باشد و اجزای دیگری غیر از اجزای تعریف شده برای کامپیوتر در آن وجود نداشته باشند می گوییم پاک است اما اگر ساده باشد اما گرد و خاک داشته باشد می گوییم نا پاک است یعنی گرد و خاک ظاهر آن را پوشانده است. مانع جلای کامپیوتر شده است و احیانا در کامپیوتر اختلال ایجاد کند.

9- دیدگاه تضاد
تضاد به معنی ضد هم بودن و همدیگر را دفع کردن است . یعنی دو پدیده که در صورت تعامل و ارتباط با یکدیگر، همدیگر را خنثی می کنند و اثر یکدیگر را از بین می برند. مانند سفید و سیاه ، خوبی و بدی، زشتی و زیبایی.
اما اساس دنیا بروی اضداد ( ضدها ) است یعنی طبیعت به گونه ای است که بین ضدها و پدیده های دافع هم انس و مهربانی برقرار کرده است . آتش، آب، خاک و باد را با هم تلفیق کرده است و جهان ما را ساخته است.
اگر سیاهی نبود رنگ سفید مفهومی نداشت . اگر چهره های زشت نبودند کسی قشنگی چهره های زیبا را درک نمی کرد . اگر همه در حد اعلا و به یک اندازه خوب بودند ، بدی مفهومی نداشت و انگیزه رشد و کمال به صفر می رسید .
در این دیدگاه ما میزان و درجه ضدیت و تقابل پدیده ها را مورد بررسی قرار می دهیم . اینکه چگونه و تا چه حد می توانند همدیگر را خنثی کنند . برای مثال ضدیت ایدئو لوژی و سیاست ایران و امریکا .

10- دیدگاه تعادل
تعادل عبارتست از قرار دادن یا قرار گرفتن در میانه و وسط دو حد زیاد و کم، دیر و زود، دور و نزدیک و افراط و تفریط.

در اینجا تعادل در زیاد و کم برای موارد مقداری و تعدادی تعادل در دیر و زود برای موارد زمانی و دور و نزدیک برای موارد مکانی و افراط و تفریط برای موارد کیفیتی بکار می رود . بنابراین هر آنچه که در آنها یا برای آنها مسأله مقدار، تعداد، وزن و جرم، کیفیت، زمان، مکان، و موقعیت مطرح باشد ، باید تعادل مطرح شود.
برای مثال یک انسان بسیار قد بلند و لاغر اندام در مقایسه با یک فرد دارای اندام معمولی ومتوسط از هیکل متعادلی برخوردار نیست وبه احتمال زیاد در موقعیتهای حساس و سخت ، شکننده خواهد بود .

11- دیدگاه تغییر
« از حالی به حالی برگرداندن، دگرگون شدن، چیزی را به شکل و حالت دیگر درآوردن» ( فرهنگ عمید، حسن عمید )
به شکل و حالت دیگر در آمدن، دگرگون کردن
تغییر عبارتست از دگرگونی و بروزتحول در نظام یک پدیده از جنبه های مختلف حرکتی ( تغییر مکان و زمان) کمی ( تعداد و اندازه) و کیفی ( تغییر صفات و ویژگیها) در درجات مختلف ، به گونه ای که حتی ممکن است به عوض شدن ماهیت یک پدیده ختم شود و پدیده دیگری ظهور کند .
تغییر ممکن بر اثر یک عامل درونی یا بیرونی صورت گیرد .
در دیدگاه تغییر موارد مختلفی را می توان مطرح کرد از جمله: علت تغییر، مقیاس و کیفیت تغییر، انواع و آثار تغییر، زمینه های تغییر، و . . .
در این دیدگاه بررسی می شود که نظام کیفی ، کمی ، ساختاری و کاربردی پدیده ها و سیستمها چگونه دگرگون می شود یا تغییر می کند و رشد زمانی و مکانی آن چگونه است. چه عواملی موجبات این تغیر را فراهم می آورند.
برای مثال چنانچه می دانیم منشاء بسیاری از شهرهای بزرگ روستاها و شهرهای کوچک بوده اند و محیط روستایی و شهر های کوچک بخصوص در دوره های قدیم محیطی سر زنده، شاداب و فعال بود و بیماریهایی مانند افسردگی، انزوا، ناراحتیهای عصبی بسیار کم بود.اما می بینیم در شهرهای بزرگی که اکنون جایگزین آنها شدند، پیوسته شاهد کاهش سرزندگی، شادابی و نشاط هستیم در عوض جای آنها بیماریهای روانی و معنوی مختلفی مانند حساسیت عصبی ( عصبانیت سریع و کم تحمّلی ) ، انزوا ، فرد گرایی ، کاهش روابط فامیلی ، همسایگی و دوستانه ، مادی گرایی شدید ، کاهش شرم و حیا ، ازهم گسیختگی دنیای زنان وغیره می آیند. به مثالی مشابه آن اشاره می کنیم : در دوران قدیم به علت قداست فوق العاده عناصر دینی و کنترل اجتماعی شدید و کم بودن جمعیت شهرها و روستاها و به تبع آن مسأله ترد و فشار گروهی ، انجام گناهان آشکار برای فرد به بهای سنگینی تمام می شد و فضا نسبت به عصر امروز پاکتر و معنویت چیره تر بود . اما امروزه همان فضا به علت رواج خود گرایی، خودمحوری، ما دیگراری، نشر افکار و عقاید مختلف و دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و فضایی دچار انواع ناشایستگیهای معنوی مانند ریا، تکبر، حسادت، زنا، رشوه خواری، دزدی، شرارت و . . . شده است.
در دیدگه تغییر می توان حالت پذیری، الگو پذیری و نوسان پذیری پدیده ها را بررسی کرد.
در این دیدگاه به تغییرات یک پدیده و پدیده های مختلف در درون یک مجموعه یا سیستم در زمان و مکانهای مختلف و در شرایط گوناگون ودر ساختارهای متفاوت توجه می شود .
پویایی :
یکی از انواع تغیر پویایی است که می توان آن را تغییر مثبت نامید. پویایی از لحاظ لغوی به معنی حرکت پیوسته است و منظور از آن ایجاد تغییر نسبتاً پیوسته در خود یا محیط اطراف و یا مشترکاً در هر دو ، به منظور رسیدن به مرحله ای و یا کمیّت و کیفیّتی بالاتر است . پویایی معمولا از تغییر طولانی مدت سخن به میان می آورد. برای مثال شما شاید اصطلاحاتی چون جامعه پویا، گروه پویا یا خانواده پویا داشته باشید برای مثال فرض می توان گفت خانواده آقای X به علت فرهنگ بالاتر پویاتر از خانواده آقای Y هستند یعنی در یک فاصله زمانی معین میزان رشد فرهنگی، اخلاقی، علمی، اقتصادی و رفاهی خانواده آقای X بیشتر از خانواده آقای Y بوده است.
به طور کلی می توان گفت که در دیدگاه تغییر می توان حالت پذیری ، الگو پذیری و نوسان پذیری را بررسی کرد.

12-دیدگاه تفاوت و تشابه
معنی تفاوت: « از هم جدا و دور شدن دو چیز، اختلاف و عدم موافقت و فرق و امتیاز و تفاوت و جدایی و دوری و مسافت و فاصله.» ( لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا )
معنی تشابه: « بهم مانیدن، بیکدیگر مانند شدن، بیکدیگر مانند شدن به حدی که موجب اشتباه گردد. بیکدیگر شبیه بودن» ( لغت نامه دهخدا ، علی اکبر دهخدا )
تفاوت و تشابه یعنی اینکه دو پدیده یا دو گروه چقدر با یکدیگر فرق و چقدر به یکدیگر شباهت دارند . این تفاوت و تشابه هم در ظاهر و ویژگیهای فیزیکی و جسم مطرح است و هم از لحاظ روحی و روانی. جهان بر اساس تفاوت و تشابه پا بر جاست ؛ یعنی چنانچه یکی از این اصلها ( تفاوت و تشابه ) نباشند اساساً جهان نابود می شود. تفاوت داشتن مطلق پدیده ها با یکدیگر بدون تشابه بین آنها امری غیر ممکن است و یا بر عکس. بدلیل اینکه طبق قوانین فلسفی همه معلولها و علتها به یک علت بزرگ و اساس نهایی بر می گردند و آن علت العلل وجود مبارک خداوند باری تعالی می باشد که از یک چیز میلیاردها مخلوق متفاوت بوجود آورده است که هم با یکدیگر مشابه هستند و هم با یکدیگر فرق دارند ( اصل وحدت و کثرت ) .
تفاوت موجب شناسایی و تمایز پدیدها می شود و اصل نیازمندی را بوجود می آورد . یعنی موجودات جهان به یکدیگر نیازمند هستند و همین عامل علت بقای جهان هستی بوده و موجبات تعالی و کمال موجودات را فراهم می آورد . و تشابه موجبات وحدت و اتحاد بین موجودات را فراهم می آورد و همانند تفاوت موجب پیدایش گروهها و دسته بندیهای مختلف می شود .

13- دیدگاه تکرار
دیدگاه تکرار به میزان تکرار شدن عددی یا مقداری یک پدیده یا یک رفتار و عمل یا یک نوع کیفیت در یک یا چند سیستم توجه می کند . برای مثال ما در کتاب دینی خود قرآن مجید بررسی می کنیم که کلمات دنیا و آخرت ، مؤمن و کافر یا مؤمن و مشرک ، نیکی و بدی ، بخشندگی ، علم ، مالکیت و غیره چند بار تکرار شده اند .
در دیدگاه تکرار ما روند و به قولی فرایند تکرار ، علل تکرار ، زمان تکرار ، میزان و مدل تکرار یک پدیده را بررسی می کنیم .

14- دیدگاه تفکیک
در این دیدگاه از دو روش مجموعه سازی و مجرد سازی ( تک سازی )استفاده می کنیم در روش مجموعه سازی ما تلاش می کنیم با کشف و در نظر گرفتن یک سری معیارهای خاص به طبقه بندی پدیده ها بپردازیم و آن را در درون مجموعه های مختلف قرار دهیم و از حالت آشفتگی و در هم و بر هم بودن و غیر شفاف بودن در بیاوریم اما در مجرد سازی یا تنها سازی تلاش می کنیم پدیده ها را به صورت موردی و فردی از دیگر پدیده ها جدا سازیم و به عنوان یک پدیده مشخص قابل جداسازی و متفاوت به آن نگاه کنیم. مثال مجموعه سازی: گیاهان آفتاب پسند در میان همه گیاهان . یا یرای مثال در مورد حیوانات مثل گربه سانان ، پستانداران و غیره . مثال مجرد سازی: پیدا کردن بهترین و برترین فرد در میان یک جمعیت از شهیدان یا بهترین نویسنده رمان امسال .
خلاصه کلام اینکه در این دیدگاه ما تلاش می کنیم سیستمها ، مجموعه ها ، اجزاء ، تغییرات ، شرایط ، و کلیات را از یکدیگر جدا کنیم و از طریق جداسازی آنها نسبت به آنها دید بهتری داشته و آنها را واضحتر بشناسیم و به ارتباط و ساختار آنها بیشتر پی ببریم .

15- دیدگاه تنوع
« نوع نوع شدن ، گونه گونه شدن ، گوناگون شدن ، قسم قسم شدن ، گوناگونی و نوع نوع شدگی » ( علی اکبر دهخدا ، لغت دهخدا )
تنوع یعنی گوناگونی، فرق داشتن اشیاء یا اجزاء با یکدیگر
پدیده ها ممکن است از لحاظ مختلف تنوع داشته باشند: حجم، شکل، وزن، میزن، انرژی، ساختار، کیفیت ( منظور از کیفیت شامل قدرت و عظمت و میزان درست بودن پدیده مورد نظر است ) و تعداد.
تنوع در ابعاد مختلف انسانی، محیطی، مادی، معنوی و غیره قابل بررسی است تنوع در زمانها و مکانهای مختلف تحول پیدا می کند. تنوع دارای مراحل ظهور، رشد، بلوغ و فرونشینی ( کاهش تنوع در پدیده ها ) است. می توان تراکم یا چگالی تنوع را در زمانها و مکانهای مختلف بررسی کرد. چه عواملی در تنوع پدیده ها موثر هستند؟ تفاوت و تشابه پدیده ها از لحاظ تنوع قابل بررسی است. تنوع طلبی بحثی مفصل است یعنی آیا پدیده ها به طرف واحد گرایی گرایش دارند یا کثرت گرایی انواع تنوع را می توان بررسی کرد.
ضرورت وجودی تنوع: جهان هستی بر اساس اصل تنوع بوجود آمده است یعنی اگر اصل تنوع را در جهان حذف کنیم کل جهان نابود می شود چرا که جهان بر اساس اصل تفاوت و اصل نیاز بوجود آمده است خداوند به خاطر عشق و علاقه ای که داشته و دارد و از سر لطف و حجت بی انتهایش جهان هستی را خلق کرد تا این جهان هستی بر اساس اصل تفاوت و نیاز و تنوع رشد کرده و به تکامل و کمال برسد و در این میان انسان اشرف مخلوقات به علت احساس نقص و نیاز در خود پیوسته به سوی کمال در حرکت است. و خود انسان نیز بر اساس همین اصل پیوسته به صورت گسترده تنوع خلق می کند .

16- دیدگاه جذب و دفع
جذب به معنی کشیدن و با خود مخلوط کردن یا به خود نزدیک کردن است و دفع به معنی از خود راندن و دور ساختن می باشد.
کمبود چیزی در یک پدیده موجب جذب آن می شود. کمبود انرژی در بدن شما موجب جذب آن بوسیله غذا می شود . احساس نیاز به چیزی موجب می شود آن شئی مورد نظر جذب شود تا زمان اشباع . علت اینکه به یک چیز زیبا خیره می شویم و آن را دوست داریم به خاطر کمبود آن در خودمان است و نیاز به زیبایی، چون نادان هستیم بنابراین کتاب می خوانیم. البته باید گفت تشابه و همخوانی پدیده ها نیز برخی مواقع موجب جذب آنها به یکدیگر می شود . برای مثال انسانها با افرادی معمولاً دوست می شوند که از لحاظ خاصی مشابه آنها باشند : از لحاظ ظاهری ، اخلاقی ، کاری یا غیره . دفع زمانی صورت می گیرد که یک پدیده در درون پدیده دیگر به حد اشباع در آن زمان رسیده باشد و پدیده مورد نظر دیگر آن را نمی خواهد و یا اینکه آن پدیده با آن سیستم یا شئی مورد نظردر تضاد باشد .
موقعی که سیر شدی دیگر نمی خوری، اگر بیش از اندازه بخار آب وارد هوا کنیم ما بقی آن به صورت قطرات آب ( شبنم ) دفع می شود.
17- دیدگاه حفاظت و امنیت
بررسی اینکه پدیده ها چگونه از خود نگهداری می کنند یا از آنها نگهداری می شود و در این زمینه از چه شیوه ها و ابزارهایی استفاده می کنند و ابعاد قلمرو این حفاظت چگونه است. حفاظت ابعاد مختلفی دارد و از زوایای مختلفی می توان آن را بررسی کرد . از جمله : مادی و معنوی – سیر تاریخی حفاظت – علل پیچیده شدن حفاظت و غیره
دیدگاه حفاظت شیوه ها و چگونگی حفاظت یک پدیده از خود ، از اجزای خود ، پدیده های دیگر و پدیده های زیر سلطه را بررسی می کند .

18- دیدگاه دارندگی ( مالکیت)
دارندگی یا مالکیت یعنی داشتن تمام چیزهایی که به غیر از ماهیت آن پدیده است یعنی با جدا کردن آن یا تغییر آن ، ماهیت و هستی پدیده تغییر نمی کند . برای مثال دست انسان نیز چون لباسش دارای اوست ، چون با حذف دست یا پا انسان ماهیت شخص تغییر نمی کند. مالکیت دارایی و چیزی است که فرد یا آن پدیده اختیار استفاده از آن را دارد. و می تواند آن را تغییر دهد یا حذف کند یا افزایش دهد. مالکیتها ممکن است فردی یا مشترک باشد به قولی خصوصی یا عمومی باشد. البته تصرف و تغییر در مالکیت مشترک بی شک لازم است با رضایت اکثریت اعضا باشد. دارایی ممکن است حق یا ناحق باشد ، یعنی از راه درست یا نادرست بدست آمده باشد معنوی یا مادی باشد.

