آینده بشریت از دیدگاه شهید مطهری (قسمت دوم)
به نظر استاد مطهری تحقیق درباره این نوید و آرمان اسلامی و وجود مقدس امام زمان (عج) که تحقق دهنده این آرمان هاست چهار فایده دارد:
①اول، امام شناسی: به نظر استاد مطهری معرفت امام در هر زمان اولا: به شخص است که کیست، پسر کیست، که این معرفت شناسنامه ای است. ثانیا: به شخصیت، صفات و خصائل است که معمولا در همه ائمه علیهم السلام مشترک است، ثالثا به برنامه است. مسلما برنامه ائمه نمی توانسته یکی باشد؛ بنابراین برای ما در عصر غیبت، شناخت برنامه و مأموریت خاص حضرت بقیة الله (عج) ضروری است و با شناخت نقش تاریخی اصیل و عظیم آن حضرت معنی تشیع که پیروی است، تحقق می یابد، در شناخت برنامه و صفات آن حضرت باید متوجه باشیم که صفت مشهور امام عصر (عج) قیام و عدالت است.
②دوم، پی بردن به ارزش آرمان مورد ایمان، یعنی پی بردن به این که این نوید، مترقی است یا منحطّ؟ آیا از یک روحیه ارتجاعی، یا روحیه انتقامجو و کینه توز و یا نژادپرست و یا تنبل ناشی شده و یا یک ایده عالی مترقی انسانی است؟ به تعبیر استاد مطهری وقتی به ارزش این آرمان پی بردیم در واقع خودمان را شناخته ایم.
③سوم، اسلام شناسی:
بدون شک حضرت حجت (عج) دین جدیدی نمی آورند، بلکه دو کار میکنند:
یکی بدعت زدایی و مبارزه با آنچه بر اسلام از برگ و سازها بسته اند که به قول شاعر:
دین تو را از پی آرایشند - از پی آرایش و پیرایشند
بس که ببستند بر او برگ و ساز - گر تو ببینی نشناسیش باز
کار دیگر این که آنچه از هدف های اسلامی، در گذشته به واسطه آماده نبودن شرایط اجرا نشده، به وسیله ایشان اجرا میشود.(1) به عبارت دیگر احکامی که از مرحله انشاء به فعلیت نرسیده، در عصر ظهور به فعلیت خواهد رسید. برخی از احکام هم موضوعشان در زمان غیبت تحقق پیدا می کند؛ مانند: حرمت ریح مومن از مومن.
استاد مطهری معتقد است اسلام تنها در عصر ظهور همه موانع را پشت سر گذاشته و به مقام مطلق خواهد رسید؛ پس مشخصات خاص این نوید بهترین وسیله شناخت اسلام است.
به عبارت دیگر دولت مهدی (عج) تمام فلسفه اجتماعی اسلام را درباره حکومت، اقتصاد، اخلاق، تربیت، عمران، بهداشت، جهاد و جنگ، انسان و طبیعت و... در بر دارد، از طرفی از ضروریات است که ایشان محیی اسلام اند نه این که شریعت جدید آورده باشد، بنابراین تعبیر یستأنف الاسلام جدیدا(2) یعنی ایشان حقایق اسلامی را آنچنان که هست اجرا می کنند.
④چهارم: ایده گیری: آموزه مهدویت وسیله بسیار مناسبی است برای ایده گیری نسل های عصر ما؛ زیرا جهت حرکت اسلامی را به سوی انتظار بزرگ نشان میدهد.(3)
اگر بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس، این ایده قرآنی، فرهنگ می شد؛ به طور قطع بسیاری از مشکلاتی که برای نظام اسلامی ما پیش آمد، اتفاق نمی افتاد.
امامت
مهدی موعود (عج) امام دوازدهم شیعیان است که به امر خداوند قیام نمود و جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.
از نظر شیعه امام باید دارای سه ویژگی باشد:
1. علم خداداد: تا بتواند حقایق دین را با همه ابعاد و دقایقش بیان کند .
2. ملکه عصمت: تا تحت تاثیر انگیزه های نفسانی و شیطانی واقع نشود، مرتکب تحریف در دین نگردد، بتواند افراد مستعد را به عالی ترین مدارج کمال برساند و در صورت مساعد بودن شرایط متصدی حکومت شده، قوانین اجتماعی اسلام را اجرا، حق و عدالت را در جهان گسترش دهد.
3. نصب الهی: زیرا خداوند می داند چنین علم و ملکه ای را به چه کسی اعطاء فرموده است و اوست که اصالتا حق ولایت بر بندگانش دارد و می تواند این حق را در مرتبه نازلتر به افراد واجد شرایط بدهد.(4)
استاد مطهری در تبیین نظر شیعه معتقد است امام به جز مقام رسالت، در سایر شؤون پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله، شرکت دارد که عبارتند از:
الف: ولاء امامت (مرجعیت دینی).
