دانلود فایل | اندازه |
---|---|
ضیافت حق تعالی در عالم | استاد عاملی | 231.3 مگابایت |
ضیافت حق تعالی در عالم | استاد عاملی / جلسه 4 (کلیپ، صوت، متن)
در این بخش از ضیاءالصالحین، «ضیافت حق تعالی در عالم» را در بیان شیوای حجت الاسلام والمسلمین استاد سید حسن عاملی به مدت 54 دقیقه مشاهده می فرمایید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ»
«اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». رسیدم تا اجل، اما رسیدن شد فراموشم دمیدم در نی دنیا، دمیدن شد فراموشم سرم با خنده ی گل گرم شد در فصل گل چینی دلم چون سیب سرخ افتاد، چیدن شد فراموشم ندای ارجعی گل کرد، برگشتم دمی تا خود همین که پر در آوردم پریدن شد فراموشم چنان از آخرت گفتم که دنیا گشت عقبایم چنان گرم تماشایم که دیدن شد فراموشم شب جان کندن آمد باز دل بستم به دل دادن تب دل بردن آمد، دل بریدن شد فراموشم اگر گفتند نامت چیست در غوغای مِن رَبّک بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم
سلام می کنم خدمت عزیزانم، اهالی خوب سمت خدا، به این سمت خدا خیلی خیلی خوش آمدید. از تهران، پایتخت کشور عشق و ایمان، با دل و جان به تک تک شما سلام می کنیم. مخاطبان داخل، خارج از کشور، شنونده های خوب رادیو، عزیزانی که تکرار این برنامه را می بینند، ان شاءالله که خداوند متعال پشت و پناه شما باشد، باغ ایمانتان آباد باشد و ان شاءالله در مسیر سعادت همه مان ثابت قدم باشیم. حاج آقای عاملی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. محضر عزیزان خودم، ملت بزرگمان، عرض ادب و احترام دارم و آرزوی عنایات خاصه. «اللّهُمَّ اجعَلني مِن اَحسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِندَک». چقدر دعای خوبی است. یعنی خدایا من را از آن بندگانت قرار بده که نصیبش از عنایات خاصه تو مخصوص است. «اللّهُمَّ خُصَّنی مِنکَ بِخاصَةِ ذِکرِک» خدایا آن یاد مخصوص، عنایت مخصوص را از تو می خواهم. چقدر خوب است. «اللّهُمَّ خُصَّنی مِنکَ بِخاصَةِ ذِکرِک» بندگانش را همیشه یاد می کند ولی بعضی ها را بالخصوص یاد می کند. می گوید آن را از تو می خواهم و از همه بالاتر «اللّهُمَّ اَجعَلني مِن خاصَتِک الخاصینَ لَدَیکَ». این دیگر محشر است. یعنی انسان ساعت ها در سجده بماند، قنوت بماند، این را بخواند و بگیرد، همه چیز گرفته است. «اللّهُمَّ اَجعَلني مِن خاصَتِک الخاصینَ لَدَیکَ». هر شخصیتی یک خواصی دارد. این ها محرم اسرار هستند. عرض می کند خدایا، من را از آن خاص خود قرار بده اما خواصی که «الخاصینَ لَدَیکَ»در نزد تو مقام و مرتبت و جایگاه بسیاری دارند. من را از آن ها قرار بده.
شریعتی: هیچ وقت کم نخواهیم.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یک بار دنیا می آییم، دو بار که نمی آییم. لذا در این آمدن به دنیا با توشه خوب، با آذوقه خوب، با مکارم اخلاقی و عنایات خوب، سفر را برای ابدیت شروع کنیم. این دعاها را که خواندم مضمونش را برای همه عزیزان خودم، بینندگان مکرم، از خدای متعال می خواهم، مخصوصاً برای دلشکستگان، عزیزانی که بیماری دارند، گوشه منازل دلخوشی شان به این است که یک روایات و آیاتی بشنوند در دل خودشان با خدا خلوتی بکنند، در خلوت خانه دل نجوایی بکنند، در گوشه بیمارستان ها، سالمندان، عزیزانی که خدا در نزد آن هاست. «أنًا عِندَ المُنکِسَرةِ قُلُوبُهُم».هم به آن ها عرض ادب می کنیم و روایت را تقدیم می کنم و هم از آن ها التماس دعا داریم.
شریعتی: خدا ان شاءالله حفظتان بکند. چقدر خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت عزیزانمان. ما یک وقت هایی یادمان می رود. بحث معرفت نفسی که با حاج آقای فرحزاد داریم، نکته هایی که این هفته ها داریم با حاج آقای عاملی مرور می کنیم.
اگر گفتند نامت چیست در غوغای مِن رَبُّک / بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم
گاهی یادمان می رود، نیاز به یک تلنگر داریم. و چه بهتر از یاد آخرت و یاد قیامت که هفته گذشته حاج آقای عاملی فرمودند بنا است آیاتی را که قیامت را برای ما ترسیم می کنند و قاب می کنند و باید مقابل دیدگانمان باشند را برای ما بفرمایند. امروز هم با دل و جان بحث شما را می شنویم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». بحث ما در این بود که این که انسان راه بیفتد یک چاشنی لازم است، یک انگیزه باید درست بشود.
شریعتی: محرک می خواهد.
