بخش بیستم:
طلاق غیابی
سؤال 975. در صورتی که شوهر خانمی غایب و مفقود الاثر باشد، و رفع امر به حاکم کرده باشد، و حاکم به مدّت چهار سال با شرایط معتبر فحص کرده و خبری از وی نیافته باشد، ولی زن پس از چهار سال بقای بر زوجیت را برگزیند، امّا پس از مدّتی (مثلًا دو سال) تصمیم به طلاق بگیرد، آیا ضرب الاجل و فحص چهار ساله، دوباره باید تجدید گردد، یا همان فحص نخست کافی است؟
جواب: فحص سابق کافی است.
سؤال 976. مردی، که دارای دو عیال است، مفقود میگردد. یکی از همسرانش به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق میکند. دادگاه مدّت چهار سال، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم، صبر میکند، و چون اثری از شوهر زن پیدا نمیشود، حکم بر طلاق، با نگه داشتن عدّه وفات میدهد. دو سال بعد، زن دیگر آن مرد به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق میدهد. آیا این زن هم، از تاریخ رفع مراجعه به حاکم باید چهار سال دیگر صبر کند، یا چون زن اوّل اقدام کرده، و مفقود الاثر بودن شوهر بر حاکم محرز شده، نیاز به این کار نیست؟
جواب: تحقیق و تفحّص اوّل برای هر دو زوجه کافی است؛ مگر این که در این اثنا، آثاری بر وجود او آشکار شده باشد.
سؤال 977. در مورد در خواست طلاق از سوی زوجه به خاطر عدم تأدیه نفقه از سوی زوج به مدّت شش ماه، و عدم امکان الزام او به دادن نفقه، یا مواردی که دوام زوجیت به تشخیص دادگاه موجب عسر و حرج باشد، و زوج نیز با طلاق موافق نباشد، لطفاً بفرمایید:
الف) طلاق مذکور چه حکمی دارد؟ و آیا زوجه در این صورت موظّف به بذل کلیه حقوق خود در قبال طلاق است، یا حقّ مطالبه کلّ مهریه را دارد؟ یا در صورتی که آن را طلاق خلع بدانیم، برای تحقّق آن میتوان مثلًا ده درصد از مهریه را بذل نمود؟
جواب: در صورتی که حاکم شرع مطمئن باشد زوج از حقّ رجوع استفاده نمیکند، میتواند طلاق رجعی دهد. در غیر این صورت میتواند طلاق خلعی به مبلغ مختصری دهد؛ آن مقدار که حقّ و عدالت ایجاب میکند.
ب) در صورتی که قاضی بخواهد صیغه طلاق را اجرا نماید، مستدعی است نحوه اجرای آن را به عبارت صحیح بیان فرمایید؛ زیرا قضات غیر روحانی در اجرا مشکل دارند.
جواب: بذلت عن قبل موکلتی کذا لزوجتها لیخلعها علیه ویطلقها به (به جای کذا ذکر بذل شود) سپس بگوید:
«قبلت عن قبل زوجها فلان، فهی علی ما بذلت طالق
». سؤال 978. فردی که از جانب چند نفر وکیل در خواندن صیغه طلاق بوده، پس از اجرای صیغههای طلاق، (که برخی از آنها رجعی، و برخی بائن بوده،) یقین حاصل میکند که یکی از طلاقها باطل بوده است. اگر نام آن زن و شوهرها را نداند، و آنها را نشناسد، چه وظیفهای دارد؟
جواب: باید احتیاط کند، و دوباره آنها را طلاق دهد. و اگر اسم آنها را نمیداند با اشاره آنها را مشخّص کند. مثلًا بگوید: «اوّلین نفری را که قبلًا طلاق دادهام، الان به عنوان احتیاط طلاق میدهم؛ او از زوجیت خود یله و رهاست، فهی طالق» و اگر در نوع رجعی و خلعی شک دارد، برای هر کدام احتیاطاً دو طلاق، یکی رجعی و یکی خلعی بخواند.