وی با استناد به حدیث ثقلین می گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود دین را از دو منبع بگیرید، از آنجا که قرآن معصوم است یعنی در آن خطا وجود ندارد لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه(5) وقتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با قاطعیت اهل بیت علیهم السلام را قرین و توأم قرآن قرار می دهد، می فهمیم آن دیگری هم معصوم است.(6)
ب: ولاء زعامت (حاکمیت)
استاد به حدیث غدیر اشاره می کند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ابتدا پرسیدند آیا حق ولایت بر شما ندارم، وقتی همه اعتراف کردند، آنگاه این ولایت را برای حضرت علی(علیه السلام) اعلام فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.(7) ضمن آن که مصداق اولی الامر در آیه اطیعواالله و اطیعوالرسول و اولی الامرمنکم(8) در حدیث جابر ذکر شده که اول آن ها حضرت علی(علیه السلام) و دوازدهمین آنها حضرت بقیة الله(علیه السلام) می باشد.(9)
ج: ولاء قضاوت.(10)
در بخشی از سخنان استاد مطهری با توجه به حدیث منزلت آمده است: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله فقط نبوت را استثنا کرد، می خواهد بگوید نسبتی که هارون از ناحیه خدا در جمیع شؤون الهی به موسی داشت، علی نسبت به من دارد.(11)
د: مقام تزکیه: تعلیم کتاب عبارت است تفسیر قرآن؛ ولی تزکیه یعنی تربیت معنوی، روحی و اخلاقی.(12) استاد نیز مقام تزکیه را قافله سالاری معنویت میداند؛ بنابراین می توان این مقام را زیر مجموعه ولایت تکوینی معنوی امام معصوم(علیه السلام) دانست.(13)
ه- ولاء تصرف (ولایت معنوی).
با توجه به نظر استاد انبیا عظام به خصوص خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله دارای ولایت کلیه الهی بوده اند، این ولایت، نوعی اقتدار و تسلط فوق العاده تکوینی و تسلط بر ضمائر است و انسان در اثر پیمودن صراط عبودیت و رسیدن به مراحل عالی قرب، به این مقام می رسد، امام دارای چنین روحی کلی است و زمین هیچگاه از ولیی که حامل چنین معنویتی باشد یعنی انسان کامل و حجت زمان و شاهد اعمال، خالی نیست. و این ولایت بالاترین مرحله ولایت است.(14)
و: ولاء محبت
محبت ورزیدن به ذوی القربای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله مورد تاکید خداوند متعال است، این ولاء به اهل البیت علیهم السلام نسبت داده شود و آنها را صاحب ولاء بخوانیم ولاء قرابت و اگر به مسلمان از نظر وظیفه ای که درباره علاقه به اهل البیت علیهم السلام دارند، نسبت دهیم ولاء محبت نام دارد. به نظر استاد مطهری ولاء محبت اول: وسیله و مقدمه ای برای سایر ولاءها است و دوم: عشق و محبت به اولیا حق، عامل بسیار ارزنده ای برای به حرکت در آوردن روح ها و زیر و رو کردن روحیه ها است.(15)
حاصل آن که امامت عبارت است از:
ریاست هماهنگی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دینی و دنیوی.(16)
تحقق کامل همه شؤون امامت در عصر ظهور حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود، به عبارت دیگر مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه با ولاءها و مقام های ذکر شده، ایده آل تمام انبیاء صلی الله علیه و آله را تحقق خواهد بخشید.
جاودانگی
با توجه به آن که دین اسلام حدود پانزده قرن پیش آمده است، این سوال مهم در آموزه مهدویت به چشم می خورد که از طرفی معتقد هستید، مهدی موعود (عج) دین جدیدی نمی آورد، و از طرف دیگر چگونه ممکن است آنچه اسلام برای اداره جامعه بیان کرده، ظرفیت پاسخگویی به نیازهای عصرهای متمادی، بلکه تا روز قیامت و پایان تاریخ را داشته باشد؟
به نظر استاد مطهری دین، مقتضای فطرت بشر است و فطرت بشر از آغاز تاریخ تا پایان آن واحد است. از نظر قرآن، سیر تکامل جهان، انسان، اجتماع از نظر مبدأ، مسیر و منتهی مشخص و بر یک راه مستقیم تحقق می یابد و انبیاء علیهم السلام راهنمایانی هستند که هرکدام در نقطه ای از تاریخ مقداری از این راه را به بشر می نمایانند تا آن که بشر به جایی می رسد که می تواند نقشه کلی و همیشگی را دریافت و آن را حفظ کند. در اینجا دین جاوید به بشر عرضه می شود و نبوت خاتمه می یابد.
رسالت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، قانون اساسی بشریت است، از این رو جهانی و جاودانی است. استاد مطهری راز اصلی جاودانه بودن احکام اسلام را روح منطقی اسلام و وابستگی کامل آن به فطرت و طبیعت انسان، اجتماع و جهان می داند. این وابستگی در مشخصات زیر قابل شناسایی است:
1. پذیرش و وادار کردن عقل در حریم دین؛
2. جامعیت و وسطیت تعالیم اسلام؛
3. پرداختن به روح، اهداف و راهی که بشر را به آن هدف ها و معانی می رساند و نپرداختن به شکل و ظاهر زندگی؛
4. ارائه قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و دائم و پیش بینی قوانین متغیر برای اوضاع ناپایدار؛
5. تبعیت احکام اسلامی از مصالح و مفاسد واقعی و درجه بندی احکام از این نظر به اهم و مهم؛
6. وجود قواعد کنترل کننده، مسلط و حاکم، بر سراسر احکام اسلام مانند قاعده حرج و ضرر؛
7. اعطاء اختیارات به حاکم اسلامی برای وضع مقررات جدید که در گذشته موضوعا منتفی بوده، با توجه به اصول اسلام.