حجت الاسلام عاملی: بله. بعضی از عرفای ما شده که دفعتاً 180 درجه متحول شدند، مثل عطار، مثل ثنایی. این ها استثنا هستند. مسیر طبیعی این است که رفته رفته نفس انسان اعتلا پیدا می کند، ذائقه اش عوض می شود، نگاهش عوض می شود، لذتش عوض می شود، قلبش بزرگ می شود، آرزوهایش بزرگ می شود، دنیا رفته رفته برایش تنگ می شود. «وَ تَضیقُ بِیَ الاَرضَ بِرُحبِها»، و رفته رفته می شود «هذا مَقامُ القَریب». می دانید که قریب با هیچ چیز انس نمی گیرد. یعنی دنیا دیگر هیچ جاذبه ای برای ما ندارد. «اللّهُمَ اَخرِج حُبَّ الدُنیا مِن قَلبي، وَ اجمَع بَیني وَ بَینَ مُصطَفی». خیلی روایت خوبی است. یعنی خدایا «اللّهُمَ اَخرِج حُبَّ الدُنیا مِن قَلبي» و من را با ذوات مقدسه معصومین، با آن مظاهر اولیه خودت جمع کن. من می خواهم با پیغمبر همنشین بشوم، من با امیرالمومنین می خواهم همنشین بشوم. این جا ذائقه عوض شده است. ببینید چه می خواهد. من به حضرت آیت الله میانجی عرض کردم این دعا چه می خواهد بگوید، «اللّهُمَّ اَقطَع مِن الدُنیا حَاجَتِی»، ما که حاجتمان از دنیا قطع نمی شود. حضرت آقا خدا رحتمشان کند، فرمودند یعنی معرفتی بده که حاجت های مادی را حاجت ندانم. چقدر تفسیر خوبی است.
شریعتی: بهره ام از این دنیا بیشتر از این حاجت های مادی بشود.
حجت الاسلام عاملی: یعنی بالغ بشود. بعضی از انسان ها طفل هستند ولو قد کشیده اند و بالا آمده اند.
شریعتی: اسباب بازی هایش بزرگ تر شده است.
حجت الاسلام عاملی: بله. با مجاز بازی می کنند، بعد مرگ هم متوجه می شوند:
به وقت مرگ شود هم چو روز معلومت / که با که باخته ای عشق در شب دیجور
آنجا پشیمانی الان که بحثش را داریم شروع می شود. خود حقیقی، زمین بایر شده است. در زمین دیگران خانه درست کرده است.
در زمین دیگران خانه مکن / کار خود کن، کار بیگانه نکن
کیست بیگانه تن خاکی تو / کز بر ای اوست غمناکی تو
لبش این جوری است، چشمش این جوری است. دو ساعت جلوی آینه، آن وقت خدایی نکرده آلوده کردن محیط. حضور نباید حضور جنسیتی باشد. زن و مرد در جامعه باید حاضر بشوند، حضور نباید حضور جنسیتی باشد. حضور مرد، حضور زن، بعنوان دو عنصری که دست به دست هم می دهند جامعه را می سازند. جامعه محل فعالیت های اجتماعی، علمی، فرهنگی، هنری، است. نه این که جامعه محل تبرج جاهلی است. «وَ لا تَبَرُجِ الجاهِلیةِ الاولی».این می شود نابالغ، این در آنجا وقتی خودش را نگاه می کند و چشمش را می بندد می بیند زمین بایر است، هیچ کاری نکرده است. شما حساب کنید ببیند هیچ کاری نکرده است در جایی که دار، دار احتیاج است.
چون محمد بود محتاج الیه / بهر او فرمود حق صلُوا عَلَیه
محتاج بوده است. حتی از پیرزن ها التماس دعا می کرد. جناب مولوی، اگر اشتباه نکنم، به شعر کشیده است که ببین که آن عصاره کائنات محتاج بوده است به دعای پیرزن. امام صادق علیه السلام می گوید من هر روز برای پدرم دو رکعت نماز می خوانم. حضرت امام فرمود روایات را با خصوصیاتش نقل کنید. یک امام دیگر هر روز نماز می خواند. یک روایتی یادگاری عزیزان همیشه نصب العین شان کنند. روایت است اگر کسی عمل صالح 124 هزار پیغمبر را به محشر بیاورد، «لَاَستَقَلَها» باز می گوید کم است، کم آوردم. یعنی ببین مقامات چه مقاماتی است. عنایات چه عنایاتی است. اما کسی که صبح تا شب با مجاز کار کرده است آنجا خاک بر سر می ریزد.
بادی را که می بینی تو در این دامان دشت / روح مجنون است می آید به استقبال ما
آنجا خاک بر سر می کند که این چه زندگی بود که من کردم. حالا بحث ما در این است که آن چاشنی که باعث می شود انسان یک تکانی بخورد، یک نصیبی، یک بهره ای ببرد، یکی عبارت است از توجه به قاب تصویر خدا از محشر در قرآن درست کرده است. قرآن تماماً قاب تصویر است. قاب تصویر یکی برمی گردد به جمال حضرت حق، قدرت حضرت حق که قدرت نمادی از جمال است، یعنی قدرت دارد جمال دارد. تمام جمال خودش را به انسان ها می کشد در قرآن در حدی بسیار زیبا، هنری. یکی هم قاب تصویری است از محشر که مقدمات محشر است. این دو تا انسان را خالص می کند که روایاتش را خدمت شما خواندم. حالا ما از قاب تصویر استاد اخلاق هم کسی است که دو تا قاب تصویر را خوب بتواند به متربی منتقل کند.
