راز ماندگاری انقلاب اسلامی و خطر نفوذ و استحاله (بخش اول)

استاد اصغر طاهرزاده
انقلاب اسلامی

بزرگان فکر و اندیشه متذکر می شوند که تحولات تاریخی ابتدا در دل ها رخ می دهد و از این جهت دل ها دگرگون و خواستن ها عوض می شود زیرا دل ها متأثّر از اراده ی خاص حضرت حق در دوران خود می باشند و وظیفه ی اندیشمندان، که آن ها نیز از تجلیات اراده ی الهی متأثّرند، متذّکرکردن انسان ها است در راستای اراده ی الهی تا سستی و تنبلی و امیال نفس امّاره، مردمان را از تجلیات الهی محروم نکند و کار اصلی حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» در این زمان و وظیفه ی همه ی ما در این فضا می تواند قابل توجه  باشد.

چیستی انقلاب اسلامی
1- مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» می فرمایند: هیچ قاعده ی مادی و محاسبه ی مادی چنین چیزی را [ پیروزی انقلاب] قبول نمی کرد، ممکن نمی دانست، اما شد. ... این نشان دهنده ی این است که بر این عالم قوانینی حاکم است که اهل مادّه آن را نمی شناسند؛ ... انقلاب اسلامی نگفت حکومت سلاطین را محدود کنیم؛ گفت اصلاً سلطنت یعنی چه؟ .... اصل حکومت مطلقه را آمد از بین برد. امّا انقلاب ماند؛ ببینید این ماندگاری ها تحلیل دارد که چرا ماند؟ چرا با اینکه در نهضت ملّی هم مردم حضور داشتند - البتّه نه مثل انقلاب، تا حدود زیادی مردم بودند- با آن درخواست حدّاقلّی، قادر نشد بماند امّا انقلاب اسلامی با آن درخواست حدّاکثریِ استقلال ماند؟ چرا نهضت مشروطیّت با آن درخواست حدّاقلّیِ محدود شدنِ قدرت مطلقه نتوانست و طاقت نیاورد بماند امّا انقلاب اسلامی با این درخواست حدّاکثری و مطالبه ی حدّاکثری که ریشه کنی سلطنت و رژیم پادشاهی در کشور بود آمد، موفّق شد و ماند؟
 این ها تحلیل لازم دارد. تحلیل را شما جوان ها بروید بکنید، برای من روشن است؛ جوان ها بروند تحلیل کنند، بنشینند، فکر کنند و ببینند که این جا چه چیزی نقش آفرینی کرد... که آن نهضت ها نتواند باقی بماند و نتواند به نتایج نهایی خودش برسد امّا این انقلاب توانست قدرتمندانه بایستد؟ اگر ما بتوانیم تحلیل درستی از این حوادث پیدا کنیم، آن وقت دیگر این بذر ترس و رعب و ناامیدی که بعضی در دل مردم می پاشند به کلّی خواهد پوسید و از بین خواهد رفت؛ [اگر] بتوانیم درست بفهمیم، راه آینده ی این کشور کاملاً روشن خواهد شد. باقی ماندن، ماندگاری، طاقت آوردن برای یک حادثه ی اجتماعی، خیلی عنصر مهمّی است[1].
ملاحظه می فرمایید که رهبر معظم انقلاب«حفظه اللّه» از ما می خواهند نسبت به پایداریِ انقلاب اسلامی تحلیل داشته باشیم و معتقدند در آن صورت نه تنها رعبی نسبت به آن چه دشمنان تبلیغ می کنند در ما از بین می رود؛ حتی راه آینده ی کشورمان کاملاً روشن خواهد شد.
2- رهبر معظم انقلاب در صحبت با اعضای مجلس خبرگان در تاریخ 13/6/93 می فرمایند: «ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما «معرفت» و «بصیرتی» را عطا می کند که اولاً: موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می دهد که برای آینده چه باید بکنیم. در نگاه کلان به کلّ جهان - و از جمله به منطقه- انسان به این نکته ی اساسی برخورد می کند که نظم مستقرِ حاکم قبلی دنیا در حال تغییر و تبدیل است. این را انسان می فهمد و مشاهده می کند.