در عصر غیبت، این وظیفه بر عهده عالمان وارسته دین است، که در نبودن خورشید، با افروختن چراغی در حد توان خود، راه را برای ره پویان طریق الی الله روشن کنند؛ اما جهت گیری آن عالمان نیز در راستای انتظار است.(17)
ارکان جامعه ایده آل مهدوی (عج)
به نظر استاد مطهری جامعه ایده آل مهدی (عج) دارای ارکان و عناصر مختلفی است که برخی فلسفی و جهانی، فرهنگی و تربیتی است، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، انسانی، یا انسانی - طبیعی است.(18)
روشن است که برخی از این عناصر مفهومی و ذهنی هستند، و برخی مصداقی؛
1.عنصر فلسفی
از دیدگاه استاد مطهری، عنصر فلسفی نوید جامعه مهدوی (عج)، عبارت است از:
الف: دید خوش بینانه و امیدوارانه به دوام و بقای بشریت، همان طوری که قرآن کریم می فرماید: أن الله یحی الارض بعد موتها(19) و نفی دیدهای بدبینانه و مایوسانه به آینده بشریت امثال راسل.
استاد معتقد است بر خلاف نظریه بد بینانه، فنای بشریت یک جبر و ضرورت نیست.
ب: اصل زندگی مقرون به صلح، صفا، اخوت، محبت، تعاون و از بین رفتن درنده خویی ها: یذهب الشر و یبقی الخیر بر خلاف اندیشه برخی، جنگ و تنازع در میان بشر یک ضرورت و لازمه حیات نیست؛ بلکه جنگ ضد فطرت است، آنچه فطری است دفاع از خود و از جامعه و تمدن است؛ بنابراین در آغاز آیات جهاد، این جمله ها دیده می شود:
ان الله یدافع عن الذین آمنوا...(20)
اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا...(21)
و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلوانکم و لا تعتدوا ان الله یحب المعتدین(22)
پس بر خلاف مدعای داروینیسم، نه درندگی، طبیعت اصلی است نه تعاون ها معلول تنازع ها و احساس خطر از ناحیه دشمن مشترک خطرناک تر؛ بلکه تعاون، احساس و کمک، فطری بشر است و استاد این را نوعی امانیسم اسلامی می نامد.(23)
ج: اصل سازگاری انسان و طبیعت:
استاد مطهری جهان را یک واحد زنده میداند، هگل و مارکسیم نیز اصل وابستگی اشیاء را مطرح کرده؛ ولی این رابطه را در حد مکانیسم می بینند؛ اما در معارف اسلامی، از لحاظ امور معنوی نیز تاثیر و رابطه وجود دارد، به نظر استاد طبیعت مادر انسان بوده و نوعی رابطه معنوی بین انسان و طبیعت وجود دارد و صلاح انسان موجب رحمت طبیعی می شود. در آن حال، طبیعت مانند مادری شیرده است که با حرکات فرزند شیر را با رغبت در اختیار فرزند قرار میدهد، برخلاف حالت نارضایی که شیر خود را دریغ میدارد.
به نظر استاد، اساسا رابطه طبیعت و انسان که گاهی تیره و خشن آلود و گاهی صاف و مهرآمیز است، از اصول معارف قرآن است.
قرآن در مورد روابط تیره و خشم آلود طبیعت با انسان چنین آمده است:
فمنهم من ارسلنا علیه حاصبا و منهم من اخذته الصیحة و منهم من خسفنابه الارض(24)
و در مورد روابط مهرآمیز طبیعت، با انسان می فرماید:
و لو أن اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض(25)
در دولت مهدوی (عج) طبیعت با انسان رفتاری مهرآمیزی خواهد داشت چنانچه در حدیث بیان میشود:
تخرج الارض افلاذ کبدها؛(26) بلکه در عصر ظهور سه آشتی به وجود می آید: آشتی طبیعت با انسان، آشتی انسان با خود و آشتی انسان با انسان.(27)
د: پیروزی نهایی صلاح و تقوا بر زر و فریب.
استاد مطهری معتقد است برخلاف زعم بعضی، دروغ، تبعیض و فریب لازمه جدا نشدنی سیاست عالم نیست. همان طور که وجود شر در جامعه انسانی یک ضرورت جدا نشدنی نیست و قلع و قمع شدنی می باشد؛ اما برخی می گویند با صلاح، تقوا و درستی، کارها رو به راه نمی شود، دروغ، تقلب، ستم و اجحاف لازمه بقا بوده و مشروع است؛ پس به این دلیل حکومت حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) را محکوم میکنند!
