راه دریافت عنایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بسم الله الرحمن الرحیم
ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم الصلاه و السلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین.
می گویند از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است. همه روزها و ساعات، به قطب عالم امکان حضرت بقیۀ الله علیه السلام تعلق دارد. حضرت، محور عالم وجود و واسطه بین عالم غیب و شهود است. نماینده حضرت حق در عالم وجود است؛ لذا سزاوار است همیشه انسان به یاد حضرت و تمام مجالس و محافلش، همراه ذکر «یابن الحسن» باشد. غیبت حضرت، تقصیر ما است. اگر از طرف ما تقاضا بود، عرضه هم خواهد بود. اگر تقاضا بود که خدایا این ذخیره خودت را عنایت کن، حتماً عنایتی می شد. حضرت حق، فیاض علی الاطلاق است. فیاض، صیغه مبالغه است؛ یعنی دائماً مشغول افاضه فیض است. چطور می شود کسی تقاضا بکند و حضرت حق عنایت نکند؟ محال است؛ لکن وقتی تقاضا نشد، عرضه هم نیست. هر شخص بعد از نماز، دو دعای مستجاب دارد. خوب است انسان، یکی از این دعاها را برای تعجیل فرج حضرت صرف کند. حضرت که احتیاج به من و شما ندارد. حضرت بقیه الله، غنی بالعَرَض است و حضرت حق، غنی بالذات. وقتی حضرت حق می فرماید: «عبدی اطعنی حتی اجعلک مثلی؛(1)بنده من، من را اطاعت کن، تا تو را مثل خودم قرار دهم» و من و شما را به این مقام دعوت می کند، چطور عصاره عالم وجود یعنی حضرت بقیه الله این گونه نباشد؟
روایات اهل بیت علیهم السلام، مثل قرآن می باشد. تالی تلو قرآن می باشد. همان طور که قرآن نور است، روایات اهل بیت علیهم السلام هم نور هستند.
اگر یک آیه در جلسه ای خوانده شود، جلسه نورانی می شود. روایات اهل بیت هم چنین است که اگر در یک جمعی خوانده شود، یک اثر ذاتی دارد. روایات، منوَّر و منوِّر است؛ لذا یک آیه و دو سه روایتی خدمتتان ترجمه می شود، تا مجلس ما ان شاءالله علاوه بر ذکر حضرت که منور است، به روایات اهل بیت علیهم السلام هم منور باشد.
آیات متعددی درباره ظهور حضرت بقیه الله در قرآن است؛ آیاتی که تأویل به حضرت بقیه الله و اصحابشان و علائم ظهور شده است و خداوند، آمدن حضرت را بشارت داده است؛ مانند:
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِه وَ لَوْکَرِهَ الْمُشْرِکُونْ؛(2)
او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد، تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.
در این آیه، خدا خبر داده است، روزی خواهد آمد که قرآن، یگانه کتاب قانون دنیوی بشود. اسلام، یگانه دین الهی در سراسر دنیا بشود. یگانه دین و یگانه پرچمی که در سراسر دنیا به احتزاز است و یگانه کتابی که در سراسر دنیا حکم فرما هست، قرآن و پرچم لااله الا الله محمد رسول الله و علیٌ ولی الله خواهد بود.
در کمال الدین صدوق، در تفسیر این آیه، نقل شده است که حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
و الله مانزل تأویلها بعد و لاینزل تأویلها حتى یخرج القائم؛(3)
تأویل این آیه، ظاهر نشده است و ظاهر نمی شود، تا ظهور حضرت بقیه الله.
وظیفه ویژه ما درباره امام زمـان علیه السلام
ما در برابر مقام ولایت، وظایفی داریم و برابر حضرت بقیه الله -روحی له الفداء- یک وظیفه اضافه ای علاوه بر وظایف مقام ولایت داریم. آن وظیفه چیست؟ انتظار است. باید منتظر ظهور حضرتش باشیم. بزرگان، روایات زیادی درباره انتظار، از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام نقل کرده اند. درباره ظهور حضرت بقیه الله و انتظار حضرت، بیش از نود روایت را دیده ام که چند مورد را به اختصار عرض می کنم:
* نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
انتظارُ الفرجِ عباده؛(4)
انتظار مهدی موعود را کشیدن و منتظرش بودن، عبادت است.
