نقش و جایگاه شرکت های دانش بنیان در توسعه ی اقتصاد مقاومتی/بخش اول

موضوع نوشتار: 
نویسنده: مجتبی جباری پور هریس
اقتصاد مقاومتی

اصطلاح اقتصاد مقاومتی در سال های اخیر توسط مقام معظم رهبری مطرح و سپس به مفهوم رایج مباحث اقتصاد سیاسی تبدیل شد. صاحب نظرانی با رویکردهای گوناگون در این حوزه اظهار نظر کرده اند؛ برخی با ادبیات علم اقتصاد، برخی با ادبیات اقتصاد اسلامی و برخی نیز نقش مؤلفه های حوزه های فرهنگ و سیاست را در شکل گیری اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار داده اند.
با توجه به شرایط طرح اقتصاد مقاومتی، به نظر می رسد که یکی از رویکردهای مناسب جهت تحقق اقتصاد مقاومتی رویکرد استراتژیک است. در واقع برای اینکه راهکارهای مناسبی جهت توسعه ی اقتصاد مقاومتی داده شود، ضروری است که پس از تعریف مفهومی اقتصاد مقاومتی، نقاط ضعف و تهدیدزای آن مورد تحلیل واقع شود و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی استخراج گردد و در مرحله ی بعد، راهبرد خاصی جهت تبدیل این نقاط ضعف به قوت و تبدیل تهدیدها به فرصت تبیین شود.
مقاله ی حاضر، پس از تعریف مفهوم اقتصاد مقاومتی و استخراج مؤلفه های آن بر اساس نقاط آسیب زای اقتصاد، سعی در تبیین راهبرد توسعه ی شرکت های دانش بنیان جهت تحقق اقتصاد مقاومتی دارد. به این منظور، در مرحله ی بعد، به تبیین اقتصاد دانش بنیان به عنوان بستر توسعه ی شرکت های دانش بنیان می پردازد. در ادامه، تعریف، ویژگی ها و کارکردهای شرکت های دانش بنیان ارائه شده است و در نهایت، چگونگی تأثیرگذاری این شرکت ها بر مؤلفه های اقتصاد مقاومتی بررسی خواهد شد.
تبیین اقتصاد مقاومتی
از ابتدای مطرح شدن اصطلاح اقتصاد مقاومتی، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی های گوناگون به تبیین این مفهوم پرداخته اند. ایشان معنای اقتصاد مقاومتی را چنین بیان نموده  اند: «اقتصاد مقاومتى معنایش این است که ما یک اقتصادى داشته باشیم که هم روند رو به رشد اقتصادى در کشور محفوظ بماند، هم آسیب  پذیرى  اش کاهش پیدا کند؛ یعنى وضع اقتصادى کشور و نظام اقتصادى جورى باشد که در مقابل ترفندهاى دشمنان، که همیشگى و به شکل هاى مختلف خواهد بود، کمتر آسیب ببیند و اختلال پیدا کند.» همچنین ایشان در جای دیگر این مفهوم را چنین معنا می کنند: «اقتصاد مقاومتى فقط جنبه ى نفى نیست، این جور نیست که اقتصاد مقاومتى معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهاى تدافعى باشد. نه، اقتصاد مقاومتى یعنى آن اقتصادى که به یک ملت امکان می دهد و اجازه می دهد که حتى در شرایط فشار هم رشد و شکوفایى خودشان را داشته باشند.»
