رمز نجات از تسلط شیطان

استاد اصغر طاهرزاده؛
رمز نجات از تسلط شیطان
اگر خودمان را دست ربّ دادیم، آرام آرام او هم دست ما را می گیرد و تمام پریشانی ها از بین می رود و شادی و نشاطِ غیرقابل تصوّری پیش می آید. شادی و نشاط حقیقی و نه غافلانه.

اگر فهمیدیم انسان  و جهان، ربّ دارند و آن ربّ، حکیم است و ما و جهان را رها نکرده است، در این حالت شیطان هیچ پایگاهی در شخصیت ما نخواهد داشت تا بخواهد از آنجا کارش را شروع کند. مگر نه این که شیطان برای تحریک ما، آرزوهای ما را شعله ور می کند؟ کسی که به آنچه دارد راضی است، دستگیره ای برای این کارِ شیطان در جانش نیست که شیطان بتواند آن دستگیره را بگیرد و او را این طرف و آن طرف بکشد. ما در دعایمان از حضرت حق تقاضا می کنیم که خدایا ما را به مقامی برسان که نسبت به آنچه تو داده ای راضی باشیم! «وَ تَجْعَلَنِی بِقِسْمِک راضِیاً قانِعاً...»[1] خدایا مرا از نظر روحی آنچنان گردان که به آنچه نصیبم کرده ای راضی و قانع باشم. این یک مقام است و بهترین عبادت هم محسوب می شود، به طوری که در آخر دعای شریف ابوحمزه در اوج جمع بندی تقاضاها، ندا سر می دهی که: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُک ایمانًا تُباشِرُ بِهِ قَلْبی وَ یقینًا حَتّی اَعْلَمَ اَنْ لَنْ یصیبَنِی اِلّا ما کتَبْتَ لِی وَ رَضِّنی مِنَ الْعَیشِ بِما قَسَمْتَ لِی»؛ خدایا! از تو ایمانی را تقاضا دارم که با قلب من همراه باشد و یقینی را می خواهم که بفهمم هیچ حادثه ای به من نمی رسد مگر این که تو برای من مقرّر کرده ای، و برسم به این که از زندگی به همان اندازه که برایم قرار داده ای، راضی باشم. ملاحظه می کنید که باید از خدا درخواست کرد تا به این فهم و شعور برسیم که به آنچه خدا برای ما مقرّر کرده، راضی باشیم و این با لطف خدا و آمادگی ما ممکن می گردد. پس این که دوستان سؤال دارند که این پریشانی های موجود در دینداری را چگونه حل کنیم و چگونه از تیررس شیطان رهایی یابیم، جوابش برای خودم و شما یک کلمه است و آن این که آرام آرام به قلب برسانیم باید بندة خدا بود و به برنامه ها و مدیریت ربّ العالمین که پروردگار ما نیز هست، اعتماد کرد. همة پریشانی ها ریشه اش در این است که از ربّ خود غافلیم. همة این  پریشانی ها، چوب غفلت از ربّ است. آری؛ هر کاری که موجب شود از این غفلت درآییم، مبارک است. وقتی رسیدیم به این که همه  چیز در قبضة ربّ است، عملاً در عالَمِ عبادت قرار گرفته ایم. وقتی فهمیدیم نقطة ضعفمان غفلت از حضور ربّ است، برای جبران این ضعف چاره می  اندیشیم، تمامی عبادات واجب و مستحب برای همین است، بلند می شوید نماز شب می خوانیدتا با ربّ خود صحبت کنید، و بگویید من در این خلوت می خواهم ربوبیت تو را به قلبم برسانم و آن وقت خودِ ربّ برای این که خود را در قلب ما حاضر نگه دارد، موفق به نماز شبمان می کند. اگر خودمان را دست ربّ دادیم، آرام آرام او هم دست ما را می گیرد و تمام پریشانی ها از بین می رود و شادی و نشاطِ غیرقابل تصوّری پیش می آید. شادی و نشاط حقیقی و نه غافلانه.

حالت دیگر بود، کان نادر است
بی خزان و بی بهار سبز و تر است

 
 

[1] - دعای کمیل.

Share