ارتباط باطن انسان با باطن عالم

در نمازي که به ما دستور داده اند با حضور قلب بخوانيم، جنبة غيبي ما با غيب عالم در تماس قرار مي گيرد و سير در عالم غيب همچنان ادامه مي يابد. چطور شما وقتي با فکر خود با مفهوم آتش ارتباط داريد، اين نوع ارتباط را ارتباط با خود آتش قلمداد نمي کنيد و درست وقتي با خود آتش ارتباط داريد كه فكر آن را كنار بگذاريد و با وجود خود با وجودآتش مرتبط شويد. اگر خواستيد با عالم غيب مرتبط شويد، بايد با خودِ نماز که در قلب شماست با خود عالم غيب که در بيرون است مرتبط شويد و اين يک نوع تماس است و نه يک نوع اطلاع. در قرآن داريم كه مطهرون حقيقت قرآن را لمس مي کنند، مي فرمايد : «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ، فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ، لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»[1] آن قرآن، قرآن کريمي است در کتابي پوشيده و به  جز مطهرون كه همان اهل البيت(علیهم السلام) باشند، کسي را امکان لمس با حقيقت غيبي قرآن نيست. ببينيد اصلاً راه را چگونه نشان مي دهند، مي فرمايند بايد از طريق طهارت باطني با باطن قرآن که در کتاب مکنون و غير محسوس هست، در تماس بود تا با جان خود آن نور را حس کنيم، نه اين که به دانستن آن اکتفا کنيم. پس تا با جنبة وجودي و يا حقيقت قرآن ارتباط نداشته باشيم، قرآن هم به ما نور نمي دهد.

با دقت در آيات فوق معلوم مي شود که قرآن حقيقتي در خارج عالم دارد که داراي وجودي است غيبي و مي توان از طريق جاني که از هر آلودگي اخلاقي و عقيدتي پاک است، با آن حقيقت نوري تماس داشت. مثل خدا، خدا مگر واقعيت نيست؟ خدا كه يک مفهوم نيست، يک واقعيت متعالي است و واقعي ترين واقعيات است، وجود همه واقعيات از خداست. همان طور که خدا خودش به نحو خارجيتِ مطلق وجود دارد، قرآن هم به همان نحو وجود دارد، البته در عيني که مخلوق خداست، ملائکه هم وجودِ خارجي دارند، منتها داراي وجودي متعالي تر از عالم ماده هستند، و به جهت وجودِ خارجيِ متعالي آن هاست که مي فرمايد يکي از نشانه هاي اهل ايمان، ايمان به خدا و رسول خدا و کتاب هاي آسماني و ملائکه است فرمود: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِِ...».[2] معني واقعي ايمان، يعني اتصال و ارتباط قلبي با آن چيزي که به آن ايمان داريم، اعم از ايمان به خدا يا ايمان به ملائکه يا کتاب رسولان و يا خود پيامبران.

آري؛ در نماز حقيقي، غيب ما با غيب عالم تماس مي گيرد و از انوار عالم غيب بهره مند مي شود، ولي اگر ما تلاش نكنيم كه فعاليت هاي فرهنگي و عباداتمان وجودي و حضوري بشود، آن فعاليت ها بدون اين که بخواهيم، شبه قدسي مي گردند و پيرو خود پوچي و اعتراض را به همراه دارند.

-----------------------------------------------------

[1] - سوره واقعه، آيات 77 تا 79.

[2] - سوره بقره، آيه 285.

Share