رفتن به محتوای اصلی
روتیتر
پرسش و پاسخ از محضر استاد اصغر طاهرزاده؛

اعتکاف؛ شرایطی خاص برای خدایابی

تاریخ انتشار:
استاد اصغر طاهرزاده

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم

[ ...وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ ِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ. ][1]
... و نیز به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم و با آن‌ ها عهد بستیم كه خانة مرا براى طواف‏ كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه و آماده كنند.[2]

مسلّم در اعتکاف برای معتکف زمینة ظهور برکاتی خاص فراهم می‌ گردد. از خدا می‌ خواهیم به حق آن امام بزرگی که برکت وجود مقدسش را در این روزها به بشریت مرحمت فرموده، برکات خاص خود را برای معتکفین مقرر و مستدام بدارد.
روایات صادرشده از معصوم خبر از آن دارد که اعتکاف برکات زیادی برای معتکف به همراه دارد و لذا باید سعی کنیم طوری آداب و ادب اعتکاف را انجام دهیم که نهایت بهره‌ های مورد نظر را ببریم. در روایت از رسول خدا(ص) داریم: «مَنِ اعْتَکَفَ ایماناً وَ احْتِساباً عُفِوَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبه»؛[3] هرکس برای خدا و با ایمان کامل معتکف شود، گناهان گذشتة او بخشیده می‌ شود.
باز در روایت از آن حضرت داریم: «اَلْمُعْتَکِفُ یَعْکُفُ الذُّنُوبَ وَ یَجْرِی لَهُ مِنَ الْأجْر، کَآجْرِ عامِلِ الْحَسَناتِ کُلَّها»[4]؛ معتکف از گناهان باز می‌ ایستد و بدین وسیله اجری مانند اجر کسی که همة نیکی‌ ها را انجام می‌ دهد، خواهد داشت.

و نیز می‌ فرمایند: «...مَنِ اعْتَکَفَ یَوْماً ابْتِغاءَ وَجْهَ اللهِ عَزَّ وَ جَلّ جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النّارِ ثَلاثَةِ خَنادق اَبْعَدَ مِمّا بینَ الْخافِقَین»؛[5] هرکس روزی را معتکف شود برای جلب نظر خدای عَزَّ وَ جَلّ، خداوند بین او و آتش جهنم سه خندق فاصله می‌ اندازد که فاصله‌ ی هر خندقی بیشتر از فاصله‌ ی مغرب و مشرق است. یعنی میل‌ ها و اعمالی که منجر به ورود او به جهنم می‌ شود در او از بین می‌ رود.
چنانچه ملاحظه می‌ فرمایید؛ اعتکاف بهره‌ های فراوانی را با خود به همراه دارد. عمده آن است که سعی کنیم حالاتی را در خود ایجاد کنیم که آن بهره‌ ها و برکات برای ما محقق شود.
در روایت داریم که پیامبر هر سال ده روز آخر ماه رمضان را در مسجد معتکف می‌ شدند و حتی آن سالی که به جهت جنگ بدر نتوانستند معتکف شوند، سال بعد بیست روز معتکف شدند.[6] و این عمل آن حضرت، اولاً: اهمیت اعتکاف را می‌ رساند. ثانیاً: ما را متوجه برکاتی می‌ کند که رسول‌ خدا با آن همه عظمت و قربی که دارا بودند، به آن برکات نیاز داشتند و عملاً از طریق اعتکافْ راهِ قلبِ خود را به سوی آسمان غیب باز نگه می‌ داشتند.