بنابراین باید توجه داشت که اقتصاد مقاومتی به معنای اقتصاد تدافعی یا ریاضتی نیست، بلکه در حقیقت نوعی اقتصاد و برنامه ریزی تعاملی مبتنی بر راهبرد استفاده از تهدید به عنوان یک فرصت است. حال باید دید زمینه ها و نقاط آسیب پذیر زمینه ساز تهدید چیست و چگونه و با چه راهبردی می توان این تهدیدها را به فرصت تبدیل نمود و به عنوان فرصتی برای اصلاح یا حتی جراحی اقتصادی استفاده کرد و در عین رفع تهدیدها، به رشد و شکوفایی اقتصادی نیز دست یافت. بنابراین به فرآیند شناسایی نقاط آسیب و تهدیدهای خارجی و داخلی و تبدیل این نقاط ضعف و تهدیدها به فرصت های رشد و توسعه ، اقتصاد مقاومتی گفته می شود. حال سؤال اینجاست که اقتصاد کشور چه آسیب ها و نقاط ضعفی دارد که باعث بروز تهدیدهای دشمن شده است و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی برای تبدیل کردن این نقاط به فرصت چیست؟ مبنای پاسخ به این پرسش در مقاله ی حاضر، دیدگاه های رهبر معظم انقلاب درباره ی مؤلفه های اقتصاد مقاومتی است که به اجمال به این مؤلفه ها اشاره می شود:
1. دولتی بودن اقتصاد یکی از اساسی ترین نقاط ضعف اقتصاد ایران است که زمینه ی تهدیدهای خارجی را نیز فراهم می آورد. در واقع ساختار اصلی اقتصاد و بنگاه های اقتصادی کشور را شرکت های بزرگ دولتی تشکیل می دهند. این شرکت ها، به علت پایین بودن بهره وری و نداشتن پویایی و قدرت تحول، توان انطباق کافی با تغییرات و تهدیدهای محیطی را ندارند. همچنین در چنین شرکت هایی، به علت ویژگی های خاص ساختاری، زمینه ی نوآوری و بهینه کردن محصولات پایین و زمینه ی شیوع فساد به عنوان تهدید داخلی اقتصاد بسیار بالاست. بنابراین تحریم مواد اولیه یا محصولات این شرکت ها، به عنوان تهدید خارجی، اسباب چالش در اقتصاد را فراهم می آورد. از این رو، یکی از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی مردمی کردن اقتصاد به شمار می رود که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است.
2. وابستگی اقتصاد ایران و بودجه ی دولت به فروش مواد خام و با ارزش افزوده ی پایین که مصداق بارز این موضوع وابستگی اقتصاد به فروش نفت خام است. ریشه ی اصلی این معضل در ضعف دانش و تکنولوژی در این صنعت و شرکت های فعال در این حوزه است که متأسفانه این مسئله باعث شده است نقطه ی قوتی به نام وجود منابع زیرزمینی، به اهرمی برای تحریم و فشار بر اقتصاد ایران تبدیل شود. بنابراین یکی دیگر از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی کاهش و قطع وابستگی به نفت است.
3. یکی دیگر از نقاط تهدیدزای اقتصاد ایران مدیریت مصرف است. این موضوع، از یک سو، مربوط به تعادل و عدم اسراف در مصرف و از سوی دیگر، مرتبط با اهمیت مصرف تولیدات داخلی از سوی مصرف کننده ی داخلی است. بنابراین یکی دیگر از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی موضوع مدیریت مصرف است.
4. بهره وری پایین عوامل تولید و استفاده ی نامناسب و ناکارا از منابع، امکانات و زمان از دیگر نقاط ضعف اقتصاد ایران است. بنابراین بالا بردن بهره وری نیز یکی دیگر از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی به شمار می رود.
5. یکی از نقاط ضعف اقتصاد کشور پایین بودن میزان خلاقیت و نوآوری و ضعف فناوری بنگاه های اقتصادی است. در حقیقت این مسئله اقتصاد و صنعت کشور را مصرف کننده ی فناوری های خارجی نموده است و این خود زمینه ی آسیب پذیری اقتصاد کشور را در برابر تحریم بیگانگان فراهم می نماید و سایر مؤلفه های اقتصاد را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. به همین دلیل، رهبر معظم انقلاب نیز یکی از مهم ترین مظاهر و مؤثرترین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی را شرکت های دانش بنیان دانسته اند. همچنین ایشان در جای دیگری از اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از سرفصل های اقتصاد مقاومتی نام می برند.