شریعتی: جمال و جلال.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. این دو تا را اگر توانست خوب منتقل کند متربی رفته رفته درجه خلوصش بالا می رود، درجه یقظه بالا می رود. یقظه یعنی بیداری، یعنی انسان را نگاه بکنی بیدار نیستند. انسان بیدار چانه اش را عقل می چرخاند، انسان بیدار کارهایش را نگاه کنی عقلانیت موج می زند. بعضی از آتئیست ها من گفتم. گفتم که این عالم را چه کسی خلق کرده است، چه چیزی خلق کرده است، هر که خلق کرده است تو معتقد باش. آقا عاقل بوده است یا نه. هر کسی که شما بگویید. این که خالق است عقل را خلق کرده است یا نه، پس خودش عاقل است. این که این عالم را خلق کرده است شما هر چه می خواهی بگو، اسمش را هر چه می خواهی بگذار. آیا در خلقتش عقلانیت موج می زند یا نه. هر کجا شما این عالم را نگاه کنید فوران عقلانیت است، فوران جمال است. پس عقلانیت موج می زند، پس هر که هست عاقل است. انسان عاقل هیچ وقت بازیچه درست نمی کند، هیچ وقت رستوران برای ما درست نمی کند، هیچ وقت با مرگ پرونده اش را نمی بندد که این همه جنایت بکنند، جنگ های جهانی راه بیندازند، بشریت را وجه المصالحه بکنند، چقدر ظلم و تعدی بکنند، خوب و بد در یک ردیف قرار بگیرند. حالا بفرما ببینیم «مالَکُم کَیفَ تَحکُمُون». اصلاً هیچ ضربه بردار نیست. اگر بخواهی با چنین افرادی که صحبت بکنیم در این جا باید به آن ها بگویی که التماس تفکر داریم از شما که یک ذره فکر کنید. خدای متعال در این باب سنگ تمام گذاشته است. حالا ما می رویم سراغ قاب تصویری که از محشر است که استاد اخلاق هم در آن باب می تواند متربی را جوری تربیت بکند که وقتی می خواهد دستش را به طرف خلاف ببرد، دستش را می خواهد به طرف بیت المال ببرد، «النّار، النّار، النّار». پیغمبر ما این جوری تربیت کرده بود. یک آقایی را که در مدینه گذاشته بود رفته بود جنگ، گفته بود به خانه ها رسیدگی کن. آمد در را زد دید عجب زن وجیهی این جا خانه است. زن که دم در آمد قیافه اش را دید، چون دیده بدید، دل درآویزد در او. دستش را که جلو آورد آن زن گفت: «النَار، النّار». این در کوچه ها همین طوری می رفت می گفت «النّار، النّار». آخر هم جانش را از دست داد. از شدت غم، غصه، از شدت این که من با چه صورت و رویی به پیغمبر نگاه کنم که من را امین قرار داده بود. حیا نباشد نماز هم به درد نمی خورد، نماز را گذاشتند که شما در برابر خدا بایستی حیا بکنی. آن حیا است که «تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر»، و الا ضبط صوت می شود. ضبط صوت شما حرف بزنید. حضرت آیت الله مدنی نمی توانست نماز «اللهُ اَکبَر» را بگوید. تقلا می کرد، تقلا می کرد. آخر که گفتند آقا، مردم معطل می شوند گفت هر چه می خواهم بگویم «اللهُ اَکبَر» می بینم با الله اکبر سنخیت ندارم. الله اکبر یعنی «عَظُمَ الخالِقُ في اَنفُسِهِم فَصَغُرَ ما دُونُه فِي أَعینِهِم» یعنی خدا در قلب شما عظمت پیدا کرد. غیر خدا هر چه هست صغارت پیدا کرد در چشم شما. یعنی به قلب امکان نفوذ به قلب نداده است، در چشم داده است. وقتی که تقلا می کنم می بینم سنخیت ندارم آخر سر پناه می برم به وعده، خودم وعده می دهم که ان شاءالله خودم را درست می کنم که مناسب با شأن الله اکبر بشوم. قرآن همه الله اکبر است، تکان می خوری «اللهُ اَکبَر». این خیلی اسرار دارد. بیشترین ذکر نماز «اللهُ اَکبَر» است. وقتی پناه می برم به وعده، به نفسم وعده می دهم، حرف علمای اخلاق یادم می افتد که «النَفسَ شَیءِ فِي الوَعد، شَیءِ فِي العَمَل» نفس انسان خیلی سریع وعده می دهد ولی عمل کردنش. ما از قاب تصویر محشر یک جزو را برمی داریم. آن جزو هم عبارت است از این که اهل محشر اهل «وِیل» هستند. به طور مکرر وای بر من، وای بر من، وای بر من.
شریعتی: همه اهل محشر؟
حجت الاسلام عاملی: نه، آن هایی که این جا وای نگفتند آنجا وای می گویند. الان بحث می کنم برای شما. یکی از منازل این جا وای است.
شریعتی: همین جا باید وای خود را بگویی.
حجت الاسلام عاملی: وای های امام سجاد را برای شما می خوانم. دو امام بیشترین وای را دارند: یکی امام سجاد است، یکی هم امیرالمومنین. آن ها هم وای می گویند، ما هم وای می گوییم. اما وای ما کجا، وای آن ها کجا. یک آقایی اشتباه کرده است گفته است.