فوق مرگ و زندگی 
اجازه بدهید ابتدا تذکراتی در رابطه با حالاتی که باید یک معتکف در خود به‌ وجود آورد عرض کنیم و سپس به اعمالی که باید به آن پرداخته شود توجه کنیم.
ابتدا باید عزیزان متوجه بوده و ایمان داشته باشند یک خبرهایی در عالَم بالا وجود دارد که اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد کنیم از آن خبرها و بصیرت‌ ها محروم نمی‌ شویم، و اگر عزیزان به دنبال آشنایی روح و قلب از آن حقایق غیبی نیستند، عملاً اعتکاف آن‌ ها یک تفنن و تفریح محسوب می‌ شود.
اعتکاف به آن نحوه‌ ای که به ما دستور داده‌ اند عملاً یک نحوه مُردن و خارج‌ شدن از قیل و قال دنیا و واردشدن به برزخ است. شما باید در این چند روزه اولاً: در حال روزه باشید، مثل مرده که غذا نمی‌ خورد. ثانیاً: خودتان را در دست ارادة خداوند قرار دهید، مثل میّت که در دست غسّال است و هیچ اراده‌ ای از خود ندارد، تا حجاب اسباب‌  و وسایل از جلو قلب شما مرتفع شود. انسان مرده هیچ اراده‌ ای از خود ندارد. به ما دستور داده‌ اند اگر بتوانید در چنین شرایطی در برابر خدا بمیرید، به اعتکاف زنده می‌ شوید. مثل انسانی که چون مُرد و او را در قبر گذاشتند، حیات برزخی او شروع می‌ شود و به حیات برزخی زنده می‌ شود و متوجه چیزهایی می‌ گردد که تا آن موقع که در حیات دنیایی بود از آن‌ ها غافل بود. پس آنچه را که خوب باید بفهمید و به قلبتان هم بفهمانید آن است که با ورود به اعتکاف احساس مُردن کنید و حکمِ «مُوتُوا قَبْلَ أنْ تَمُوتُوا» را در جان و قلب خود محقق نمایید و به فرمایش امیرالمؤمنین(ع): «قبل از این‌ که بدن‌ های شما به آن دنیا منتقل شود، قلب‌ هایتان را به آن دنیا منتقل نمایید».
اگر شما الآن مردید چه حالی به شما دست می دهد؟ از یک طرف نمی توانید غذا بخورید، ولی از طرف دیگر نفس امارّه‌ تان مایل به غذاخوردن و لذّت‌ بردن است، عیناً در برزخ حال اکثر انسان‌ ها همین‌ طور است که میل به غذا در آن‌ ها هست، ولی غذایی که جواب این میل را بدهد وجود ندارد. روز قیامت نیز مسئله به همین شکل است ولی شدیدتر، به همین جهت در روایت داریم؛ با روزة ماه مبارک رمضان خودتان را از فشار گرسنگی و تشنگیِ قیامت آزاد کنید. چون با روزه، میل به خوردن و ‌ نوشیدن را تا حدّی کنترل و فرو می‌ نشانید تا در برزخ و قیامت بتوانید از تحرک شدید آن میل آزاد باشید.
وقتی انسان مُرد و وارد برزخ و قیامت شد، مایل است که به دنیا برگردد و غذا بخورد و نوشیدنی‌ های مورد اُنس نفس را بنوشد، اما در آن حال که دیگر در دست خداست، نه می‌ تواند غذا بخورد، نه می‌ تواند از آن عالَم بیرون بیاید. در حالت اعتکاف چنین حالتی را تمرین می‌ کنید تا کمی به عالم برزخ و قیامت نزدیک شوید و از احوالات آن عالَم برخوردار گردید. در آن حالت خواهید دید چه برکاتی در چنین حالتی برای شما به‌ وجود می‌ آید. اگر به لطف الهی بتوانید خودتان را الآن در حین اعتکاف و با منصرف‌ شدن از دنیا، در برزخ حس کنید، آرام‌ آرام توجهات قلب نسبت به آن عالم شروع می‌ شود. آنچه در این حالت از شما انتظار می‌ رود این است که هرچه بیشتر آداب اعتکاف را رعایت بنمایید و از آن مهم‌ تر؛ ذهن و دل را کاملاً از دنیا بیرون‌ آورید. شما هم اکنون در خانه خدائید و بحمدالله در امنیت الهی هستید و در این حالت شیطان کمتر می‌ تواند شما را وسوسه کند. به این جهت باید در مسجد معتکف شوید، چون قلبْ در چنین مکان مقدسی بیشتر حضور حق را احساس می‌ کند. همان طور که وقتی در برزخ حجاب‌ ها از جلو قلب مرتفع شد و حضرت عزرائیلu تعلقات دنیایی را از ما گرفت، حضور خدا بیشتر جلوه می‌ کند. لذا قرآن در مورد احوالات اهل دنیا در برزخ می‌ فرماید:
«حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»[7] تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مى‏گويد: پروردگارا مرا بازگردانيد * شايد من در آنچه وانهاده‏ام كار نيكى انجام دهم، چنين نیست اين سخنى است كه او گوينده آن است و در پشت آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.
هر کدام از اهل دنیا در برزخ التماس می‌ کنند خدایا! مرا برگردان. چون چشمش که بیدار شد می‌ بیند که عجب؛ بیش از آن‌ که فکر می‌ کرد، دنیا دست خدا بود. به طور معمول؛ وسط کوچه و خیابان نمی‌ شود فهمید همه چیز دست خدا است. در مسجد بهتر می‌ فهمی کارها دست خدا است و لذا باید در مسجد معتکف شد و آن مقدمات را فراهم کرد تا این احساس را بتوانید به قلبتان برسانید. پس چون از طریق اعتکاف مُردید، عالی‌ ترین شعور که عبارت باشد از توجه به حضور خداوند در همة مناسبات، شروع می‌ شود.
آری! شیطان برای این‌ که وارد این مرحله نشوید، تلاش زیادی می‌ کند. ابتدا شما را به یاد مشکلات دنیایی‌  می‌ اندازد که چه نشسته‌ ای، از کار و کاسبی و مدرک و ... عقب افتادی؟! اگر موفق نشد، شروع می‌ کند شما را از گرفتن نتیجه مأیوس کند که بابا! این کارها مربوط به تو نیست، تو به جایی نمی‌ رسی، این کارها مربوط به اولیاء خدا است. ولی اگر کمی مقاومت کنید می‌ بینید کید شیطان ضعیف است.
حالا اگر شما مُردید چکار می‌ کنید؟ دیگر که نمی توانید هوس نان‌ خوردن بکنید اگر مُردید دیگر که نمی‌ توانید غصة دکان و مغازه و خانه و فرزند و همسر و مدرک و این‌ جور چیزها را بخورید، چون اگر غصة این‌ ها را بخورید هم فایده ندارد. اگر هم در آن حالت برزخ و قیامت غصة این‌ ها را بخوری، خودت به خودت می‌ گویی چقدر احمق‌ ام! یک‌ دفعه در آن حالت می بینید فقط یک چیز در صحنه است و آن فقط خداست، و اوست که همه‌ کاره است و من کاری در خور چنین صحنه‌ ای انجام نداده‌ ام، و قلبی که بتوانم در چنین حضوری قرار گیرم با خود نیاورده‌ ام، از این رو ناله سر می‌ دهی! پروردگارا مرا برگردان، جواب می‌ آید؛ «کلاّ» نمی‌ شود.
در حالت اعتکاف و با ورود در حالت برزخی می‌ توانی با خدا ارتباط برقرار کنی. اعتکاف را برای همین گذاشتند که ببینی در برزخ چه کار باید بکنی. در اعتکاف به شما می‌ گویند «مُرده‌ اید» و کاری که در برزخ نمی‌ توانی انجام دهی، این‌ جا انجام بده. این است که اگر عنایت داشته باشید، اعتکاف بهترین شرایط ارتباط با خداست. شما در اعتکاف مرده‌ اید، مرده در برزخ چه کار می‌ کند؟ اگر سی سال در دنیا خدا را صدا نزده باشد، اگر راه‌ های ارتباط با اسماء الهی را بر قلب خود نگشوده باشد، آن‌ جا هیچ کاری نمی‌ تواند بکند، در ظلمت ابدی خواهد بود. شما در برزخ می‌ خواهید بگویید خدا؛ ولی اگر در دنیا قلب با خدا مرتبط نبوده، نمی‌ تواند بگوید. هر چه انسان در دنیا بوده‌  است، در برزخ همان‌ طور می‌ تواند باشد، آن‌ جا محل و موطن ظهور ملکات است. اگر کسی نمی‌ تواند در آن نشئه با خداخداگفتن، به قربِ الهی نایل شود، چون آن موقع که در دنیا در لفظ می‌ گفت خدا، اما قلبش را در جای دیگر قرار داده بود، می‌ گفت: زود نمازم را بخوانم به کارم برسم. حالا می‌ خواهد در برزخ بگوید خدا؟ در دنیا نگفتید خدا، گفتید: کارم و کسبم. قلب در کار و کسب بود، حالا روبه‌ رو می‌ شوید با همان قلبی که متوجه کار و بازار بود، می‌ بینید آن قلب از نظر ارزش و برای آن‌ که صاحبش را به مقصد برساند، ناتوان است. آن چیزی که فایده دارد قرب الهی است و منصرف‌ شدن از هر چیزی که ما را از این قرب باز می‌ دارد. آری! در ابتدا ممکن است کار سخت باشد ولی اگر جهت را درست کردید، إن‌ شاءالله آرام‌ آرام می‌ رسید، و اعتکاف اگر درست انجام شود راه را به انسان نشان می‌ دهد که چگونه قلب را از همه‌ چیز خالی کند و متوجه خدا گرداند.