19- دیدگاه رشد
یعنی افزایش تعداد یا مقدار اجزای یک پدیده و یا افزایش میزان کیفیت آنها . رشد ممکن است پیوسته، منظم و هماهنگ باشد و یا نا پیوسته و نوسان دارد.
البته این دیدگاه با دیدگاه کمال و تکامل پدیده ها تفاوت دارد . در این دیدگاه ما معمولاً بر روی رشد و تکثیر تعدادی و مقداری پدیده ها تأکید می کنیم ، بدون اینکه کمال و تکامل آنها را در نظر بگیریم . یعنی در برخی از بررسیهای علمی مانند علم آمار ما غالباً با تعداد و مقدار سروکار داریم .
برای مثال در یک آزمایش می خواهیم ببینیم که میزان تکثیر و رشد تعداد باکتریها در درون چربی آبگوشت چگونه است و با رشد همان باکتریها با شرایط محیطی یکسان در درون آبشکر چه تفاوتی دارد . در این آزمایش ما به هیچوجه با تغییرات و جهش ژنتیکی و کروموزمی باکتریها کار نداریم ، بلکه رشد و تکثیر آنها مد نظر ماست .

20- دیدگاه روان و روح
بررسیهای روانی و روحی را می توان برای انسانها ، حیوانات و گیاهان و حتی موجودات غیر زنده مورد استفاده قرار داد .
طبق نظر دانشمندان حتی گیاهان احساس دارند و نسبت به موسیقی واکنش نشان می دهند و رشد آنها در محیطی که موسیقی خوب پخش می شود بیشتر می شود .
طبق نظر یک دانشمند ژاپنی آب هوشمند است و چنانچه در کنا آب از کلمات خوب و خوشایند مانند مادر ، عشق و خوبی استفاده کنیم کریستالهای آب زیبا می شوند .
برای مثال افرادی که در یک محله ، مکان یا منطقه به فعالیت و زندگی مشغولند معمولاً رفتارها و ویژگیهای روانی مشترک خاصی دارند که با دیگر مناطق یا محل ها تفاوت دارد . دانشمندان معتقدند افراد کوهستان نسبت به دیگر مناطق معمولاً عصبانی تر هستند و خشکی برخورد و معاشرت در آنها بیشتر است و در مناطق کویری معمولاً مردم کینه ای تر هستند . یا در مناطق زیر رفتارهای روانی خاصی قابل مشاهده است . محاه فقیران ، فضاهای اداری ، گروه دستفروشان ، مردم شهر های بزرگ ، مردم روستا .

21- دیدگاه ریشه یابی
ریشه یابی یعنی بررسی منشأ ، جایی که از آنجا یا از آن زمان یک پدیده ، سخن یا رفتار وجود پیدا کرده و رشد کرده است یا تغییر یافته است . ریشه یابی یعنی بررسی نطفة اولیه ، یعنی اینکه علل آغازین یک پدیده کدامند یا کدام بوده اند .
برای مثال ریشه یابی عصبانیت یک نوجوان را اگر در شرایط زمانی مختلف بررسی کنیم ، می بینیم که علل مختلفی چون نحوه رفتار والدین در خانواده ، نحوه معاشرت با دوستان و ویژگیهای رفتاری دوستان ، کمبودهای مادی و معنوی و روانی نوجوان ، نوع و کیفیت تربیت در مدرسه ، چگونگی مذهب و دین در جامعه ، نحوه رفتار و نوع دیدگاههای حکومتها و مسائل جهانی در عصبانیت یک نوجوان نقش دارند . اینها علل هستند ، حال اینکه خود این علل بر اثر چه عواملی بوجود آمده اند می شود ریشه یابی کرد . برای مثال فرهنگ یک جامعه و میزان پیشرفت فرهنگی و دینی یک جامعه یکی از علتهای ریشه ای در هر جامعه هستند و می توان گفت تقریباً تمام علل فوق را تحت تأثیر قرار می دهد . برای میزان عزت نفس و اعتماد به نفس ما نحوه رفتار ملتهای دیگر را با ما تعیین می کند و همین طی سلسله مراتبی بر روی ویژگیهای عصبانیتی نوجوان تأثیر می گذارد . البته علل دیگری مانند گرسنگی و تشنگی و بیماری نیز ممکن است موجب عصبانیت نوجوان شوند و البته برخی بیماریها نیز منشأ فرهنگی و اجتماعی دارند .
در دیدگاه ریشه یابی ما با تاریچه یک پدیده سروکار داریم و سلسله مراتب علتها را مورد بررسی قرار می دهیم و علل اساسی و نحوه دخالت آنها در تغییر پدیه ها را کشف و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم .

22- دیدگاه زمان
در این دیدگاه ما بررسی می کنیم که پدیده چه زمانی بوجود آمده، در چه زمانی از بین رفته، چه اندازه عمر کرده و در چه زمانهایی ویژگیهای مورد نظر ما را داشته است و در زمانهای مختلف دارای چه ویژگیهایی بوده است ، سرعت رفتاری و عملی آن چگونه بوده است و این سرعت دارای چه فرایندی بوده است و چه سیر زمانی داشته است.
زمان تحول پدیده و دگرگون شدن آنها، آغاز و پایان یک یا چند پدیده، دوران شروع و ضعف ، قدرت گیری ، اوج قدرت ، فرسودگی و سقوط یک پدیده، در این دیدگاه بررسی می شود.

23- دیدگاه زیبایی
واژه شناسی : زیبایی : زیبایی ، خوبی ، نیکویی ، حسن وجمال ، ظرافت ، لطافت ، بها ، جمال، قشنگی و سایر ( یاداشت به خط مرحوم علی اکبر دهخدا) ، حالت و کیفیت زیبا عبارتست از نظم و هماهنگی که همراه عظمت و پاکی در شئی وجود دارد. و تحول و تخیل وتمایلات عالی انسان را تحریک کند. لذت و انبساط آورد. و آن امری است نسبی (فرهنگ دهخدا ، شماره مسلسل 176 ، ص 599)
در عربی زیبایی به معنی جمال است و در انگلیسی به معنی Beauty است. (جمیل صلیبا ، ص 284) زیبایی در نظر فیلسوفان صفتی است که در اشیاء دیده می شود و در درون انسان سرور و رضامندی ایجاد می کند. زیبائی از صفات چیزی است که مربوط و متعلق به رضایت و لطف است. و یکی از مفاهیم سه گانه ایست که احکام ارزشی، به آنها منسوب است. این مفاهیم عبارت است از: زیبایی، حق ]( آنچه درست است، متضاد ( غلط)[، خیر ] ( آنچه خوب و پسندیده است، در مقابل شر )[ . ( جمیل صلیبا، ص 284)
«اگو ست کنت گوید: زیبایی چیزی است که بدون ایجاد تصور، در نفس رضایت انسان را بر می انگیزد. به عبارت دیگر چیزی است که عاطفه مخصوصی به نام عاطفه زیبایی در انسان بوجود می آورد و نسبت زیبایی و زشتی به انفعال] «حساسیت عاطفی» آندره لالاند، ص86 [ مثل نسبت خیر و شر به فعل و نسبت حق و باطل به عقل است زیبایی (جمال ) مترادف خوبی ( جسم) است که عبارتست از تناسب اعضای ] یک واحد [. مردم اکثرحسن و زیبایی را در آنچه به چشم خوب بیابند به کار می برند. چنانچه کمال زیبایی و خوبی در موی سر وسفیدی چهره و روشنی و تازگی پوست و قشنگی بینی و نمکین بودن دهان و دلربایی چشمها و ظرافت زبان و رعنایی اندام و خوش ترکیبی اعضا و توازن اشکال و تناسب حرکات است.
زیبا عبارتست از نحوه موجودیت موجودی که طبع متمایل به آن باشد و جان آن را بپذیرد. البته آنچه انسان طبعاً متمایل به آن باشد. طبعاً زیباست و آنچه انسان عقلاً بدان متمایل باشد. عقلاً زیباست.
زشت عبارت از عملی است که اگر کسی با علم و اختیار انجام دهد قابل سرزنش باشد. علمی که در امر زیبایی و ملاکهای آن نظریات مربوط به آن بحث می کند زیبایی شناسی نامیده می شود و بخشی از فلسفه است.( جمیل صلیبا، ص (284)
«آنچه که در انسانها نوعی احساس بخصوصی را بر می انگیزد وبنام شور و هیجان مربوط به زیبایی تشخیص داده می شود ( بعلاوه تعریفی است کاملا صوری) زیبایی نامیده می شود. ( آندره لالاند، ص 86-85)
«بخصوص: آنچه مربوط است به معنی هنجارهای تعادلی شکل پذیر (پلاستیک) ، تناسبهای هماهنگ، کمال در جنس خود و دیگر کیفیتهای مشابه» ( آندره لالاند ، ص 86)
« بطور ماتقدم نمی توان تعریفی مادی برای زیبا تعیین کرد. موضوع زیبایی شناسی نظری محققا تعیین کردن اینست که چه خصیصه ؛ مجموعه خصایص مشترک در دریافت احساس حسی تمام چیزهایی که هیجان مربوط به زیبایی را تحریک می کنند وجود پیدا می نماید که این توصیف بدان اتلاق می گردد. ( آندره لالاند، ص 86)
بنیادهای فلسفی زیبایی
بارها شنیده ایم که افراد می گویند این زیباست ، آن زیباست ، این خیلی زیباست آن یکی خیلی زشت است و فیلسوفان می گویند تمام جهان زیباست و تمام آفریده های خدا زیبا هستند ( در اصلاح سخنان فیلسوفان و عارفان عرض کنم که همه چیز زیباست به جز اعمال بد موجودات مانند انسان اجنّه و شیطان )
زیبایی زمانی درک می شود که انسان از آنچه در روح خود می یابد با آنچه در محیط خارج در یافت می کند یک نوع ارتباط هماهنگی و شباهت می بیند بر همین اساس باید گفت جهان به حالت سیستمی است و چون روح انسان نیز سیستم طلب است و گرایش به سیستمی سازی و سیستمی بینی دارد لذا با یافتن هماهنگی و شباهت آنچه در روح خود می یابد و آنچه در جهان خارج است احساس زیبایی می کند اگر انسان سیستم را زیبا می بیند پس اجزا و ویژگیها سیستم را نیز زیبا می بیند.
سیستم یک کل است که از چند جز تشکیل شده است و این اجزا در حالی که با هم تفاوت دارند هر یک وظیفه ای دارند و برای تحقیق یک یا چند هدف کلی که هدف سیستم است تلاش می کنند اما ویژگیهای سیستم : 1- داشتن قدرت 2- داشتن نظم : یعنی هر جزئی در جای خود قرار دارد و کار مخصوصی را در زمان خاص، به مقدار خاص و با کیفیت خاصی انجام می دهد . 3- سلسله مراتبی بودن : یعنی هر سیستمی یکی از اجزا سیستم ردة بالاتر از خود است ، در حالی که در درون خود چندین سیستم دارد 4- سیستم پدیده ای است که غالباً برای مسائل و پدیده های مادی و یا پدیده های ترکیبی ( مادی و روانی ) بکار می رود چرا که جهان ماوراءالطبیعه جهان مجردات است نه مرکبّات 5- هر سیستم دارای کنش است. 6- هدفمندی سیستم
7- جزء پذیری و جزء گریزانی به قولی مبادله کننده انرژی ، مواد و آثار است و غیره . لذا انسان بادرک و آگاهی یافتن از هر یک ویژگیهای نامبرده در جهان هستی چون باروح و روان او مطابق است احساس زیبایی می کند. برای مثال به دو شکل زیر نگاه کنید . کدامیک به نظر شما زیباست ؟

اگر انسان عاقل و منطقیی باشید شکل A را انتخاب می کنید( فرض کنید هر دو شکل با رنگهای مختلف نیز تزیین شده اند ) . علت چیست ؟ علت اینست که شکل A دارای نظم است ، در آن هدف مشخص است ، توان مشخص است در حالی که در شکل B هیچیک از اینها مشخص نیست .
دومین علت اساسی زیبایی عمل روانشناسی است: یعنی انسان در طول زندگی خود با نمونه های جالبی مواجه می شود و سپس آنها در روح او تاثیر می گذارند و ماندگار می شوند و وقتی در سالها و زمانهای بعد پدیده هایی از همان دسته را می سنجد آن عامل تاریخی و ملکه شده در ذهن خود را ملاک قرار می دهد برای مثال زیبا شناسی چهره ها.
زمینه اساسی سلسله مراتبی بودن پدیدهها وجود شباهت بین پدیده های یک رده با یکدیگر و بین رده های مختلف است یعنی ما در جهان شباهت قوانین و ویژگیها را داریم. دو تا پرتقال نیز سیستمی هستند . دوتا سیاره مانند زمین و زهره هم سیستمی هستند . دو تا ستاره نیز سیستمی هستند ما با درک شباهتها احساس زیبایی می کنیم.
فلسفه زیبایی
زیبایی را اگر از لحاظ دستوری بخواهیم معنی کنیم و تشریح نماییم این اصطلاح از ریشه زیب و حرف ساخت اسم فاعل آ و حرف یی (ی)برای ساختن اسم مصدر می باشد . زیب به معنی شایسته و مناسب است.
مثلا می گوییم مقام ریاست جمهوری زیبنده فردی چون شهید رجایی (ره) بود. یعنی ایشان شایسته چنین مقامی بودند. بنابراین هر چیزی که در موقعیت و زمان خود شایسته نباشد و مناسب نباشد زیبا نیست اما اگر کمی در محیط اطراف بررسی کنیم مسائل بسیاری پیش می آید یکی اینکه در جهان هستی وقوع هر اتفاقی و هر پدیده ای جدای از اعمالی که انسانها انجام می دهند ( چون انسان عقل ناقص است ، در حالی که طبیعت و جهان هستی به وسیله عقل کامل هدایت می شود و تحول می یابد) شایسته و بجا است چرا که جهان هستی به وسیله نظامی اداره می شود و قوانین آن به وسیله نیرویی اجرا می شود که هرگز خطا نمی کند لذا هر حادثه و عملی در جهان ( سوای از اعمال انسان ) شایسته و بجا است . اما چرا در طبیعت انسان برخی چیزها را زیبا و برخی را زشت می پندارد . مثلا یک متر مربع خاک سیاه یا خار و خاشک زیر درختان را زشت می داند اما گل آن جنگل را زیبا می پندارد و اگر آن گل پلاسیده شود می گوید دیگر زیبا نیست . مساله زیبایی با مسائلی چون خوبی و ارزش داشتن و امیال فطری در انسان ارتباط تنگاتنگ دارد برای مثال می گوییم عمل ایثار یکی از زیباترین صحنه های هستی است در اینجا ارزش مطرح است و این عمل زیباتر از رسیدگی و برطرف کردن نیازهای خود است. درکل وجود برخی تمایلات در وجود انسان موجب شده است که انسان آنچه را از آنها در محیط خارج می بیند زیبا بپندارد از جمله آن تمایلات عبارتنداز: عزّت طلبی، نیکی طلبی، کمال طلبی ( برای مثال اگر گل پژمرده شود و چروکیده گردد دیگر مانند قبل برای ما زیبا نیست چونکه از حالت کمال خود خارج شده است . ) ، پرستش ، حقیقت طلبی، عدالت طلبی ، بخشندگی و مهربانی ، قدرت طلبی ، حس مالکیت ، صبر و غیره .... بنابر این چون این امیال در انسان است و او خود آنها را در جهان مادی یا معنوی می بیند چون احساس نیاز به آنها می کند ، مطلوب او هستند و یا هماهنگ با میل درونی او هستند لذا برای او زیبا جلوه می کنند. انسان تنوع طلب است لذا متنوع بودن طبیعت برای او زیباست . انسان طالب پاکی است و دوست ندارد اضافات بیهوده در او نباشد لذا در محیط خارج پاک بودن را دوست دارد. و پدیده پاک برای او زیباست اگر بخواهم زیبایی را در یک جمله خلاصه کنم خواهم گفت هر آنچه جلوه خداست زیباست و هر آنچه جلوه غیر خداست زشت است اما توجه داشته باشیم که خداوند دارای صفات و اسماء مختلف است که بعد از یک شرح این مساله را ادامه می دهم انسان عاشق خداست ( عشق محصول جدایی و فاصله و عدم حل شدگی است ) از طرفی در جهان مادی یک پدیده بسیار مرموز است و هنوز ابهامات بسیاری در مورد آن وجود دارد ، نور است . نور چیزی است که هم متعلق به جهانی مادی و هم متعلق به جهانی معنوی است چرا که نور درجات دارد شما یقینا بین کیفیت نور تابشی از آتش یک چوب و نور یک لامپ برق تفاوت قائلید به همین صورت نور خورشید با لامپ نیز به لحاظ کیفیت تفاوت دارد بنابراین در جهان مادی نور سلسله درجات دارد از طرفی می بینیم در قرآن نیز آمده است که الله نورالسموات والارض و دانشمندان گفته اند که فرشتگان از نور هستند انسان و تقربیاً تمام موجودات زنده طالب نور هستند و به سمت نور حرکت می کنند . انسان نور را دوست دارد . بنابراین در جهان معنوی نیز نور درجاتی دارد در کل در جهان ، نور سلسله درجاتی دارد که خالص ترین و مطلق ترین آنها نور خداست که به علت نهایت درجه خلوص غیر مادی و نامرئی و ناخالص ترین آنها در موجودات مادی است . هدف زندگی انسان خدایی شدن و پرورش صفات خدا در خود و شبه خدا شدن ناقص( خدایی شدن ) است . بنابراین یک جدایی بین خدا و انسان بوجود آمده که این جدایی باید به پیوند مبدّل شود. بنابراین انسان نورهای این جهان را به علت اینکه جلوه ای از نور مطلق ( خدا ) هستند زیبا می بیند و اجسام را و رنگهای آنها را ( که همان تجزیه شده نور است ) زیبا می بیند. از طرفی پدیده های مختلف صفات مختلف خدا را جلوه گر می سازند و ما با پی بردن به آن صفات در آنها و بررسی آنها آن پدیده ها را زیبا می بینیم چرا که جلوه صفات خدا هستند. بر این اساس یکی از دلایل زیبایی رنگها در ذهن انسان و موجودات زنده دیگر گرایش آنها به نور و وجود میل نور طلبی در آنها می باشد .