علی را گریه از خوف بود / ایمن است او از سر تعلیم بود.
استغفرالله، غش می کرد. مگر می شود کسی از سر تعلیم غش بکند. روایت را بخوانید که با حضرت زهرا آمدند بالا سر امیرالمومنین. قاب تصویر هر جزو آن احتیاج به کتاب دارد که بروید روی آن کار کنید. اما یک جزو آن که ثبور است و ویل است و واویلا، این دیگر اوج ندامت و پشیمانی است. ما در دنیای خودمان هم، خدا نصیب نکند به کسی ان شاءالله، وقتی که به اوج ندامت، پشیمانی، مصیبت، رسیده است کلمه وای را می گوید. ویل یعنی چه؟ ویل یعنی هلاکت، ویل یعنی مرگ. مرگ را کافر جستجو می کند ولی پیدا نمی کند. ندامت بعد از رویت ملکوت این عالم وحشتناک است.
شریعتی: یعنی وقتی که حجاب و پرده ها کنار می رود.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. به تعبیر امیرالمومنین: «وَ قَریبُ حِجاب» نزدیک است که این حجاب ها همه کنار برود. آن وقت شروع می شود. «وَ اَمَّا مَن أُوتِيَ کِتابَهُ وَراءَ ظَهرِهِ/ فَسَوفَ یَدعُوا ثُبُورا». «ثُبُورا» یعنی می گوید ای وای، ای وای بر من. خدا هم فرموده است: «لا تَدعُوا الیَومَ ثُبُوراً واحِدًا وَ اَدعُوا ثُبُوراً کَثیرا». این هم سری دارد، کم نگو، زیاد بگو. زیاد بگو وای بر من. این وای اش به جایی نمی رسد، چرا زیاد بگوید وای بر من. یعنی خسارت عمقش آن قدر عجیب است. «یا وَیلَنا إنَّا کُنّا ظالِمین»، «یا وَیلَتی لَیتَني لَم اَتَّخِذ فُلاناً خَلیلًا» ای کاش فلانی را دوست نمی کردم. این دوست مرا بیچاره کرد، از دستم گرفت کجاها برد. این هشدار است برای پدر مادرها، دوست قبح قبیح را می شکند، هیبت گناه را می شکند. یک کتاب در این باره نوشته بشود کم است. یا می گوید: «یا حَسرَتا عَلی ما فَرَطتَ فِي جَنبِ الله وَ إِن کُنتُ مِنَ الساخِرین». یک آقایی می گوید من دیدم آقای بروجردی از قبرش بیرون آمد بالای منبر مسجد اعظم رفت این آیه را خواند. این را کافر می گوید که «یا حَسرَتا»، ای حسرت حاضر شو الان وقت حضور تو است. «عَلی ما فَرَطتَ فِي جَنبِ الله» من در دنیا فی جنب الله بودم، با یک ذکر می توانستم غوغا کنم نکردم. با یک نماز جماعت از ده نفر بگذرد، از دوازده نفر بگذرد، جن و انس کُتّاب باشند، جنگل ها مرکب باشند، نمی توانند ثوابش را بنویسند. من اصلاً نماز جماعت نرفتم. نماز جمعه، «یَجلِسُ النَّاسِ مِنَ الله قیامَة عَلی قَدرِ رَوائِهِم جُمُعَه» جایگاه هر کسی را تعداد نماز جمعه ها در روز قیامت مشخص می کند. آن را نرفتم، فی جنب الله بودم. «وَ إِن کُنتُ مِنَ الساخِرین» همواره مسخره کردم. احکام دین را مسخره کردم، خلقت را مسخره کردم. حالا وقتی خلقت را مسخره کرده است خدای متعال در بعد از مرگ آن هایی که خلقت را مسخره می کنند خدای متعال با آن ها حرف زده است. خدای متعال چند تا سوال می کند خیلی عالی است. وقتی که از دنیا می میرد خدا چند سوال می کند. 1) می گوید: «اَلَیسَ هَذا بِالحَقِّ» تو که مسخره می کردی این عالم یک حساب و کتابی دارد، یک اراده حکیمانه دارد، همه را مسخره می کردی، بزن بر طبل شادی که آن هم عالمی دارد. حالا ببین «اَلَیسَ هذا بِالحَقِّ». 2) می گوید چرا صورت تو این جور وحشتناک است، «اَماذا کُنتُم تَعمَلُون» کجا بودی این جوری شدی. این هم سوال دوم است. 3) من با 124 هزار پیغمبر سراغ تو آمدم، «ماذا عَجَبتُ مُرسَلین» چه کار کردی با این همه پیغمبری که من فرستادم. تکریم بالاتر از این که با 124 هزار پیغمبر سراغ تو آمدم. تکریم بالاتر از این که با کتاب آسمانی مثل قرآن سراغ تو آمدم. تکریم بالاتر از این که من به اندازه یک قرآن با تو حرف زدم. همه این حرف ها حکمت است.
شریعتی: ماه رمضان گذاشتم، شعبان گذاشتم، رجب گذاشتم.