وظیفه ی معتکف 
چنانچه دقت بفرمایید می‌ رسید به این‌ که اعتکاف شرایط ارتباط با خداست، ملاحظه کنید چگونه خداوند تمام شرایط را فراهم کرده است. گفتند باید در خانة خدا باشی، روزه باشی، از مسجد بیرون نروی. واقعاً با طرح این شرایط غوغا کرده‌ اند و زمینة فوق‌ العاده‌ ای را جهت در مسیر قراردادنِ قلبْ فراهم نموده‌ اند.
حضرت علي علیه السلام می‌ فرمایند:
«يَلْزَمُ الْمُعْتَكِفُ الْمَسْجِدَ وَ يَلْزَمُ ذِكْرَ اللَّهِ وَ التِّلَاوَةَ وَ الصَّلَاةَ وَ لَا يَتَحَدَّثُ بِأَحَادِيثِ الدُّنْيَا وَ لَا يُنْشِدُ الشِّعْرَ وَ لَا يَبِيعُ وَ لَا يَشْتَرِي وَ لَا يَحْضُرُ جَنَازَةً وَ لَا يَعُودُ مَرِيضاً وَ لَا يَدْخُلُ بَيْتاً يَخْلُو مَعَ امْرَأَةٍ وَ لَا يَتَكَلَّمُ بِرَفَثٍ وَ لَا يُمَارِي أَحَداً وَ مَا كَفَّ عَنِ الْكَلَامِ مِنَ النَّاسِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ».[8]
معتکف باید در مسجد باشد، و مشغول ذکر الهی و تلاوت قرآن و نماز گردد، خود را مشغول اختلاط‌ های دنیایی نکند، مشغول شعرگفتن و شاعری نشود، از خرید و فروش پرهیز نماید، حتی از تشییع جنازه و عیادت بیمار[9] و واردشدن در خانه و خلوت با همسر پرهیز نماید، از سخن زشت و جدال خودداری کند، و حتّی اگر از سخن‌ گفتن با مردم خودداری کند بهتر است.
پس چنانچه ملاحظه می‌ فرمایید؛ باید حوائج دنیایی را رها کنی، اگر هم نیاز به غذا داشتی، باید به اولین مغازه رجوع نمایی و سریعاً به مسجد برگردی. دیگر نباید بروی ببینی چه کسی ارزان‌ تر می‌ دهد، حالا هم که دیگر الحمدلله این مسائل حل شده است. از آخر روایت فوق غافل نباشید که حضرت می‌ فرمایند: اگر معتکف بتواند به‌ کلی از سخن‌ گفتن خودداری کند، بهتر است. زیرا در این حالت قلبْ هرچه بیشتر آمادة پذیرش نفحات الهی می‌ شود.
توجه داشته باشید در حالت اعتکاف وقتی از دنیا و تعلقات آن منصرف شدی، با خودت روبه‌ رو می‌ شوی، در آن حالت خدا را روبه‌ روی قلب خود می‌ یابی و لذا خداخدا‌ گفتن جای خود را پیدا می‌ کند. در زندگی معمولی چند بار که خداخدا می‌ گفتی، قوة واهمه یک تصوری برای ما ایجاد می‌ کرد و ما را متوجه کاری می‌ کرد تا از خداخداگفتن منصرف شویم و مزة مناجات با خدا را نچشیم، ولی در اعتکاف برای ذکر و یاد خدا شرایط فراهم است، به شرطی که خودتان راه تحرک قوة واهمه را با موبایل و اختلاط‌ های دنیایی و توجه به آرزوهای دنیایی، باز نکنید.
از سفر الی‌ الله تا سفر فی‌ الله
با توجه به عرایضی که عرض شد ملاحظه بفرمایید؛ اعتکافْ عالَمی دارد و باید سعی کنیم در آن عالَم وارد شویم و در یک آرامش درونی، مرگ و زندگی برای انسان یکسان گردد و این حالت، حالتِ سیر به سوی باطن عالَم است، بدون حرکت دادن اعضاء و یا تحریک قوة خیال و قوة واهمه. چون در حالت اعتکاف به کمک دستوراتی که داده شده، جوشش خیال فرو می‌ نشیند و صحنة دل آمادة پذیرش نفحات الهیه می‌ گردد. که گفت: از درون خویش این آوازها منع کن تا کشف گردد رازها