سؤال 979. اگر دادگاه حکم تمکین زوجه را صادر کند، و او تمکین نکند، با عنایت به آیات شریفه 228 و 229 سوره بقره، و اثبات موارد فوق، حکم طلاق خلع چیست؟ آیا مرد میتواند به ناچار از دادگاه در خواست صدور طلاق و استرداد مهریه نماید؟
جواب: چنانچه ثابت شود زوجه به وظایف خود پایبند نیست، و تنها میخواهد امتیازات و حقوق خود را بگیرد. حاکم شرع میتواند او را تحت فشارهای شدید تعزیراتی قرار دهد (تعزیرات جسمانی و مالی کلان) تا زوجه یا به وظایف خود عمل کند، یا تقاضای طلاق خلع نماید.
سؤال 980. حکم مردی که به تعهّدات خویش در رابطه با همسرش عمل نمیکند و حاضر به طلاق اونیز نمیباشد چیست؟
جواب: آن مرد باید به تعهّد خود عمل کند و اگر زوجه را معلّقه گذارده و حاضر نیست به وظایف شرعی خود درباره آن زن عمل کند، حاکم شرع او را ملزم به طلاق و در صورتی که طلاق ندهد حاکم شرع میتواند به درخواست زن او را مطلّقه سازد.
سؤال 981. پدری دختر نابالغش را به عقد نکاح یک پسر بچه درآورده است، الان دختر 17 ساله است در حالی که پسر 13 ساله است و از نظر جسمانی خیلی کوچک به نظر میرسد، دختر پدر را از دست داده و یتیم شده و حاضر نیست با آن بچه ازدواج کند، زیرا نمیتواند منتظر بزرگ شدن او باشد. با توجّه به مطالب فوق از حضرت عالی تفاضا داریم اگر شرع مقدّس اسلام اجازه دهد حکم فرمایید دختر مذکور با برادر بزرگ آن پسر بچه ازدواج کند که خود دختر هم راضی است.
جواب: هرگاه اجرای عقد مذبور از اوّل به مصلحت دختر صغیر نبوده، اصل عقد باطل است و اگر فرضاً مصلحت بوده ولی الان در انتظار ماندن آن دختر بیش از این موجب عسر و حرج شدید است ولیّ پسر میتواند صیغه طلاق آن دختر را اجرا کند و بعد با هر کس خواست ازدواج کند.
سؤال 982. زنی که شوهرش مفقودالاثر شده و نمیداند زنده است یا نه، چگونه میتواند طلاق بگیرد؟
جواب: اگر بخواهد طلاق بگیرد و شوهر کند باید نزد مجتهد عادل برود و مطابق دستور مخصوصی که در شرع وارد شده عمل نماید.
سؤال 983. زنی که معلوم نیست همسرش در فلان حادثه کشته یا مفقود شده است و مدّت چهارسال است که خبری از او نیست، آیا میتواند با شخص دیگری ازدواج کند؟
جواب: نمیتواند با مرد دیگری ازدواج کند، مگر این که یقین به فوت او پیدا کند یا مراجعه به حاکم شرع کرده تا او دستور تحقیق درباره شخص مورد نظر را صادر نماید و پس از طیّ مراحل شرعی او را طلاق دهد.
سؤال 984. وظیفه زنی که شوهرش مفقود شده چیست و در این مدّت نفقه او از کجا تأمین میشود؟
جواب: زنی که شوهرش مفقود شده است چند حالت دارد:
الف) اگر صبر کند تا خبری آید مانعی ندارد و باید نفقه او را از مال شوهرش داد.
ب) اگر انفاق کنندهای از ولی یا غیر او باشد باید صبر کند، مگر این که عسر و حرج شدید و ضرر مهمّی حاصل شود که حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
ج) در غیر این دو صورت، رفع امر به حاکم شرع میکند و او به مدّت 4 سال از اطراف محلّ فقدان وی تحقیق میکند، اگر خبری نشد نخست به ولیّ او پیشنهاد طلاق میکند و اگر او طلاق نداد خودش طلاق میدهد سپس عدّه وفات نگه میدارد (هر چند کفایت عدّه طلاق رجعی نیز قوی است امّا احتیاط مهماامکن ترک نشود) و بعد شوهر میکند. اگر شوهر اوّل مادام که در عدّه است مراجعه کرد اولی است و اگر بعد از عدّه حتی قبل از ازدواج مجدّد شوهر اوّل بیاید طلاق نافذ است و تنها با رضایت طرفین و عقد جدید امکان بازگشت است.