حجت الاسلام عاملی: یک شبی گذاشتم که «خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر». پیغمبر ما فرمود هر کس ماه رمضان درک بکند بخشیده نشود، نفرینش کرد. چقدر سفره باز است. این هم یک سوال است. این سوالات همه از قرآن است. باز هم می شود درآورد، من 4 موردش را آوردم. 4) من یک عمری به تو دادم که در آن عمر می توانستی برای همیشه خودت را درست کنی، آن عمری که به تو دادم با آن چه کار کردی. یک عمری به تو دادم که با آن عمر می شد برای همیشه تنبه و تذکر پیدا بکنی. «أَوَلَم نُعَمِّرُکُم مَا یَتَذَکِّرُ فِیهِ مَن تَذَکَر» مگر من عمری به تو ندادم که با آن می شد خیلی کار بکنی. آن چه عمری است؟ زیرش می نویسند: «تُوبیخُ لِابنِ ثَمَانِیَ عَشرَةَ سَنَةً» این توبیخ است برای کسانی که سن 18 سالگی را درک کردند. یعنی آنجا استعداد خاص برای این که بتواند تشخیص بدهد حق و باطل را، قابلیت دارد برای همیشه مرز هویت یابی بگوید. هویت آنجا دیگر منعقد می شود. آن مرز را من به شما داده بودم. آن وقت شروع می شود آن کلمه وای از روایات ما معلوم می شود که این ندامت، وای وای گفتن، از حالت احتضار شروع می شود. آیه قرآن من می خوانم که روایت هم نیست. «فَقتَرَبَ وَعدُ الحَقِّ» وعده حق نزدیک شده است. یعنی هنوز وقت نرسیده است ولی نزدیک شده است. خودش هم دیگر متوجه شده است دیگر اوضاع دارد عوض می شود.
شریعتی: کم کم یک چیزهایی برایش مکشوف می شود.
حجت الاسلام عاملی: بله. جلوه ها عوض می شود، محیط عوض می شود، پدیده ها عوض می شود، عالم عوض می شود. یعنی یک عالم جدید را وارد می شود. آن لحظه از لحظاتی است که وحشتش مخصوص است. نقطه اصلی وحشت که به آن هول مطلع می گویند. یکی از اصحاب یا یکی از معصومین گفته است من حاضرم دنیا را هدیه بدهم نجات پیدا کنم از هول مطلع. چرا می گویند هول مطلع؟ چون اطلاع پیدا می کند. یک لحظه عالم عوض می شود. من برای این که مثال خوب جا بیفتد یک نکته ای را عرض می کنم. من به کرونا مبتلا شدم. کرونای من معمولی بود منتها به من پلاسما زدند. پلاسما هم عزیزان به قصد لطف داشتند می زدند. بعد از پلاسما یک آنتی بیوتیک خیلی قوی به من تزریق کردند. نگو که آن صاحب پلاسما به این آنتی بیوتیک حساس بوده است. آقای شریعتی، من یک لحظه که این را تزریق کردند به سرم حساسیت که شروع شد، آن شب هم ساعت 12 شب که هیچ کس هم در بیمارستان نیست. آن شب که من نماز مغرب عشا می خواندم خدا به دلم گذاشت، نشسته می خواندم. در یکی از نماز مغرب را با «عَمَّ یَتَساءَلُون» خواندم، نماز دوم را با «هَل عَطی عَلَی الاِنسان» خواندم. در این قرآن را خیلی موثر می دانم. این تزریقی که کردم همه چیز به هم خورد، شوک آنافیلاکتیک. اگر کسی الان برود در اینترنت نگاه بکند خیلی این شوک وحشتناک است.
شریعتی: یک دفعه این اتفاق افتاد؟
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی تمام منافذ تنفس بسته شد. اولاً دنیا سرم چرخید. شما حساب کنید بینی، دهان، همه چیز بسته می شود. من یک ثانیه با مرگ فاصله داشتم، یعنی همه چیز عوض شد. دیگر نفس نمی توانم بکشم. خودم را به همه جا می زنم نفس باز نمی شود. خدا را ببینید که آن رئیس بیمارستان در دلش خدا گذاشته است که در آن لحظه بیاید ما را ببیند. ظاهراً او فوراً سرم را کشیده بود. من در آن لحظه همواره وحشت داشتم که الان همه چیز عوض می شود. وحشت آن را من دیدم. آن قدر این وحشت دارد که الان همه چیز عوض می شود من در یک محیط دیگری چشمم را باز می کنم.
شریعتی: تبدل نشئه.