2.عنصر فرهنگی
استاد عنصر انسانی یا فرهنگی و آموزش و پرورشی جامعه مهدوی (عج) را حکومت علی الاطلاق عقل، حکمت، معرفت و تجربه ها بر انسان و محکوم شدن و انقیاد خشم و شهوت می داند. و جرم و جنایت و معصیت خداوند را یک انحراف معرفی کرده است یعنی اگر زنگی بر پایه عقل و ایمان گردش کند - که چنین امکانی وجود دارد - موضوع مجازات ها منتفی خواهد شد؛ بنابراین استاد معتقد است انسان ها باید آن گونه تربیت شوند که جرم واقع نشود. همچنین عنصر تربیتی این ایده را منسوخ شدن عملی زنا، ربا، شرب خمر، دروغ، غیبت و غیره می داند، زیرا همه این گناهان ناشی از ناهمواری های اجتماعی از یک طرف و نبودن تربیت صحیح از طرف دیگر است.(28)
3. عنصر سیاسی
استاد مطهری عنصر سیاسی جامعه مهدوی (عج) را تشکیل حکومت های واحد، سقوط مرزها، حدود و ثغور و در آمدن بشریت به صورت یک خانواده می داند؛ یعنی جنسیت ها و ملیت ها همه از بین می رود، من ایرانی و تو عراقی و او مصری و او فرانسوی از روی زمین برچیده می شود.(29)
در این دیدگاه اسلام قوانینی دارد که مرز، حد، منطقه، ملیت، نژاد، رنگ و طبقه نمی شناسد، دنیا از نظر احتیاج و از نظر وابستگی های فردی و اجتماعی به سمت قانون و مسلک واحد پیش می رود. و امکانات فعلی بشر برای ایجاد این واحد کافی نیست؛ پس باید گفت آن قوانین جهانی برای دولت جهانی وضع شده و باید در انتظار آن حکومت بود: یبلغ سلطانه المشرق و المغرب.( 30)
4. عنصر اقتصادی (31)
به نظر استاد مطهری عنصر اقتصادی جامعه مهدویت (عج)، این است که ثروت و مواهب خلقت، عادلانه و مساوی تقسیم می شود و فقیری در روی زمین نخواهد بود. هدف اسلام ریشه کن کردن فقر است، نه آن که فقر باشد و بی نیازان آن ها را سیر کنند. از نظر اسلام اختلاف ثروت یک امر ضروری نیست تا چه رسد به این که وجود فقر و فقیر یک امر ضروری باشد. بنابراین هدف اصلی اسلام دو چیز است:
یکی، ریشه کن کردن فقر و دیگری، برابری مردم در استفاده از مواهب خلقت؛ پس اصل و الذین فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم اصل ثانوی است. اسلام طرفدار این اصل نیست که کار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج یعنی لزوما همه کار کنند و نتیجه کارش در یک صندوق مشترک ریخته شود و بعد همه به طور مساوی به قدر احتیاج استفاده کنند. از نظر اسلام محصول کار هر کس به خود او تعلق دارد و جامعه نمی تواند کسی را که از طریق مشروع کسب ثروت می کند، از محصول کار خود محروم سازد؛ مگر حاکم به حکم النبی اولی بالمومنین من انفسهم.
هدف اصلی اسلام این است که مردم از نظر رشد فکری، عاطفی و ایمانی به مرتبه ای برسند که من و تو از میان برود، جیب ها عملا یکی شود. در حدیث هم آمده که ایمان آن گاه کامل است که انسان برای برادر مومن، مانند خود، حق استفاده از ثروت خود قائل شود. استاد مطهری حدیثی از امام باقر (علیه السلام) را بیان می کند که شخصی به حضرت گفت در کوفه از اصحاب ما جماعت زیادی هستند، اگر به آن ها امر کنید اطاعت خواهند کرد. حضرت فرمود آیا چنین هستند که یکی از جیب دیگری نیازش را برطرف کند؟ گفت: نه. حضرت فرمود: فهم بدمائهم ابخل سپس عصر را بیان فرمودند: ... حتی اذا قام القائم جائت المزامله و یأتی الرجل الی کیس أخیه فیأخذ حاجته لایمنعه.(32) مرحوم علامه مجلسی درباره مزامله آورده اند:
زامله ای صار عدیله علی البعیر و المحمل فکان هو فی جانب و صاحبه فی الجانب الاخر، فهما سیان عدلان لایستقیم و لا یثبت احد هما الا بوجود الاخر و لا یستقر المحمل الا بتوازنهما و تساویهما فی الاثقال و الاوزاد و غیر ذلک.(33)
استاد مطهری می گوید یکی از آرزوها بلکه ایده آل های مصلحان این بوده که منها تبدیل به ما شود؛ زیرا اولا: از جنبه صفای روانی و لذت معنوی ما، من را بیشتر، بهتر و با صفاتر ارضاء می کند؛
ثانیا: تا مرز منها محفوظ است، یا تصادم و اصطکاک است و یا بی تفاوتی نسبت به یکدیگر و جامعه نیازمند پیوندهایی است که اجزاء را با هم متحد سازد.(34)
آن گاه به راه حل سه مکتب در این باره اشاره می کند:(35)
اول، مارکسیسم و سوسیالیسم: برای خراب کردن من ها و تبدیل آن ها به ما باید تعلقات اشیاء را به فرد که تعلق قرار دادی و اعتباری است از بین برد، پس باید اختصاص، به معنی و مفهوم اجتماعی اش ویران شود؛ تا اشتراک جایگزین گردد. استاد مطهری این نظریه را ماترلیستی و مبتنی بر ماتریالیسم تاریخی و زیر بنا بودن اقتصاد می داند.
دوم، اگزیستانسیالیسم: تعلق اشیاء به انسان به دلیل این که تعلق قرار دادی قانونی است، اثری در شخصیت واقعی انسان و در جدا کردن من او از من های دیگر ندارد. آنچه اثر دارد تعلق انسان به امور فردساز است. تعلق انسان به اشیاء، تعلق روحی و واقعی می باشد و باید این تعلق انسان را اصلاح کرد که به امور جمع ساز باشد نه امور فردساز.
استاد این نظریه را ایده آلیستی و مبتنی بر اصالت انحصاری روح و نفی تاثیر مادیات در معنویات می داند.
سوم: باید در هر دو ناحیه (تعلقات انسان به اشیاء و برعکس) اصلاح صورت گیرد؛ زیرا هر چند واقعیت انسان به وابستگی های روانی انسان به اشیاء بستگی دارد؛ اما به هر اندازه که از وابستگی ها آزاد باشد، شخصیت انسانی اش محرزتر است، همچنان که وابستگی هایش به امور کلی که به جامعه تعلق دارد نه به فرد، موجب احیای شخصیت انسانی اوست؛ ولی نباید به تعلق اشیاء به انسان به عنوان امور اعتباری به چشم حقارت نظر کرد؛
این اعتبارات، برای ترتیب اثر دادن های عینی است و شرایط عینی در جدا کردن یا متصل کردن من ها به یکدیگر فوق العاده موثر است.(36)
بنابر نظر استاد اسلام همین نظریه - که نظریه ای رئالیستی است - را می پذیرد، مکتب جمع اسلام می گوید هم عوامل سازنده انسان - در حدی که حتی شرایط مختلف مادی نتواند مای او را تبدیل به من کند، - باید تقویت شود و هم در ظرف اجتماع باید موجبات تعلق روح انسان به امور فرد ساز اصلاح شود؛ یعنی باید با تبعیض، بی عدالتی، ظلم و عدم تساوی امکان ها مبارزه کرد.
استاد مطهری در جمع بنی عنصر اقتصادی جامعه مهدوی (عج) معتقد است این ایده متضمن استقلال، آزادی، تساوی اجتماعی و فردیت می باشد، تعبیر یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض تزِ جمع دنیا و آخرت در اسلام را بیان می کند و عبارت شبه معجزه این حدیث که بعد از یقسم المال بالسویه می فرماید: و یملأ الله قلوب امة محمد غنی روشن می کند که این تقسیم بالسویه، اشتراک جبری قانونی نیست، بلکه اشتراک در سطح عالی اخلاقی است.(37)
5. عنصر اجتماعی
در بحث اول به دو جنبه اشاره می شود:
1. جنبه انسانی عمران که عبارت از بهداشت و طول عمر است چنان که در حدیث آمده است ... و تطول الاعمار....(38) 2. جنبه تمدن صنعتی: در عصر ظهور، انسان بر ماه و طبیعت کاملا مسلط می شود و لایبقی فی الارض خرب الا یعمره.(39)
استاد مطهری ایده و آرمان اسلام را عمران و آبادی دنیا معرفی می کند: هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها.(40)
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز در فرمان به مالک اشتر می نویسد که او برای عمران بلاد مسلمین(41) ماموریت دارد.
منطقی که می گوید دنیا قابل نیست، چرا خانه ای که برای خراب شدن است را بسازیم، منطق اسلام نیست، بر اساس این منطق ازدواج هم نباید کرد، زیرا تولد هم برای مردن است؛ البته این که بزرگان دین از مقام خود برای شخص خود سوء استفاده نکردند، مطلبی دیگر است.(42)
همچنین در دعای عهد که از امام جعفر صادق (علیه السلام) رسیده، درباره مهدی موعود (عج) چنین دعا می کنیم: و اعمراللهم به بلادک و احی به عبادک.(43)
◄ عدالت
استاد مطهری در کتاب عدل الهی به چهار معنا و استعمال کلمه عدل اشاره می کند که در بحث مهدویت تعریف زیر مد نظر است:
به نظر استاد عدالت عبارت است از این که آن استحقاق و حقی که هر بشری به موجب خلقت خود و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده به او داده شود. عدالت نقطه مقابل ظلم و تبعیض است و ظلم آن است که آنچه را که فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگیرند و تبعیض آن است که دو فرد که در شرایط مساوی قرار دارند، یک موهبتی را از یکی دریغ بدارند و از دیگری دریغ ندارند.(44)
◄ فطری بودن عدالت خواهی
استاد مطهری قبل از این که نظر اسلام را بیان کند، چند نظریه را بازگو می نماید:
یک، نظر نیچه و ماکیاول: نیچه، عدالت را اختراع مردمان زبون می داند. به عقیده نیچه و ماکیاول بشر فقط باید به دنبال زور برود، عدالت نه تنها در نهاد بشر نیست؛ بلکه حرف بی اساسی است که بشر نباید آرزوی آن را هم داشته باشد.(45)
دو، راسل: او معتقد است، باید به دنبال عدالت رفت؛ ولی نه به خاطر آن که عدالت مطلوب ماست؛ بلکه به دلیل آن که منفعت فرد در عدالت جمع است. راه وصول به ایده عدالت را تقویت فکر، علم و دانش؛ یعنی آشنا کردن بشر به این که منفعت فرد در عدالت جمع است می داند، نه آن که عدالت خواهی در نهاد بشر باشد، استاد مطهری در نقد این نظر معتقد است توانایی علم در عادل کردن بشر تا زمانی است که انسان قدرت نداشته باشد؛ پس فلسفه راسل بر خلاف همه شعارهای انسان دوستی اش به همه زورمندان که ترسی از ضعیفان ندارند حق می دهد که هر چه می خواهند ظلم کنند. ضمن آن که این نظر نقض می شود به عدالت خواهانی که بر خلاف منافع فردی خود، به دنبال عدالت بوده اند.(46)
سه، مارکسیسم: معتقد است نه انسان را می توان عدالت خواه تربیت کرد و نه می توان علم و عقل بشر را آنقدر تقویت کرد که منفعت خود را در عدالت بداند؛ عدالت را باید از تکامل ابزار تولدی خواست که وقتی به سوسیالیسم منجر شد؛ به حکم جبر ماشین، عدالت برقرار می شود.(47)
چهار، اسلام: عدالت خواهی در نهاد بشر وجود دارد. اگر بشر خوب تربیت شود، و زیر دست مربی کامل قرار گیرد، همان طور که زیبایی را دوست دارد، عدالت را که از مقوله زیبایی معقول است، نیز دوست خواهد داشت. پس به نظر استاد مطهری، اسلام، عاقبت بشر را عدالت می داند، و این عدالت فقط در این حد نیست که بگویند منفعت من در حفظ منافع دیگران است؛ بلکه در آن زمان، عدالت برای بشر محبوب و مثل یک معبود(48) است، یعنی روح انسان، رُقاء پیدا می کند، تربیتش کامل می شود. همان طور که در اصول کافی آمده است که وقتی حضرت حجت (عج)، ظهور کند دست خود را بر سر افراد بشر می کشد و عقل افراد بشر افزون می شود، فکر و عملشان زیاد می گردد و گرگ های افراد بشر دیگر طبیعت گرگی نخواهند داشت.(49) وقتی مردم عاقل شدند، تشنه عدالت می شوند.(50)
◄ راهکار دین برای برقراری عدالت
به نظر استاد مطهری برای برقراری عدالت سه چیز ضرورت دارد:
الف: قانون عادلانه:
باید با وضع قوانین عادلانه و ایجاد امکانات مساوی قانونی برای همه در مالکیت، آزادی، حق اشغال مقامات، تعلیم و تربیت، هنر، صنعت، شغل و حتی در عبادت، زمینه برقراری عدالت را فراهم کرد.(51) که در زمان حکومت معصومین علیهم السلام، قوانین عدل ممثّل هستند.
