مقدمه مؤلف

باسمه تعالی

1- میراثی که وجود مقدس زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در متن تاریخ اسلام بر جای گذاردند بسی ظریف تر از آن است که با عقل حسابگر و اندیشه های معمولی بتوان آن را درک کرد، وجود قدسی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به تعبیر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حوریه ای است که در صورت انسانی ظاهر شده و حقیقتاً آنچنان جنبه ی آسمانی او بر جنبه ی زمینی او غلبه دارد که هرگز نمی توان با اندیشه های عادت کرده به زمین او را درک کرد.

2- حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) نحوه ای از حضور و ظهور در جهان اسلام دارند که بیشتر به حضور اسرار می ماند به طوری که اگر نتوان او را شناخت هیچ سرّی از اسرار نبوت و امامت شناخته نمی شود و در همین رابطه حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند: «إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»[1] او را از آن جهت فاطمه نامیدند که خلق از معرفت به او بازداشته شده اند.

3- همچنان که هیچ دینی نمی تواند بدون یک سنت عقلیِ فعّال بقایی داشته باشد و شکوفا شود، هیچ دینی بدون معانی عمیق رمزی و رازآمیز نمی تواند خلوت مؤمنین با خدا را معنا ببخشد و راه بشر را به نجوای درونی اش با خدا بگشاید و زهرای مرضیه(سلام الله علیها) جنبه ی رازآمیز دین پدرش حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) است و از این جهت فاطمه(سلام الله علیها) اُمّ ابیها است. و نه تنها طبیب جان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است که پیامی است در جان کسانی که به دنبال ندای رستگاری باطنی هستند برای سیر به سوی حقایق بیکرانه ی متعالی.

4- وجود قدسی زهرای مرضیه(سلام الله علیها) نشان داد چگونه عده ای در کنار پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) هیچ بهره ا ی از اسلام نبرده اند و تنها با اسلامی قالبی زندگی می کنند که هیچ قلبی ندارد، قالبی از دین که مسلمانان را در افقی تیره و مبهم و مه آلود و بی مقصد متوقف می کند یعنی با غفلت از امام معصوم به زودی عهد خود را نه تنها با پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) که با اصل اسلام فراموش می کنند و این معجزه ی وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) در تاریخ بعد از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود و سرمایه ای برای همیشه ی تاریخ.

5- در هیچ دوره ای به این اندازه که ما در آن هستیم ماشین های شتابناک و زندگیِ بیرون از معنویت، گلوی بشر را فشار نداده و به همین جهت در هیچ دوره ای به اندازه ی دوره ی ما روشن نیست که چقدر انسان به اسلامی نیاز دارد که فاطمه(سلام الله علیها) نیز باید پاره و بضعه ای از آن باشد و به همین جهت ضرورت شناخت ابعاد قدسی زهرای مرضیه(سلام الله علیها) امروز بیش از پیش به چشم می خورد.

6- وقتی بشر قبله ی قدسی خود را از دست داد و با مجسمه ی پاکی و طهارت بیگانه شد، شرم و حیاء را فرو می گذارد و در نتیجه حرمت و حریم عفت و عصمت شکسته می شود و اگر شیعه بر فاطمه(سلام الله علیها) تأکید دارد به جهت آن است که می داند تنها وقتی حیاء و شرم در جامعه می ماند که نمود اصلی طهارت یعنی فاطمه(سلام الله علیها) در میان باشد، تا شرمِ  آگاهی و حیاء جامعه را از بی بند و باری نجات دهد.

7- مسلَّم دین اسلام، مردم را به خدا بازگشت می دهد تا سعادت مند شوند ولی آنچه سعادت حقیقی مسلمانان را تأمین می کند تنها بازگشت به خدا نیست، بلکه چگونگی بازگشت به خدا است و اسلام فاطمی، اسلامی است که ما را به دینی می رساند که باطن و ظاهر در آن جمع است، این است آن اسلامی که حرف های بسیاری برای سالکان کوی دوست دارد و برای حقایق باطنی عالم اهمیت بیشتری قائل است و منشاء آن نوع زندگی است که خدا و رسولش اراده کرده اند.

8- سعی بنده در این مباحث آن بوده که چشم ها را متوجه چیزی کنم که مسلّم به حسّ نمی آید و عقل جزوی از درک آن عاجز است، حضور فاطمه(سلام الله علیها) در اسلام بیشتر شبیه یک سنت است تا یک حادثه و روحی است که بر کالبد اسلام و نبوت دمیده شده تا این کالبد به صورت رمزآلود زنده بماند و زندگی ببخشد و از آن جایی که بسیاری از مردم نمی توانند ماورائ حادثه ها به سنت های الهی که روح حادثه ها است نظر کنند، در نظر به نور زهرای مرضیه(سلام الله علیها) به مشکل افتاده اند. امید است توانسته باشم بفهمانم چه چیزی را از فاطمه(سلام الله علیها) نمی دانیم و نمی بینیم.

طاهرزاده

 


[1] - بحارالأنوار، ج‏43، ص 65.

Share