بعد از سیر به سوی خدا و سفر الی‌ الله، سفر فی‌ الله شروع می‌ شود و در این حالت، سالک از تجلّیِ اسمی از اسماء الهی به تجلی اسم دیگری از آن اسماء، نایل می‌ گردد و قلبْ محلِ تجلّی اسماء الهی خواهد شد، و همة این احوالات در شرایطی حاصل می‌ شود که شخص، با انقطاع از عالَم دنیا، خود را در شرایطی قرار دهد که هیچ‌ چیزِ بیرونی بر او تأثیر نگذارد و به حالت یکسانی و بی‌ تأثیری کامل برسد و زندگی و مرگ به نحو یکسان برای او بی‌ تفاوت باشد. برای ادامه‌ ی بحث به جزوه‌ ی «اعتکاف، و چگونگی ورود به عالم آن» که در سایت موجود است مراجعه فرمایید.

 

منبع: لب المیزان
--------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها: 
[1] - سوره بقره، آیه 125.
[2] - امید است عزیزانی که در جهت آمادگیِ شرایط برای انجام عمل اعتکاف و کمک جهت موفقیت معتکفین تلاش می‌ نمایند، به پاداش و اجری نایل شوند که خداوند برای حضرت ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» قرار داد.
[3] - کنزالعمال، ج 8 ، حدیث شماره 24006
[4] - کنزالعمال، ج 8 ، ص 531.
[5] - کنزالعمال، ج 8 ، ص 532 .
[6] - قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِu: كَانَتْ بَدْرٌ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمْ يَعْتَكِفْ رسول‌ الله فَلَمَّا أَنْ كَانَ مِنْ قَابِلٍ تَكَفَ عَشْرَيْنِ عَشْراً لِعَامِهِ وَ عَشْراً قَضَاءً لِمَا فَاتَهُ (من ‏لايحضره‏الفقيه، ج2، ص 184)
[7] - سوره مؤمنون، آیات 99 و 100.
[8] - بحارالأنوار، ج 94، ص130، باب 66- فضل الاعتكاف
[9] - این‌ که بعضی از علمای گرامی بر اساس بعضی روایات به معتکف اجازه داده‌ اند که می‌ تواند به عیادت بیمار برود و در تشییع جنازه شرکت کند، شاید در رابطه با اعتکاف‌ های طولانی باشد.

موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا