انصاری شیرازی؛ حکیم انقلاب
کم نبوده اند افرادی که مرجعیت فکری، معنویت روحی و حتی شهرت سیاسی داشته اند ولی در گمنامی جان سپرده اند. شیخ یحیی انصاری شیرازی از این قبیل گمنامان بود. وی زادهٔ روستایی در داراب فارس بود. نسَب وی به جابر بن عبدالله انصاری می رسید. اجداد وی نیز از اصحاب علم و فضل بودند. انصاری شیرازی از شاگردان حضرات بروجردی، اراکی، شیخ مرتضی حائری و محمدباقر سلطانی بود.
وی از محضر عارفانی چون آیت الله بهاءالدینی و انصاری همدانی هم بهره برده بود. اما اثرپذیری او از محضر دو تن از اساتیدش بیش از دیگران بود. یکی مرحوم علامه طباطبایی و دیگری امام خمینی (ره). او از اصحاب نزدیک به علامه طباطبایی بود. وی شاهد موت اختیاری علامه طباطبایی بود که به مدت یک ساعت به طول انجامید. انصاری شیرازی به آیت الله خمینی هم عشق می ورزید. او گفته بود ارتباطش با امام رابطه ای عاشق و معشوقی است. وی در مبارزات پیش از انقلاب نیز حضور داشت. در سخنرانی ای که به مناسبت سالگرد فاجعهٔ فیضیه انجام داد، به رژیم پهلوی هشدار داده بود که بیش از این به زندان کردن و محاصرهٔ امام ادامه ندهد و بداند که این گونه اسائه ادب نسبت به ساحت مقدسِ تنها مرجعی که در راه اسلام و برای آزادی توده ها گام برمی دارد، برای او ارزان تمام نخواهد شد. و بالاخره مردم ایران کاسه صبرشان لبریز می شود و یک باره منفجر خواهد شد؛ انفجاری که هیچ نیرویی نمی تواند آن را خاموش سازد.
وی پس از این سخنرانی به زندان افتاد. انصاری شیرازی در تأیید مرجعیت امام خمینی هم کوشش بسیار کرده بود. وی در مطلبی مبنی بر تأیید مرجعیت امام خمینی گفته بود: صلاحیت حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی (مدظله) برای مرجعیت عام، قابل هیچ گونه تردیدی نیست. این فقیه عالی قدر، جامع شرایط مرجعیت تامه و تقلید از معظم له و ترویج او موجب اعلای کلمه حق و اعزاز مسلمین است.
آیت الله انصاری پس از تأیید مرجعیت امام، مورد تعقیب ساواک قرار گرفت و مجبور شد مخفیانه زندگی کند و تا مدت ها متواری باشد. آیت الله سید احمد خوانساری ولی واسطه شده بود و حکومت از تعقیب انصاری و ۱۲ نفر دیگر که به تأیید مرجعیت امام پرداخته بودند صرف نظر کرد.
در اسناد ساواک از آیت الله انصاری، ربانی شیرازی و نعمت الله صالحی نجف آبادی با عنوان «فرقه انقلابیون» نام برده شده که در قم به فعالیت های ضد امنیتی و طرفداری از امام خمینی می پرداخته اند. وی همچنین زمانی که امام از زندان بازگشته بود و در مسجد اعظم درس شروع کرده بود فی البداهه این شعر را سروده بود: بنگر نشسته چون ماه/ با یک جهان نباهت/ مرد رشید عرفان/ بر مسند فقاهت.
این مِهر انصاری شیرازی و امام خمینی ولی یک سویه نبود. آیت الله خمینی هم به ایشان مهر می ورزید. زمانی که امام از پاریس بازگشت با اینکه آیت الله انصاری شاگرد امام بود، امام خمینی به دیدن وی رفته بود. زمانی که مشکلاتی نیز در امور مملکتی پیش می آمد، امام خمینی می فرمودند مگر آیت الله بهجت و انصاری نیستند که دعا بکنند تا این قضیه حل شود. ارادت امام خمینی به ایشان تا حدی بود که ایشان را «ذوالشهادتین» می دانست. زمانی که وثاقت دو نفر نیاز بوده امام خمینی شهادت آیت الله انصاری را پذیرفته بود و گفته بود که ایشان ذوالشهادتین است و نیاز به فرد دیگری نیست. زمانی که برای اولین بار تحریر الوسیله امام به ایران آمده بود، سه دوره بود که حاج احمد آقا یک دوره به آقای انصاری و یک دوره به آقای ربانی و یک دوره به آقای منتظری هدیه داده بود.