24- دیدگاه ساختار
دیدگاه ساختار همانطور که از نامش پیداست نحوه ساخته شدن یک پدیده و به قولی یک یا چند سیستم را نشان می دهد . اینکه اجزای یک پدیده چگونه در کنار هم قرار گرفته اند . و نحوه چیدمان آنها چگونه است .
برای مثال ساختار یک ماشین سواری را نشان می دهیم . اینکه ، موتور ، چرخها ، صندلیها ، فرمان ، کلاج، گاز ، ترمز ، سیستم خننک کننده ، سیستمهای حفاظتی ، دستگاههای انتقال قدرت ، کنترل قدرت و هدایت و غیره هرکدام در کجا و به چه شکلی در یک ماشین سواری قرار گرفته اند و اصلاً اینکه خود ماشین سواری از چه اجزایی و با چه ترتیبی ساخته شده است .
در این دیدگاه ما به شناسایی اجزاء و عناصر و نحوه قرار گرفتن اجزا در کنار یکدیگر توجه می شود .

25- دیدگاه سلسله مراتب
سلسله مراتب یعنی سلسله مرتبه ها ، زنجیره درجات ، سلسله مقامات . در این دیدگاه شجره و به قولی چگونگی قرارگیری پدیده ها را در یک گروه از لحاظ مقامها و ارزشها نشان می دهیم . میزان اهمیّت ، قدرت و ارزش هرکس و یا هرچیز را در یک مجموعه نشان می دهیم .
برای مثال در نظام آموزش و پرورش سلسله مراتب اداری اینگونه است : وزیرآموزش و پرورش ، معاونان وزیر ، رؤسای ادرات کل استانها ، مدیران آموزش و پرورش شهرستانها ، معاونان مدیر اداره شهرستان ، مدیر دبیرستان ، معاون دبیرستان ،‌ دبیر ، خدماتی .
انواع سلسله مراتب را می توان نام برد : سلسله مراتب اداری ، سلسله مراتب نظامی ،‌ سلسله مراتب آموزشی و علمی ، سلسله مراتب قدرت ، سلسله مراتب بین المللی . سلسله مراتب در گروههای حیوانی ، سلسله مراتب عظمت و پیچیدگی در موجودات جهان هستی .
در بحث سلسله مراتب برتریهای جسمی، وزنی، تعدادی، ساختاری ، کیفی و روانی معمولاً مطرح
می شود.
یکی از سلسله مراتب های مهمی که بررسی آن لازم است سلسله مراتب قوانین است .

26- دیدگاه سلطه
این دیدگاه به بررسی چگونگی برتری یک پدیده ( این پدیده می تواند مرئی یا نامرئی باشد یا یکی از ویژگیهای ساختاری پدیده باشد) در یک مجموعه یا یک سیستم و متاثر ساختن و هدایت ساختار و فعالیت، کیفیت دیگر پدیه ها می باشد . برای مثال حضرت امام خمینی (ره ) در زمان پیروزی انقلاب اسلامی سلطه شگفت انگیزی بر روی روح و فکر اقشار مختلف جامعه داشتند یا می توان به تسلط اقتصاد صنعتی ، کشاورزی یا تجاری در برخی نواحی اشاره کرد . ( این برتری می تواند در قالب سیر زمانی و مکانی مورد توجه قرار گیرد ) مسأله دیگر اینکه ما باید زمینه و ابعاد سلطه را مشخص کنیم اینکه آیا سلطه همه جانبه است یا اینکه در یکی از ابعاد فضایی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مادی و معنوی . . . است. دیگر اینکه سلطه با توجه به قلمرو مکانی تغییر می کند یعنی یک پدیده ی ممکن است در یک ناحیه سلطه داشته باشد اما در سطح استان این سلطه اش محسوس نباشد. برای مثال یک کارخانه سیمان در یک خرد ناحیه تاثیر و برتری زیادی دارد اما در یک منطقه بزرگ مانند استان نمی تواند به عنوان عامل برتر و تعیین کننده بشمار آید . مثالی دیگری که برای دیدگاه سلطه می توانیم بزنیم اینست: تسلط چند جانبه سیاسی، اقتصادی، فضایی، فرهنگی، اجتماعی تهران بر نواحی مختلف کشور ( از لحاظ جغرافیای انسانی ) در عین حال می بینیم از لحاظ طبیعی ( جغرافیای طبیعی )آب و هوای نیمه بیابانی بر کشور غلبه دارد. از نظر جغرافیایی روانی می توان به مثالهایی چون غلبه یک ویژگی روانی خاص مانند را حت طلبی، دزدی، شرارت، کلاهبرداری و تقلب در C.B.D ( مرکز تجاری شهر ) برخی شهرها اشاره کرد.
مثال دیگر : در برخی کشورها حکومت آن کشور به صورت یک قدرت حاکمه قوی جلوه می کند و غالب مسائل کشور از خرد تا کلان را تحت تأثیر قرار می دهد.
از دیگر انواع سلطه ها می توان به سلطه مادی ، معنوی ،‌رفتاری ، نمایشی نیز اشاره کرد .

27- دیدگاه علت و معلول
علت یعنی عامل بوجود آورندة پدیده ، رفتار، سخن و هر چیزی که بتواند پدیده دیگری را بوجود آورد و به آن ماهیت بخشد.
معلول یعنی چیزی که بوسیله علتی بوجد آمده است و خود به تنهایی و فی النفسه نمی تواند بوجود آید و باید علتی یا به قولی عاملی آن را بوجود آورد. و خود می تواند علت دیگر پدیده ها باشد.
علتها ممکن است مادی یا معنوی یا روحی باشند. هر علتی معلول است تا اینکه سلسله آنها برسد به علت العلل یا علت نهایی که همان باری تعالی خداوند عزوجل می باشد البته لازم به ذکر است که خداوند علت نهایی پدیده های نیک و خیر است نه پدیده های شر.
بر این اساس علتها و معلولها به صورت سلسله مراتب هستند.
این دیدگاه بسیار وسیع و گسترده است و در اغلب بررسیهای علمی مورد توجه قرار می گیرد .

28- دیدگاه عمر و دوام
این دیدگاه البته با مقاومت وجود تفاوت دارد. مقاومت وجود یعنی اینکه یک پدیده در همان اندازه کیفیت که شناسایی کرده ایم تا چه مقدار زمان می تواند ثابت بماند اما عمر و دوام یعنی اینکه یک پدیده ای که ما آن را به آن نام می شناسیم یعنی آن را از دیگر پدیده ها جدا کرده ایم تا چه مدت زمانی می تواند زندگی کند ( به بقای خود ادامه دهد ) یعنی ماهیت خود را حفظ کند و به پدیده دیگری تبدیل نشود. در عمر و دوام تغییر کردن امری عادی است اما لازم است که ماهیت پدیده که برای مثال گاو، گوسفند یا آقای فلانی یا سنگ یا درخت خرما یا چیز دیگری است باید حفظ شود. برای مثال یک کله قند تا زمانی که شکسته نشده است و حتی اگر مقداری آلوده شود و یا مرطوب شود ما آن را تحت عنوان کله قند می شناسیم اما وقتی آن را شکستیم و چند تکه کردیم و بعد در مقابل آتش سوزاندیم و تبدیل به ماده دیگری شد و رنگ آن سیاه یا خاکستری گشت دیگر آن کله قند ماهیت خود را از دست داده است و آن را کله قند نمی گوییم. برای مثال می گوییم عمر آن کله قند از زمانی که از زیر دستگاه کارخانه قند خارج شده است تا ساعتی که آن را شکسته و سوزاندیم دو ماه است.

29- دیدگاه قبض و بسط ( محدود و گسترده ساختن )
قبض «] ق ب [ ] ع ا [ این فعل به معنی مفعول است یعنی به پنجه گرفنه» (علی اکبر دهخدا ، لغت نامه دهخدا)
بسط: «] ب[ ] ع ا مص [ فراخی . .. . و سعت .. . . گشادگی، پهن شدن، پهن یافتن، پهنی، میز میان ذرات...
در اصطلاح جغرافی : وسعت، گسترش پهناوری شهر یا سرزمینی» (علی اکبر دهخدا ، لغت نامه دهخدا)
دیدگاه قبض و بسط بحثی بسیار گسترده است که ابعاد مختلف طبیعی، انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی غیره را شامل می شود و بستگی به نظر شخص دارد که در چه زمینه ای مورد استفاده قرار دهد. قبض موجب محدود شدن و در تنگنا قرار گرفتن پدیده ها می شود. و بسط موجب افزایش ارتباط با دیگر پدیده ها و تنوع بیشتر در روابط می شود.
برای مثال قبض و بسط سیاسی گاهی بر اثر اختلاف بین دو سیاست یا دو حکومت بروز کرده و موجب قبض روابط یا محدود شدن ارتباط می شود . برای مثال کشور ژاپن که تا قبل از قرن بیستم با دیگر کشورها روابط محدودی داشت ( قبض و محدودیت سیاسی ) بر عکس فروپاشی کمونیسم موجب افزایش ارتباطات بین کشورهای اروپای شرقی و روسیه با دیگر ملل شد ( بسط و گسترش سیاسی ) .

30- دیدگاه قدرت
قدرت به معنی توانایی انجام کاری ، بوجود آوردن حالتی یا حفظ یک نوع صفت یا یک نوع توانایی را میگویند و انواع گوناگون دارد . برای مثال بر اساس منشأ طبیعی یا انسانی بودن به دوگروه زیر تقسیم می شود :
قدرت طبیعی: مانند: سیل، زلزله، نور، باد و غیره
قدرت انسانی: نیروی جسمانی انسان، قدرت فرهنگ، قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و غیره
براساس نگاه تجربی : جنبشی ، ثابت
31- دیدگاه کارکردی
ابتدا لازم است که منظور خود را از اصطلاح کارکرد بیان کنم . به نظر بنده هر آنچه که به عنوان کنش و واکنشهای یک پدیده مطرح است لازم است که عنوان آن را کارکرد بنامیم لذا آنچه به عنوان روابط، تاثیرات، اعمال، رفتارها و کارها در پدیده ها و سیستمها مطرح است می توان آن را کارکرد نامید . بنابراین دیدگاه کارکردی همه کنش و واکنشهایی که در پدیده ها، گروه ها، شبکه ها، فضاها و سیستمها مطرح است مورد بررسی قرار می دهد. اما این بررسی گاهی به صورت عام است که عنوان آن را روابط می گذارند و گاهی به صورت خاص است که عنوان آن را کارکرد می گذارند اما به نظر بنده بهتر است این اصطلاحات را مقداری روشنتر بیان کنیم یعنی یا تمام کنش و واکنشها را رابطه بنامیم یا کارکرد و سپس آن را به دو دسته کارکرد خاص و عمومی و فرعی تقسیم کنیم. در این مبحث بنده عنوان تمام کنش و واکنشها را کارکرد می گذارم تا مفاهیم و منظورات مشخص شوند.
برای مثال چنانچه در مدل زیر نشان داده شده است فضا متاثر از این سه سیستم اصلی است.
1 - محیط مصنوعی ( انسان ساخت ) 2- محیط طبیعی (انسان تاثیر) 3- جامعه انساني

دو مدل كاركرد فضايي سيستمها :