حجت الاسلام عاملی: یک کلمه گفتم، گفتم یا اباعبدالله الحسین. توسل کردم به امام حسین. یعنی این لحظه برای همه است. این را خدا می گوید: «فَقتَرَبَ وَعدُ الحَقِّ فَإذا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبصَارُ الَّذینَ کَفَرُوا یَا وَیلَنَا» در آن لحظه چشم دیده می شود. چه زمانی چشم خیره می شود؟ وقتی که صحنه های جدید دیده می شود. عمل صالح باشد می گویم پدرم آمده است. مردم می گویند هذیان می گوید ولی هذیان نیست، واقعیت است. «فَإذا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبصَارُ الَّذینَ کَفَرُوا» آنجا کافر یک جمله می گوید که مربوط به بحث ما است. گفته است: «یا وَیلَنا قَد کُنَّا فِي غَفلَةٍ مِن هَذَا بَل کُنَّا ظَالِمِینَ» ای وای، وای بر من، عجب ما از این صحنه غافل بودیم، از این که بعد از این عالم یک مسیر دیگر، یک جریان دیگر، یک سوال و جواب دیگر. «بَل کُنَّا ظَالِمِینَ» عجب ظلمی ما به خودمان کردیم. این چه زندگی بود. دیگر برگشت هم ممکن نیست. حالا بحث من این است که هر کس قبل از مرگ در این عالم وای گفته است این دیگر در آنجا وای نمی گوید. وای یکی از منازل سر راه است. این منزل که مثلاً منازل السائِلین درست کردند این یک چیز ذوقی است. حالاتی که دست می دهد به عارف که آن حالات مختلف را ما منزل به منزل حساب بکنیم که گفتند از در دوست تا به خانه دل عارفان را هزار و یک منزل، خیلی خوب گفته است. آن قدر تحولات پیدا می شود که دیگر مستعد می شود به خطاب «یا ایَّتُهَا النَفسُ مُطمَئِنَه». این کلمه اطمینان معلوم می شود که عوالمی از ملکوت کشف شده است، چون حضرت ابراهیم گفت: «یَطمَئِنَّ قَلبي کَذلِکَ نُري اِبراهیمَ مَلَکُوتِ السَّماوات»، فلذا گفت «یَطمَئِنَّ قَلبي». این کلمه اطمینان مطلب دارد. یک منزل عبارت است از منزل وی، یکی از مقامات، که معلوم می شود بخشی از حقایق کشف می شود برای سائل. «الوَیلُ لي ثُمَّ الوَیلُ لي». همه ی این ویل ها مکروه است. چرا؟ چون تقاضای مرگ است، تقاضای مرگ مکروه است. چهار معصوم، آن چیزی که من تحقیق کردم. پیغمبر ما فرمود آرزوی مرگ نکنید، مکروه است. از خدا بخواهید که هر وقت خواسته اش بود شما را از دنیا ببرد. این حدیث خیلی ادامه خوبی دارد که اگر ماندید کار خیر می کنید. اما چهار معصوم من تحقیق کردم آرزوی مرگ کردند. یکی از آن ها حضرت زهرا است. وقتی که خطبه خواند، با قرآن با خلیفه صحبت کرد، خلیفه که دید با قرآن نمی تواند با زهرا بحث بکند مناظره قرآنی را کنار گذاشت گفت: «الَّناسُ حَکَمي بِیني وَ بِینَک» این مردم به من رای دادند، اگر شاهد باشند از این ها هیچ کس شهادت نداد. حضرت زهرا که از مسجد وارد منزل شد در این جا آرزوی مرگ کرد. «یا لَیتَني، مِتُّ قَبلَ مَنیَّتي».آن قدر سنگین است. تاثیرش در تمام ذرات عالم است.
شریعتی: تا امروز و تا ابد.
حجت الاسلام عاملی: بله. یکی هم امیرالمومنین تمنای مرگ کرده است. «یا لَیتَنا خَرَجَت مَع الزَّفَرَاتِ» در شهادت حضرت زهرا به خداوند عرض کرد که خدایا کاش این نفس من که بیرون می آید جان من با نفسم بیرون بیاید. یکی هم حضرت موسی ابن جعفر در آن زندان ها که دیگر به نقطه ای رسید آرزوی مرگ کرد. یکی هم علی بن موسی الرضا؛ هر وقت از نماز جمعه برمی گشت می گفت خدایا اگر صلاح من در مرگ است دیگر مرا بمیران. ببین چه حرف های باطلی حضرت در خطبه می شنید. این «الویلُ لی» هایی که الان می خواهم برای شما بخوانم همه مشروط است چون ویل مکروه است. بیشترین ویل هم از امام سجاد و امیرالمومنین است. امام سجاد چه عزتی داشته است، چه خلوتی داشته است، به چه نقطه ای از محرمیت رسیده است، چطور مستغرق بوده در جمال و جلال، چقدر مستوش فرق بوده است. یک تعبیری از دعا است که از خوف خدا می شود مستوش فرق. فَرِق یعنی متلاشی، وحشت تمام وجودش را می گیرد. چون آدم عادی نمی تواند این ها را انشا بکند. «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لی إن کانَ إلی جَهَنَّمَ مَحشَري»، «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لي إن کانَ فِي النّارِ مَجلِسي»، «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لي إن کانَ الرَقُومُ فیها طَعامي»، «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لي إن کانَ الحَمیمُ فیها شَرابي». چه حالاتی تصور کرده تا این جملات را انشا کرده است. انسان تا شاعر در ذهن خودش مفاهیم را درست نکند به الفاظ که نمی تواند برسد. یعنی اذیت روحی چقدر عروج پیدا کرده است این مطالب به ذهنش رسیده است. «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لي إن کانَ الشَّیطانُ وَ الکُفّارُ فیها اقرانی» به جای این که من با پیامبر همنشین بشوم با شیاطین و با کفّار باید بروم جهنم همنشین بشوم.