6. یکی دیگر از چالش های اقتصاد مقاومتی ضعف تولید ملی و عدم توان خودکفایی در تولید کالاهای استراتژیک مورد نیاز کشور است. بنابراین حمایت از تولید ملی نیز یکی دیگر از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی محسوب می شود.
تبیین اقتصاد دانش بنیان
با روشن شدن مفهوم اقتصاد مقاومتی و مؤلفه های آن، حال برای تبیین نقش شرکت های دانش بنیان جهت تحقق این اهداف، ابتدا باید مفهوم اقتصاد دانش بنیان مورد بررسی قرار گیرد و با روشن شدن ویژگی های اقتصاد دانش بنیان، جایگاه و کارکرد شرکت های دانش بنیان، به عنوان بنگاه های سیستم اقتصادی دانش بنیان جهت تحقق اقتصاد مقاومتی، روشن شود. بنابراین در این بخش به تشریح پیش فرض ها و ویژگی های اقتصاد دانش بنیان و تمایز آن با اقتصاد کلاسیک می پردازیم و از این رهگذر، به تمایز شرکت های دانش بنیان، به عنوان بنگاه اقتصاد دانش بنیان و شرکت های سنتی، به عنوان بنگاه اقتصاد کلاسیک، اشاره می نماییم و در نهایت، چگونگی تأثیرگذاری این شرکت ها بر مؤلفه های اقتصاد مقاومتی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
دانش به عنوان یکی از نیروهای بسیار مؤثر در تحولات اقتصادی و اجتماعی به شمار می آید و یک کالای عمومی محسوب می شود، زیرا می توان دانش را بدون کاهش و استهلاک، با دیگران به اشتراک گذاشت. در عین حال، این یک مشخصه ی منحصر به فرد برای این کالای عمومی محسوب می گردد که بر خلاف سایر کالاهای فیزیکی (مثل سرمایه، دارایی های مادی و منابع طبیعی)، استفاده از آن، از کمیّتش نمی کاهد و می توان از آن بارها استفاده کرد.
یک تعریف عام از دانش عبارت است از: ذخیره ی انباشته شده ای از اطلاعات و مهارت ها که از مصرف اطلاعات توسط گیرنده ی اطلاعات حاصل می شود. در حقیقت دانش، به عنوان یک منبع دائمی، همواره در اختیار بنگاه های اقتصادی قرار می گیرد و با مشارکت مکرر در فرآیندهای گوناگون تولیدی و خدماتی، سبب افزایش مزیت رقابتی و ایجاد ارزش افزوده می شود. در نتیجه، این امر می تواند سبب گسترش رفاه اجتماعی و عامل کاهش فقر و بی عدالتی و موجب ارتقای روند توسعه ی پایدار گردد.
پس از چالش های فکری قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، که رقابت اقتصادی میان کشورهای صنعتی جهان جدی تر شد و جنبه های کاربردی اقتصاد بیشتر مورد توجه قرار گرفت، جوزف شومپیتر به نقش دانش در ابداع و نوآوری و پویایی اقتصاد توجه کرد و آن را اساس کارآفرینی و تحول اقتصاد معرفی نمود.
در حالی که مدل های اولیه ی رشد اقتصادی بیشتر بر عوامل فیزیکی تولید (مانند سرمایه ی فیزیکی، نیروی کار و زمین) به عنوان منابع تولید تأکید کرده اند، برخی از مدل های رشد نئوکلاسیکی، دانش را عاملی برون زا در تعیین رشد اقتصادی می دانند؛ اما در مدل های جدید رشد، عامل دیگری نیز با عنوان بهره وری عوامل تولید به عنوان یکی از ارکان رشد معرفی می شود و دانش یکی از مؤثرترین عوامل در بهره وری و رشد اقتصادی مطرح می گردد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اقتصاد دانش بنیان تأثیر بسزایی در افزایش تولید سرانه ی بالاتر، کاهش نابرابری در توزیع درآمد و در عین حال، اصلاح کیفیت محیط زیست به عنوان شاخصه های اصلی توسعه ی پایدار دارد.
