توجه به حضور شیطان در تحلیل حوادث

استاد اصغر طاهرزاده؛
انحراف انسان ها
ای شیطان از طرفدارانت هر کس را می توانی هُل بده و تحریک کن. «بِصَوْتِک»؛ یعنی از طریق ندا و تحریک داخلی ات «وَاَجْلِبْ»؛ یعنی جذب از بیرون «بِخَیلِک وَ رَجِلِک»؛ با خیل، یعنی با اسبان تیزرو و با رَجِل یعنی با پیاده نظامت؛ به عبارت دیگر هم با اسباب و ابزار

پس از این که این آیات مورد توجّه قرار گرفت و فهمیدیم این تمرّدی که انسان ها نسبت به دین دارند از اوّل بوده و تا آخر هم هست و توجه داد به پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و به همة مؤمنین که در مسیر دینداری، شیطان بیکار نمی نشیند و فتنه ها جلوی راهشان سبز می کند تا امّت اسلامی را در بوتة آزمایش خود داغ کند و لذا بعید نیست اکثر مردم در گمراهی قرار گیرند. حالا پس از طرح این آیات در ادامه به آیة 64 سوره اسراء می رسیم که می فرماید:

«وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک وَاَجْلِبْ عَلَیهِمْ بِخَیلِک وَ رَجِلِک وَ شارِکهُمْ فِی الْاَمْوالِ وَالْاَوْلادِ وَعِدْهُمْ، وَ ما یعِدُهُمُ الشَیطانُ اِلاّ غُرُوراً»[1]؛

خداوند به شیطان فرمود: تو از من اجازه می خواهی که کار وسوسه کردن انسان ها را به عهده بگیری، برو! با آوازت از ذریة آدم هر چه می توانی گمراه کن و به معصیت وادار کن و برای به راه انداختن آنان به سوی معصیت به لشگریانت اعم از پیاده نظام و سواره نظام دستور بده مثل هی زدن بر رمة گوسفند، که با یک صدا از راه می ایستد بر سر آنان هی بزنند - ظاهراً بعضی از لشگریان تندکار و بعضی کندکارند- و شیطان با آدمی در مال و فرزندان شریک می شود و در این حال، هم آدمی به غرض طبیعی و غریزی خود می رسد و هم شیطان به غرض شیطانی خود می رسد - مثل اولادِ زنا یا کسبِ حرام- و شیطان وعده نمی دهد آن ها را مگر وعدة دروغ و فریب، و لذا خطا را در نظرشان حق جلوه می دهد.

می فرماید: ای شیطان از طرفدارانت هر کس را می توانی هُل بده و تحریک کن. «بِصَوْتِک»؛ یعنی از طریق ندا و تحریک داخلی ات «وَاَجْلِبْ»؛ یعنی جذب از بیرون «بِخَیلِک وَ رَجِلِک»؛ با خیل، یعنی با اسبان تیزرو و با رَجِل یعنی با پیاده نظامت؛ به عبارت دیگر هم با اسباب و ابزاری که زود تحریکشان می کنی و هم با ابزاری که دیر تحریکشان می کنی، آن ها را جلب کن.«وَ شارِکهُمْ فِی الْاَمْوالِ وَالْاَوْلادِ»؛ این کار را هم می توانی بکنی که در مال و فرزندانشان با آن ها شریک شوی که این نکته و نگاه، خیلی عمیق است! و خبر از آن می دهد بعضی مواقع شیطان و انسان ها دارای منافع مشترکی می شوند و با همدیگر یک هدف را دنبال می کنند و یا انسان ها چیزی را دنبال می کنند که شیطان هم به اهداف خود می رسد. قرآن می خواهد ما در تحلیل هایمان توجه به چنین موضوعی را فراموش نکنیم. مثلاً تحلیل کنیم علت حملة اسرائیل به لبنان چه بوده است، خیلی حرف می توان زد همان طور که خیلی حرف زدند ولی آن تحلیلی که عمیق ترین لایه های واقعیت انسان را نیز در بر گیرد تحلیلی است که با نگاه قرآنی انجام گیرد. آری می توان گفت: اسرائیلی ها چون به واقع یک حکومت نیستند که پایه های فرهنگی داشته باشند، همیشه مواضعشان، مواضع انفعالی و زود  تصمیم بگیر است و هویتشان، هویت تروریستی است. تروریست هم که فرهنگ ندارد و لذا با ساده ترین بهانه به لبنان حمله می کند. این تحلیل بد نیست، امّا یک وقت خداوند برای تحلیل حادثه ها یک نگاه خیلی عمیق مطرح می کند و مسلّم به همان اندازه که عمیق و همه  جانبه نگر است، ملموس نیست، مثل خود خدا. خداوند برای همه ملموس است، در عینی که همه چیز مربوط به خداست. آری؛ یک وقت کسی با دید قرآنی در یک تحلیل عمیق می گوید: اصلاً قصّة امتحان دادن انسان ها در خاورمیانه در گرو موضع گیری مثبت و منفی آن ها نسبت به اسرائیل است. با این تحلیل جایگاه بنیادی انسان ها روشن می شود، همچنان که معنای بنیادی اسرائیل را روشن می کند. بشر به این نوع تحلیل که معنای حقیقی و موضع گیری های حق و باطل انسان را روشن می کند نیاز دارد و قرآن این نیاز را برآورده می کند، و به این طریق در تحلیل حوادث، جریان به جان انسان ها کشیده می شود. امیر المؤمنین  علی(علیه السلام) در نهج البلاغه بسیار خوب بحث می کنند که ای آدم ها! جنس دنیا پلیدی است، و جنس شما در دنیا امتحان است و نه پذیرش دنیا، یعنی همه چیز را به امتحان برمی گردانند. خدا می داند که این نگاه چقدر نگاه دقیق و عمیقی است هرچند روحِ وَهم زدة انسانِ فاصله گرفته از دین نمی تواند جایگاه آن را در هستی بشناسد. حالا کیست که طاقت این نگاه ها را داشته باشد. آیا دانشگاه های ما می توانند دید دانشجویان ما را تا این حد به عمق حادثه ها بکشانند؟ مشکل این است که انسان مدرن، انسان حسّی است و به سنت های جاری در عالم نظر ندارد. «هِگل» که در تحلیل تاریخ، بنیانگزار نگرش به تاریخ در دنیای جدید است، تلاش دارد حادثه ها را با قواعد و نوامیس موجود در عمق تاریخ بررسی کند، یعنی متوجّه شده است که  چیزی بالاتر از این تحلیل هایی که انسان های معمولی از حادثه ها می کنند در باطن حادثه ها وجود دارد. این نگاه او کمی متأثر از اسلام است، آن هم به جهت این که روی افکار مولوی خوب مطالعه کرده، ولی نه کاملاً مطالب را در حدّی که مولوی گفته است گرفته است و نه از روح غرب زدگی و یونان زدگی آزاد است. یکی از نکات اصلی قرآن در تحلیل حوادث، توجّه به جنبه های امتحانی آن حادثه است.

 


[1] - سوره اسراء، آیه64.

Share