دشمن شناسی و شیطان شناسی
سوال – در مورد سمت خدا بودن توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – عنوان سمت خدا، یک عنوان با عظمتی و پرظرفیتی است. یعنی جهت گیری به سمت عالم ملکوت و حقیقت عالم را مشخص می کند. اگر بخواهیم به سمت خدا برویم چگونه باید راه را طی کرد؟ بی تردید به سمت خدا رفتن یک راه شناخته شده ای دارد و انسان از هر راهی نمی تواند به خدا برسد. در این راه ،انسان باید رهروشناسی داشته باشد که ببیند چه کسانی تا آخر راه رسیده اند ، در این راه انسان باید رهبر شناسی داشته باشد و راهبری داشته باشد . این راه مراقبت های ویژه ای می خواهد که انسان دچار راهزنان این راه نشود. هر راه ارزشمندی راهزنانی دارد که این راهزنان در راههای اصلی در کمین افرادی هستند که گنجینه ای با ارزشی دارند و مراقبت بسیار ویژه ای را می طلبد. موثرترین راه کارهایی که تابحال تجربه کرده اید و شما را به سمت خدا سوق داده است چیست ؟ این سوال مهمی است .چه عملی شما را به خدا نزدیک کرده است ؟ دراین راه ما نیاز به یک پیش نیازهای معرفتی داریم. ما برای حرکت در جاده های دنیایی، نیاز به مجوز داریم. و باید یکسری تعالیم را یاد بگیریم. از نظر عملی باید مدتی در کنار مربی نشست و شاگردی کرد. یعنی هم سلوک علمی و هم سلوک عملی و رفتاری می خواهد. در مهارت های رفتاری ، فرد دچار اضطراب می شود و دچار مشکل می شود. ولی براثر تمرین و مداومت هم می تواند رانندگی کند و هم کارهای دیگر را انجام بدهد. تمرین مهارت می آورد و ملکه او می شود. ما باید در جهت گیری به سمت خدا، به این درجه برسیم .بقول عرفا ،بندگی حق تعالی باید ملکه ی رفتاری بشود. این کار در اول سخت است ولی بعد بر اثر تمرین زیاد، شیرین می شود. پس نیاز به راه شناسی، رهبر شناسی، رهرو شناسی و راهزن شناسی است .دراین راه، سرسخت ترین دشمن قسم خورده راهزن، شیطان است که خودش راهرو این راه بوده است و به مراتبی هم رسیده است و می داند که چکار کند که فرد را به مذلت بکشاند. در تمام ادیان آسمانی به سمت خدا رفتن یک راه دارد و از آن به صراط مستقیم یاد می شود ولی به سمت غیر خدا رفتن راههای زیادی دارد. ماندن در صراط مستقیم و منحرف نشدن مراقبت ها و معارفی می خواهد.
شیطان شناسی یک از مبانی مهم ادیان آسمانی است . در قرآن 99 آیه درخصوص شیطان شناسی داریم. اینکه ما ثبات قدم در رسیدن به خدا نداریم بخاطر این است که راهزن شناسی ما ضعیف است .همان موقع که خدا آدم را خلق کرد ،از ملائک خواست که در مقابل انسان کرنش کنند ولی شیطان اینکار را نکرد. قطاری به سمت خدا می رفت، اکثریت افراد قبل از رسیدن به بهشت از قطار پیاده شدند و فریب دنیا را خوردند و عده ای هم در بهشت پیاده شدند و هدف اصلی که خدا بود را فراموش کردند. اینها غافل بودند که قطار هنوز به هدف نرسیده است.
سوال – در مورد شیطان و شیطان شناسی توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ- نام او حارس بود و قبل از خلقت آدم ،بزرگ عابد جِنیان بود، در جهت گیری به سمت خدا به افق های بلندی رسید و مستجاب الدعوة شد. مشکلاتی در طائفه جنیان بوجود آمد و او خواست که خدا او را از جنیان و زمین جدا کند و با ملائک همنشین کند. خدا دعای او را اجابت کرد و او با ملائکه نشین شد. در روایات داریم که او از جنس جن بود ولی به مقام ملائک رسید زیرا خوب عبادت کرده بود. حتی او گوی عبادت را از جمیع ملائک مقرب خدا ربوده بود تا جایی که در بین ملائک نام عزازیل (عزیز خدا) را به او دادند. به او نام استادالملائک دادند و او ملائک را موعظه می کرد. امیر المومنین در خطبه ی قاسعه می فرماید :بعد از لغزش ابلیس جای اعتمادی برای لغزش انسان نیست .او بعد از شش هزار سال عبادت دچار لغزش شد. ما نباید یک لحظه عبادت خودمان را ببینیم .شیطان به عبادات خودش تکیه کرد و خودش را دید .اگر ما در راه به سمت خدا رفتن یک لحظه غافل بشویم خودمان را می بینیم . ما باید ببینیم که در زندگی خود پرستی می کنیم یا خدا پرستی . ممکن است که کسی عبادت بکند ولی خود پرستی کند نه خدا پرستی .ظاهرش برای خداست ولی باطنش این طور نیست. خدا زمینه ی امتحان را پیش آورد. این امتحان واقعا سخت بود. خاک از آتش پایین تر است. خدا قبل از اینکه مقام آدم را به ملائکه بشناساند به آنها فرمود که سجده کنند. آدم معلم ملائک شد یعنی اسماء را از خدا یاد گرفت و به ملائک یاد داد. آدم از راه رسید و جای شیطان را گرفت. کبر و خودیت شیطان اجازه نداد که سجده کند. امام صادق(ع) می فرماید :شیطان گفت که من برای تو سجده ای می کنم که هیچ کس نکرده باشد ولی خطاب آمد که من می خواهم بگونه ای پرستش بشوم که می پسندم نه آن طور که تو می پسندی یعنی خودپرستی یا خدا پرستی ،که در اینجا شیطان نادانی و استکبار کرد. از آن موقع او مطرود و رجیم شد و از آنجا به عزت خدا قسم خورد که در کمین گاه صراط مستقیم می نشینم و نمی گذارم که کسی به این راه وارد شود و اگر وارد شد به مقصد برسد . او نمی تواند آرامش انسان را ببیند . ابلیس یعنی ناامید از رحمت خدا .او کاملا از رحمت خدا ناامید شد .شیطان به موسی که داشت به کوه طور می رفت گفت که به خدا بگو که آیا راهی برای بازگشت من به سوی او هست یا خیر ،موسی در راه بازگشت از کوه طور به شیطان گفت که خدا می فرماید: راهش این است که بر قبر آدم سجده کنی. پس اگر انسان ابلیس هم بشود نباید از رحمت خدا غافل بشود.
سوال – صفحه 90 قرآن را توضیح بفرمایید.
پاسخ – در آیه 76 سوره نساء داریم که دو راه در عالم داریم :راه خدا و راه طاغوت ( هر معبودی غیر از خدا)، دو دسته رهرو وجود دارد : کسانی که ایمان آورده اند در راه خدا هستند و در راه خدا می جنگند و کسانی که در راه طاغوت می جنگند. پس بجنگید با دوستان و یاوران شیطان که رهرو راه طاغوت هستند . نقشه های شیطانی ضعیف است.
شیطان انسان را به جایی می برد که انسان تحت ولایت او می رود. فطرت انسان در مقابل وسوسه های شیطان مقاومت نشان می دهد ولی بعدا در اثردوستی با شیطان،تحت ولایت شیطان درمی آید.
******************************************
منبع: سمت خدا
Add new comment