سؤال 985. هرگاه مردی زندگی را بر همسرش سخت بگیرد و حاضر به طلاق او هم نباشد قاضی در چه صورتی میتواند این زن را طلاق دهد؟
جواب: طلاق در صورتی برای قاضی جایز است که عدم امکان سازش در حدی باشد که منجر به عسر شدید و حرجاکید گردد زوج شخصاً حاضر به طلاق نباشد و طلاق قاضی طلاق رجعی است، ولی اگر رجوع واقع شود و باز موضوع عدم سازش باقی باشد مجدّداً طلاقدهد تا سوّمین مرتبه که طلاق بائن بشود.
سؤال 986. طلاق زنی که همسرش تریاکی است و مدّتی است که مفقودالاثر شده و محکوم به اعدام است، چگونه است؟
جواب: چنانچه فرار کرده و امید به بازگشت او نیست و زن در عسر و حرج شدید میباشد و زندگی کردن با چنین مردی برای او مقدور نیست حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد، ولی اگر میتواند صبر کند و احتمال بازگشت و امکان زندگی با او وجود دارد، حکم او عدم طلاق است.
سؤال 987. خانمی 21 سال پیش با مردی به صورت لفظی و غیر معلوم از نظر دائمی و موقّتی ازدواج نموده، بعد از چهارسال زندگی و تولد اوّلین فرزندشان، آن مرد این خانم و بچّه را رها کرده و مفقود شده و جستجو نیز بیفایده بوده آیا این خانم میتواند ازدواج بنماید یا نه؟
جواب: باید به حاکم شرع مراجعه کند هرگاه مأیوس از اطّلاع بر احوال او شد میتواند او را طلاق دهد و بعد از چهار ماه و ده روز ازدواج کند و احتیاطاً حاکم شرع مدّت باقیمانده را (به فرض موقّت بودن عقد) نیز میبخشد واگر احتمال پیدا شدن شوهر وجود دارد حاکم شرع چهار سال برای جستجو تعیین میکند هرگاه اثری پیدا نشد اقدام به طلاق میکند.
سؤال 988. هرگاه زوج بدون عذر شرعی از دادن نفقه خودداری کند آیا طلاق زوجه جایز است؟
جواب: حاکم شرع باید از مال زوج نفقه را بپردازد و اگر میسّر نشود به او تکلیف طلاق کند و اگر طلاق ندهد شخصاً او را طلاق میدهد.
سؤال 989. اگر زنی پس از طلاق از شوهر اوّل با مرد دیگری ازدواج کند و به علّتی ازدواج دوم باطل باشد آیا این زن میتواند پیش شوهر دوم بماند چون اگر شوهر دوم آن زن را طلاق بدهد و از هم جدا شوند مایه آبروریزی آن مرد یا آن زن است؟
جواب: میتواند بماند، امّا نامحرم است و روابط زن و شوهری نباید میان آن دو باشد.
سؤال 990. این جانب مدّت شانزده سال قبل با مردی ازدواج نمودم و مدّت هشت ماه زندگی مشترک داشتیم که شوهرم به جمهوری اسلامی ایران مسافرت نموده و مدّت شانزده سال این جانب را ترک نمود. در این مدّت هیچ گونه خرجی و نفقه برایم نفرستاد، به ناچار همراه پدر شوهرم جهت ردیابی از همسرم به ایران آمدیم، متأسفانه ایشان به جرم موادّ مخدر در یکی از زندانها محبوس بود، بعد از یکسال انتظار همسرم آزاد شد و دوباره زندگی مشترک را آغاز نمودیم و از او حامله شدم، شوهرم باز هم فرار کرد بعد از مدّتی با زن دیگری که تبعه ایرانی است با تعدادی از فرزندانش پیدا شد، و از آن جا که نه حقیر از همسر دوّمش اطّلاع داشتم و نه همسر دوّمش از من اطّلاع داشت، همسر ایرانیش بنای ناسازگاری گذاشت، بعد از مدّتی با همسر دوّمش به جای نامعلومی رفت و فرزند ما بعد از این به دنیا آمد و اکنون مدّت دو سال است که در عالم هجرت بدون سرپرست و خرجی و نفقه زندگی میکنم، در ضمن این دفعه پدر پیرش را نیز همراه خود برده است به مراجع قضایی شاکی شدهام خبری از همسرم معلوم نیست، حال تکلیف من چیست و چه کار کنم؟
جواب: در صورتی که مرد حاضر به دادن نفقه و زندگی کردن با این همسر نیست و طلاق هم نمیدهد حاکم شرع میتواند صیغه طلاق او را اجرا کند.