کارکرد خاص : عملی یا رابطه ای ویژه است که آن پدیده را برای آن منظور بوجود آودرده اند .
کارکرد عمومی و فرعی : اعمالی یا روابطی هستند که پدیده ها به عنوان بخشی از سیستم برای بقای سیستم آن را انجام می دهند و یا دیگر سیستمها حسب شرایطی آن نوع کارکرد را از آن پدیده می خواهند .
برای مثال کارکرد اصلی صندلی نشستن است اما می توان از آن به عنوان مانع و سد معبر نیز استفاده کرد .
32- دیدگاه کمال و تکامل
تعریف کمال: وقتی یک پدیده به اوج توان و استعداد خود می رسد و تمام استعدادهای بالقوه را به بهترین وجه با بالفعل تبدیل می کند می گویند آن پدیده کمال یافته است.
تعریف تکامل: یک پدیده به بلوغ جسمی خود می رسد ( البته دربرخی پدیده ها مانند انسان با تکامل روانی همراه است ) بدون اینکه به هدف نهایی خود رسیده باشد.
تشریح: پدیده های مادی در این دنیا دو نوع ترقی دارند: 1- کمال 2- تکامل
برای روشن شدن مفهوم تکامل مثالی می آوریم: یک ساختمان مسکونی یا یک سنگ در دوره زمانی خاص رشد کرده و به پایان بلوغ جسمی خود می رسند در حالی که هنوز غالب اعمال ورفتارهایی که باید انجام دهند یا تغییراتی را که باید در خود بپذیرد بدنبال این بلوغ جسمی بوقوع می پیوندد . در حقیقت تکامل قسمتی از کمال است. کمال یک پدیده مادی دو نوع است: کمال نوعی، کمال وجودی . در کمال نوعی نوع آن پدیده به کمال می رسد و به بهترین نوع خود تبدیل می شود. برای مثال یک منزل مسکونی، یک وسیله نوشتاری یا یک صفحه برای نوشتن امکان دارد در طول تاریخ بشری و در طول تاریخ جهان هستی در اشکال مختلف و حتی در قالبها و ویژگیهای متفاوت تغییر کند اما در آن تغییرات یک نوع پیوستگی در کمال دیده می شود وآن نوع پدیده با گذشت زمان در بهترین حالت خود قرار می گیرد برای مثال یک صفحه برای نوشتن در طول تاریخ بشری یا تاریخ تمدن دارای خاصیت کمال گرایی بوده است فرض ابتدا از برگ و پوست درختان برای نوشتن استفاده می شود و سپس پوست حیوانات را برای اینکار مورد استفاده قرار می دادند سپس کاغذهای اولیه به نام پاپیروس اختراع شدندو بعد از آن کاغذهایی با استاندارد تا استاندارد بالا تهیه شد. و اکنون صفحات الکترونیکی مثل صفحات نمایش کامپیوتر و دستگاههای نمایش مختلف و صفحات دیجیتالی تبدیل شده است در حالی که همة آنها صفحه ای برای نوشتن هستند و این همان کمال نوعی است.
کمال وجودی اینست که یک پدیده مادی مشخص و مورد نظر در طول پیدایش اولین اجزای خود تا زمانی که ماهیت خود را از دست می دهد در حال پیشروی به سوی کمال خود هست. برای مثال از ابتدا بر اثر صفت و محکم شدن یک توده مذاب ماگما تبدیل به سنگ می شود ( تکامل ) و سپس در جهان مادی اعمال و رفتارهایی از خود نشان می دهد و تغییراتی را می پذیرد دوباره یا تبدیل به خاک می شود ( از دست دادن ماهیت ) یا به لایه های زیرین زمین می رود و ذوب می شود ( از دست دادن ماهیت ) بنابراین متوجه می شویم که چگونه سنگ به تکامل می رسد و سپس تا زمان از دست دادن ماهیت کمال وجودی خود را می یابد. در اینجا دقت کنیم مسأله « کل شئی یرجع الی اصلها » نیز مطرح است.
مثال دیگر می تواند انسان باشد . یعنی یک شخص مانند بسیاری از عارفان بدون اینکه ماهیت انسانی خود را از دست بدهند از طریق تقویت فضایل اخلاقی در خود کمال یابند و تبدیل به انسانهای وارسته ای شوند . این یعنی اینکه خود پدیده کمال یافته است نه اینکه نوع آن پدیده ( نوع بشر ) یا مثال بعدی می تواند کامپیوتر باشد که ما با نصب نرم افزارهای خاصی یک کامپیوتر را ارتقاء می دهیم یعنی به کمال می رسانیم . البته کمال نیز درجاتی دارد .
البته در جهان مادی هر پدیده مادی به کمال نمی رسد بلکه برخی از آنها بدون طی مراحل کمال ماهیت خود را از دست می دهند مانند خشک شدن یک نهال درخت. در ضمن به یادآوری است که یک شئی مادی زمانی به پایان کمال خود می رسد که ماهیت خود را از دست دهد. در پایان اینکه هر پدیده ای اولا در طول وجود و هستی خود مراحل تکامل را طی می کند و دوم اینکه سعی می کند که به هدف خود برسد و آن را کمل و تماما انجام دهد.

33- دید گاه مقاومت وجود
مقاومت وجود یعنی اینکه یک پدیده اعم از مادی و معنوی، سخن، رفتار، یا جسم در همان اندازه و کیفیتی که ما شناسایی کرده ایم تا چه مقدار زمانی می تواند ثابت مانده و تغییرنکند.
تعریف مقاومت: عدم تغییر در برابر نیروی وارد شده را مقاومت می گویند.
انواع مقاومت: 1- مادی یا معنوی 2- اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
3- طبیعی یا انسانی 4- تهاجمی و دفاعی
مقاومت تهاجمی و دفاعی : پدیده ها در مقابل موارد انرژی یا کنشهایی که بر آنها وارد می شوند . دو نوع مقاومت تهاجمی و دفاعی انجام می دهند. در مقاومت تهاجمی پدیده در مقابل ضربه وارد شده خود نیز ضربه وارد می کند ، یعنی حمله می کند تا شکست نخورد یا دچار تغییر نشود. اما در مقاومت دفاعی منتظر حملات طرف مقابل است و منتظر این است که چه نوع انرژی بر او وارد می شود تا او نوع و میزان دفاع را مشخص کند.

34- دیدگاه مکان
این دیدگاه که اساسا موضوع علم جغرافیا می باشد معمولاً به چگونگی نظم فضایی اجزا می پردازد . البته موضوع کار جغرافیا سطح کره زمین و کوچکترین واحد مورد بررسی در جغرافیا حداقل یک منزل مسکونی می باشد و بررسی مکانی واحدهای کوچکتر از آن مربوط به رشته های دیگر چون معماری و رشته های مهندسی و تجربی و زیستی دیگر است.
البته همانطور که قبلا اشاره شد می توان هر دیدگاه را به وسیله دیدگاه های دیگر مورد بررسی قرار دارد مانند سلطه مکانی، امنیت مکانی، ساختار مکانی، تعادل مکانی و غیره اما از جمله چیزهایی که بخصوص در رشته جغرافیا به آن توجه کرده اند کارکرد مکانی، ساختار مکانی، بررسی سیستماتیک مکانی، مبادله مکانی یا همان ارتباط مکانی می باشد. و از طرف می توان به منظم مکانی نیز اشاره کرد. دیدگاه مکان هم برای بررسی پدیده های مادی و هم معنوی و روحی و روانی و دینی بکار می رود . بر این اساس برای مثال ما جغرافیای شهری داریم و در کنار آن جغرافیای دینی نیز داریم یا جغرافیای روانی. چگونگی پراکندگی پدیده ها در فضا و ناحیه بندی فضا ما را در درک مکانی پدیده ها کمک می کند.

35- دیدگاه نظام تمایلات
یعنی اینکه پدیده ها به چه سمت و سویی در حال حرکت و فعالیت هستند. نظام تمایلات بررسی می کند یک پدیده آیا به سوی کاهش کمیّت و کیفیّت خود در حال تغییر است یا افزایش یا هر دوی آنها. تمایل از میل می آید یعنی جهت حرکت یا جهت تغییر . اینکه یک پدیده به کدام سمت در یک مکان حرکت می کند و به کدام یک ( یا کدامها ) از پدیده ها بیشتر از سایر پدیده ها تمایل دارد. برای مثال تمایل جوانان یک جامعه از لحاظ دینی بیشتر به چه سمت و سویی است ، یا یک کودک به چه نوع بازیهایی یا وسایل خاص یا کتاب بیشتر تمایل نشان می دهد .
همانطور که از نام این دیدگاه پیداست تمایلات بر اساس یک نظم و نظام و سیستم خاصی عمل می کنند و از قواعد و اصول خاصی پیروی می کنند . بر همین اساس به آنها نظام تمایلات می گوییم . برای مثال تمایلات سیاسی امریکا و اسرائیل یکسان است و از قواعد مشخصی پیروی می کند . آنها در یک راستای خاصی حرکت می کنند و تمایلات سیاسی ایران متضاد تمایلات سیاسی آنهاست .

36- دیدگاه نظم
نظم عبارت است از ترتیب، صف آرایی، چگونگی سازمان یابی و سامان دهی و ویژگیهای ساختاری و کارکردی پدیده ها. نظم یعنی نحوه قرار گرفتن اجزا یک مجموعه یا سیستم و کیفیت اعمال موجودات. نظم به معنی درجه بهینگی یک موجود در زمان مورد نظر است. ( در زمان خودش، یعنی در همان جهانی که ما آن را در نظر گرفته ایم.)
فلسفه نظم
نظم و بی نظمی لازمه تکامل و کمال پدیده ها و جهان هستی است.
پدیده ها برای رشد و تکامل و کمال یابی خود ناچار هستند توالی نظم و بی نظمی را پیوسته پشت سر بگذارند. یعنی همواره در حالت نظم یا بی نظمی باشند . ثبات در نظم به معنی عدم تغییر در پدیده است. نوسان بین نظم و بی نظمی اصل لازم برای تحول و تکامل است. اینکه برخی می گویند جهان به سوی بی نظمی و نابودی حرکت می کند بیانگر این است که این نظریه پردازان تنها به مرحله خاصی از تکامل وکمال یابی جهان هستی نگاه می کنند ؛ چرا که جهان در مسیر تکاملی خود ناچار است مرحله ای از بی نظمی و آشفتگی ( تغییر نظم ) را پشت سر بگذارد تا به رشد و کمال ( نظم جدید ) دست یابد و این بی نظمی ممکن است طولانی یا کوتاه مدت باشد. گسترده و عظیم یا کوچک و نا چیز باشد. در هر حال جهان هستی به سوی کمالی ابدی و تکاملی بی انتها سیر می کند تا بشریت هرچه بیشتر در مسیر خدایی شدن و کمال حرکت کند و بی نظمیها نشانه نابودی نیست بلکه نشانه کمال و رشد و پیدایش نظم جدید است. بدون تغییر نظم یعنی تبدیل نظم به بی نظمی و بر عکس رشد و کمال محال است.
درک انسان از نظم یک درک نسبی است. شما وقتی درختان یک جنگل را می بینید و در عین حال درختان یک باغ مرتب و شبکه بندی شده را می بینید می گویید که درختان جنگل در حالت بی نظمی قرار گرفته اند در حالی که باید نظم را با توجه به شرایط و ویژگیهای آن پدیده در نظر گرفت . لذا باید گفت برای جنگل چگونگی قرار گرفتن درختان در فضای مورد نظر یک نوع نظم قابل قبول است. ( روانشناسی فلسفی) چگونگی قرار گرفتن درختان و تشکیل جنگل نظمی است مخصوص جهان طبیعی .
در هر بی نظمی ، نظمی است که برای ذهن ما پیچیده و غیر قابل تشخیص و تفهیم است. بقولی باید گفت بی نظمی، نظمی است پیچیده . بر این اساس جنگل بی نظم نیست بلکه نظم را باید با توجه به شرایط و ویژگیهای آن پدیده در نظر گرفت لذا باید گفت برای جنگل چگونگی قرار گرفتن درختان یک نظم قابل قبول است. (مربوط به روانشناسی فلسفی)
وقتی نظم خارج از انتظار ما و خواستمان باشد آن را بی نظمی می نامیم. (مربوط به روانشناسی فلسفی)( در روانشناسی فلسفی ما امورات و پدیده های روانی را با یک نگاه فلسفی و بنیادین نگاه می کنیم و تلاش می کنیم بنیادها و اصول و پایه های قطعی و فکری پدیده های روانی را دریابیم.)
در جهان هستی نظم پیوسته از نوعی به نوع دیگر ، از حالتی به حالت دیگر، از شکلی به شکل دیگر و از کیفیتی به کیفیت دیگر تبدیل می شود. در جهان هستی بی نظمی وجود ندارد بلکه تغییر نظم وجود دارد. ( بی نظمی، نظمی است که خارج از انتظارات، افکار و آگاهیهای ما است) (روانشناسی فلسفی) البته درباره اعمال خلاف و گناهان انسان در ادامه بحث خواهیم کرد .
نظم باید برای پدیده و سیستمها و مجموعه ها بهینه و مناسب باشد.وقتی یک نظم برای پدیده یا یک سیستم بهینه نباشد یعنی متضاد با هدف اصلی پدیده و کمال یابی جهان هستی و بشریت باشد آن سیستم به اندازه عدم تناسبش بی نظم نامیده می شود.
در جهان طبیعی هر چیزی در بهترین حالت خود منظم شده است و هر نظمی مفید و بجاست و هر پدیده طبیعی طبق یک قانون از پیش تعیین شده عمل می کند چرا که طبیعت بر اساس قانون خاصی عمل می کندکه یک عقل کل و کامل آن را هدایت می کند.
بی نظمی منفی ( مخرب و زیان آور) تنها مخصوص برخی اعمال انسان ویک سری موجودات غیر مادی و آسمانی است . چرا که انسان دارای یک عقل ناقص است( عقلی که خواهان پیشرفت و خدایی شدن است ، لذا همواره نیازمند تکامل است.) و بر خلاف سایر موجودات زمین باید خوب یا بد را انتخاب کند و به قولی دیگر جاذبه نظم خوب و نظم بد او را به سوی خود می کشند . بنابراین یک عقل ناقص همواره نمی تواند در تنظیم چگونگی و ترکیب اجزا یک پدیده و کارکرد آن صحیح بیندیشد و درست عمل کند و بالاخره اینکه قادر نیست همواره از دیدگاههای مختلف به یک پدیده نگاه کند.و به یک سیستم خاصی نظم ببخشد . برای مثال ظلم و ستمهایی که در جهان حاضر بر سر مظلومان و بی پناهان این جهان می آید و موجب خسارتهای فراوان می شود ، حکایت از بی نظمی برخی انسانها می کند که با بی نظمی طبیعت که بخشی از جریان تکامل می باشد تفاوت آشکاری دارد . ( البته بی نظمی منفی انسانها در برخی موارد موجب بی نظمی منفی طبیعت نیز شده است ، که از جمله آن می توان به نابودی برخی موجودات زنده و افزایش و کاهش و تغییر ژنتیکی برخی موجودات زنده دیگر اشاره کرد . )
از زاویه دیگر می توان گفت : نظم عبارتست درجه بهینگی یک پدیده در زمان مورد نظر ( یعنی در زمان خودش و در همان جهان و موقعیتی که ما آن را در نظر گرفته ایم.)
نظر دانشمندان درباره نظم
دکتر جمیل صلیبا در کتاب «فرهنگ فلسفی» خود به جای اصطلاح نظم، اصطلاح نظام را در کتاب خود شرح می دهد و آن را معادل اصطلاح نظم در فرانسه، انگلیسی و لاتین بیان می کند ایشان نظم را اینگونه بررسی می کنند:
«فارسی: سامان
انگلیسی:order
فرانسه: order
لاتین: ordo;ordinis
1- نظم به معنی ترتیب و پیوستگی است. مثلا می گویند نظام کار، یعنی قوام آن و استواری آن و نیز نظام به معنی روش است. می گویند فلان چیز همیشه بر یک نظام واحد است. یعنی روش آن همیشه یکسان است.
2- نظام عموما یکی از مفاهیم اساسی عقل است و شامل ترتیب زمانی، ترتیب مکانی، ترتیب عددی، زنجیره ها، علتها، قوانین، اهداف ، اجناس، انواع، احوال اجتماعی و ارزشهای اخلاقی و زیبایی است.
] در این میان لازم به ذکر است که نظم ، ترتیب زمانی، مکانی،موقعیتی و کیفیتی و عددی و سلسله مراتب و فرایندها را شامل می شود بنا بر این خود علتها، قوانین، اهداف، اجناس، انواع، احوال اجتماعی و ارزشهای اخلاقی و زیبایی مورد نظر نیستند بلکه ترتیب و نحوه قرارگیری آنها و چگونگی سیستم یابی یا شکل گیری با ساختار پذیری و به قولی ساختار آنها مورد نظر است نه خود اجزا و عناصر و پدیده های شکل دهنده[
3- نظام خصوصا به معنی صفت و ترتیب است. مثلا نظام ملخها یعنی صف و گروه ملخها . ترتیب ممکن است ترتیب موجود است ] پدیده ها[ یا وقایع ]اعمال و رفتارها[ باشد. و اکثرا در مواردی به کار می رود که موجب تباین بین آنهاست، نمی توان بین آنها مقارنت برقرار کرد. مثل نظام طبیعت و نظام تفضل (order de Laqraee) پاسکال می گوید: « نشان دادن یک تصور از کل اجسام به نحو جامع، حتی یک تصور ضعیف و حقیر، آسان نیست. این امر محال و مربوط به نظام دیگر است» ( خاطرات) در زیست شناسی نظام به معنی مرتبه است و جای آن در سلسله انواع و اجناس، پایین تر از صنف و بالاتر از خانواده است.
و نیز نظام عبارت است از مجموع افرادی که در یک حالت اجتماعی واحد، مشترک یا در یک روش حرفه ای واحد عمل می کنند مثل نظام (صنف یا گروه) وکلای دادگستری و نیز نظام به معنی قانون است و جمع آن نظم و انظم است وشامل اوامر و نواهی است. چنانچه می گویند: نظام عقل و شعور. نظامیه: گروهی از معتزله است که پیروان ابراهیم بن سیار هستند ( جمیل صلیبا، ص 633)
همانطور که دیدید هر گاه اصطلاح نظام بدون هیچ اصطلاح دیگری و بطور تنهایی مطرح شود یک اصطلاح ذهنی و انتزاعی است و بررسی آن یک کار و عمل فلسفی و عقلی است اما هر گاه با کلمه ای دیگر اضافه شود غالبا از بحث فلسفی مربوط به نظم خارج می شود و تعریف دیگری می یابد. دکتر آند ره لالاند درباره نظم می گوید: « 1- یکی از صور ذهنی اصلی شعور ] است [ . نمی توان تعریفی بدست داد که واضع و روشنتر شود. در معنای کلی تر خود شامل تعیینهای موقتی، فضایی و عددی است. ردیفها؛ رابطه ها و تناظرها، قوانیین، علتها، هدفها ، جنسها و انواع؛ سازمان اجتماعی، معیارهای اخلاقی، قضایی، زیبایی و غیره. ] همانطور که قبلا توضیح دادم نظم در معنا و مفهوم کلی خود به معنی ترتیب و روند، فرایند، روش و چگونگی سامان یابی ، سازمان دهی و سازمان یابی است و اگر برای موضوعات جزئی و خاصی بکار رود با توجه به همان موضوع تعریف می شود مثلا نظم اجتماعی، نظم سیاسی، نظم آب و هوا، نظم منطقی، نظم تکاملی و نظم حقوقی . بر این اساس اجزا و پدیده ها خود نمی توانند به معنی نظم باشند بلکه نحوه شکل یابی و ساختار پذیری و ترتیب آنها مفهوم نظم را ارائه می کند بنابراین علتها، هدفها، جنسها و انواع پدیده ها نظم نیستند بلکه دارای نظم هستند.[
بخصوص مرا جعه شود به کورنو«رساله تسلسل افکار اصلی» « نظم و صورت» که بنابر نظر وی یکی می باشند. اگوست کنت « تعلیم اصول و رموز مذهب تحققی»Catechisme positive » 30 و 40 مذاکره که عناوین شان به ترتیب عبارتند از: « نظم خارجی : ابتدا مادی، سپس حیاتی، نظم انسانی: ابتدا حیاتی و سپس اخلاقی» - و برگسون «تصور خلافه» فصل سوم ص 252 «بی نظمیها و دو نظم» بخصوص:
1- در منطق ریاضی: ترتیب بطور ردیفی serid عبارت است از « وجود نسبت یا رابطه انتقالی نا متقارن بین چند مقدار » ( کورنو، اصول ریاضیات ، فصل سوم ) « مفهوم ترتیب را می توان در مثال طبیعی اعداد یافت» ordinal , Nombre
2- «نظم طبیعت » عبارت از مجموع مکررات متجلّی در شکل ، سنخها یا قوانین بوسیله موضوعات درک شده . « نظم و ترتیب با قواعد در پدیدارها که ما طبیعت می نامیم » ( کانت، نقد خودمحض 125A )
3- « نظم اجتماعی از یک طرف عبارتست از مجموع قواعدی که شهروندان باید خود را با آن قواعد مطابقت بدهند از طرف دیگر اطاعت شهروندان از این قواعد. در مقابل انقلاب آن عدم اطاعت از قوانین « نظم صحیح – حزب نظم» - « ترقی عبارتست از توسعه نظم» ( اگوست کنت، تعلیم اصول و رموز مذهب تحقق» «catechisme positire 4» )
4- نظم اخلاقی L,order ethique- « روابط تکامل عبارتند از نظم لا یتغّیری که خداوند هر وقت لازم بداند به آزمایش می گذارد» ( مالبرانش . « رساله اخلاق» 4) . وی در مقابل حقیقت قرار می دهد که مربوط است به شناخت و نه عمل.) - « عشق به نظم فقط فضیلت اخلاقی نیست، بلکه فضیلتی است بی نظیر ، مادر فضایل است ، پایه و اساس است» ( همان اثر، فصل دوم).