ب: مجریان عادل:
سیره پیشوایان دین بهترین گواه اجرای عادلانه است، اسلام، از نظر اجرا، هم بیداری ضعیفان، اتحاد، تشکیل و تحصیل قوت را از ناحیه آن ها لازم می شمارد و هم ایمان خود آن ها با ایده بودن عدالت و هم ایمان اقویا را. اسلام تنها به مبارزه با ظالم قناعت نکرده، بلکه عدالت خواه تربیت می کند.(52) وقتی امام معصوم (علیه السلام) مجری و حاکم باشد، عدل مجسم است، همان طور که در قرآن کریم وقتی درباره امامت سخن می گوید، عنصر محوری امامت را عدالت می داند: لاینال عهدی الظالمین با این که عهد خدا به جاهل و فاسق هم نمی رسد. هم عهد خدا به ظالم نمی رسد و هم از طرف امام عادل به افراد ظالم نخواهد رسید یعنی لا ینال عهده و فیضه الظالمین(53) و در مورد امام عصر (عج) داریم: فهو المهدی (عج) امام تقی نقی سار مرضی هاد مهدی، یحکم بالعدل و یأمر به(54) و در زیارت آن حضرت می خوانیم: السلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر.(55)
ج: بیدار کردن فطرت عدالت خواه بشر
استاد مطهری معتقد است احترام به عدالت، مولود دین و ایمان به معنویت است نه علم. باید وجدان دینی و مذهبی مردم را برای اجرای عدالت بیدار نمود.(56) و به عبارت دیگر مردم را خواهان عدل و عدالت کرد؛ بنابراین مشکل حکومت علوی (علیه السلام) این بود که دو اصل اول محقق بود؛ ولی مردم عدل خواه نبودند، پس فرمود لقد اصبحت الامم تخاف ظلم و عاتها و اصبحت اخاف ظلم رعیتی
و از جامعه ظلم زده آن روز، جنگ جمل، نهروان، صفین، ترور و بالاخره شهادت آن حضرت بیرون آمد.(57) و همانطور که گفته شد به نظر استاد مطهری، اگر بشر خوب تربیت شود و زیر دست مربی کامل باشد، تشنه عدالت خواهد شد.
◄ گستره عدالت مهدوی (عج)
استاد مطهری معتقد است عدالت در جامعه مهدوی (عج) به معنای برقراری عدل کامل، نفی هر گونه ظلم و تبعیض، آن هم نه فقط از جنبه اقتصادی؛ بلکه از جنبه سیاسی و امتیازات غیر مالی مثلا اداری، می باشد.
وی به سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اشاره می کند که در نگاه کردن هم تبعیض را محکوم می کردند: کان رسول الله یقسم لحظاته بین اصحابه و نیز تبعیض در مقام قضا، در کار و بیکاری و نیز عمومی بودن و عدم تعلق به گروه خاص.(58)
امام خمینی قدس سره، عدالت مهدوی را عدالت در تمام مراتب انسانیت معنا کرده و معتقد است در تمام نفوس حتی اشخاص کامل، انحرافاتی وجود دارد؛ در اعمال، یا اخلاق یا عقایدشان. آن حضرت مامورند که این انحرافات را نیز به اعتدال برگردانند. افزون بر آن که قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم می شود، و سازمان های دروغین حقوق بشر از دنیا بر چیده می شوند و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا می گرایند.(59) برخی اساتید معتقدند عدل و ظلم هر دو دارای مراتب اصغر، اوسط و اکبر هستند. ما در جهاد اصغر، به دنبال عدل اصغر هستیم، عدل اصغر، نجات از ظلم استکبار و صهیونیسم است. عدل اوسط آن است که آدم خوبی باشیم وقتی مساله علم و جهل، رذیلت فضیلت و اخلاق مطرح است، آدم خوبی باشیم، این جهاد اوسط است؛ یعنی عادل شدن، باتقوا و فضیلت شدن. ولی جهاد اکبر این است که انسان به شهود برسد و هر وقت خواست مثل علامه بحرالعلوم قدس سره خدمت حضرت شرف یاب شود. وجود حضرت که می آید برای همه مراحل عدل (اصغر، اوسط و اکبر) است؛ زیرا امامتی که قرآن معرفی می کند، فرشته ها و جن هم نیازمند به آن هستند؛ تا ایمانشان را به او عرضه کنند، از او تعلیم بگیرند و او حافظ و مذکر آن ها باشد. حضرت برای فصل الخصومت های ملاء اعلا هم هستند؛ بنابراین فرمود: بیمنه رزق الوری اعم از فرشتگان، جنیان و انسان ها.(60)
درباره این عبارت ذکر دو نکته لازم است:
1. معمولا در تعابیر جهاد اصغر در مقابل جهاد اکبر قرار می گیرد. یعنی وقتی دو جهاد مد نظر باشد، اصغر به معنای جهاد مسلحانه و اکبر به معنای جهاد با نفس است، ولی وقتی سه جهاد منظور باشد، اوسط به معنای جهاد با نفس می باشد.
2. با توجه به قرائن عقلیه و نقلیه، منظور از خصومت در ملأ اعلا، نوعی ناسازگاری است.
6 . استراتژی انتظار
اگر مفهوم انتظار خوب فهمیده شود، آثار آن تبیین گردد، و آسیب های آن شناسایی گردد، می تواند در عصر حاضر و در رو در رویی با ایسم های مختلف شرقی و غربی، بهترین محرک برای حرکت در جهت اهداف مترقی و عالی آرمان انبیا و به خصوص خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله باشد.
7. ظهور منجی، امداد غیبی (61)
استاد مطهری در تعریف غیب آورده است: آن چیزی است که از حواس ظاهری ما نهان است. غیب و شهادت دو اصطلاح قرآنی است. در جهان بینی قرآن، عالم هستی منحصر به محسوسات ما نیست و آنچه محسوس است شهادت نام دارد.
از طرفی پیامبران آمده اند تا مردم را به عالم غیب مومن و متصل کنند. غیب بودن غیب مربوط به مقدار توانایی دستگاه های حسی و ادراکی است نه به وجود حائل و مانعی میان دستگاه ادراکی ما و غیب؛ بنابراین اهل معرفت می گویند حق تعالی از کثرت ظهور در خفاست، او از این جهت مخفی است که هیچ گونه غیاب، افول و غروبی ندارد و هیچ چیز و هیچ جا از او خالی نیست.
استاد مطهری با تقسیم مدد غیبی به خاص و عام می گوید: مدد غیبی عام آن است که سراسر هستی قائم به خداوند است و هر لحظه در اصل هستی، از غیب؛ مدد می گیرد و با بیان ملا صدرا قدس سره درباره حرکت جوهری، قائم بالغیر بودن جهان واضح تر می شود. مددهای غیبی عام، رحمت رحمانیه پروردگار است؛ ولی در کنار آن، رحمت رحیمیه که عبارت است از دستگیری ها و الطاف خاص نیز وجود دارد که یک موجود مکلف در اثر حسن انجام وظیفه مستحق آن می گردد.
استاد در تقسیم دیگر امدادهای غیبی خاص را به فردی و اجتماعی تقسیم می کنند. قسم فردی آن مانند فراهم شدن اسباب و وسایل مادی کار، تقویت دل و اراده، هدایت و روشن بینی و الهام افکار بلند علمی می باشد؛ اما در کنار این ها، جامعه بشریت نیز از مددهای غیبی بهره مند می باشد. در شرایطی که جامعه بشریت سخت نیازمند نجات بوده است، خداوند متعال پیامبران عظیم الشأن را مبعوث کرده است. برای مثال در مورد حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله قرآن می فرماید: و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها.(62)
استاد مطهری ظهور حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه را مصداق مدد غیبی اجتماعی می داند، با این توضیح که اگر چه بشریت از نظر علم پیشرفت های بزرگی داشته، اما سرچشمه انحراف های بشر همیشه نادانی نیست، بیشتر انحراف های او از ناحیه غرایز و تمایلات مهار نشده، شهوت و غضب است. در پرتو علم، به جای حس جاه طلبی و برتری طلبی و استثمار بشر، روح عدالت، تقوا، رضایت به حق خود، عفاف و راستی جایگزین نشده؛ بلکه بشر را مغرورتر و غرایز حیوانی او را افروخته تر کرده است، به همین دلیل علم و فن، امروز به صورت بزرگترین دشمن بشر شده است. زیرا علم فقط چراغ بوده و باید اختیار آن را به دین سپرد تا انسان را به مقصد عالی برساند.
امروزه بسیاری اندیشمندان با بدبینی به آینده بشریت می نگرند و معتقدند با قدرت علمی خود، گور خود را خواهند کند، اما کسی که ایمان به غیب دارد جهان را دارای صاحبی به نام خداوند می داند، معتقد است خلقت این جهان و انسان بیهوده و عبث نیست، و هرگاه که جهان بر سر پیچ خطر قرار گیرد همچون گذشته مصلح و منجی را، از آستین غیب خواهد رساند.
و جالب این است که در برخی روایات غیب به خود حضرت صاحب (عج) اطلاق شده است. مانند آن که از امام صادق (علیه السلام) درباره الم، ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین، الذین یومنون بالغیب سوال کردند، حضرت فرمودند: المتقون شیعة علی (علیه السلام) و الغیب فهو الحجة الغائب.(63) همچنین می توان افزود که برخوردار شدن از نصرت الهی معلق بر یاری کردن دین خداست پس نه تنها تکالیف مردم ساقط نمی شود بلکه قیام برای تشکیل حکومت اسلامی واجب می گردد.
