چون نفس ناطقه پاره اي از حقايق آن عالَم را به مقدار استعدادش دريافت مي كند معلوم نيست عيناً با آنچه در خواب مي بيند روبه رو شود. زيرا نه مي تواند همه ي آنچه را که با آن روبه رو مي شود دريافت کند ـ مثل وقتي که شما سر کلاس همه ي مطالب استاد را دريافت نمي کنيد ـ و نه آنچه را که دريافت مي کند از تأثير خيالات و وَهميات مصون مي ماند. چون خيالات و وَهميات در نفس در هنگام خواب - به دليل از صحنه خارج شدن حواس- خيلي آزادتر عمل مي کنند، به همين جهت معبِّر بايد بين آنچه انسان از عالم معنا گرفته با آنچه وَهمياتش بر آن افزوده تفکيک نمايد تا بتواند خواب را درست تعبير کند و جهت وقوع آن خواب را معين نمايد که اين کارِ بسيار مشکل و پيچيده اي است.
اگر نفس ناطقه کامل بود و گرفتار وَهميّات و آرزوها نمي بود حقايق عالَم غيب را در خواب آن طور كه هست به صورت کلي مي يافت و در موطن خيال با صورت مناسبِ خارجي آن روبه رو مي شد، بر همين اساس وجود مقدس پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) حتي قبل از پيغمبر شدن تمام آنچه را كه فردا پيش مي آمد شبِ قبل در خواب مي ديدند. همان طور که همه ي ائمه ي معصومين(علیهم السلام) خواب شان عين حقيقت بوده؛ چون در شخصيت آن ها وَهميات دخالت ندارد و به اين معني خوابشان احتياج به تعبير ندارد. ولي اگر نفس انسان كامل نبود، نه در ارتباط با حقايقِ عالم، معاني کلي را به طور صحيح دريافت مي کند و نه در موطن خيال صورتي که حاصل مي شود از تأثير آرزوها و وَهميات مبرّا خواهد بود، در نتيجه صورت حاصل از ارتباط با معاني عاليه ، با صورت هاي جزيي كه انسان با آن ها مأنوس است مخلوط مي شود.
البته انطباق صورت خيالي با صورت هاي جزئي که نفس ناطقه با آن ها مأنوس است منحصر به نفس هاي ناقص نيست بلکه خاصيت نفس ناطقه آن است که مي تواند اين تطبيق را انجام دهد و در خواب اين توانايي بيشتر است. مثلاً شما حضرت امام خميني«رضوان الله عليه» را در خواب مي بينيد كه به شما تذكري مي دهند. خوشحال مي شويد كه ايشان را خواب ديده ايد، درست است که جاي خوشحالي دارد ولي از آن جايي که ايشان براي شما صورتِ مأنوسِ معلم معنوي هستند وقتي نوري غيبي و معنوي در خواب بر نفس ناطقه شما تجلي کند و در موطن خيالتان ظهور يابد به صورتي ظاهرمي شود که ذهنِ شما با آن مأنوس است، به همين جهت اگر سراغ حضرت امام«رضوان الله عليه» برويد و بپرسيد: وقتي من شما را در خواب ديدم آيا شما به خواب من آمديد؟ انکار مي کنند، چون حضرت امام به سراغ شما نيامده اند بلکه خيال شما آن معناي غيبي را به صورت مأنوسِ خود در آورد و محتواي آن معنا را به صورت صوت امام دريافت نمود.[1] البته اين مورد که عرض شد غير آن است كه يك وقت يك انسان الهي مأمور است كه از طريق خواب به سراغ شما بيايد و از شما دستگيري کند.
در هر حال از نقش خيال و ايجاد صورت مأنوسي که تناسبي با دريافت نفس ناطقه از عالم مجردات دارد نبايد غافل بود. آيت الله قوچاني در گزارشي که از حالت برزخي خود در کتاب سياحت غرب مي دهند آن جايي که براي ايشان از عالم بالا پيامي فرستاده مي شود، مي گويند: «تلفن زنگ زد»! يك نفر ممكن است بپرسد مگر در آن جا تلفن هست، و بخواهد منکر آن گزارش شود و آن را به وَهم ايشان نسبت دهد، در حالي که گزارش ايشان يک گزارش واقعي است. نبايد تصور شود که ايشان مطابق روايات و آيات رُمان نوشته اند، اين گزارشات مطابق قاعده و قانون خاصي است به طوري که اگر شخص در آن صحنه حاضر شود و احوالاتي را که مي يابد بخواهد اظهار کند جز اين نمي گويد. ايشان در ابتداي گزارش خود مي فرمايند: «من مُردم.» واقعاً هم مردند، مگر مردن شاخ و دم دارد؟! يعني به عالم برزخ رفتند و صورت تمام احوالات شخصيتيِ خود را يافتند و بعد هم برگشتند. مردن هايي هست كه انسان از آن برمي گردد، مردن هايي هم هست كه انسان در آن برگشت ندارد. وقتي در آن عالم پيامي به مرحوم آقاي قوچاني مي دهند، آن پيام در خيال او مطابق صورت مأنوس او جلوه مي کند که در آن زمان صورت مأنوس براي دادن پيام از راه دور، براي ايشان تلفن بوده، امروز ممکن است صورت تلفنِ همراه يا ايميل و اينترنت باشد.
