روح نامیرای تلاش/ بخش سوم

ابراهیم اخوی
بزرگداشت روز پدر

دعای پدر
امام صادق علیه السلام درباره میزان تأثیر دعای پدر برای فرزندان خود، در بیانی زیبا چنین می فرمایند: «سه دعاست که از لطف و رحمت و استجابت الهی محروم نمی ماند [که یکی از آن ها] دعای پدر برای فرزند خود است، در صورتی که فرزند به پدر نیکی کرده باشد، و نیز نفرین پدر در صورتی که فرزند به پدر بی مهری و از او نافرمانی کرده باشد.»[1] بر اساس این روایت، چنان چه شخصی به وظایف فرزندی خود عمل کرده باشد، می تواند مشمول دعای خیر پدر و به دنبال آنْ برخوردار از مواهب الهی شود و در مقابلْ کسی که درانجام وظایف کوتاهی کرده و باعث رنجش پدر خویش شده است، با نفرین پدر، از نعمت های بسیاری محروم خواهد ماند.

دعا برای پدر و مادر
یکی از وظایفی که در دین اسلام برعهده فرزندان گذاشته شده، دعا و طلب خیر برای پدر و مادر است؛ دستوری که در قرآن مجید و در آیه 28 سوره نوح از آن یاد شده و امر می نماید که «بگو خدایا، مرا و پدر و مادر مرا ببخش و مورد رحمت خود قرار ده»[2]؛ زیرا این ارتباط عاطفی و معنویِ پیشنهاد قرآن، برکات سرشاری را نصیب فرزند خواهد نمود و در سایه سار چنین رفتاری، می توان به زندگی پُر از مهر و محبت دست یافت.

یاری خواستن از خداوند برای نیکی به والدین
امام سجاد علیه السلام در دعا برای والدین خود می فرمایند: «بار خدایا، مرا چنان گردان که با آنان مثل یک مادر مهربان، خوش رفتار باشم و فرمان برداری و نیکوکاری ام را به آنان، برای دیدگانمْ لذّت بخش تر از خوابی قرار ده که شخصی بسیار خسته و محتاجِ خواب، از آن لذت می برد و برای سینه ام گواراتر از نوشیدن آبی مقرر کن که تشنه کام می نوشد، تا دل خواه آنان را برخواسته خود ترجیح داده و آن را برگزنیم».[3]

گناهِ بزرگ نافرمانی
یکی از گناهان بزرگ که بر آن وعده عذاب داده شده، نافرمانی از پدر و مادر و رنجاندن آن هاست که در اصطلاح به آن «عاقِ والدین» می گویند. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در نکوهش نافرمانی و رنجاندن والدین می فرمایند: «کسی که پدر و مادر خود را خشمگین سازد، خدای تعالی را به خشم آورده است»[4] و نیز آن حضرت در بیانی دیگر می فرمایند: «کسی که والدین خود را بیازارد، مرا آزرده و کسی که مرا بیازاد، خداوند را آزرده و آزاردهنده خداوند، از رحمت الهی به دور است»[5] و این گناهْ خود عاملی برای بدبختی انسان در دوسرا می گردد، تا جایی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «آزردن و نافرمانی والدین، نداری می آورد و انسان را به خواری می کشاند».[6]

معنای عاق والدین
علامه مجلسی در شرح کتاب اصول کافی درباره معنای عاق والدین می نویسد: «عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آن ها را رعات نکند و بی ادبی نماید و آن ها را به سبب گفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که منع شرعی و عقلی ندارد، از آن ها نافرمانی کند؛ چه این که در بیان امام صادق علیه السلام آمده است که کم ترین ناسپاسی والدین، گفتن «اُف» است و اگرخداوند چیزی را از آن ساده تر و آسان تر می دانست، از آن نهی می کرد. نگاه تند به پدر و مادر، محزون ساختن آن ها و ترک وظایف حتمی در قبال آن ها مثل برآورده نساختن نیازهای مالی والدین در صورت نیاز نیز از موارد عاق شدن فرزندان معرفی شده است».[7]

رنجاندن والدین، عامل رنج دو سر
آزردن پدر و مادر، از گناهان بزرگی است که بازتاب بدِ آنْ دردنیا و آخرت ظاهر می گردد؛ چنان چه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شهر مدینه، جوان ثروت مندی بود که هیچ کمکی به پدر و مادر پیر خود نمی کرد. خداوند متعال اموال آن جوان را از او گرفت و تنگ دستی و بیماری را بر او مسلط نمود و جوان به دلیل گناه بزرگ ترک خدمت به والدین، بیچاره شد. پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد او فرمودند: «ای کسانی که به والدین خود آزار می رسانید، از حال این جوان عبرت بگیرید و بدانید این جوان، هم نعمت های دنیایی را از دست داده و هم درجات بهشتی او به واسطه این گناه، به درکات آتش تبدیل شده است».[8]

