اشعار غدیریه (2)
❖ باده بده ساقیا! ❖
باده بده ساقیا!، ولی ز خمّ غدیر
چنگ بزن مطربا، ولی به یاد امیر
تو نیز ای چرخ پیر، بیا ز بالا به زیر
داد مسرّت بده، ساغر عشرت بگیر
بلبل نطقم چنان، قیافه پرداز شد
که زهره در آسمان به نغمه دم ساز شد
محیط کون و مکان، دائره ی ساز شد
سرور روحانیان، هوالعلیّ الکبیر
وادی خمّ غدیر، منطقه ی نور شد
یا ز کف عقل پیر، تجلّی طور شد
یا که بیانی خطیر، ز سرّ مستور شد
یا شده در یک سریر، قرآن شاه و وزیر
چو بر سر دست شاه، شیر خدا شد بلند