شناخت «نيستي» ها، اولين قدم

بعد از دفاع مقدس هشت ساله بعضي از رفقایی که از جبهه فارغ شده بودند، مي پرسيدند چه کتابي بخوانيم؟ به آن ها عرض کردم اين كه جهت قلب شما به اين طرف افتاده است خودش هديه جبهه است اگر نتوانيد آن را نهادينه کنيد از دستتان مي رود، عين اين توصيه به اُسرا هم وقتي از اسارت برگشتند، شد، که در حال حاضر خداوند دريچة غيب را به روي قلبتان باز کرده است، فعلاً قلب شما حقايق را تا حدّي مي شناسد، بايد آن را در قلب خود نهادينه کنيد.

ما در روش هاي فرهنگي از پايين حركت مي كنيم تا به بالا برسيم، اما گاهي براي جوانان بسيجيِ حاضر در جبهه جنگِ حق عليه باطل، از بالا شروع مي شد و چيزهاي خيلي خوبي را مي يافتند، و لذا جذبه اي بسيار نوراني نصيب آن ها مي شد، بعد بايد مي رفتند آن را با معرفت بيشتر و مواظبت از خطورات قلب، نهادينه  مي کردند. به همان رفيقمان عرض شد، اين که مي گويي چه کتابي بخوانم و چه کتابي نخوانم؟ اين طلب و تمنا، هديه جبهه است. خدا يک نوري به شما داده است، كه آن نور تو را به اين جا مي كشاند، اگر درست برنامه ريزي كني به جايي مي رسي که ان شاء الله در محضر قرآن و روايات قرار مي گيري و در يك حالت حضوريِ پايدار وارد معارف قدسي مي شوي. متأسفانه بعضي از رفقا نفهميدند اين كشش به سوي مطالعة عميق، يک هديه الهي است و بايد از آن استقبال كرد. اين قضيه رزمندگان بود كه عموماً با آن ها از بالا برخورد مي شد، ولي من و شما بايد از پايين شروع کنيم، بايد ابتدا عدم ها را بشناسيم، عدم ها را که شناختيم همان طور كه عرض كردم با انصراف دادن قلب از آن ها «هست» ها خود به خود نمايان مي شوند و در نتيجه جذبه شروع مي گردد و اين تازه اول کار است. به نظر بنده تمام جلسات بحث قرآن و نهج البلاغه و امثال آن ها، توجه به هست ها است، شما با قرآن قرار بگذاريد كه وقتي قرآن مي خوانيد به شما بگويد هست ها چيست، نيست ها چيست، به خوبي به شما خواهد گفت: عزيزم! تمام فرهنگ فرعوني با آن همه شكوه از جمله نيست ها است، تمام حركات حضرت موسي (علیه السلام) با آن همه سادگي و غربت، از جمله هست ها است، اين اولين قدم است، بعد هم قرآن مي گويد: دستت را به من بده تا با «هست»ها تو را متحد کنم.

Share