آری! آن چه موجب می شود یک پدیده ی تاریخی درست شود، نگاه کلان به جایگاه تاریخی آن است؛ چیزی که اگر در مورد انقلاب اسلامی صورت گیرد متوجه می شویم چگونه انقلاب اسلامی در آینده ی تاریخ به صورتی غیر از آن چه مدرنیته به بشر پیشنهاد می کند حاضر است و در آن صورت نه تنها نمی خواهیم انقلاب اسلامی ادامه ی مدرنیته باشد، بلکه تلاش می کنیم در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، خود را ادامه دهیم.
3- در راستای نقش تاریخی حضرت امام«رضوان اللّه تعالی علیه». مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» می فرمایند: واقعاً حضرت امام«رضوان اللّه تعالی علیه» انسان‏ عجيبی بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله‏ى عظيم بشرى به‏وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر میشد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد».(بيانات  در تاريخ: 1/3/ 1369)
با توجه به این که می توان فهمید با انقلاب اسلامی تاریخ جدیدی به صحنه آمده؛ سؤال این است: چه کنیم که ما بیرون از تاریخی که با انقلاب شروع شده، به سر نبریم و راز پایداریِ آن را بشناسیم و در مسیر پایداری انقلاب قدم برداریم؟ برای فهم حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و گذشته ی توحیدی ما را به ظهور حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متصل می گرداند، احتیاج به مراحلی دارد:
    الف: شناخت جایگاه تاریخی حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ما وعده ی حضور چنین افرادی را در امت خود داده اند و می فرمایند: «يَحْمِلُ هَذَا الدِّينَ فِي كُلِّ قَرْنٍ عُدُولٌ‏ يَنْفُونَ‏ عَنْهُ تَأْوِيلَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْجَاهِلِينَ كَمَا يَنْفِي الْكِيرُ خَبَثَ الْحَدِيد»؛ در هر قرنی انسان‏هاى متعادل و عدولى هستند كه اين دين را حمل نموده و هرگونه تأويلِ اهل باطل و تحريف افراطيون و ادعاهاى جاهلين را از آن دور میگردانند، همان‏طور كه كوره‏ى آهنگران پليدى و چركى آهن را پاك میكند.( بحارالأنوار، ج 27، ص 222)
 ب: شناخت توانایی هایی که از طرف خدا به چنین انسان ها داده و حضرت رضا(علیه السلام) از آن توانایی ها خبر دادند که «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه‏ى او را گشاده میگرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا میشود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمیماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر میگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[2] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده.
ج: شناخت غرب و روح سوبژکتیویته ی آن در راستای عبور از آن از طریق مکتب حضرت امام«رضوان اللّه تعالی علیه»؛ که در بخش سوم بدان پرداخته می شود.
4- در موضوع شناخت چیستی انقلاب اسلامی و نظر به حقیقتِ اشراقی بودنِ آن جهت تغییر تاریخِ سکولارِ مدرنیته، و اشراق آن به قلب حضرت امام«رضوان اللّه تعالی علیه» و مردم، نظر عزیزان را به آیات زیر جلب می کنم:
خداوند در آیه ی 52 سوره ی آل عمران می فرماید: «فَلَمَّا أَحَسَّ عيسی مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ چون بنی اسرائیل به جای ایمان به حضرت عیسی(علیه السلام) به او کفر ورزیدند و حتی نقشه ی به قتل رساندن او را کشیدند، حضرت خطاب به آن ها گفت: شما کدامتان حاضرید در مسیر إلی اللّه مرا یاری کنید؟ حواریون در جواب به حضرت گفتند: ما آماده ایم به عنوان یاران خدا به خداوند ایمان آوریم و تو نیز گواه باش که ما اسلام آوردیم. تا این جا خبر از سخنانی است که بین حضرت عیسی«علیه السلام» و حواریون انجام شده، ولی در آیه ی 111 سوره ی مائده می فرماید: «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي‏ وَ بِرَسُولي‏ قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ» به یاد آور آن گاه که وحی کردم به حواریون که به من و به رسول من ایمان آورید؛ آن ها گفتند ایمان آوردیم و گواه باشد که ما اسلام آوردیم.
