اوصاف امام حسين عليه السلام
قرآن کريم، انبياى الهى را هدايتگر مردم به امر الهى در پرتو صبر و يقين و عبادت معرفى مى کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَينا إِلَيهِمْ فِعْلَ الْخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ايتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدينَ[1]؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِاياتِنا يوقِنُونَ.[2]
امام حسين عليه السلام مظهر اين وصف برجسته انبياى الهى است. از اين رو، پيامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدايت معرفى کرده است: «إنّ الحسين مِصباحُ الهدى و سَفينَةُ النّجاةِ».[3]
1. امر به معروف: قرآن مى فرمايد: شما بهترين امّت هستيد، در صورتى که امر به معروف و نهى از منکر کنيد: کُنْتُمْ خَيرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ[4] حضرت سيدالشهدا نيز در هدف از قيام خود مى فرمايد: من براى احياى امر به معروف و نهى از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فى أُمَّةِ جَدى محمد أُريد أن آمُر بالمَعروف وَ انهى عَنِ المُنکر». [5]
2. معلّم عزّت و عمل صالح: قرآن مجيد مى فرمايد: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ايمان و عمل صالح پديد مى ايد: مَنْ کانَ يريدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَميعًا إِلَيهِ يصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يرْفَعُهُ[6]. امام حسين عليه السلام در قيام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گريزان از ذلّت: «هَيهاتَ منِّى الذّلّة». [7]
3. معلّم ايثار و انفاق: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ[8]؛ به مقام نيکان نايل نمى شويد، مگر با انفاق برخى چيزهايى که دوست داريد. امام حسين عليه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختيار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.
4. صاحب نفس مطمئنّه: يا ايتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعى إِلى رَبِّکِ راضِيةً مَرْضِيةً؛ فَادْخُلى فى عِبادي؛ وَ ادْخُلى جَنَّتى[9]. امام صادق عليه السلام فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهاى واجب و مستحب بخوانيد؛ زيرا اين سوره مبارک در شأن امام حسين عليه السلام است. شخصى علّت آن را جويا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دليل آنکه امام حسين عليه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضى و او از خداوند راضى بود. (و يکى از مصاديق بارز اين آيه شريف، امام حسين عليه السلام است)[10]
5. خوف و خشيت الهي: قرآن مجيد در وصف انبيا مى گويد: پيامبران پيشين کسانى بودند که در تبليغ رسالت الهى، از خدا مى ترسيدند و از هيچ کس ديگر هراسى نداشتند: الَّذينَ يبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ يخْشَوْنَهُ وَ لا يخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ[11]. امام حسين عليه السلام نيز داراى اين دو خصيصه برجسته است:
1. تنها از خداوند مى ترسيد. در دعاى عرفه مى فرمايد: « اللهم اجْعلنى أَخشاکَ کَأنّى أراک»؛ خدايا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گويى تو را مى بينم.
2. از غير خدا نمى ترسيد. امام حسين عليه السلام مى فرمايد: اگر در دنيا، هيچ پناهگاهى نداشته باشم و کسى مرا حمايت نکند، من با يزيدبن معاويه بيعت نخواهم کرد: «لَو لَم يکُن لِى مَلْجَأَ وَ لا مَأوى لَما بايعْتُ يزيدُبنُ مُعاوية»[12] آزمونى بالاتر از آزمون حضرت ابراهيم: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّى جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا[13]؛ و (ياد آور) هنگامى که ابراهيم را خداوندش، با کلماتى بيازمود و او (ابراهيم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار مى دهم . . . .
آزمونهاى ابراهيم عليه السلام عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعيل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعيل در جوار کعبه در سرزمين بى آب و گياه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمروديان و …
کسى که به حماسه هاى عظيم عاشورا چشم بيندازد، دشوارتر بودن آزمونهاى حضرت حسين عليه السلام را لمس مى کند:
ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شير خوار
ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سى هزار انسان شيفته زندگى زوال پذير دنيا
ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّى در قتلگاه در قالب نيايش عاشقانه و رضايت مندانه.
و دهها آزمون دشوار ديگر که در واژه واژه اين تاريخ درخشان رخ مى نمايد.