شریعتی: از آن سمت دارند تابلوی قیامت را ترسیم می کنند.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد. احسنتم. «الوَیلُ لي ثُمَّ وَیلُ لي إن أنَا قَدِمتُ عَلَیک» وای بر من، هلاکت بر من، که من به محضرت وارد بشوم، «وَ أَنتَ ساخِطُ عَلَیّ» در حالی که تو به من غضب کردی که این چه کاری بود کردی، ظلم به مردم کردی، نهاد مقدس خانواده را به هم ریختی، جامعه را آلوده کردی، «مَکرُ لِیلِ وَ النَهار» کردی، مکر و سیئات کردی. این ها همه نقش شیطانی در جامعه است، شیطان این کارها را می کند. لذا بعضی ها که محشر می آیند به شک به شیطان هستند. «فَمَّن ذَا الَّذي یُرضیکَ عَنی» خدایا چه کسی می تواند رضایت تو را برای من تسهیل کند در آن لحظه که تو بر من غضب کردی. عجیب است که گاهی اعضا را که در حال گناه تصور می کند هلاکت را به اعضا، حضرت از خدا طلب می کند. این عجیب است. اول تصویر می کند چشم چه گناهانی دارد، بعد دنبالش می گوید: «فَوَیلُ لَها عینُ کَیفَ تَصوُرَ عَلی النار» وای هلاکت باد بر این دو چشم، چطور جرئت کرده است که وارد آتش جهنم بشود. با نگاه به حرام، با نگاه به جایی که «وَ لَا تَمدَنَّ عَینَکَ إلَی مَا مَتَّعنَا بِهِ أزوَاجًا مِنهُم زَهرَةَ الحَیَاةِ الدُنیا». خدا مواظب چشم پیغمبر است، در قرآن برای چشم پیغمبر هم تکلیف تعیین می کند. کجا را نگاه کن، کجا را نگاه نکن. دهلیز است، دهان دهلیز است، گوش دهلیز است. از این ها به قلب وارد می شود.
جانب دلها نگاه دار که سلطان / ملک نگیرد گر سپاه ندارد
بعد این دو قدم کجا رفته است. جاهایی که این قدم آنجا برود بلا نازل بشود «عَمَّت مَن فِي المَجلِس» همه را می گیرد. امام صادق سر سفره یک سرهنگی نشسته بود، سر سفره ی یکی از اصحابش نشسته بود، مهمانی بزرگی بود. آن طرف سفره یک سرهنگی آمد نشست. حضرت بلند شد. برای آن حضرت شراب پر کرد، حضرت بلند شد. گفتند آقا کجا می روید، گفت در این سفره شراب است. گفتند آقا برای آن آقا آوردند نه برای شما. حضرت فرمود: «فَإِنَّ اللَعنَةَ إذا نَزَلَت عَمَّت مَن فِي المَجلِس».
شریعتی: همه را می گیرد.
حجت الاسلام عاملی: لعنت نازل بشود به امام صادق هم نگاه نمی کند. این پاها را لحاظ می کند در گناه، می گوید: «فَوَیلُ لَها قَدَمِین» وای بر این پاها، «کَیفَ تَصوُرُ قَدَمِین» چطور جرئت کردی که وارد آتش جهنم بشوی. بعد جسم خودش را در حال گناه تصویر می کند، ویل را به جسمش می گوید. می گوید: «فَوَیلُ لِهَذَا الجَسَدِ الضَعیفِ» این جسمی که این قدر ضعیف است، تاب و تحمل یک بیماری را ندارد. این جسم ضعیف چطور جرئت کرده است داخل آتش جهنم برود حرارت جهنم و سوزش جهنم را تحمل بکند. این هم باز یک منزل است. در سیر و سلوک ممکن است انسان به نقطه ای برسد که همواره بگوید وای، وای. اما این ها همه مشروط است. یک مورد هم از امیرالمومنین خدمت شما عرض کنم و تمام کنیم. آن هم این است که حضرت در مناجات شعبانیه گفته است: «إلهي قَد جُرتُ عَلَی نَفسي فِي النَظَرِ لَهَا» خدایا ظلم کردم بر نفس خودم در پرورش این نفس. احساسات متعالی برای ماست، عواطف متعالی، لذت های متعالی. خیر باشد مدرسه درست کند، خیر باشد بیمارستان درست بکند، خیر باشد هزاران نفر را عزت بدهد اشتغال درست بکند. رفته است کجا برای لذت های مقطعی و عضوی و نفسانی و اشتهای حیوانی. حضرت به خدا عرضه می کند: «إلهي قَد جُرتُ عَلَی نَفسي فِي النَظَرِ لَهَا فَلَهَا الوَیلُ إن لَم تَغفِرُ لَها» اگر فردا این نفس مرا نبخشی وای بر من، وای بر من. خلوت کن، صورتت را روی خاک بگذار، خاکسارانه به خدا چند تا از این ویل ها بگو. خیلی خیلی تاثیر دارد. ان شاءالله خدا ما را با این دعاها محرم بکند.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان شاءالله در امان باشیم و این امان نامه را به دست ما بدهند. حساب کارمان دستمان بیاید یا این ویل ها را بگوییم قبل از این که کار به آنجا برسد. خداوند به همه ما رحم بکند و متوسل هستیم به پیامبر و اهل بیت به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. صفحه 372 را امروز عزیزانم تلاوت می کنند، آیات نورانی سوره مبارکه شعرا. این آیات را به اتفاق بشنویم. در بخش دوم گفتگویمان با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما. گفت:
این زندگی مکثی ست مابین دو تا سجده / استغفراللهی بگو ما باز می گردیم