ملاحظه کنید که چگونه خداوند در آن تاریخ برای دگرگونی حاکمیت بنی اسرائیل نه تنها به حضرت عیسی(علیه السلام) وَحی می کند، بلکه به یاران حضرت نیز یک نوع وَحی می شود تا شعور لازم جهت فهم اراده ی الهی در آن تاریخ را در خود حسّ کنند و با حضرت عیسی(علیه السلام) یک نوع همسنخی جهت ظهور تاریخی جدید داشته باشند.
همین موضوع در نسبت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و یاران حضرت ملاحظه می شود، آن جا که در آیه ی 84 سوره ی آل عمران می فرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا... » ای پیامبر بگو به خدا و به آن چه بر ما نازل شد ایمان آوردیم. ملاحظه کنید که می فرماید آن چه بر ما نازل شد، نه آن چه فقط بر منِ رسول خدا نازل گشت و در همین رابطه است که در آیه ی 44 سوره ی نحل می فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏»؛ ما قرآن را به طور مشخص بر تو نازل کردیم تا آن چه بر مردم نازل شده است را برایشان تبیین کنی. امید است به تفکر برسند.
با توجه به مسئله ی فوق است و درک اشراقی که بر قلب مردم شده؛ حضرت امام«رضوان اللّه تعالی علیه» می فرمایند: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمیگردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمیكند»،[3]
5- بزرگان فکر و اندیشه متذکر می شوند که تحولات تاریخی ابتدا در دل ها رخ می دهد و از این جهت دل ها دگرگون و خواستن ها عوض می شود زیرا دل ها متأثّر از اراده ی خاص حضرت حق در دوران خود می باشند و وظیفه ی اندیشمندان، که آن ها نیز از تجلیات اراده ی الهی متأثّرند، متذّکرکردن انسان ها است در راستای اراده ی الهی تا سستی و تنبلی و امیال نفس امّاره، مردمان را از تجلیات الهی محروم نکند و کار اصلی حضرت امام خمینی«رضوان اللّه تعالی علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» در این زمان و وظیفه ی همه ی ما در این فضا می تواند قابل توجه  باشد. در این رابطه حضرت صادق«علیه السلام» می فرمایند: در حکمت داود هست: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ»(الكافي، ج‏2، ص 116.) بر عاقل است که زمانه اش را بشناسد و براساس شأنش با زمانه اش برخورد کند و زبان خود را از هرگونه سخن گفتن که مطابق زمانه اش نيست باز دارد. و یا می فرمایند: امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «الْعَالِمُ‏ بِزَمَانِهِ‏ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس»؛[4] بر آن‏كس كه به زمانه‏ى خود داناست، اشتباهات هجوم نمیآورد.
در فهم آن که تحول تاریخی ابتدا به اراده ی الهی در دل ها رخ می دهد همین بس که مقام معظم رهبری«حفظه اللّه» با نظر به چنین جایگاهی که از حضرت امام یافته اند می فرمایند: «ملت ايران با رهبرىِ آن مرد عظيمی كه بلاشك خداوند لمعه‏اى و لمحه‏اى از انوار طيبه در وجود او قرار داده بود، دنباله‏ى همان راه را به‏كار گرفت».(21/ 11/ 1390)

ادامه دارد...
.....................
پی نوشت ها:
 [1] - بیانات مقام معظم رهبری با مردم قم، 19/10/94
[2] - تحف العقول، ص 443
[3] -  صحيفه امام، ج‏1، ص: 303
[4] ( 1)- تحف العقول عن آل الرسول( ص)، ص 356.

Share