بخشى از اسرار توجّه دادن مردمان به اين روز و اين حادثه، همين پايدارى بر پاکى و بروز غيرت و هويت انسانى و اسلامى و پيامهاى بى شمارى است که در اين واقعه بروز دارد.
6. پيشتازى و پيش دستى در نيکيها: فَاسْتَبِقُوا الْخَيراتِ[14]؛ در خوبيها بر يکديگر پيشى بگيريد.
در روايت معروفى آمده است: «بالاتر از هر نيکى، نيکى ديگرى هست؛ اما اگر که انسانى در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چيز ديگرى نيست. » اين خير بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گرى مى کرد و مشتاقان را به سبقت از يکديگر در عرصه آسمانى نينوا مى کشانيد که تا ياران امام حسين عليه السلام زنده بودند، اجازه نمى دادند که يک نفر از خاندان بنى هاشم، پاى به ميان بگذارد و فرزند برومند حسين، على اکبر، در ميان بنى هاشميها سبقت مى گرفت و هر کدام بر ديگرى پيشى مى جستند.
به راستى، شايسته است که عاشقان و ياران حسينى نيز از سيره اصحاب آن امام همام الگو بگيرند؛ «تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مُجمل».
7. عارف به قرآن: سيدالشهداء عليه السلام فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنيقُ و باطِنُه عَميقٌ؛ قرآن، ظاهرش زيبا و شگفت انگيزست و باطنش ژرف و عميق. [15]
همان طور که قرآن صامت از ظاهرى شگفت و باطنى ژرف برخوردار است، وجود امام حسين عليه السلام به عنوان قرآنى ناطق از همين شگرفى و ژرفى در ظاهر و باطن و صورت و سيرت برخوردار است و ما در زيارت ناحيه مقدّسه در اوصاف آن امام مى خوانيم: «و عَظيم السّوابق . . . »[16]؛ تو داراى برتريهاى با عظمت هستي.
8. دوستدار واقعى قرآن: امام حسين عليه السلام مى فرمايد: «خدا مى داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست مى دارم».[17] در شب عاشورا که امام حسين عليه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهى از لشگريان پسر سعد براى اطّلاع از احوال امام حسين عليه السلام و ياران از او نزديک خميه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با يک صورت ملکوتى و جذّاب ؛ اياتى از سوره آل عمران را تلاوت مى کند.[18] امام حسين عليه السلام در ظهر عاشورا نيز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه يارانشان در کربلا اقامه مى کنند.
9. اِحياگر قرآن: از آنجا که قرآن کريم بعد از پيامبر به دست اُمويان و عوامل آنها مطابق ميل و منافعشان تفسير مى شد، امام حسين عليه السلام رسالت اِحياى قرآن را با پيام بلند عاشورا آغاز کرد. اين بار قرآن از حنجره امام حسين عليه السلام تلاوت شد و رسوم جاهليت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بين بُرد و ايشان را از خواب غفلت بيدار کرد. خود ايشان درباره احياگرى قرآن مى فرمايد: «شما را به زنده ساختن ايات قرآن و از ميان بُردن بدعتها فرا مى خوانم. اگر دعوت مرا بپذيريد، به راه راست و هدايت خواهيد رسيد. »[19]
پى نوشت:
[1] أنبياء/73.
[2] سجده/24.
[3] بحارالانوار، ج 36، ص 205.
[4] آل عمران/110.
[5] نفس المهموم، ص 45.
[6] فاطر/10.
[7] بحارالانوار، ج 45 ، ص 83.
[8] آل عمران/92.
[9] فجر30-27.
[10] بحارالانوار، ج 24 ،ص 93.
[11] أحزاب/39.
[12] بحارالانوار، ج 89 ص 328.
[13] بقره/124.
[14] مائده/48.
[15] بحارالانوار، ج 44 ، ص 329.
[16] نفس المهموم ص 7.
[17] العترت و القرآن، ص 97.
[18] الإرشاد و المفيد، ج 1 ،ص 232، 601.
[19] کلمات قصار امام حسين عليه السلام، ابوالقاسم حالت، ص 75.
Add new comment