فعالیت های سیاسی آیت الله انصاری گسترده بود. او در همراهی با امام خمینی از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. زمانی که آیت الله منتظری دستگیر شده بود، آیت الله انصاری به منزل میرزا هاشم آملی رفته بود و از وی تقاضا کرده بود تا برای آزادی ایشان اقدام کند. پس از انقلاب اما رابطهٔ ایشان با آیت الله منتظری چندان حسنه نبود. احمد علم الهدی می گوید آیت الله انصاری شیرازی کیسه ای برای انقلاب ندوخته بود و تنها برای رضای خدا مبارزه می کرد. ایشان سرآمد انقلابیون بود و پس از انقلاب دید مثبتی به آقای منتظری نداشتند و بعد از این جریانات بود که آیت الله انصاری شیرازی توسط دوستان ایشان فراموش شدند؛ با اینکه سرآمد مبارزان بودند.
مبارزات سیاسی آیت الله انصاری به گونه ای بود که وقتی ایشان در تبعیدگاه نائین بودند، آیت الله خامنه ای به دیدن وی رفت و پیشانی ایشان را بوسیده و گفت: شما از پیش کسوتان انقلاب هستید. انصاری شیرازی در مورد جایگاه علمی آیت الله خامنه ای گفته بود که نه خدمت ایشان درس خوانده ام و نه هم مباحثه ای بوده ام ولی از پسر آقای مروارید حدود ۴۰ سال پیش شنیدم که می گفت «رسائل» را پیش آقای خامنه ای می خواندم و ایشان رسائل را خیلی عالی می گویند.
حجت الاسلام ملکا رئیس دفتر آیت الله خامنه ای نیز به خدمت انصاری شیرازی رسیده بود و انگشتر آیت الله خامنه ای را به ایشان هدیه داده بود.
انصاری شیرازی در ماجرای کتاب «شهید جاوید» نیز به مخالفت با این کتاب پرداخت. وی از منتقدان اصلی علی شریعتی هم بود. وی در مصاحبه ای که در سال ۸۹ انجام داد گفته بود انقلاب ایران از دو جریان لطمه خورده است یکی جریان شهید جاوید و دیگری جریان علی شریعتی. وی به واسطهٔ مخالفت با این دو گروه، بسیاری از دوستی های خود را هم از دست داده بود. زمانی که علامه طباطبایی مخالفت خود را با کتاب شهید جاوید اعلام کرده بود، صادق خلخالی در مجلسی با لحنی توهین آمیز علیه علامه سخن گفته بود. از آن زمان بود که رابطهٔ انصاری شیرازی و خلخالی به هم خورد.
آیت الله انصاری دل بستهٔ اهل بیت بود. با آنکه علاقهٔ زیادی به مباحث فلسفی داشت اما گفته بود مرگ بر فلسفه ای که منهای اهل بیت باشد. او گفته بود نظر من این است که اگر قرار باشد وارد عرفان شویم نباید از دروازهٔ محی الدین ابن عربی وارد شویم، خراباتی حرکت نکنیم و مناجاتی سلوک کنیم. عرفان آن است که در صحیفه سجادیه آمده است. عرفان در مناجات خمس عشر است.