* در روایت دیگری، نبی اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
أفضل أعمال أمتی انتظارُ الفرج؛(5)
بهترین اعمال عبادی امت من، انتظار امام زمان است.
اعمال عبادی من، درجاتی دارد. بهترین اعمال عبادی من، این است که منتظر امام زمان علیه السلام باشم.
* در روایت دیگری است:
أَفْضَلُ الْعِبَادِهِ الصَّبْرُ وَ الصَّمْتُ وَ انْتِظَارُ الْفَرَج؛(6)
بهترین عبادت ها، صبر و سکوت و انتظار فرج است.
* روایت دیگری از نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که در جمع اصحاب خود فرمود:
اللهَُمَّ لَقِّنِی إِخْوَانِی مَرَّتَیْنِ فَقَالَ مَنْ حَوْلَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَ مَا نَحْنُ إِخْوَانَکَ یَا رَسُولَ اللهِ فَقَالَ لَا إِنَّکُمْ أَصْحَابِی وَ إِخْوَانِی قَوْمٌ فِی آخِرِ الزَّمَانِ آمَنُوا وَ لَمْ یَرَوْنِی لَقَدْ عَرَّفَنِیهِمُ اللهُُ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِم؛(7)
پیامبر صلی الله علیه و آله دوبار عرض کرد: «خدایا! برادرهای مرا به من برسان». اصحاب عرض کردند «یا رسول الله! مگر ما برادرهای شما نیستیم؟» حضرت فرمودند: «نه، شما اصحاب من هستید. برادرهای من، قومی هستند که در آخر الزمان می آیند. آن ها در حالی که من را ندیده اند، به من ایمان می آورند. خداوند، آن ها را به نام هایشان و نام های پدرانشان به من معرفی کرده است».
* روایتی است از حضرت سجاد علیه السلام که فرمودند:
مَنْ ثَبَتَ عَلَى ولَایَتِنَا فِی غَیْبَهِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اللهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ؛(8)
کسی که در زمان غیبت ولی عصر ثابت قدم باشد، خدا به او ثواب هزار شهید از شهدای بدر و احد را عنایت می کند.
* امام محمد باقر علیه السلام فرمودند:
وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ؛(9)
بدانید کسی که منتظر باشد -منتظر فرج امام زمان باشد- ثواب کسی را دارد که روزها روزه و شب ها مشغول عبادت باشد.
در بعضی از روایات، چنین آمده است:
إِنَّ الْمَیِّتَ وَ اللهِِ مِنْکُمْ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ لَشَهِیدٌ بِمَنْزِلَهِ الضَّارِبِ بِسَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللهِ؛(10)
کسی که منتظر امام زمان علیه السلام باشد و قبل از ظهور حضرت فوت کند، مانند کسی است که در راه خدا شمشیر بزند و شهید شود.
در روایت دیگری آمده است:
بَلْ بِمَـنْزِلَهِ مَنْ کَانَ قَـاعِداً تَحْتَ لِوَائِه؛(11)
مانند کسی است که زیر پرچم حضرت بوده باشد. از این قبیل روایات، متعدد است.
معنای انتـظار
حالا ببینیم معنای انتظار چیست و با معنایی که برای انتظار شده، آیا ما منتظر امام زمان علیه السلام هستیم؟
برای واضح شدن معنا، مثالی می آوریم.
شخصی مسافرت رفته است، پدر، مادر و خانواده اش منتظرش هستند. این را منتظر می گویند، همچنین شخصی که مریض است و مداوا می کند، منتظر است بهتر شود. این ها را می گویند منتظر. او منتظر بچه اش است و دیگری، منتظر صحتش. معنای انتظار، یعنی این وضعی که الآن هست را دوست ندارم و وضع بهتری را می خواهم. حاضر نیستم به فراق بچه ام مبتلا بشوم. می خواهم وصال باشد. مریض، حاضر نیست همیشه به این حال مرض زندگی بکند. می خواهد صحت داشته باشد.
پس معنای انتظار این است که از وضع فعلی راضی نیستم و وضع بهتری را منتظر هستم. این، معنای انتظار است.