سؤال 991. من همراه شوهر و فرزندانم در سال 1366 به نروژ آمدیم و الان سه سال است که شوهرم من و بچّههایم را رها کرده و رفته و مرا بلاتکلیف گذاشته است ولی طلاق دولتی را در نروژ انجام دادهایم در نروژ مرکز توحید اسلامی برای شیعیان و مسلمین وجود دارد، از جنابعالی درخواست میکنیم که به روحانی این مرکز وکالت و اجازه برای جاری کردن صیغه طلاق شرعی بدهید تا مرا طلاق دهد؟
جواب: چنانچه همسر شما نه حاضر است با شما زندگی کند و نه طلاق شرعی میدهد به روحانی محترم محلّ وکالت دادیم که شما را بعد از ثبوت این موضوع مطلّقه سازد و همچنین در مورد سایر مسلمانانی که در شرایطی همانند شرایط شما زندگی میکنند.
سؤال 992. میان من و شوهرم سه سال پیش نزاع و اختلاف به وجود آمد که کار به دادگاه کشیده شد، بعد از آن که شوهرم فهمید که محکوم میشود فرار کرد و به افغانستان رفت و شنیدم که در آن جا زن گرفته و من در این جا سرگردان و بیسرپست در خانه خواهر خود به سر میبرم، آیا شرعاً حاکم شرع میتواند با ولایت خود مرا طلاق دهد؟
جواب: اگر عمداً همسر خود را رها کرده و رفته و رسیدگی به حقوق شرعی او نمیکند و همسر در عسر و حرج گرفتار است حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد ولی اگر دسترسی به او هست قبلًا اتمام حجّت شود.
سؤال 993. این جانبه با شخصی ازدواج کردم و مدّت یکسال و نیم با هم بودیم ولی اکنون ایشان سه سال است که مفقودالاثر شده و خبری از ایشان ندارم، من از مهاجرین خارجی هستم و با یک فرزند خود در شهر مقدّس مشهد بیسرپرست و آواره زندگی میکنم و بسیار پریشان میباشم، من در زمان جاری شدن عقد به شوهرم گفتم که اگر به مدّت شش ماه نفقه به من نرسید اختیار طلاق به دست خودم باشد ولی آنها در عقدنامه ازدواج این مورد را ننوشتند، من هم سواد نداشتم که بخوانم، حال وظیفه من چیست؟
جواب: اگر او عمداً شما را رها کرده و رفته و در عسر و حرج شدید قرار دارید میتوانید به روحانی سرشناس و آگاه به مسائل مراجعه کنید تا شما را طلاق دهد.
سؤال 994. همسران مفقودالاثرهای جنگ تحمیلی که چندین سال از شوهرانشان خبری ندارند در چه صورتی میتوانند ازدواج کنند؟
جواب: در صورتی که یقین به فوت همسرشان پیدا کنند، ازدواج جایز است و در غیر این صورت اگرماندن در آن حال، مایه عسر و حرج شود، حاکم شرع میتواند آنها را طلاق دهد و در غیر این صورت باید طبق دستور حاکم شرع چهار سال درباره آنها تحقیق شود اگر اثری پیدا نشد حاکم شرع آنها را طلاق میدهد.