نیکی کننده به پدر، محبوب پیامبر صلی الله علیه و آله
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله با گفتار و کردار و توجه بیش تر به کسانی که نسبت به والدین، رفتار اسلامی و شایسته داشتند، کوشیدند تا فرهنگ احترام به پدر و مادر را در جامعه اسلامی نهادینه کنند. در روایتی آمده است: روزی خواهر رضاعی رسول خدا صلی الله علیه و آله مهمانش گردید و پیامبر نسبت به او، احترام فراوان نمود. پس از دقایقی، برادر رضاعی ایشان نیز حاضر شد، ولی پیامبر رفتاری که با خواهرش داشت، با آن برادر انجام نداد. اطرافیان و شاهدان ماجرا، کنجکاو شده و پرسیدند: «ای فرستاده خدا، چرا رفتاری که با خواهرتان داشتید، با برادر رضاعی خود نداشتید؟» حضرت فرمودند: «چون این خواهر، بیش تر از برادر، به پدرش نیکی می کرد، من هم احترام بیش تری برای او قائل شدم»[9] و بدین وسیله، به همه پیروان دین اسلام، ضرورت احترام به والدین و نقش آن را در جلب محبت آن پیام آور مهر و محبت، متذکر شدند.

فلسفه تحریم نافرمانی
امام رضا علیه السلام درباره علت حرام شدن نافرمانی پدرو مادر می فرمایند: «خداوند به این دلیل نافرمانی به والدین را حرام فرموده که موجب از دست دادن توفیق بندگی خداوند و بی احترامی به والدین و ناسپاسی نعمت و از بین رفتن شکر و سپاس گزاری و کم شدن نسل و قطع آن می شود؛ زیرا نافرمانی از پدر و مادر، سبب می گردد که به آن ها احترام گذاشته نشود، و نیز حق و حقوق آن ها شناخته نشده و پیوندهای خویشاوندی قطع گردد. هم چنین پدر و مادر به داشتن فرزند بی رغبت شده و به علت نیکی نکردن و فرمان نبردن فرزند، کار تربیت او را رها سازند».[10]

ضرورت احترام به والدین بعد از وفات آن ها
در اسلام، هم چنان که احترام و نیکی به والدین در زمان حیات آن ها واجب شده، به یاد آن ها بودن و برقراری ارتباط معنوی با آن ها، بعد از وفاتشان نیز مورد تأکید بسیار قرار گرفته است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در این باره فرمودند: «کسی که به پدر و مادرش در حال زنده بودن آن ها نیکی کند، ولی بعد از وفاتشانْ آن ها را از یاد ببرد، از رحمت خداوند به دور می ماند»[11]. نیز آن حضرت راه های احترام به والدین را بعد از وفاتشان چنین بیان می کند: «نیکی کردن به پدر و مادر بعد از فوت آن دو، به دعا کردن برای آن ها، آمرزش خواستن برای پدر و مادر، عملی نمودن وصیت های آنان، دیدار با بستگان ایشان، و احترام گذاشتن به دوستان آن ها است».[12]

هدیه روز پدر
روز پدر، روز قدرانی از تلاش های او و روز توجه به زحمت های طاقت فرسای پدر است؛ روزی که برای فرزندان فرصت مناسبی ایجاد می کند تا با حضور در کنار پدران و تبریک این روز، اعلام محبتی دوباره کرده و با بوسه ای بردستان پدر و نگاهی همراه با عشق و محبت به او، صمیمانه ترین پیام های دوستی را از اعماق وجود عیان سازند که: «پدر، دوستت دارم».

 

منبع: مجله گلبرگ، شهریور1382، شماره 42، بزرگ داشت روز پدر/روح نامیرای تلاش
--------------------------------------
پی نوشت:

[1] حقوق فرزندان در مكتب اهل بيت عليهم السلام، ص 115؛ شيخ عباس قمى؛ سفينة البحار، ج 1، ص 458.
[2] «قُلْ رَبّ اغْفِرْلِى و لِوالِدَىَّ...».
[3] ميزان الحكمة، ح 226811؛ صحيفه سجاديه، دعاى 24.
[4] گناهان كبيره، ج 1، ص 123؛ مستدرك الوسايل، كتاب النكاح.
[5]  گناهان كبيره، ج 1، ص 123.
[6] بحارالانوار، ج 74، ص 84.
[7] گناهان كبيره، ج 1، ص 120.
[8] گناهان كبيره، ج 1، ص 124؛ سفينة البحار، ج 2، ص 213.
[9] ميزان الحكمة، ح 22679.
[10] همان، ح 22719.
[11]  گناهان كبيره، ج 1، ص 130.
[12]  ميزان الحكمة، ح 22690.

Share