حالا ببینیم وضع من و شما، همین طور است؟ از وضع فعلی مذهبی که داریم، وضع فعلی اجتماعی که داریم راضی نیستیم؟ برخی احکام الهی تعطیل شده است، ظلم و فساد عالم را گرفته است، این وضع فعلی اجتماع است. از حیث مذهب، من راضی نیستم. می خواهم امام زمان بیاید، وضع مذهب طبق قواعد قرآن باشد. آیا به این معنا، من منتظرم؟ من که خودم روزی صد تا معصیت می کنم، بر خلاف موازین شرع و قرآن عمل می کنم، چطور اسم خودم را منتظر بگذارم؟ معنای انتظار، معنای مرکبی است بین نفی و اثبات. عدم رضایت به وضع مذهبی فعلی و انتظار وضع بهتری در آینده. وقتی خودم غرق معصیت هستم و پایم را از حریم موازین اسلام و قرآن بیرون گذاشته ام، چطور اسم خودم را منتظر بگذارم؟ منتظر باشم بیایند مرا اعدام بکنند! حضرت که آمدند، حساب متخلفان را می رسند؛ یعنی لحظه به لحظه منتظرم که بیایند حساب من را برسند! این معنایش است. پس یا باید خودمان را اصلاح کنیم و درست منتظر باشیم، یا نگوییم منتظر هستیم.
یک معنای دیگر هم این که انتظار به معنای آماده باش است. لحظه به لحظه منتظر نصرت اسلام و قرآن و نصرت امام زمان است. این، معنای انتظار است. حالا آیا من که وضع زندگی ام، مورد پسند حضرت نیست، واقعاً در حالت آماده باش هستم؟
راه رسیدن به حالت انتظار و عنایات ویـژه امام زمان علیه السلام
رسیدن به حالت انتظار، راهش این است که انسان، اول خودش را اصلاح بکند. اگر می خواهید واقعاً منتظر باشید، باید اول ایجاد سنخیت بکنید، تا حالت انتظار حاصل شود. انتظار، یک حالت درونی است، یک حالتی است که عارض روح من باید بشود. این حالت حاصل نمی شود، مگر موقعی که میان من و امام زمان علیه السلام سنخیت باشد. موقعی که سنخیت ایجاد شد، خواه ناخواه انتظار حاصل می شود.
من که می خواهم منتظر بشوم، راهش چیست؟ تهذیب اخلاق است. اول خودم را اصلاح بکنم. خانه دلم را از کثافات خالی بکنم. قلبم که ظلمتکده شده است، این حجاب های ظلمانی را از میان ببرم، بعد نور ولایت تلألؤ می کند و سنخیت میان انسان و حضرت حاصل می شود. همه بزرگان اخلاق -این طور که بنده در ذهنم هست- دستور می دادند برای توسلات، اول باید خودت را اصلاح بکنی. اول می گفتند توبه. باید سوء سابقه ها را از میان برد. صفت های رذیله انسان از میان برود. صفت های حمیده در وجودش ایجاد بشود. آن گاه ایجاد سنخیت می شود. آن موقع، آماده باش می شود. آن موقع است که ارتباط معنوی با حضرت برقرار می شود و عنایات خاص، شامل حالش می شود.
اگر بخواهیم در حالت آماده باش باشیم، راهش این است: یک توبه و انابه از گذشته ها و یک تصمیم جدی برای آینده داشته باشیم. بگوییم: خدایا! من نفهمیدم، اشتباه کردم؛ لکن اگر حق الناس گردن انسان است، آن را باید بدهم. حق الناس اگر گردن کسی باشد، باید تصمیم بگیرد بپردازد. اگر هم الآن ندارد، تصمیم می گیرد که بعداً می دهم. پس اول، توبه از اعمال گذشته و بعد، تصمیم به ترک معصیت در آینده. خدا می داند اگر کسی چنین تصمیمی را بگیرد و چنین قولی را به خدا بدهد، به این شرط که نمازهایش را هم اول وقت بخواند، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام را بعد از نمازها بخواند، اغلب اوقات با وضو باشد، روزی صد مرتبه هم استغفار، همان طورکه مرحوم مجلسی رحمه الله فرمودند، انجام بدهد، موقع خواب هم با وضو سه بار سوره قل هوالله بخواند، خداوند از دست نفس و شیطان نجاتش می دهد. خود خدا فرمود:
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللهََ لَمَعَ الْمُحْسِنین؛(12)
و آن ها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.
خدا کمکش می کند. مطمئن باشد کمک می شود. موقعی که این عمل ها را انجام داد، ان شاءالله برای عنایات خاصه حضرت بقیه الله ـ روحی له الفداء- استعداد پیدا می کند.