سؤال 995. شخصی قسم میخورد که دیگر با زوجهاش همبستر نشود و حاضر به شکستن قسم هم نمیباشد، آیا حاکم شرع میتواند زوجه او را طلاق دهد؟
جواب: تا چهار ماه مهلت دارد از قسم خود برگردد و کفّاره بدهد، بعد از چهار ماه حاکم شرع او را مخیر میکند که یا از قسم خود برگردد و یا طلاق دهد، اگر هیچکدام را قبول نکرد او را به زندان میافکند و کار را بر او سخت میگیرد که یکی از آن دو برنامه بالا را انجام دهد و اگر این امور ممکن نباشد و زوجه به عسر و حرج بیفتد حاکم شرع میتواند او را طلاق دهد.
سؤال 996. شخصی، زنی را عقد شرعی کرده است؛ ولی الان میگوید: «من با این خانم نه عروسی میکنم و نه او را طلاق میدهم» تمام مردم، دوستان و نزدیکان با تمام وسایل ممکنه بر وی فشار آوردهاند تا شاید از این تصمیم منصرف شود، ولی او از این تصمیم منصرف نمیشود، وظیفه چیست؟
جواب: حاکم شرع با او اتمام حجّت میکند، اگر گوش نداد میتواند آن زن را مطلّقه کند تا بعد از عدّه بتواند شوهر دیگری انتخاب کند.
سؤال 997. این جانبه به عنوان همسر شرعی و قانونی با آقایی ازدواج کردم و حاصل این ازدواج سه فرزند میباشد. در ابتدای ازدواج از این که همسرم پیرو مذهب تشیع نبوده مطّلع نبودم، تا این که در خلال زندگی متوجّه شدم که نامبرده پیرو فرقه اسماعیلیه میباشد و به مقدّسات اسلام و محترمات شیعه بیاحترامی مینماید، در حالی که کلاهبرداری وی در این مورد کاملًا محرز میباشد. در طول زندگی از سوی شوهرم مورد شکنجههای فراوانی قرار گرفتهام که هنوز آثار شکنجه مشخّص میباشد، علاوه بر این وی معتاد به موادّ مخدّر است و حتّی حدود یک سال با شکنجه فراوان مرا وادار به استفاده از این موادّ افیونی میکرد و حتّی بچّههای کوچک را تحت شکنجه زیاد قرار میداد. به همین جهت تقاضای طلاق کردم و بر اساس رأی دادگاه، که در غیاب نامبرده صادر شد، رأی بر حکم طلاق غیابی صادر شد و طلاق صورت گرفت؛ ولی بر اثر اعتراض وی حکم طلاق غیابی مردود اعلام شده و وی حاضر به طلاق نمیباشد، در حالی که وی در طول این مدّت ازدواج کرده است. این جانب به مرحوم آیت اللّه محمد حسین نابغ آیتی مراجعه کردم، ایشان حکم کردند که نامبرده از طایفه ملاحده است و این طایفه هرچند اظهار اسلام میکنند و لکن نماز و روزه و حج را به هیچ وجه قبول ندارند و پیش خودم بعضی از آنها منکر نماز (به صورتی که مسلمین انجام میدهند) میباشند، و همچنین در ماه مبارک رمضان روزه نمیگیرند و برای خود احکام خاصّی دارند و حج و بسیاری از واجبات دیگر را انجام نمیدهند، لهذا از نظر حقیر مرتد و ماندن زن در خانه آنان حرام است، با توجّه به این که قدرت تحمّل مردی خارج از دین اسلام و شکنجه او را ندارم، از محضر مبارک استدعای صدور حکم خدایی را دارم.
جواب: در دو صورت شما میتوانید از او جدا شوید:
اوّل این که به یقین بدانید او نماز و روزه و سایر احکام اسلام را قبول نداشته و از اصل انکار میکرده است که در این صورت بدون طلاق جدا میشوید.
دوم این که ثابت شود شکنجههای طاقتفرسایی به شما میدهد و زندگی با او عسر و حرج شدید داشته باشد، در این صورت حاکم شرع یا کسانی که از طرف او مأذون هستند میتوانند شما را طلاق دهند.
***