مخصوص تر :
2- طبقه موجودات، رویدادها، افکار یا حالات (مرجحاً به جنس یا طبقه) گفته می شود، وقتی بخواهند نشان دهند که موضوع از قرار ارزشهای غیر قابل مقایسه بین شان می باشد. « سنخ طبیعت» - « سنخ رحمت» . روی هم رفته نمی توان موفق شد از تمام اجسام اندیشه های کوچکی بدست آورد . این امر غیر ممکن است و از سنخ دیگریست» ( پاسکال « اندیشه » 793) از آنجا شاید کاربرد ریاضی کلمه ] نظم [ برای نشان دادن اندازه ها و مقادیر غیر قابل مقایسه و بخصوص بی نهایت کوچکها) « از درجات متفاوت». ] مناسب باشد [.
3- زیست شناسی و تقسیم اجزا پایین تر از رده بالاتر از تیره بطور بی واسطه ....
4- مجموع اشخاصی که کیفیتی داشته باشند و تشکیل جمعیتی را بدهند: « گروه و کلا دادگستری» - « سه گروه (اشراف، روحانیون، توده مردم) در معنای مشابه جمعیت و با علما ،گروه معلمین، جامعه دبیران .
5 - فرمان- دستورالعمل- فرامین عقل- «فرامین وجدان»

با بررسی آثار دانشمندان درباره نظم می بینیم که آنها به دلیل اینکه با انواع دیدگاهها آشنایی نداشته اند لذا نتوانسته اند بررسی جامعی درباره نظم ارائه بدهند . با توجه به انواع دیدگاهها شاید بتوان حدود چهل نوع نظم ارائه داد و از چهل دیدگاه به نظم نگاه کرد .
انواع نظم :
نظم را به لحاظ مختلف می توان دسته بندی و طبقه بندی کرد و به صورت کلان می توان به سه نوع زیر تقسیم بندی کرد :
1- نظم زمانی 2- نظم مکانی 3- نظم کاری
نظمهای ساده کننده و نظمهای پیچیده کننده :

در جامعه بشری با گذشت زمان نظم حاکم و نظمهای موجود پیوسته پیچیده تر می شوند . با رشد هرچه بیشتر ذهن و روح انسان و تکامل فزاینده اجتماعی و فرهنگی ، جهان انسانی صاحب نظمهایی میشود که گاهی بسیاری از آنها بر اثر تعدد نظمها و از طرفی پیچیده بودن آنها ناشناخته می مانند و انسان از درک جامعه خود پیوسته عقب می ماند و بین عظمت جامعه بشری و درک ذهنی برخی افراد پیوسته فاصله و شکاف عظیمی ایجاد می شود .
به لحاظ سادگی و پیچیدگی ، نظمها به دو گروه نظم ساده کننده و نظمهای پیچیده کننده تقسیم می شوند. نظمهای ساده کننده از طریق حذف برخی پدیده ها و اجزای غیر مفید و یا زیان آور از مجموعه ها یا سیستم و ارائه یک سری اعمال و رفتارهی کم هزینه، سریعتر، پربارتر و ساده تر موجب می شوند پدیده ها دارای یک پالایش و پاکیزگی و روانی خاص باشند. نظمهای ساده کننده گاهی از طریق کوچکتر کردن اهداف و کاهش رفتارهای پدیده یا کاهش ارزش رفتارها، موجبات سادگی دیده را فراهم می آورند.
نظمهای پیچیده کننده از طریق دخالت دادن پدیده ها و اجزای بیشتری در یک مجموعه یا سیستم، یا افزایش تعداد رفتارها و اعمال اجزای درون مجموعه و سیستم موجبات پیچیده شدن پدیده ها را فراهم می آورند.
نظم ثابت و نظم متغیّر :
نظم بر اساس تغییر یا ثبات به دو دسته نظم ثبات دار و نظم متغییر تقسیم می شود. نظم ثابت: برای مثال خود نظام هستی ( کلیات آن) دارای نظمی ثابت است. برای مثال اندازه کره زمین ثابت است ، میزان آب در چرخه طبیعت ثابت است ، زمین همواره دور خورشید و ماه دور زمین می چرخد. بنابراین هر چند در جزئیات دارای تغییر است ( تغییر اجزای درونی آن ) اما ساختار کلی آن همچنان ثابت و فاقد تغییر اساسی است . یعنی ماهیت و بنیادهای جهان هستی غیر قابل تغییر هستند. نظم متغیّر: نظم بسیاری از پدیده های دنیوی نظم متغییر است. برای مثال نظم جسم انسانی در طول مراحل رشد پیوسته تغییر می کند. خود نظم متغییر بر اساس اینکه این نظم یکباره باشد یا در طول چند مرحله انجام شود می تواند به دو دسته نظم تک تغییر و نظم سیر تغییری تقسیم شود.
لازم به ذکر است که در بررسی تغییر نظم باید ماهیت پدیده ها و موجودات در نظر گرفته شود. برای مثال اگرچه در نظام جهان هستی تغییرات مختلفی رخ می دهد اما چون ساختار کلی آن ثابت است آن را دارای نظم ثابت می دانیم و وجود خداوند تبارک و تعالی دارای نظمی است که به هیچ وجه تغیر نمی کند چرا که در درجه اعلای کمال و تعالی است و نیازی به تغییر ندارد. اما معمولاً آفریدگان او همه دارای دو نظم ثابت و متغییر هستند. برای مثال یک سنگ در حالی که دارای یک نظم ثابت است ( نظمی که اگر تغییر کند آن سنگ ماهیت خود را از دست می دهد و تبدیل به یک موجود دیگری می شود.) در عین حال دارای نظم متغییر است یعنی اجزا و ساختارهای جزئی آن تغییر می کنند.

نظم سازنده و نظم ویرانگر :
نظم سازنده باعث رشد پدیده ها می شود و اما نظم ویرانگر موجبات نابودی پدیده ها را فراهم می آورد و حتی به نابودی یا آسیب پدیده ها و محیط اطراف کمک می کند. نظم سازنده مانند نظم موجود در یک درخت جوان در حال رشد و نظم ویرانگر مانند نظم یک بمب.
نظم سازنده مانند نظم رفتاری یک معلم اخلاق صحیح و نظم ویرانگر مانند نظم موجود در رفتارهای یک انسان جانی و مفسد فی الارض.
نظم طبیعی و نظم مصنوعی :
نظم به لحاظ اینکه بوسیله انسان بوجود آمده باشد یا در جهان طبیعی پدید آمده باشد به دو دسته نظم طبیعی و نظم مصنوعی تقسیم می شود. برای مثال نظم موجب در چگونگی عملکرد بدن یک ماهی در وسط اقیانوس آرام یک نظم طبیعی است و نظم موجود در درون یک موتور هواپیما یک نظم مصنوعی می باشد. گاهی نیز یک سری نظمهای مختلط بوجود می آیند. یعنی نظمی طبیعی و مصنوعی هر دو در یک پدیده دیده می شوند مانند نظمهایی که در یک باغ وجود دارند یا در یک مرغداری.
نظم موجودی و نظم کاری :
به لحاظ نوع شمول نظم به دو گروه نظم موجودی و نظم کاری یا رفتاری تقسیم می شود. نظم موجودی یعنی نظمی که در درون یک موجود و پدیده غیر عملی وجود دارد مثلا ظاهر سیب و درون سیب دارای نظم خاصی است. اما نظم کاری یعنی نظمی که در یک رفتار، عمل یا کنش و واکنش وجود دارد. مثل نظم موجود در عمل یک موتور برق یا ژنراتور. نظم کاری یعنی اینکه یک پدیه در زمان و شرایط خاص ،کار خاصی انجام می دهد. برای مثال انسان وقتی معده اش خالی شد و یک سری تغییرات هورمونی و غددی در درون جسم او بوجود آمد گرسنه می شود. افراد در زمان خاصی خوشحالند و در زمانی غمگین و ناراحت. نظم کاری همان نظم رفتاری است.
نظم ارزشمند و نظم ضد ارزش :
به لحاظ نگاه ارزشی نظم به دو نوع ارزشمند و ضد ارزش تقسیم می شود. برای مثال از نگاه یک اصلاح طلب اجتماعی یک سازمان خیریه دارای نظم ارزشمند است اما یک سازمان تروریستی دارای نظم ضد ارزش است.

نظم باید از جنبه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، فضایی، فلسفی، روانشناسی و پزشکی مورد توجه و بررسی قرار گیرد. واز دیدگاههای مختلف می توان برای تشریح نظم کمک گرفت.
فلسفه وجود نظم، تفاوت و تشابه نظم در بین پدیده ها ، سیر تحول تاریخی نظم فرایند نظم ( پیدایش و تکامل) و نظم مادی و معنوی از جمله مواردی هستند که جای بررسی بسیاری برای آنها باقی است.
هدف نظم را بوجود می آورد و به آن شکل خاصی می بخشد‍. انسانها نظم را کشف کرده و تشریح می کنند و با توجه به اهدافشان به آن مقبولیت می بخشند.

37- دیدگاه نقص و سلامتی
لغت نامه دهخدا: نقص: « کمی. کمی در دین و عقل و جز آن، منقصت، نقصان، عیب،کاستی، کاست، کم داشت، کم بود، مقابل فضل، مقابل کمال، نادرستی، ناتمامی »
نقص یعنی اینکه پدیده مورد نظر ما هنوز به کمال خود نرسیده است و هنوز نیازمند دیگری است. البته نقص را لازم است به دو نوع تقسیم کنیم نقص نسبی و نقص مطلق. نقص مطلق یعنی اینکه تمام پدیده های جهان جز خداوند باری تعالی که این جهان هستی را خلق کرده است ناقص هستند و نیازمند کمال می باشند و به حد نهایی خود نرسیده اند. برای مثال حیوانات نسبت به انسان از لحاظ مختلف ناقص هستند . اما نقص نسبی که در علوم غالبا از این نوع نقص یاد می شود یعنی اینکه پدیده مورد نظر ما نسبت به دیگر پدیده ها یا پدیده های مشابه آن ناقص است ودر درجه کمال یا تکامل پایین تری قرار دارد. برای مثال دو دستگاه ماشین حساب ، یکی پیشرفته و یکی ساده را با هم مقایسه کنیم می گوییم ماشین حساب ساده ناقصتر از ماشین حساب پیشرفته است. البته می توانیم نسل ماشین حساب را با نسل کامپیوتر مقایسه کنیم بگوییم ماشین حساب ناقص تر از کامپیوتر است. سلامتی یعنی سالم بودن، درست کار کردن، برای مثال اگر یک تلفن خوب کار کند و در عملیات های مختلف که به آن واگذار کرده ایم دچار مشکل نشود و طبق استاندارد تعیین شده برای آن کار کند و ظاهر سالمی نیز داشته باشد ، می گوییم آن تلفن سالم است و دارای سلامتی کامل است.

38- دیدگاه وضوح
میزان آشکاری و قابلیت دیده شدن یک پدیده و آشکار بودن یک پدیده را وضوح می گویند . اینکه یک پدیده تا چه درجه ای از لحاظ ابزارهای درک ما شامل اندامهای حسی ( بینایی ، شنوایی ، چشایی ، لامسه ) احساسی ، و درک و فهم عقلی قابل فهم است و آیا درک آن برای عموم مردم آسان است یا مشکل . ممکن است این آشکاری و واضح بودن به طور مستقیم باشد یعنی خود پدیده با چشم دیده شود و یا غیر مستقیم یعنی از طریق آثار و نشانه های آن . برای مثال کتاب را شما مستقیما می توانید با چشم ببینید اما خنده کردن از طریق نشانه های آن برای ما مشخص می شود ؛ برای مثال اگر فردی در حال خنده کردن باشد تغییراتی در مغز او صورت می گیرد که همان تغییر است موجبات خنده هستند اما ما آن تغییرات را نمی بینیم بلکه از طریق حالت صورت، دهان و چشمها متوجه خنده کردن شخص می شویم.