داستـان تشـرف حـاج محمد
توسلات خیلی اثر دارد. حضرت بقیه الله ـ روحی له الفداءـ عنایتی به مادرشان دارند. این را مکرر از بزرگان شنیده ام. مثلاً یک ختم قرآن برای حضرت نرجس خاتون بخوان. به مسجد وارد می شوی، دو رکعت نماز مستحبی بخوان و ثوابش را هدیه کن برای نرجس خاتون. امام زمان علیه السلام خوشحال می شوند. به یاد مادر حضرت بودن، یک عنایتی است. یک محبتی است. عبادات ما که عبادت نیست، پوک و پوچ است. از پوچ هم یک خرده آن طرف تر؛ لکن حضرت، یک توجه دیگری دارد. حاج محمد که از صلحا بود می گفت: مکه رفتم و اعمال حج که تمام شد، یک روز گفتم یک عمره مفرده برای مادر امام زمان علیه السلام انجام بدهم و از بی بی درخواست کنم که از فرزندشان بخواهد که من، چهره ایشان را زیارت کنم. طواف و نماز و سَعی بین صفا و مروه را انجام دادم. سَعی بین صفا و مروه که تمام شد، طواف نساء و نمازش را خواندم و دیگر بی حال شدم. حدود یک ساعت و نیم به اذان صبح بود. دیدم پنج شش نفر پشت مقام ابراهیم نشسته و یک ظرف خرما جلویشان گذاشته اند. جمعیت هم همین طور که از مقام ابراهیم فاصله می گیرند، از این ها هم فاصله می گیرند و این ها وسط نشسته و صحبت می کنند. یک آقایی هم آن بالا نشسته است که نمی شود چشم از او برداشت. خیلی فوق العاده است و برای بقیه صحبت می کند. وقتی این آقا را دیدم، زانوهایم شروع کرد به لرزیدن. خرماها بیشتر جلب توجه ام کرد؛ چون خیلی بی حال و خسته شده بودم. نشستم و تکیه دادم.
آقا فرمود: «این حاج محمد برای مادر من یک عمره انجام داده است و خسته شده است. چند تا از این خرماها را به او بدهید».
یک نفر فوراً بلند شد و بـشقاب خرما را مقابل من آورد. من هم پنج شش تا برداشتم؛ لکن به قدری خسته و بی حال بودم که دیگر توجهی به این حرف نداشتم. شروع کردم خوردن. دیدم دارند نگاه می کنند و تبسم می کنند.
بعد دو مرتبـه فرمود: «بـله؛ ایشان برای مادر من یک عمره ای انجام داد و به زحمت هم افتاد. خـدا قبـول می کند؛ ان شـاء الله».
یک دفعه نگاه کردم، دیدم هیچ کس نیست. فوراً به خود آمدم. گفتم: «اصلاً آرزویم همین بود که حضرت را ببینم و چقدر زود مستجاب شد». می گفت: به واسطه آن خرمایی که خوردم، یک حالاتی برایم ایجاد شد.
توسلات را رها نکنید. رسیدی در مسجد، قبل از این که بنشینی، مسجد، برگردنت حق دارد. همین طوری ننشین. هر مسجدی که رفتی، دو رکعت نماز بخوان و بنشین. این حق مسجد است. وقتی این دو رکعت نماز را خواندی، هدیه کن به محضر حضرت زهرا علیها السلام، محضر حضرت نرجس خاتون، ام البنین. نمازهای مستحبی را می توانی به محضر این بزرگوارها هدیه کنی و ان شاءالله از عنایاتشان بهره مند می شوید.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب خانه چیست؟ ان شاءالله «یابن الحسن یابن الحسن» را فراموش نکنید، امیدواریم مورد عنایات خاص حضرت قرار بگیرید.
----------------
پی نوشت :
1. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص ۴۱۵.
2.سوره توبه: ۳۳؛ سوره صف: ۹.
3.کمالالدین، ج ۲، ص ۶۷۰.
4.أمالی طوسی، ص ۴۰۵.
5. کمالالدین، ج ۲، ص ۶۴۴.
6.بحارالأنوار، ج ۶۸، ص ۹۶.
7.همان، ص ۱۲۴.
8.همان، ص ۱۲۵.
9.بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۷۳.
10. کافی، ج ۸، ص ۱۴۶.
11. بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۱.
12. سوره عنکبوت: ۶۷.
----------------
منبع : محو دلدار
Add new comment