ان شاءالله همه ما با عافیت و سلامت و صحبت به سمت خدای متعال حرکت کنیم. بفرمایید خواهش می کنم.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». آخر هفته خوبی را داشته باشید عزیزانم و خیلی خوشحالیم که با سمت خدا همراه شما هستیم. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عاملی عزیزمان بفرمایند و ان شاءالله حسن ختام فرمایشاتشان را بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره شعرا، آیه 135: «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ». این سخن حضرت هود به قوم خودش است. هر پیغمبری آمده این جمله را گفته است. بعضی جملات است که جملات نهایی است. آن ها را خدا به پیغمبرها دستور داده است که پیمان گرفته است که این ها را باید به مردم بگویید. یکی این است که «أن اعبُدُوا الله وَاجتَنِبُوا الطاغُوت». پیمان گرفته است. «وَ لَقَد بَعثنا فِي کُلِّ قَریَةِ النَبیٍ أن اعبُدُوا الله وَاجتَنِبُوا الطاغُوت» هر کجا پیغمبر فرستادیم گفتیم باید این را بگویی. «أن اعبُدُوا الله وَاجتَنِبُوا الطاغُوت» یعنی دین من دو حس است، نمی شود جدا کرد. اگر جدا کردی دین من نیست. «رَضیت لَکُم الاِسلامَ دیناً» نیست. شیطان به خدا گفت که به من نگو به آدم سجده کن، یک عبادتی برای تو می کنم که نه نبی مرسل، نه ملائکه مقرب، بتوانند آن را انجام دهند. خداوند فرمود: «إنِّي اُریدُ لا أن أعبَدَ مِن حَیثُ أریدُ لَا مِن حَیثَ تُریدُ» من می خواهم آن جوری عبادت بشوم که من می خواهم نه آن جوری که تو می خواهی. عبادتی که کنارش کفر به طاغوت باشد. اگر کفر به طاغوت نباشد من آن عبادت را نمی خواهم. آن قدر در مسجد الحرام نماز بخوان، آن قدر نماز شب بخوان در مسجد الحرام، عمرت در مسجد الحرام بگذرد، اما کفر به طاغوت کنار آن نباشد نمی خواهم. روزه ات را نمی خواهم، نمازت را نمی خواهم، زکاتت را نمی خواهم. از آن آیات بسیار عجیب است. یک بار هم تکرار کرده است: «فَمَن یَکفُر بِالطاغُوتي وَ یُؤمِن بِالله». دوم این است که به هر پیغمبری گفته است: «أَن اَقیمُوا الدّین وَ لا تَتَفَرِّقُوا فیه» نروی در دین اختلاف درست بکنی. بیشترین کشتار را اختلافات دینی درست می کند. گناه کبیره است. ایجاد اختلاف شرک است. «وَ لَا تَکُونُوا مِن المُشرِکین الَّذینَ فَرِقُوا دینَهُم» کسانی که بین دو مذهب شیعه و سنی یک مقدار اختلاف درست کنند، نسبت به همدیگر ایجاد فتنه کنند، در عالم مشرکین محشور می شوند. این آیه قرآن است. یکی هم حرمت شراب است. هر پیغمبر را فرستاده است گفته است باید بگویی شراب حرام است. به حضرت موسی گفت بگو شراب حرام است، به حضرت عیسی گفت بگو شراب حرام است. یکی هم این است که بگو «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» یک یوم عظیمی در انتظار شماست، یک ملاقاتی در آن یمن عظیم با خدا دارید، از آن روز من می ترسم یعنی شما هم بترسید. پیغمبر می ترسد، ملائکه می ترسند و امام ها می ترسند. سوره انسان را نگاه کنید. همه می ترسند. شیخ جعفر شوشتری که به این جا می رسد می گوید یا آن ها اشتباه می کنند یا ما اشتباه می کنیم. به پیغمبر هم می گوید «قُل إِنِّي أَخَافُ» بگو من هم می ترسم. «إنّا نَخافُ مِن رَبَّنَا یَوماً عَبُوسًا قَمطَریرًا» من می ترسم. ملائکه هم «یَخافُونَ رَبَّهُم». معلوم می شود این جا یک چیزی هست. خوف این جا است. باید ترسید.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما. دعا کنید و آمین بگوییم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: یک دعای بسیار خوبی که مقام معظم رهبری هم یک بار من دیدم که تاکید داشتند که دعای خوبی است. صحیفه سجادیه، دعای 40: «وَاجعَل لَنا مِن صالِحِ الاَعمال عَمَلاً نَستَبطِیُ مَعَهُ المَصِیرَ إِلَیک» خدایا به من آن قدر عمل صالح بده همواره بگویم ای وای دیر شد، ای وای عقب ماندم. آن قدر عمل صالحم بالا برود، عطش فوران بکند، همواره بگویم عقب ماندم، نشد، نشد، نشد. از بهترین دعاها است. «وَاجعَل لَنا مِن صالِحِ الاَعمال عَمَلاً نَستَبطِیُ مَعَهُ المَصِیرَ إِلَیک» کند بشمارم آمدم به سوی تو.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله که همین طور باشد و ان شاءالله که خدای متعال به ما عنایتی بکند، نظری بکند و دست ما را بگیرد. تا شنبه که ان شاءالله خدمت شما می رسیم همه شما را به خداوند بزرگ و مهربان می سپارم. برای سلامت حضرت می خواهیم دعا بکنیم و عرض هم بکنیم:
ای که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد / حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
تا سلامی دوباره.
جهت دسترسی به مجموعه سخنرانی های آیت الله سید حسن عاملی کلیک کنید.