39- دیدگاه هدف
هدف یعنی جا، حالت، کمیّیت، یا کیفیّتی که یک پدیده یا سیستم در نظر دارد به آن دست یابد. البته هدفها به صورت سلسله مراتب هستند. نهایی ترین هدف در جهان هستی که راه رسیدن به آن و تلاش رسیدن به آن تا ابد یعنی زمان بی انتها ادامه دارد. خدایی شدن است . این هدف توسط تمامی پدیده های جهان هستی پیگیری می شود. و دیگر هدفها به طور سلسله مراتبی فرعی هستند. بر این اساس در طبقه بندی هدفها ما همواره با هدفهای کلّی و فرعی روبرو هستیم و رسیدن به هدفهای فرعی نوعی مقدمه رسیدن به هدفهای کلّی می باشد.
برای مثال ما صبح بلند می شویم چند هدف فرعی داریم مانند: دست و صورت شستن، صبحانه خوردن، لباس پوشیدن، سوار شدن به ماشین و غیره تا بتوانیم رأس ساعت8 در اداره یا مدرسه یا سر کار باشیم . در اینجا کار در اداره هدف کلی و بقیه کارها که در بالا ذکر شدند ، هدفهای فرعی بحساب می آیند.
اهداف را در تقسیم بندیهای مختلف می توان دسته بندی کرد ، برای مثال اهداف مضر ومفید : تمام پدیده های جهان هستی ( به غیر از برخی انسانها و جنیان در برخی اوقات که اختیار عمل دارند ) ، دارای هدف مثبت و سازگار با جهان هستی دارند و هدف آنها در راستای هدف بزرگ جهان هستی بوده و مفید است . اما برخی از انسانها و جنیان که که اختیار عمل دارند و می توانند در برخی زمانها اهدافی متضاد و مغایر با هدف کلی جهان هستی که همان خدایی شدن هست ، داشته باشند .

40- دیدگاه هماهنگی و اتحاد
همانطور که از نام این دیدگاه مشخص است به معنی هم آهنگ بودن و هم نوا بودن است ، یعنی چند پدیده و یاچند نیرو ، عنصر و یا عامل یک یا چند هدف مشخص را با هم پیگیری می کنند .
در این دیدگاه بررسی می شود که کمیت، کیفیت، ساختار و سازمان پدیده ها در یک سیستم یا یک نظام سیستمی چگونه است که موجبات بروز یک کنش خاص از یک پدیده یا سیستمی از پدیده ها یا بروز یک صفت در آن پدیده ها یا مجموعه سیستمی با چنان کیفیتی و چنان کمیتی می شود. مساله هماهنگی به این اشاره دراد که پدیده ها درچه جایگاه و چه شرایطی هستند که یک سری کنشها و ویژگیهای خاص با موقعیتی مشخص بوجود می آیند.
برای مثال رومیان خصلت جنگجویی داشتند و غالبا در میدان جنگ با وجود تعداد کمتر پیروز می شدند. این خصلت را چند چیز تقویت کرده و دوام می بخشد: فرماندهان و رهبران آگاه و شجاع، عدالت اقتصادی که تا حدودی رعایت می شد وبه هر کس مقداری زمین در حد کفایت داده می شد، نظم و تربیت و انجام اصولی کارها که در رأس همه چیز بود.
یا به عنوان مثال دیگر اینکه در شهرهای بزرگ افسردگی بیشتر در میان شهروندان رواج دارد. چند مورد این قضیه را تقویت کرده و دوام می بخشد: 1- پیچیدگی مسائل و پدیده ها در شهرهای بزرگ بسیار شدیدتر است 2- آلودگیهای مختلف صوتی، فضایی، هوایی، آبی، خاکی 3- شلوغیهای بسیار و مختلف 4- کمبود فضای سبز و آرام 5- تحولات منفی اجتماعی مانند خودمداری و خود گرایی و فرد گرایی شهروندان و بروز فرهنگ غربی که در آن پول و در آمد سرمایه رأس همه چیز است و بر همین اساس کمرنگ شدن اعتقادات مذهبی وکاهش عواطف و احساسات و کم شدن روابط خویشاوندی و فامیلی را به طور محسوس شاهد هستیم.
از آنجا که در این دیدگاه به تناسب کاری‌ ،‌ مکانی ،‌زمانی و ساختاری اجزای یک سیستم نسبت به یکدیگر توجه می شود و هماهنگ بودن آنها مطرح است ، بنابراین مسأله اتحاد نیز بیان می شود . چرا که هم در هماهنگی و هم در اتحاد مسأله تلاش اجزاء برای رسیدن به یک یا چند هدف مشخص و همکاری با یکدیگر مطرح است .

روش تحقیق نظریه دیدگاهها
اینکه دانشمندان تاکنون نتوانسته اند یک روش علمی جامع ومنسجمی برای کشف و بررسی های علمی بیابند اساساً ناشی از اختلاف در جهان بینی آنهاست و در کنار آن تکیۀ بیش از حد اندیشمندان بر روشهای غربی است که اساساً جهان بینیی غیر اسلامی دارند و در نتیجه از این اصل وجود جهان هستی که جهان هستی تجلی عشق الهی و آفریدۀ خداوند یکتا و پروردگار بزرگ است و صفات الهی درجهان هستی تجلی پیدا کرده اند و ما برای یافتن یک اصل منسجم چاره ای جز پذیرفتن جهان بینی اسلامی نداریم ، غافل شده ایم .
جهان هستي پديده اي چند وجهي ، پيچيده و داراي صفات گوناگون ، درعين حال منظم و هدف دار است ، لذا نمي توان با يك نوع نگاه آن را بررسي كرد .
از آنجا که این تحقیق یک نظریه جدید در فلسفه و متدولوژی علم می باشد ، لذا نمونه دیگری از این توسط دیگران نوشته نشده است . باین حال تلاش شده است که برای تشریح بیشتر مطالب از سایر منابع علمی نیز استفاده شود ( روش کتابخانه ای ) .
تلاش شده است که ابتدا نظریه دیدگاهها را با سایر مکتبهای فلسفی و روشهای علمی مقایسه کنیم و نکات برتری نظریه دیدگاهها را نسبت به سایر مکتبها و روشهای علمی مورد بررسی قرار دهیم و سپس بررسی های خود را در زمینه دیدگاهها به دو بخش تقسیم کرده ایم : بخش اول بحث فلسفی درباره دیدگاه مورد نظر است . در این بخش ابتدا واژه را معنی کرده ایم و سپس در حد امکان نظرات فیلسوفان و اندیشمندان را بیان کرده ایم و در آخر نظر نگارنده مطرح می شود . بخش دوم راهنمایهایی درباره چگونگی بررسی علمی از طریق دیدگاه مورد نظر می باشد و به قولی به بررسی کاربردی آن می پردازیم .
در این نظریه دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار می گیرند و اين نظريه معتقد است كه ما هر ديدگاه را مي توانيم به وسيله ساير ديدگاهها مورد بررسي قرار دهيم و ديدگاههاي مختلف و پايه هاي ( اصول ) فلسفي سيستم به يكديگر شباهت خاصي دارند و تناسب معنا داري بين آنها وجود دارد و برای تکمیل نظریه ، نظریه جدید دیگری تحت عنوان شبکه سلسله مراتب قوانین ارائه گردید به اين صورت كه ديدگاههاي مختلف در شبکه سلسله مراتب قوانین درجه بندي مي شوند و از نظریه سیستم کمک گرفته شد چرا كه اين نظريه نظام سيستمي و حتي ساير روشهاي منطقي مانند قياسي ، استقرايي و حل مسأله جان ديوئي و مكاتبي چون توسعه پايدار را رد نمي كند بلكه مكمّل آنهاست . لازم به ذکر است که در بررسی های علمی لازم است به انواع تحقیق که در بالا اشاره شده است نیز توجه داشته باشیم .
وابستگی و پیوستگی در تحقیقات
ما در میان پدیده ها هم وابستگی داریم و هم پیوستگی . وابستگی یعنی پدیده ها برای بقای خود نیازمند دیگر پدیدها هستند و به تنهایی نابود می شوند . باید گفت این مورد همة پدیدهای مادی را شامل می شود و هر جزئی در جهان مادی به دیگر اجزا و کل ( سیستم ) بالاتر از خود وابسته است و بر عکس . امّا میزان و نوع وابستگی در میان آنها تفاوت می کند . برای مثال سیستم سوخت به عنوان بخشی از خودرو سواری لازم است که در هر نوع خودرویی طراحی شود و بدون آن هیچ نوع خودرویی قادر به حرکت نیست .( وابستگی کل به جزء ) مثال دیگر : با نابودی کره زمین گیاهان نیز از بین می روند . ( وابستگی جزء به کل)
پیوستگی به این معنی است که پدیده هارا از لحاظ گوناگون و با در نظر گرفتن موضوعات مختلف می توان طبقه بندی ، دسته بندی و شبکه بندی کرد . برای مثال سیمان ، آجر ، بنّا ، پیمانکار ساختمان و مهندس ناظر در یک موضوع دسته بندی می شوند و گچ ، تخته سیاه ، میز ، دانش آموز و معلم در موضوعی دیگر دسته بندی می شوند .
در بررسیهای علمی لازم است که وابستگی و پیوستگی پدیده ها هر دو ، مورد توجّه قرار بگیرند .
روش تحقیق در نظریه دیدگاهها ( چگونه از این نظریه در تحقیق استفاده کنیم ) :
توجه داشته باشیم که در بررسی هریک از دیدگاهها در یک پدیده باید از دوجنبه استفاده کنیم : یکی اینکه آن پدیده از آن دیدگاه ( در گذشته ، حال و آینده ) چگونه بوده ، هست و خواهد بود . دوم اینکه چگونه باید باشد . یعنی باید و نبایدها را بررسی کنیم .
برای اینکه بدانیم در بررسی هر یک از دیدگاهها نسبت به یک پدیده چه چیزهایی را باید بررسی کنیم ، لازم است که به پایه های فلسفی اجزاء توجه کنیم و در ضمن هر دیدگاه را به وسیله سایر دیدگاهها تشریح نماییم .
در هر بررسي علمي به ميزاني كه لازم است ما مي توانيم از ديدگاههاي مختلف استفاده كنيم . يعني برخي مواقع شايد لازم باشد فقط از يك ديدگاه استفاده كنيم و در برخي مواقع ضروري است ما به حسب نياز خود از چند ديدگاه خاص استفاده كنيم و چنانچه محقق در نظر دارد در زمينه ها و زواياي مختلف يك پديده شناخت داشته باشد و تحقيقش جامع باشد لازم است كه از همة ديدگاهها استفاده كند . فرض مثال ما براي ارائة يك طرح تفصيلي توسعه يك شهر لازم است كه آن شهر و مسئائلش را از زوايا و ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار دهيم . يا در يك تحقيق جامعه شناسانه از يك شهر ، محله يا گروه خاص لازم است كه از زواياي مختلف به آن نگاه كنيم .
در اين روش هر ديدگاه به وسيله ساير ديدگاهها مورد بررسي قرار مي گيرد و در يك نظام سيستمي سازمان دهي و مطالعه مي شوند و در شبكه سلسله مراتب قوانين درجه بندي مي گردد . در تحقيق حاضر براي اولين بار در سطح جهان علمي به منظور بررسي پديده ها ، پايه هاي (‌اصول ) فلسفي سيستم مورد توجه قرار گرفته اند . اين روش جديد مزاياي روشهاي منطقي چون قياسي ، استقرايي و حل مسأله جان ديوئي و مكاتبي چون توسعه پايدار و نگاه سيستمي را ناديده نمي گيرد ، بلكه مكمّل آنهاست .
پایه های ( اصول ) فلسفی سیستم

این مبحث (اصول فلسفی سيستم ) به این منظور ارائه شده است تا به صورت علمی ثابت کند که غالب دیدگاهها همان پایه های فلسفی سیستم هستند که جهان هستی بر روی آنها استوار است .و برای آشکار سازی برخی مسائل در نظریه دیدگاهها لازم است.
متأسفانه در مباحث مربوط به سیستم این مسأله که سیستم بر اساس چه بنیاد ها و قوانین اساسی بوجود آمده ، هستی یافته و رفتار می کند یا به موجودیت خود ادامه می دهد ، کمتر مورد توجه قرار گرفته است . لذا در این مقاله تلاش شده است این قوانین و بنیادها آشکار شده و تشریح مختصری ارائه شود .
اصول فلسفی سیستم ، اساسها و پایه هایی هستند که پدیدها مطابق با آنها بوجود آمده و در جهان به رشد و تکامل رسیده و سپس از بین می روند و یا به حیات ابدی خود ادامه می دهند . یعنی این پایه ها قوانین و محدوده های پدیده ها می باشند.
پایه هی فلسفی مطرح شده در زیر همه سیستمهای مادی و معنوی را شامل می شود . البته شاید مواردی پیدا شوند که در دنیای غیر مادی و عالم انتزاعی خیلی صادق نباشند و آن نیز به دلیل تفاوتهای اساسی عالم مادی و عالم معنوی است . چرا که برخی اصول سیستم در عالم غیر مادی صدق نمی کنند . با آشنایی از ویژگیهای پدیده ها به راحتی قادر به حدس زدن رفتارها ، کنشها و واکنشهای انسان ، محیط و جامعه خواهیم بود .
هر پديده داراي ويژگيهايي است و ما با شناخت آن ويژگيها با آن پديده آشنا مي شويم و اما جهان به صورت سلسله مراتبي است و از سيستمها و پديده هاي بسيار بزرگ شروع مي شود تا به اجزاي بسيار كوچك ختم مي شود ، لذا قوانين بسيار كليي بر همة موجودات حاكم هستند كه همة آنها ناچارند ازآن پيروي كنند مانند اصل وحدت و كثرت و اين قوانين جهان هستي كه همة سيستمها را اعم از مادي و معنوي شامل مي شود همان اصول فلسفي سيستم هستند . لذا مي توان گفت كه قوانين جهان هستي منشأ اصول فلسفي سيستم هستند.
این پایه ها و اصول سیستمی می توانند ما را در تشریح هرچه بهتر دیدگاهها کمک کنند .

البته اين اصول و پایه ها شامل عناصر و اجزا غير سيستمي نيز مي شوند .
اصول و پایه ای زیر در تشکیل جهان هستی مؤثر بوده اند :
1- اصل تفاوت : که خود این اصل نیز بر اساس اصل نیاز بوجود آمده است
نقص موجود در پدیده ها و کامل نبودن آنها موجب احساس نیاز آنها به محیط اطراف می شود و همین عامل نیز موجب تفاوت آنها با یکدیگر می شود و در ضمن موجبات پیدایش یک مجموعه تحت عنوان سیستم را فراهم می آورد .
برای مثال یک حیوان مانند گاو به تنهایی نمی تواند نیاز غذایی خود را تأمین کند و وابسته به گیاهان است و گیاهان وابسته به دی اکسید کربن و همین عامل موجب اتحاد آنها و تکمیل بخشی از سیستم طبیعت می شود .
2- اصل وحدت : این اصل اتحاد پدیده ها را با یکدیگر مطرح می کند . پدیده ها به صورت اجزاء پراکنده نیستند بلکه به شکل گروهی و طبقاتی با یکدیگر اتحاد و وحدت داشته و اهداف خاصی را دنبال می کنند . اصل وحدت بر شباهتها و همانندیها تأکید می کند . پدیده ها ، گروهها ، سیستمها و طبقات و دسته های مختلف بدلیل داشتن ویژگیهای مشترک ، اهداف مشترکی را دنبال می کنند و همین عامل موجب یگانگی و وحدت و انسجام آنها می شود . انسانها ، جوامع ، حیوانات ، گیاهان ، جامدات ، هریک از این سیستمها بدلیل داشتن نیازها و ویژگیهای مشترک خواه ناخواه با یکدیگر وحدت پیدا می کنند .
3- عنصر پذیری: خود عنصر يا جزء به دو نوع سیستمی و غیر سیستمی تبدیل می شود . پذیرش عنصر یا به صورت یک صفت است ( مهربانی ، عصبانیت ، ضعیف ، قوی ) یا یک پدیده خاص و قابل دیدن برای مثال انسان جهش ذهنی و تکامل فکری را به خود می پذیرد ، مهربانی می کند ، عصبانی می شود ( پذیرش عنصر از نوع صفت ) یک درخت در فصل تابستان میوه را به خود می پذیرد ( پذیرش عنصر از نوع پدیده خاص )در حالی که در فصل زمستان فاقد آن است ( از دست دادن عنصر از نوع پدیده خاص )
عنصرپذیری را می توان به انواع مختلف می توان تقسیم کرد از جمله از لحاظ میزان اشیاء موجود در یک فضا یا یک موجود خاص می توان به دو دسته رقّت پذیر و تراکم پذیر تقسیم کرد .
( قابل بررسی در دیدگاههای رابطه ( کارکردی) و رشد )