حاصل آنکه:
به نظر استاد همان طور که یک فرد سه دوره کلی دارد: دوره کودکی که دوره بازی و افکار کودکانه است و دوره جوانی که دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردی که دوره پختگی و حکومت عقل است، اجتماع بشر هم همین طور است. اجتماع بشر سه دوره طی خواهد کرد:
یک دوره به تعبیر قرآن دوره جاهلیت است. دوره اساطیر و افسانه ها؛
دوره دوم دوره علم است؛ البته علم و جوانی. عین حکومت خشم (بمب) و شهوت (مینی ژوب)
دوره سوم: دوره عقل و عدالت. دوره حاکمیت معرفت، عدالت، صلح، انسانیت و معنویت.
فلسفه بزرگ مهدویت در عین این که پیش بینی یک سلسله تکان های شدید و بی عدالتی هاست، پیش بینی یک آینده سعادت بخش و پیروزی کامل عقل بر جهل، توحید بر شرک، ایمان بر شرک، عدل بر ظلم، سعادت بر شقاوت است.(64)
همه منتظران باید به این نکته توجه داشته باشند که انتظار واقعی، می تواند ظهور امام زمان (عج) را به جلو اندازد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند، نجات بنی اسراییل توسط حضرت موسی (علیه السلام) از دست فرعونیان، بعد از 400 سال مقرر شده بود؛ ولی ضجه مردم و درخواست واقعی، برای آمدن منجی، 170 سال از مقدار آن کاست. سپس حضرت فرمودند:
هکذا انتم لو فعلتم لفرج الله عنا فاما اذلم تکونوا فان الامر ینتهی الی منتهاه.(65)
اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و القادة ای سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الاخرة(66)
✫ ✬ ✭ ✮ ✫ ✬ ✭ ✮ ✫ ✬ ✭ ✮ ✫ ✬ ✭ ✮ ✫ ✬ ✭ ✮ ✫ ✬ ✭ ✮
منبــــع: آینده بشریت از دیدگاه شهید مطهری (نویسنده : سید سعید حسینی)
๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑
پی نوشتها:
1) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 387
2) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 353.
3) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 388 - 386 و 400 - 399 و قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 57.
4) محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1، ص 354 - 353.
5) فصلت / 42.
6) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 279 و ج 4، ص 861.
7) مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج 4، ص 881 - 880 و 886 - 885 و پانزده گفتار، ص 59.
8) نساء / 59.
9) علامه طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 209.
10) علامه طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 409.
11) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 4، ص 883.
12) محمد تقی مصباح یزدی، نقش تقلید در زندگی انسان، ص 34 - 33، موسسه امام خمینی قدس سره، چ 1، 1382.
13) مرتضی مطهری، ولاءها و ولایت ها، ص 57 و 70.
14) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 296 - 284 و ج 4، ص 866 - 849 و آشنایی با قرآن، ج 5، ص 198 - 195.
15) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 277 - 271.
16) محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1، ص 346.
17) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 196 - 153.
18) مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی (عج) از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص 57 و یادداشت ها، ج 9، 392 - 389.
19) حدید / 17.
20) حج / 38.
21) حج / 39.
22) بقره / 190.
23) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9 تص 389 - 388.
24) عنکبوت / 40.
25) اعراف / 96.
26) مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 390 - 389 و آشنایی با قرآن، ج 9، ص 25 - 17 و مجموعه آثار، ج 2، ص 45.
27) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 379.
28) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 391 - 390.
29) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 391 - 390.
30) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، 423 - 422 - 380.
31) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 392 - 391 و 399 - 398 و 408 - 400.
32) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 399 و بحارالانوار، ج 52، ص 372.
33) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 399.
34) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 401 - 400.
35) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 408 - 400.
36) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 406.
37) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، 392 - 391.
38) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 380 و 392.
39) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 191.
40) هود / 61.
41) نهج البلاغه، نامه 53. عبارت... و عمارة بلادها و ولیکن نظرک فی عمارة الارض
42) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 392.
43) مفاتیح الجنان، دعای عهد.
44) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 154، صدرا، چ 2، 1379 و ر.ک: مجموعه آثار، ج 1، ص 82 - 78.
45) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 156 و یادداشت ها، ج 9، ص 372.
46) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 159 - 157.
47) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 158.
48) تعبیر معبود شاید از این جهت باشد که منشأ راستین عدالت که معقول ثانی است، در واقع خداوند متعال است.
49) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 18، ص 165 - 158 و بحارالانوار، ج 52، ص 336.
50) عبدالله جوادی آملی، مهدویت و عدل الهی، فصلنامه انتظار، شماره 13، ص 51 - 50.
51) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 374 - 373.
52) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 374 - 373.
53) عبدالله جوادی آملی، فصلنامه انتظار شماره 13، ص 45 - 43.
54) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 310.
55) مفاتیح الجنان، زیارت حضرت صاحب الامر (عج)، ص 874.
56) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 374.
57) عبدالله جوادی آملی، فصلنامه انتظار شماره 13، ص 45 - 43.
58) مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج 9، ص 392.
59) حضرت امام خمینی، صحیفه نور، ج 15، ص 22 و ج 12، ص 209 - 207، وزارت ارشاد اسلامی، ج 1، 1361.
60) عبدالله جوادی آملی، فصلنامه انتظار، شماره 13، ص 54 - 53.
61) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 364 - 333 و یادداشت ها، ج، ص 432 - 413 و آشنایی، قرآن، ج 2، ص 67 - 65.
62) سوره آل عمران، آیه 103.
63) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، دارالحدیث، ج 1، ص 37، چ 1، 1380.
64) مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 3، ص 363 و ج 18، ص 181.
65) علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 132 - 131 و ر.ک: عای، مسعود، سخنرانی، 23/1/81، شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران.
66) مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
Add new comment