گاهي پيام را از موطن عقل دريافت مي کنيد در آن حال «صورت» مطرح نيست، «معنا» در ميان است و شعور انسان متذکر آن پيام مي شود، عموماً آنچه انسان در عالم معنا مي يابد در موطن خيال نيز به صورتي مناسبِ آن معنا تجلي مي کند ولي عموم مردم به جهت غلبه ي خيال بر عقل، با صورت ها زندگي مي كنند، حتي در مورد خدا هم مي پرسند: «خدا چه شكلي است؟» چون نمي توانند خدايِ بدون شكل داشته باشند. اين ها سراسر خوابشان با صورت همراه است و بيشتر از آن هايي که با معاني کلي مأنوس اند، خواب مي بينند. حتي وقتي با معني «عظمت» در آن عالم روبه رو مي شوند سريعاً در خيالشان صورت «كوه» ايجاد مي شود، با اين که در آن عالَم با معناي «عظمت» روبه رو شده اند اما استعداد اُنس با معاني را در خود رشد نداده اند. در هر حال همان صورت کوه براي او يک مژده است از اين که نفس ناطقه ي او مفتخر به تجلي نور عظمت شده يا این که عموماً معنيِ «مكر» در خيال انسان صورت «روباه» به خود مي گيرد، چون مكر را به «روباه» مي شناسد. البته بايد متوجه بود هركس در خواب صورت «روباه» ديد اين طور نيست که حتماً نفس ناطقه ي او با معني «مكر» روبه رو شده است، ممكن است «روباه» براي او در فرهنگ خودش معناي ديگري بدهد و نفس ناطقه ي او با آن معنا روبه رو شده و نفس او مطابق آن معنا صورت روباه را در خيالش ايجاد و ابداع کرده است. ممكن است شخصي رفيقي داشته باشد كه خيلي شارلاتان است حال اگر در خواب معنيِ «مكر» به او القا شد، خواب آن رفيقش را مي بيند. آيت الله محمدتقي آمُلي از شاگردان آيت الله قاضي طباطبائي«رحمة الله عليهما» مي گويند: در خواب با شيطان دعوايم شد بالاخره دستش را گرفتم و بردم در دهانم و گازگرفتم، از دردي که در دستم ايجاد شد بيدار شدم ديدم دست خودم را گازگرفته ام! مي فرمايند: خواستند به من بفهمانند تو با نفس اماره ات كه همان شيطانِ درونت است، درگيري، بايد خودت را درمان كني. مي گويند: يك بار ديگر در خواب با شيطان درگير شدم، دو تا از انگشتانم را در چشمانش فرو کردم و فشار دادم تا كورش كنم. از فشاري که به چشمان خودم آمد بيدار شدم، ديدم: انگشتانم در چشمان خودم است! يعني اگر مي خواهي شيطان را از خودت دفع كني، اول بايد خودت را درست كني. آدم بتواند تا اينجا برسد كه با نفس اماره اش درگير باشد و چنين پيام هايي به او بدهند، خودش يك مقامي است.
با توجه به نقش صورت مأنوس در ايجاد خيال بايد در تعبير خواب ها بسيار حساس و دقيق بود، چون به جهت اختلاف صورت هاي مأنوس گاهي خواب يك شخص با خواب شخص ديگري با اين که يك صورت دارد داراي دو معناي متفاوت است. همين طور که عموماً مردم در خواب هاي خود معني «افتخار» را به صورت «تاج»، و «علم» را به صورت «نور»، و «جهل» را به صورت «ظلمت» مي بينند ولي با اين همه نمي توان اين را براي همه ي افراد به صورتي يکسان تعميم داد. نقل شده مردي در خواب ديد در دستش مُهري است كه با آن، دهان و عورت مردم را مهر مي كند! از ابن سيرين تعبير آن را پرسيد، در جواب گفت: تو به زودي مؤذن مي شوي و در ماه رمضان مردم با صداي تو امساك مي كنند ولي اگر آن شخص از قبل مؤذن بود و چنين خوابي را مي ديد معبّر به او مي گفت تو زودتر از وقت اذان مي گويي.
----------------------------------------
[1] - در مورد صورت های بهشتی مثل میوه بهشتی و حوری بهشتی موضوع بر عکس است و نفس انسان در قیامت با ارتباط با مبادی عقلی عقاید و اعمال توحیدی آماده می شود تا صورتی مناسبِ آن حقایق، در خیال او ظهور کند.