4- تغییر پذیری : این پدیده به دو صورت کلی یا جزئی صورت می گیرد . یعنی یا به صورت کلی تمام ساختار یک پدیده یک حالت خاص را به خود می پذیرد برای مثال وقتی تمام اعضای یک گروه تغییر مذهب داده و مسلمان می شوند می گوییم کل سیستم از لحاظ عقیده تغییر پیدا کرده است . وقتی شکر را به آب اضافه کرده وکاملاً به هم می زنیم یعنی کل آب تغییر حالت داده و شیرین شده است .
از انواع تغییر پذیری ، الگو پذیری و حالت پذیری را می توان نام برد .
یا اینکه در وجود خود حالتی را می پذیرد بدون اینکه تمام جسم او را متاثر سازد برای مثال انسان خشمگین، شاد، ناراحت یا متفکر می شود.
یک پدیده ( که البته این مورد مربوط به پدیده های دنیوی است ) ( یک موجود دنیوی ) دیر یا زود تغییر می کند. برای مثال انسان که در مرحله کودکی بوده و حالت خاصی داشت ، در دوره جوانی به گونة دیگری جلوه می کند یا یک درخت در زمستان بی برگ و بار و در تابستان سبز و خرم است .
( قابل بررسی در دیدگاه تغییر )
5- میل حفاظت : هر پدیده ای مایل است خود را محافظت کند و این محافظت در پدیده ها به صورت قوانین موجود در آنها بروز می کند . برای مثال یک سنگ از طریق قدرت مقاومت کانیهای خود و تک کانی بودن خود را در برابر متلاشی شدن محافظت می کند . یک انسان از طریق خوردن و خوابیدن ، رعایت بهداشت روانی و جسمی و انجام کارهای نیک از خود محافظت می کند . همانطور که بیان شد موجودات جاندار مانند انسان هم از طریق رفتارهای خود و هم از طریق قوانین حاکم برآنها در مقابل رفتارها و کنشهای بیرونی و درونی وجود خود را حفظ می کنند . برای مثال انسان رفتارهایی چون خوردن و آشامیدن از خود نشان می دهد تا خود را محافظت کند و ازطرفی از طریق قدرت اعضای خود و سفتی بدن خود و ویژگیهای جسمی و روحی ( قوانین حاکم بر او ) که دارد از خود محافظت می کند . برای مثال انسان در مقابل باران مثل خاک فرسایش نمی یابد . یا وقتی شرایط روحی و جسمی در یک محیطی چندان موافق وی نبود روح و جسمش به مرور زمان سازگار می شود و این عمل برخی مواقع به صورت ناخود آگاه انجام می شود .
دیگر پایه ها : کنترل گرایی یا کنترل پذیری ، اتحاد ، پیوستگی ، وابستگی ( رابطه پذیری ) ، تسلط پذیری ، تنوع پذیری ، روحی یا مادی بودن ( خارج از این دو نوع موجودی وجود ندارد ) ، ارزش گذاری و ارزش پذیری ، عظمت پذیری ، سلسله پذیری ، سرعت پذیری ( در رشد ، حرکت ، تغییر ) عمر پذیری ، تکرار پذیری ( در عمل ، در نوع خود ، در حالت ) ، هماهنگی ، اندازه پذیری ، نظم پذیری ، زوال پذیری ، تفاوت پذیری ،‌ برتری پذیری ، تبعیت از زمان ( امورات و پدیده های مادی و روانی ) ، مکان پذیری ( پدیده های مادی ) ، کمال و تکامل پذیری ، قابل سنجش بودن ، نوسان پذیری ( در رشد ، کیفیت و پویایی ) تجزیه پذیری ( یعنی قابل جزء جزء شدن هستند ) هدف گرایی ، معنویت پذیری ( درک پذیری ، عقل پذیری ، محبت پذیری ، عشق پذیری و .... ) .

سیستم
مبحث سيستم به اين دليل در نظريه ديدگاهها ارائه شده است كه هم در نظريه سيستم و هم در نظريه ديدگاهها بر اين مسأله توجه مي شود كه اجزاي پديده ها به يكديگر وابسته اند و علاوه بر اينها در نظرية ديدگاهها تأكيد بر اين است كه به مسائل و پديده ها بايد از زوايا و ابعاد گوناگون نگاه كرد و در حقيقت در بررسي هاي علمي نظريه سيستمي و نظريه ديدگاهها لازم و ملزوم يكديگرند و هريك بدون ديگري در بسياري از مواقع ناقص است و اين دو مكمّل يكديگرند .
تعریف سیستم : سیستم یک کل است که از اجزای مختلفی تشکیل شده است و این اجزاء برای رسیدن به یک یا چند هدف با یکدیگر همکاری و ارتباط متقابل دارند .
ویژگیهای سیستم :
ویژگی مشترک : هر سیستم از اجزای مختلفی تشکیل شده است واین اجزاء هرکدام ویژگیهای مخصوص به خود دارند و برخی از این ویژگیها بین چند جزء مشترک است و برخی برای همه اجزاء صادق است .
مثال : زندگی و زنده بودن ویژگی مشترک جانوران و گیاهان است و اساس وجود زمین بودن و تشکیل دادن خمیر مایه زمین ویژگی مشترک خاک و سنگ است و مادی بودن ویژگی مشترک همه اجزای کره زمین است.
« 1- کلیت و جامعیّت وجودی ( ویژگی هم افزایی ) ( synergy )
2- سلسله مراتب : سیستمها در درجات مختلف برتری قرار دارند و سلسله مراتب، ميزان قدرت تسلط و سلطه پذيري سيستمها را مشخص مي كند.
3- همبستگی بین اجزاء ( هر سیستم به نحوی با اجزاء دیگر در ارتباط است . )
4- تناسب بین اجزاء
5- گردش دایره وار : فرایند درونداد ، تبدیل و برونداد می تواند جریانی مستمر و مداوم باشد . به این معنی که با صدور برونداد سیستم بار دیگر آماده کسب نیرو و تجدید فعالیت می شود . و این جریان به شکل گردشی تناوبی و دایره وار ادامه می یابد .
6- تولید مثل
7- همپایانی ( سیستم می تواند از راهها و مسیرهای متفاوت به هدف واحدی برسد . )
8- گرایش به فنا
9- گرایش به تکامل ] نیاز موجب تحرک و دگرگونی سیستم می شود ( نیاز بوجود آمده در سیستم یا منش‍أ درونی دارد یا بیرونی ) و بر این اساس سیستمها در طول زمان تکامل می یابند و در این فرایند تکامل اجزاء پیوسته یا نا پیوسته تغییر می یابند و غالباً مراحل تکامل به این شکل است : 1- تولد 2- کودکی 3- جوانی 4- میانسالی 5- پیری 6- مرگ [
10- گرایش به تعادل یا خود نگهداری پویا » ( شمس السادات زاهدی ، ص 15 الی 21 )
11- سیستمها به دو نوع مادی و غیر مادی تقسیم می شوند .
12- سیستم را می توان به دو دسته دارای رهبر و بدون رهبر تقسیم کرد . منظور از سیستم دارای رهبر این است که یکی از اجزا سیستم رهبری را عهده می گیرد مانند اداره و منظور از سیستم بدون رهبر این است که هیچیک از اجزاء رهبری سیستم را بر عهده ندارد مانند اتم که درون خود رئیس ندارد بلکه بر اساس قانون حیات عمل می کنند .
13- هریک از اجزاء با دیگری متفاوت است و هیچیک از دو جزء با هم شباهت کامل ندارند چرا که هر پدیده ای منحصر به فرد است و حداقل تفاوت پدیده ها در زمان و مکان است . در عین حال حداقل یک شباهت بین پدیده ها وجود دارد بر این اساس نتیجه می گیریم که سیستمها متنوع هستند.
14- با تغییر در یکی از اجزاء سیستم دیگر اجزاء نیز به منظور تعادل و یا رشد و تعالی بالاتر تغییر می کنند . مثال معتاد شدن پدر خانواده یا ورود تکنولوژی جدید به جامعه .
15- سیستمها دارای دو نوع ارتباط درونی و بیرونی هستند و ارتباط بیرونی به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شود . ارتباط سیستمها به صورت تبادل انرژی ، مواد ، یا رفتار می باشد .
16- هرسیستم دارای هدف یا اهدافی است .
17- هریک از اجزاء کار ویژه ای دارد
18- سیستمها و اجزای سیستم همدیگر را کنترل می کنند.
19- اجزا آنها با هم متفاوت هستند و همین باعث نیاز آنها به یکدیگر می شود.
20- اجزا هدف یا اهداف مشخص و مشترکی را دنبال می کنند.
21- نظام سیستمی یک نظام سلسله مراتبی است.
22- هماهنگی اجزاء
23- پویایی و تحول سیستم ( سیستم نظامی پویایی است.)
24- سیستم پیوسته تلاش می کند تعادل خود را حفظ کند لذا در مقابل نیروی ناسازگار مقاومت می کند .
25- سیستم تلاش می کند همکاری و رابطه متقابل با دیگر سیستمها داشته باشد.
26- سیستم دارای نظام رهبری است . یعنی در هر سیستم یکی از اجزاء وظیفه رهبری و هدایت سیستم را بر عهده دارد. ( این ویژگی مختص انسانها و جانوران است و گیاهان و موجودات غیر زنده فاقد این جز هستند بلکه آنها بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده کار می کنند.)
27- سیستمها از مراحل تولد، رشد، بلوغ، پیری و مرگ تبعیت می کنند ( دوره ای بودن تحولات – دارای فرایند )
28- سیستمها قادر به تکثیر شدن و تقلیل یافتن هستند.
29- اجزای آن ضمن تفاوت ،کاریکدیگر را تکمیل می کنند
30- بر اساس یک قانون عمل می کنند ( یعنی قوانین خاصی بر هر سیستم یا مجموعه ای از سیستمها حاکم است)

در طبیعت و جامعه بشری ما گاهی اوقات با مجموعه ها روبرو هستیم و تفاوت مجموعه با سیستم در این است که مجموعه فاقد ارتباط پیوسته ، منظم و منطقی بین اجزا است و غالباً هدف واحدی را دنبال نمی کند .

ویژگیهای سیستمهای انسانی :
1- یک سیستم انسانی قادر به درک و تصور خود است.
جوامع انسانی پیچیده ترین موجودات در جهان هستی و مخلوقات باری تعالی هستند چرا که قدرت علمی، فکری، ارادی، اختیاری، جنبه های وجودی و قدرت علمی و توان سازندگی و مالکیت آنها از همه بیشتر است.
2- سیستم انسانی چون اختیار دارد و راه و شیوه و عمل و نوع عمل و تفکرش را خود انتخاب می کند لذا پیش بینی عمل و فکر چنین سیستمی مشکلترین کار است. یعنی قانونی که براساس آن انسان زیست می کند و به تکامل، تحول و کمال خود ادامه می دهد بسیار پیشرفته تر، گسترده تر و پیچیده تر از قوانین دیگر پدیده ها است. وبر این اساس ابداع و اختراع و خلق آثار جدید در میان جامعه بشری امری فوق العاده است
ویژگی های سیستمهای مادی :
1- هویت پذیر است ( نام، اسم دار و . . .. )
2- در مکان و زمان خاصی قرار دارد و می تواند قرار داشته باشد.
3- قابل تغییر است.
4- قابلیت حرکت فیزیکی دارد.
5- حجم و وزن دارد.
6- قابل تکثیر است ( دو تا یا چند تا افزایش می یابد).
7- با محیط اطراف خود انرژی و ماده مبادله می کند.

یک اصل:
هر چقدر سیستمی بزرگتر باشد زمان تغییر آن کندتر است و علت آن زیادتر بودن فاصله زمانی و مکانی عناصر تشکیل دهنده آن سیستم است.
تالکوت پارسونز جامعه شناسی آمریکایی چهار ویژگی را برای هر سیستم ضروری می داند:
1- تطبیق 2- دستیابی به هدف 3- یکپارچگی 4- سکون یا نگهداشت الگو (جورج ریتزر ، ص 131 )

ویژگیهای فرعی ( ویژگیهایی که غالب سیستمها دارند) :
1- دارای عمر خاصی هستند یعنی غالبا بعد طی مدت زمانی خاص نابود می شوند و هویت خود را از دست می دهند. بخصوص پدیده های مادی.
2- هر سیستم از اجزا مختلف تشکیل شده است و این اجزا هر کدام ویژگیهایی مخصوص خود دارند و برخی از آن ویژگیها برای چند جز و برخی از مورد برای همه اجزا صادق است.
برای مثال کره زمین را در نظر می گیریم :
زندگی و زنده بودن ویژگی مشترک جانوران، گیاهان
تشکیل دادن کره زمین و اساس وجود زمین ویژگی مشترک خاک و سنگ
مادی بودن : ویژگی مشترک همه اجزا کره زمین
بنابراین برای بررسی دقیق یک سیستم ویژگیهای کلی و هم ویژگیهای مشترک بین چند جز و هم ویژگیهای منحصر به فرد را باید بررسی کرد.

سیستم زمین

قدرت سیستم وپایداری آن :
هر سیستمی قدرت مشخصی دارد و این قدرت از ویژگیهای آن سیستم است . مشخص است که ویژگیها باز خود متاثر از ویژگیهای اجزا آن سیستم هستند.
زمانی قدرت یک سیستم ضعیف می شود که حداقل یکی از اجزا سیستم یکی یا چند تا از ویژگیهایش تغییراتی داشته باشد و این تغییرات با ویژگیهای اجزا هماهنگ و سازگار نباشد بلکه موج تضعیف ویژگیهای آن اجزا شود. برای مثال در یک حکومت با رواج ثروت اندوزی و لذت پرستی در میان حاکمان ، موجبات فشار اقتصادی بر مردم جامعه فراهم می شود که این فشار اقتصادی یا از طریق افزایش مالیات و مصرف مبتذلانه ثروت ملی و از طریق عقب ماندگی اقتصادی ایجاد می شود بنابراین ویژگیهایی چون: همکاری ، وطن دوستی و تلاش گروهی، درستکاری، تلاش بهینه و زیاد در میان مردم کم می شود و به این طریق اقتصاد ، امنیت ، سیاست و نظام اجتماعی و فرهنگی کشور تضعیف می شود و تغییر می یابد. به این طریق کل کشور به عنوان یک سیستم تغییر می یابد.
انواع قدرت در سیستمهای انسانی: شجاعت، قدرت علمی و فکری، قدرت تکنیکی ( تکنولوژی پیشرفته)، استقامت، صبر، قدرتهای مالی، تعداد افراد و قدرت بدنی و . . .
به همین دلیل است که برخی گروههای کوچک ( سیستم کوچک ) در طول تاریخ توانسته اند بر گروههای بزرگی ( سیستم بزرگ ) غلبه پیدا کنند.
برای مثال در گروههایی چون سربازان جنگهای اولیه اسلام شجاعت و مقاومت و قدرت فکری بیشتر بود، بنابراین بر گروههای بزرگی غلبه کردند ومثال دیگر سربازان رومی بودند که به دلیل داشتن نظم و انضباط کافی ، قدرت بدنی لازم و انگیزه قوی دستیابی به زمین و اموال کافی برخی اوقات با تعداد کم بر دشمنان بزرگ غلبه می کردند. ( منتسکیو ، ص 27- 114 )