انصاری شیرازی از مدرسین درس فلسفه و عرفان بود. وی در فضایی به تدریس فلسفه می پرداخت که جریان غالب و جو حاکم بر حوزه ها بر خلاف مسیر ایشان بود. ایشان گفته بود: برخی مواقع جرئت نمی کردم در محضر بزرگان عرض کنم که چه درسی را تدریس می کنم. نمی توانستم بگویم که شرح منظومه را تدریس می کنم. تلاش آیت الله انصاری بر آن بود که مسائل عقلی را همچنان در حوزه زنده نگه دارد و بارها این دغدغهٔ خود را بازگو کرده بود. کتاب شرح منظومهٔ سبزواری کتابی است که مجموعه دروس ایشان را در شرح منظومه به رشتهٔ تحریر درآورده است و بوستان کتاب قم آن را منتشر کرده است. انصاری شیرازی به تدریس اسفار اربعه هم پرداخت. زمانی به آیت الله جوادی آملی پیشنهاد شد یکی از جلدهای اسفار را تدریس کنند. آیت الله جوادی در پاسخ می گویند آیت الله انصاری شیرازی این کتاب را تدریس می کنند و نیازی به تدریس دیگری نیست. کتاب «حکمت ناب» هم مجموعه ای از مباحث اخلاقی و عرفانی است که مبانی اندیشهٔ اسلامی را با صبغه ای عرفانی و اخلاقی بیان می کند. این کتاب نیز از دیگر آثار منتشرشدهٔ ایشان است که اخیراً رونمایی شده است.
وی در بیان ارتباط میان دین و سیاست در جهان جدید بر این باور بود که همان طور که دنیا و آخرت از هم جدا نیستند، اموری که مربوط به دنیاست مانند سیاست، علم و تمدن و… نیز از امور اخروی مانند تدین جدا نیستند. به نظر وی تمام عوالم به یکدیگر وابسته اند. وی با تمدن غرب بر سر مهر نبود و می گفت: بعضی می گویند تمدن غرب فلان پیشرفت را کرده، کامپیوتر درست کرده و تمام منابع اسلامی را در یک سی دی جمع کرده است، هیچ کس فکر این پیشرفت ها نیست. ولی این سؤال مطرح می شود که بشر با این ترقی، وجود خودش را از کجا آورده است؟ ای دانشمند متمدن تو کیستی؟ آیا کمال نظام هستی را خدمت می دانی؟ یا شخصیت دیگری در کار است و همان کسی است که تو را خلق کرده و این پیشرفت و ابتکار را در سر تو انداخته؟ وی سپس تذکر می داد که هر چه پیشرفت صنعتی وسیع تر گردد باید خداشناسی و توحید انسان هم عمیق تر شود، نه اینکه سبب غفلت و خواب گردد.
وی به طلبه ها یادآوری می کرد که ما طلبه ها باید به قدری در اعتقاداتمان محکم باشیم که اگر پیشرفت صنعتی صد برابر هم شد در ما سستی به وجود نیاید، گرچه بشر خواهد فهمید که بدون دین راه نجات بسته است. او وظیفهٔ طلاب را این گونه ترسیم کرده بود: «وظیفهٔ ما طلبه ها نیز همین اشاعهٔ اسلام و فرهنگ محمدی در جامعهٔ بشری است.» وی گفته بود اسلام مقدس هیچ احتیاجی به غرب ندارد. باید به خویشتن خویش و هویت دینی خود توجه داشته باشیم. نباید هویت دینی خود را از کف بدهیم و مرعوب و متأثر فرهنگ بی قیدوبند غرب و شرق شویم. امروز غرب و شرق، غرق در توحش و لاابالی گری است و همین ابتذال اخلاقی و فکری سبب غروب و افول آن هاست.
او با چنین دیدگاهی مشی روزگار کرد. با همین منش شخصی بود که به مخالفت با علی شریعتی و صالحی نجف آبادی می پرداخت. روحانی عارف مسلکی که دل در گرو سنت اسلامی داشت، مشق فلسفه و عرفان می کرد، عرفان را در سیرهٔ اهل بیت جست وجو می کرد و با تمدن غرب بر سر مهر نبود. با این ویژگی هاست که می توان او را فیلسوفی حکیم دانست. فیلسوفی که مشی عرفانی داشت و به فعالیت های سیاسی می پرداخت. انصاری شیرازی را باید به واقع حکیم انقلاب نامید.
سرانجام آیت الله انصاری شیرازی که از چند سال پیش به دلیل کسالت و بیماری در شرایط بسیار سختی به سر می برد، در نخستین ساعات بامداد امروز، یکشنبه چهاردهم دی ماه به علت ایست قلبی، دار فانی را وداع گفت و به دیدار حق شتافت. خداوند متعال، روح این عالم ربانی را با صالحان و ابرار محشور فرماید.
منبع : مباحثات؛ مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت , طباطبایی، سید هادی
Add new comment