آواتار / شهادت حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)

ضیاءالصالحین
ضیاءالصالحین

شهادت مظلومانه جوانترين شمع هدايت و نهمين بحر کرامت، باب المراد، جواد الائمه(علیهم السلام) حضرت امام محمد تقی(علیه السلام) تسلیت و تعزیت باد.

مامون در سال ۲۱۸ هجرى  به درک واصل شد و پس از او برادرش «معتصم» جاى او را گرفت. او در سال ۲۲۰ هجرى امام را از مدینه به بغداد آورد تا از نزدیک مراقب او باشد، لذا در مجلسى که براى تعیین محل قطع دست دزد تشکیل داده بود، امام جواد (علیه السلام) را نیز شرکت داد [و فتوای امام با اینکه جوانتر از همه بودند مورد قبول واقع شد] و قاضى بغداد (ابن ابى دُواد) و دیگران شرمنده شدند و چند روز بعد از آن «ابن ابى دواد» از حسد و کینه توزى نزد معتصم رفت و گفت: از باب خیر خواهى، به شما تذکر مى دهم که جریان چند روز قبل به صلاح حکومت شما نبود؛ زیرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالى مملکتى فتواى ابو جعفر (امام جواد)، یعنى فتواى کسى را که نیمى از مسلمانان او را خلیفه و شما را غاصب حق او مى دانند، بر فتواى دیگران ترجیح دادى و این خبرمیان مردم منتشر و خود دلیل قاطعى بر حقانیت او نزد شیعیانش شد.
معتصم که مایه ابراز هر نوع دشمنى با امام را در نهاد خود داشت، از سخنان «ابن ابى دواد» بیشتر تحریک شد و در صدد قتل امام برآمد و سرانجام منظور پلید خود را عملى ساخت.[1]

شهید مطهری می فرماید سیاست خلفای عباسی با سیاست اموی‌ها فرق داشت. اموی‌ها خشن‌تر بودند ولی اینها موذی‌تر بودند یعنی سیاستمدارانه‌تر عمل می‌کردند که فقط عده قلیلی می‌توانستند دست سیاست اینها را بخوانند.
 
یکی از کارهایی که اینها می‌کردند این بود که چون می‌خواستند ائمه را تحت‌ نظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها می‌چسباندند که باید با این دختر ازدواج کنی! بعد که ازدواج می‌کردند، می‌گفتند: دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! برای این که به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند.
 
معتصم بالاخره سبب شد که همسر امام یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت‌کننده‌ای. و چون برای همه مسموم‌کننده‌ها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده، جرأت این که بدن امام را دفن کنند، نداشتند.
 
حتی معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارق‌العاده‌ای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا می‌کند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده می‌شود، و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد می‌شود.
 
این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر(علیهم السلام) در همین محل معروف یعنی کاظمین (علیهما السلام) دفن کردند. و حالت ایشان از این جهت، تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی(علیهم السلام) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ. و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم. [2] در مورد نحوه شهادت امام جواد (علیه السلام) سه نقل وجود دارد. [3].[4].[5]

امام هنگام شهادت بیش از بیست و پنج سال و چند ماه نداشت. [6]
 
 
پی نوشت :

[1]. المطبعه العلميه، ج 1، ص 320
[2]. آشنایی با قرآن، ج12، ص32-29
[3]. مجلسی (ره) ، جلاء العیون
[4]. ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابیطالب
[5]. علامه مظفر (ره) ، تاریخ الشیعه
[5]. شيخ مفيد، الارشاد، ص 326

مطالعه بیشتر در :

ویژه نامه اُعجوبة اهل البیت ؛ جوادالائمه علیه السلام

Share