شبکه سلسله مراتب قوانین
یکی از مسائل مهم در بررسیهای علمی مسأله شبکه سلسله مراتب قوانین است که متأسفانه در محافل و تحقیقات علمی چندان توجهی به آن نمی شود .
آنچه که در کسب علم مورد توجه قرار می گیرد دو چیز است :
1- مطالعه و بررسی پدیده ها
2- روش بررسی و مطالعه
یکی از بهترین روشهای بررسی علمی ، بررسی پایه ای و بنیادی مسائل است . در این روش ما سعی می کنیم پایه و اساس و منشأ قوانین حاکم بر جهان هستی را کشف کنیم . یعنی آن قانون کلی و قوانین اساسی که دیگر قوانین بر اساس آنها بنا شده اند را بشناسیم و به همین ترتیب سطوح پایینتر قوانین را بشناسیم . یعنی ما باید شبکه سلسله مراتب قوانین را کشف کنیم و درجه شمول و اهمیّت و قدرت هر قانون را مشخص سازیم .
علت تفاوت قوانین وجود نقص و کاستی ویا تکامل و کمال به لحاظ کیفیت و میزان در پدیده هاست . برای مثال سنگ در مقایسه با انسان دارای محبت و بخشندگی نیست و یا قدرت اختیار و انتخاب ندارد . در مرتبه پایینتر می توانیم جامدات را در مقایسه با موجودات زنده مقایسه کنیم . برای مثال شیشه را در مقایسه با یک میمون مقایسه کنیم که از قدرت تولید مثل یا احساس ناراحتی و خو شحالی برخوردار نیست . حتی می توان دو شئی از یک جنس را با هم مقایسه کرد ؛ مانند دو انسان ، دو تا مرغ‌، دو تا درخت که به لحاظ رشد کمال و یا سلامت روحی و جسمیبا هم تفاوت دارند . خلاصه کلام آنکه اینها به لحاظ میزان صفات در پدیده ها با هم تفاوت دارند.
عالم وجود در بنیادی ترین تقسیم بندی یا اولین تقسیم بندی به دو مورد تقسیم می شود : خدا و جهان مخلوق
تمام عالم هستی تحت سیطره خداست و ( خدا در درون همة اشیاء و خارج از اشیاءست ،‌با اشیاء و جدا از اشیاءست . حضرت علی ( ع ) ) و برای ما انسانها خدا در درون جهان مخلوق قابل شناخت است . یعنی تنها وسیله شناخت ما از خدا مخلوقات الهی هستند .
سلسله مراتب وجودی در جهان هستی به طور کلی اینگونه است . خدا- انسان – غیر انسان
غیر انسانها به صورت زیر طبقه بندی می شوند :
فرشتگان ، جنّیان ، جانوران ، گیاهان ، باکتریها و ویروسها ، موجودات غیر زنده
( شاید برخی ایراد وارد کنند که بنده در این تحقیق مواردی مطرح کرده ام که غیر علمی و غیر اثباتی است مانند : فرشتگان و جنّیان بنده در جواب چنین ایرادی سه دلیل دارم 1- موارد مطرح شده در قرآن موجود است و قرآن جزء کتاب های آسمانی و از یقینیّات ما است ، هرچند غربیها آن را قبول نداشته باشند . ( « وَلَوُ کَرِهَ المُشرِکین »‌) وقتی آنها کتاب آسمانی و بزرگترین منبع هدایت زندگی ما را قبول ندارند ، چه لزومی دارد ما نظریات بی پایه و اساس آنها را مانند اگزیستانسیالیسم ( که همه چیز باید به صورت تجربی اثبات شود ) قبول کنیم در صورتی که خودشان نیز پیوسته نظریات فلسفیشان را تغییر می دهند و در مسائل اساسی بین خود اختلافات فراوان دارند . 2- برخی از غربیان در سالهای اخیر خود اعتراف کرده اند که برخی موارد را با چشم نمی توان دید مانند مسائل روحی و روانی 3- غربیان به عقل بسیار معتقدند و اصولاً همه تفکرات منظم انسان از طریق عقل انجام می پذیرد و ما مسلمانان نیز حاضریم امور نقلی و اعتقادات خود را مانند : خدا، پیامبر ( ص ) ، چهارده معصوم (‌ص ) ، قرآن مجید و فرشتگان و جنیان و غیره را از طریق دلایل عقلی ثابت کنیم .
ما مسلمانان نباید هر نوع متد علمی که بیگانگان مطرح کرده اند بپذیریم ، چرا که برخی روشهای علمی و نظریات فلسفی آنها بر اساس تفکرات و اعتقادات مادّی گرایی و انکار خدا و جهان آخرت صورت گرفته است و با اعتقادات ما در تضاد است . حتی آنهایی که به دین و خدا معتقدند ( مسیحیان و یهودیان ) نیز با ما اختلافات اساسی دارند . )
صفات خداوند تبارک وتعالی به صورت قوانین ، اصول و نمودها در پدیده ها آشکار می شود و که در بحث دیدگاهها حدود چهل مورد از آنها را مطرح کردیم .
برخی قوانین ( صفات الهی ) جنبه کلی و جهان شمول دارند مانند قوانین زیبایی و ارتباط و برخی قوانین در درجه پایینتر و شمول کمتری قرار دارند مانند قانون تغییر که شامل همه موجودات به غیر از فرشتگان می شود . برخی قوانین فقط شامل پدیده های مادی می شوند مانند: مانند قانون جاذبه. برخی فقط شامل موجودات زنده می شوند مانند قوانین تولید مثل ، ژن و DNA . برخی قوانین درجه شمول کمتری دارند مانند قواعد دستور زبان در یک زبان خاص و برخی قوانین بسار اختصاصی هستند مانند اینکه فقط با ترکیب اکسیژن و هیدروژن آب بوجود می آید و اینک اکسیژن باید دوتا باشد و هیدروژن یکی .
بر این اساس می توان سلسله مراتبی بودن قوانین را اثبات کرد .
ویژگیهای پدیده ها و نحوه رفتار آنها در جهان هستی همان قوانین حاکم برآنهاست و پدیده های طبیعت در این زمینه اختیار و حق انتخاب ندارند و براساس همان قوانین عمل می کنند . اما در این بین دو گروه هستند که حق انتخاب دارند: انسان و جن که در مورد جنیّان در قرآن مجید به آن اشاره شده است .
بسیاری از فیلسوفان اسلامی نیز برای ارائه و یا اثبات نظریات خود از قرآن مجید و احادیث استفاده کرده اند . برای مثال نظر آقای سید حسن نصر که یکی از فیلسوفان مطرح در جهان اسلام می باشد را در اینجا می آوریم : « می توان گفت که حقیقت وحی اسلامی و تأثیر آن در این راستا شیوه واقعی تفکر فلسفی را در دنیای اسلامی متوحل ساخت . عقل نظری فلاسفه اسلامی به هیچ وجه از نوع ارسطویی نیست ، گرچه اصطلاحات خاص آن به زبان عربی ترجمه شده است . عقل نظری ،که راهکار شناخت شناسانه همة فعالیت های فلسفی است ، به نحوی ظریف اسلامی گردیده است که جز از طریق تحلیل واژگان فنّی و اصطلاحی قابل تشخیص نمی باشد .در هر حال ، درک اسلامی از عقل هنگامی روشن می گردد که شخص مبحث معنای عقل یا خرد را در آثار فیلسوفی بزرگ چون ملاصدرا ، هنگامی که او به تفسیر آیاتی خاص از قرآن ] مجید [ که شامل این واژه می باشد یا به تفسیربخش عقل از مجموعه احادیث شیعه کلینی به نام اصول کافی می پردازد ، مطالعه کند. تغییر ظریف و دقیقی که در تصور یونانی عقل با نگرش اسلامی به آن پدید آمده است . پیشتر از این نیز در آثار حتّی مشائیان اسلامی چون ابن سینا ، که در آن عقل فعّال با روح القدس اتحاد پیدا می کند ، می توان مشاهده کرد . » ( نصر ، ص 57 )
در پایان می توان گفت بر اساس اینکه برخی قوانین اساسی تر بوده و درجه شمول بیشتری دارند لذا قوانین درجه پایین به آنها وابسته هستند . برای مثال در جهان مادی تا زمانی که قانون بزرگ جاذبه وجود نداشته باشد ، قانون تفاوت و تشابه نمی تواند وجود داشته باشد و بی معنی خواهد بود . به دلیل اینکه هیچ پدیده ای وجود نخواهد داشت تا ما تفاوت و تشابه آن را درک کنیم . بر اساس همین دلایل نام این نظریه را شبکه سلسله مراتب قوانین گذاشته ایم که حالت شبکه ای بودن آن را نشان می هد.
نتیجه گیری

روح تشنه و مغز کنجکاو انسان او را عاشقانه وا می دارد تا ذره ذره جهان را شکافته و گاه ذره ها را در کنار هم گذاشته و در ابعاد و زاوایای مختلف آنها را بررسی کرده وبه حقیقت جهان هستی پی ببرد .
در زمینه فلسفه شناخت اندیشمندانی چون جناب کانت و آیت الله شهید استاد مرتضی مطهری ( ره ) بحث و بررسی کرده اند که ما آن را به زمان دیگری واگذار می کنیم ، اما بحث بر سر این است که معیارهای روش تحقیق کدامند ؟ متأسفانه روشهای تحقیقی چون قیاسی ، استقرایی ، سیستمی که جنبه جهانی دارند و و روشهای تحقیقی و مکاتب فلسفی غربی چون اثبات گرایی ( اگزیستانسیالیسم ) ، عمل گرایی (پراگماتیسم) ، ماتریالیسم (‌مادی گرایی ) ، اومانیسم ( محوریت انسان ) ، پایدار وغیره هیچ کدام نظراتی جامع و قابل قبول در زمینه معیارهای کامل و جامع بودن تحقیق ارائه نکرده اند . ( قابل ذکر است که فلسفه ها و روشهای تحقیق غربی به علت اختلاف فکری شدید در زمینه دین و جهان بینی و چیستی جهان هستی و هدف خلقت بشر قادر نیستند نظر جامع ومنطقی و قابل اثباتی در زمینه معیارهای کامل و جامع بودن تحقیق ارائه کنند) . خلاصه کلام اینکه متدهای علمی قبلی سه اشکال دارند : 1- درستی یا نادرستی و به قولی حق یا ناحق بودن را نمی توانند با معیارهای واضحی اثبات کنند 2- جامع و کامل نیستند 3- جهان بینی آنها نسبت به عالم هستی دارای اشکال است .
نظریه دیدگاهها که از ویژگیهای انسان و طبیعت سرچشمه گرفته و تلاش کرده است تمام ابعاد و صفات پدیده ها را درنظر بگیرد از 40 ( چهل ) دیدگاه تشکیل شده است و تحقیقات علمی می توانند هم برای جامع و مانع بودن از آن استفاده کنند و هم برای بررسی دیدگاهی خاص. و البته قابل ذکر است که این نظریه اولین و تنهاترین متد علمی و فلسفی است که با مبانی اسلام وشیعه سازگار است و بر خلاف متد های تحقیق قبلی جهانبینی قابل اثبات و مستدل دارد ، و در عين حال جديدترين نظريه ارائه شده در سطح جهان علمي مي باشد
از آنجا که بین دیدگاهای مختلف ارتباط و وابستگی وجود دارد ، بر این اساس در کنار و پیرو نظریه دیدگاهها ، نظریه شبکه سلسله مراتب قوانین را مطرح کرده ایم .
نظریه دیگری که برای تکمیل نظریه دیدگاهها ارائه کرده ایم نظریه پایه های فلسفی سیستم است که مطرح کننده این مسأله است که سیستم بر روی پایه های خاصی بنا شده و موجودیت می یابد و بدون آنها محکوم به نابودیست .
لازم به ذكر است كه روش ديدگاهها ديگر روشهاي منطقي و متدلوژي مانند قياسي ، استقرايي ، روش حل مساله جان ديويي و نظام سيستمي را رد نمي كند ، بلكه مكمّل آنهاست و در صدد رفع نواقص آنها مي باشد ولي مكاتب فلسفي غربي را بدليل نواقص متعددشان رد كرده و معتقد است كه به جاي آنها بايد مكتب علمي – اسلامي را جايگزين كرد و روش ديدگاهها سازگار با اعتقادات اسلامي مي باشد.
و در پایان اینکه دیدگاهها صفات و ویژگیهایی پراکنده نیستند . بلکه منسجم ، مرتبط ، متحد و دارای سلسله مراتب هسند و در یررسیهای علمی می توان ازآنها استفاده کرد. و جامعیت تحقیق فقط با در نظر گرفتن آنها به تحقق می رسد .

شکراً لک الی الابد یا الله یا علیم

پايان
منابع و مآخذ
1- افضلی ، جمعه خان : روش استقرایی از دیدگاه تطبیقی ، معرفت فلسفی ، سال پنجم ، شماره سوم ، بهار 1387 .
2- ثاقب تهرانی – مهدی ( ترجمه و تألیف ) : مدیریت فن آوری اطلاعات ، گرد آوری ، مهندس شبنم تدین ، چاب اول 1380، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ).
3- جان – رجینالد و هالینگ دیل : تاریخ فلسفه غرب ، ترجمه عبدالحسین آذرنگ ، انتشارات ققنوس ، چاپ هفتم ، تهران ، سال 1387.
4- حافظ نیا – محمد رضا : مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی ، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی در دانشگاهها ( سمت ) ، چاپ اول 1377 ، تهران .
5- حیدری – داود : نظریه قیاس ارسطویی از دیدگاه لوکاسیه ویچ ، پژوهشهای فلسفی ، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز ، سال 53 ، بهار و تابستان 1389 ، شماره مسلسل 216.
6- دهخدا - علی اکبر : لغت نامه دهخدا ، زیر نظر دکترمعین و دکتر سید جعفر شهیدی ، انتشارات دانشگاه تهران ، سال 1352.
7- دهخدا - علی اکبر : لوح فشرده لغت نامه دهخدا ، انتشارات دانشگاه تهران ، مجری طرح موسسه فرهنگی ویستا آرا ، سال 1380.
8- زاهدی - شمس السادات : تجزیه و تحلیل و طراحی سیستمها ( مبانی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت ) ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ سوم ، سال 1379 .
9- ریتزر – جورج : نظریه های جامعه شناسی در دوران معاصر ، ، ترجمه دکتر محسن ثلاثی ، انتشارات علمی ، تهران 1374.
10- سلیمانی - محمد : جزوه روش تحقیق ، سال 1377، دانشگاه تربیت معلم کرج .
11- صلیبا - جمیل : فرهنگ فلسفی ، مترجم : منوچهر صانعی درّه بیدی ، انتشارات حکمت ، چاپ اول ، سال 1366.
12- علیجانی - بهلول و شوکت مقیمی : جغرافیای سال چهارم متوسطه رشته انسانی ، در دوم ، انتشارات سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش ، چاپ دوم ، تهران ، سال 1383 .
13- عمید - حسن : فرهنگ عمید ، چاپ سی ام ، سال 1384، انتشارات امیر کبیر ، تهران.
14- فرید - ید الله : سیر اندیشه در قلمرو جغرافیای انسانی ، انتشارات دانشگاه تبریز ، چاپ چهارم ، سال 1374.
15- لالاند - آندره : فرهنگ علمی و انتقادی فلسفه ، مترجم : دکتر غلامرضا وثیق ، انتشارات مؤسسه انتشاراتی فردوس ایران ، چاپ اول ،‌ سال 1377.
16- معدنچی – مهدی : روش تحقیق پیشرفته ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی ( مجازی ).
17- معین - محمد : فرهنگ معین ، جلد دوم ( د- ق )‌، مؤسسه انتشارات امیر کبیر ،‌ چاپ دوم سال 1353.
18- منتسکیو : علل عظمت و انحطاط رومیان ، ترجمه و نگارش علی اکبر مهتدی ، انتشارات امیر کبیر ، تهران ، سال 1345.
19- نادری – عزت الله و مریم سیف نراقی : روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی ، انتشارات بدر ، چاپ پانزدهم ، تهران 1378 .
20- نصر – سید حسین و اُلیور لیمن : تاریخ فلسفه اسلامی ، جلد اول ، ترجمه جمعی از استادان فلسفه ، انتشارات حکمت ، چاپ اول ، تهران ، سال 1383.

الحمدلله ربّ العالمین

Share

واقعا سپاسگذارم این مقاله خیلی به دردم خواهد خورد

الحمد لله - منتظر نکته نظرات و انتقادات شما هستیم . smiley