درعصرحاضر، اصطلاح اقتصاد دانش بنیان، که توسط OECD مورد تأکید خاص در استراتژی توسعه ی ملل قرار گرفته است، گویای تأکید بر نقش دانش و فناوری در جریان توسعه ی اقتصادی است. از این رو، می توان گفت در اقتصاد دانش بنیان، به دانش از نظر کیفی و کمّی بااهمیت تر از گذشته نگریسته می شود. طبق تعریف این سازمان، اقتصاد دانش بنیان اقتصادی است که مستقیماً بر مبنای تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرار گرفته باشد. بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که امروزه دیگر حجم سرمایه و اندازه ی بازار در توسعه ی اقتصادی ملل نقش اساسی ندارد، بلکه این نقش را دانش و فناوری ایفا می کند.
نکته ای که باید همواره در نظر داشت این است که برای دستیابی به اقتصاد دانش بنیان، فقط تولید و توزیع اطلاعات و پرداختن به آموزش و پژوهش کافی نیست، بلکه نکته ی مهم به کارگیری آن ها در استفاده از منابع اقتصادی به صورت مستمر و پایدار است. به عبارت دیگر، کاربردی کردن دانش و استفاده ی مؤثرتر از آن در گسترش ظرفیت ها و ارتقای درجه ی بهره برداری از منابع است که تحقق یک اقتصاد دانش بنیان را ممکن می سازد که نقش شرکت های دانش بنیان در این زمینه قابل تعریف است.
در این قسمت مناسب است که برخی از ویژگی های اقتصاد دانش بنیان مورد بررسی قرار گیرد. در یک تحلیل نظری، به طور کلی می توان ویژگی های زیر را برای اقتصاد دانش بنیان بیان کرد:
1. اقتصاد دانش بنیان اقتصاد کمیابی منابع نیست، بلکه اقتصاد فراوانی منابع است؛ زیرا بر خلاف بسیاری از منابع که هنگام مصرف مستهلک می شوند، اطلاعات و دانش، که اساس اقتصاد دانش بنیان است، می تواند بارها مصرف شود و با مصرف بیشتر در واقع رشد کند.
2. در اقتصاد دانش بنیان، دانش به کالا تبدیل می شود و به فروش می رسد.
3. اقتصاددانش بنیان به نوعی یک اقتصاد بدون وزن است.
4. دراقتصاد دانش بنیان، دانش پایگی اقتصاد وابسته به مجموعه ای از نظام ها و فرآیندهای دانشی جامعه است.
5. محل فعالیت در اقتصاد دانش بنیان اهمیت چندانی ندارد، زیرا با استفاده از فناوری ها و روش های مناسب، بازارها و سازمان های مجازی به وجود می آید و در خدمت فعالیت قرار می گیرد. آنچه مهم است سرعت عمل در فعالیت ها و دسترسی به کل جهان است.
6. دراقتصاد دانش بنیان، سهم قابل توجهی از تولید ملی سرانه در رشته ی فعالیت های دانش پایه و دانش ساز، مانند صنایع دارای فناوری برتر، خدمات مالی و تجاری پیشرفته تر و کارآمدتر و به ویژه از فعالیت های آموزشی و پژوهشی تخصصی تولید می شود.
در حقیقت اقتصاد دانش بنیان با بهره وری بیشتر عوامل تولید و رفتار بهینه ی اقتصادی از نظر تخصیص منابع کار می کند و در نتیجه، دارای نرخ رشد بالاتری خواهد بود.
 

منبع: borhan.ir

Share