درس اول : مقدمه معارف

درسهاى معارف قرآن كريم :
علامه مصباح یزدی

یکی از واجب ترین وظایف روحانیان این است که تلاش کنند تا تمام مفاهیم قرآن را هر چه صحیح تر و محکم تر در سطح های مختلف (عالی، متوسط، و ساده) تبیین کنند و در دسترس جامعه قرار دهند و این کار حتماً باید صورت پذیرد وگرنه باز هم باید منتظر انحرافات دیگری بود که الان هم جریان دارد

«بسم الله الرحمن الرحیم»
مقدمه معارف
همان طوری که امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرموده اند، قرآن کریم اقیانوسی است بی‌کران که رسیدن به اعماقش جز برای حضرات معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) امکان پذیر نیست، ولی در عین حال، هم خود قرآن و هم معصومین (علیهم السلام) به مردم توصیه می فرمایند که در آیات قرآن تدبّر کنند.
قرآن کریم می فرماید: «کِتابٌ اَنْزَلْناهُ اِلَیْکَ مُبارَک لِیُدبّروا آیاتَه[1]؛ کتاب پربرکتی را بر تو نازل کردیم تا در آیاتش تدبّر کنند. بلکه به این اندازه هم اکتفا ننموده و کسانی که تدبر در قرآن نمی‌کنند را مورد مؤاخذه قرار داده، می فرماید: اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآنَ اَمْ عَلی قلوب اقفالها[2]؛ (مگر در قرآن تدبر نمی‌کنند یا این که بر دلهاشان قفل زده شده؟).
همین طور پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) و ائمه اطهار(علیهم السلام) سفارشات زیادی درباره رجوع به قرآن و تدبّر در آیاتش فرموده اند به خصوص هنگامی که جوّ فکری جامعه دچار آشگفتی و تیرگی شده و شبهاتی در میان مسلمانان پیدا شود که موجب انحراف فکری و عقیدتی گردد، در چنین شرایطی تأکید شده که حتماً به قرآن مراجعه کنید: اِذْا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمْ الفِتَن کَقِطَع اللَّیْلِ المُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالقرآن[3]؛ هنگامی که فتنه ها همانند پاره هی شب تیره شما را فرا گرفتند بر شما باد به قرآن.
با این که در بسیاری از روایات داریم که علم کامل قرآن نزد پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) و ائمه اطهار(علیهم السلام) است و ایشان معلّم و مفسّر حقیقی قرآن هستند و خود قرآن هم به آن تصریح کرده است[4]؛ در عین حال می بینیم که هم خود پیامبر و هم ائمه (علیهم السلام) تأکید می کنند که به قرآن مراجعه کنند، و حتی اگر در صحت روایاتی که از ما نقل میوشد شک کردید آنها را با قرآن بسنجید.
بابی در روایات است به نام «عرض علی الکتاب»؛ و در کتابهای اصولی ـ در باب تعادل و ترجیح ـ یکی از مرجّحات و یا شرایط اعتبار روایت، موافقت آن با قرآن ذکر شده است.
پس، وقتی ما بخواهیم برای به دست آوردن اعتبار روایتی و یا دست کم ترجیحش بر روایت دیگری آن را بر قرآن عرضه کنیم، باید مفهوم آیه بطور روشن بدانیم تا بتوانیم روایت را بر آن تطبیق کنیم و اگر طوری بود که مفهوم آیه هم می بایست با روایت شناخته شود، دور لازم می آمد و لذا، این شبهه که هیچ کس حق ندارد بدون مراجعه به روایات درباره قرآن تدبّر کند و از مفاهیم قرآن استفاده نماید، شبهه ای واهی است، و ما هم از طرف خود خدای متعال، و هم با تأکیدات پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) و سفارش ائمه اطهار مأموریم که در آیات قرآن تدبر کنیم. متأسفانه در این مورد کوتاهی هایی شده، تا آنجایی که حتی درس قرآن و تفسیر قرآن در حوزه های علمیه هم بسیار ضعیف و رو به نابودی می رفت، تا این که در حوزه علمیه قم مرحوم استاد علاّمه طباطبایی رضوان الله علیه که این روزها در سوگ ایشان نشسته ایم، این توفیق را یافتند که تفسیر قرآن را در حوزه علمیه قم زنده کنند و این یکی از بزرگ ترین افتخاراتی بود که نصیب ایشان شد و همه ما به ایشان وامداریم و امروز یکی از بزرگ ترین مآخذ و برترین مدارک اسلامی برای شناختن معارف اسلام همین تفسیر شریفی است که ایشان تألیف فرمودند (تفسیر المیزان). خدای متعال ایشان را با اجداد طاهرینشان محشور فرماید و به ما توفیق دنبال کردن راه ایشان و قدردانی از زحمات ایشان و امثالشان را عطا فرماید.
بهر حال ما به عنوان وظیفه ای که از طرف خدا و پیغمبر برایمان تعیین شده، باید در اطراف قرآن بیندیشیم؛ تدبّر کنیم و از گوهرهای ارزشمندی که خداوند در این کتاب برای ما ذخیره فرموده، استفاده نماییم.

امروز بیشتر جوانان مسلمان به طور جدی و بی تابانه می خواهند تا مفاهیم قرآن را یاد بگیرند و حتی به خیال خودشان مثلاً با رجوع به معجم و... تحقیق هم بکنند و خیال می کنند این، کار ساده ای است. شاید آنها در این گمان خودشان معذور باشند؛ ولی اگر کسانی که سالها در حوزه های علمیه بوده اند و دقت در آیات و روایات را از بزرگان دیده اند، آنها هم چنین بیندیشند، به حق آنها معذور نخواهند بود.
وظیفه ماست که از موازینی که از علما و مفسیرین (رحمهم الله) به دست ما رسیده بهره گیری کنیم و با تدبرات بیشتر سعی کنیم که مفاهیم روشنی از قرآن به دست آوریم و به جامعه عرضه کنیم تا دَیْن خود را به اسلام و قرآن ادا کرده باشیم

امروزه بحمدلله اهمیت تعلیم و تفسیر قرآن تا حدود زیادی برای مردم روشن شده و گرایش بی سابقه ای نسبت به تفسیر قرآن پیدا کرده اند، ولی در عین حالی که از این استقبال دلشادیم، باید نگران این باشیم که مبادا کجروی هایی در تفسیر قرآن پیدا شود، چون در این صورت نه تنها جامعه را به حقایق اسلام نزدیک نمی‌کند، بلکه راههای انحرافی را به سوی مقاصد شیطان باز خواهد کرد؛ و می دانیم که متأسفانه چنین چیزهایی هم واقع شده است، و امروز گروههایی با نام های مختلف هستند که به گمان خودشان از قرآن استفاده می کنند و افکار خودشان را با آیات قرآن اثبات می نمایند، که بعضی از اینها کاملاً شناخته شده اند، و بعضی هم آنچنان که باید هنوز شناخته شده نیستند ولی فعالیتشان در این زمینه بسیار قوی است و ما باید هوشیار باشیم و در عین حالی که از گرایش مردم، بخصوص جوانان، به فهمیدن قرآن خرسندیم، باید ازاین که مبادا روشهایی انحرافی در تفسیر قرآن پیدا شود و خدای نخواسته مسیر جامعه را تغییر دهد بیمناک باشیم.
البته در این مورد، سنگینی بار باز هم بر دوش روحانیان است که می بایست این خلا را پر کند و به آنهایی که می خواهند قرآن بیاموزند راه صحیح را ارائه دهند، چرا که همه منحرفین از روی عمد و غرض ورزی، دشمن اسلام و دولت اسلامی نشده اند، بلکه بسیاری از اینها که شاید اکثریتشان را تشکیل می دهند، در اثر تعلیمات اشتباه و برداشت های غلط به این راه کشانده شده اند و متأسفانه ـ و با هزار تأسف ـ گاهی بعضی از اینها در گذشته مورد تأیید بعضی از روحانیان هم واقع شده بودند.
بهر حال ما باید هوشیارانه با این مسائل برخورد کنیم و مواظب باشیم که راه صحیح قرآن را آن طور که خود قرآن و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) نشان داده اند، دنبال کنیم و با بی غرضی تمام و بدون این که بخواهیم قرآن را بر مقاصد و افکار خود تطبیق کنیم، بکوشیم که افکار خود را بر قرآن منطبق نماییم، چرا که آن بلایی است که در زمان امیرالمؤمنین(علیه السلام) هم بوده و در نهج البلاغه یکی از دردهایی که حضرت علی از آن می نالد همین است که کسانی می کوشند تا قرآن را بر افکار خودشان منطبق نمایند، نه این که افکار خودشان را بر قرآن عرضه کنند.
وقتی در آن زمان، با این که از عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله) هنوز چیزی نگذشته بود کسانی همچون حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) وجود داشتند چنین انحرافاتی پیدا می شده هیچ بعید نیست که در این زمان و با ضعف علمی ما، در سطح بسیار وسیع تری پیدا شود.
پس بدون شک، یکی از واجب ترین وظایف روحانیان این است که تلاش کنند تا تمام مفاهیم قرآن را هر چه صحیح تر و محکم تر در سطح های مختلف (عالی، متوسط، و ساده) تبیین کنند و در دسترس جامعه قرار دهند و این کار حتماً باید صورت پذیرد وگرنه باز هم باید منتظر انحرافات دیگری بود که الان هم جریان دارد.
امروز بیشتر جوانان مسلمان به طور جدی و بی تابانه می خواهند تا مفاهیم قرآن را یاد بگیرند و حتی به خیال خودشان مثلاً با رجوع به معجم و... تحقیق هم بکنند و خیال می کنند این، کار ساده ای است. شاید آنها در این گمان خودشان معذور باشند؛ ولی اگر کسانی که سالها در حوزه های علمیه بوده اند و دقت در آیات و روایات را از بزرگان دیده اند، آنها هم چنین بیندیشند، به حق آنها معذور نخواهند بود.
وظیفه ماست که از موازینی که از علما و مفسیرین (رحمهم الله) به دست ما رسیده بهره گیری کنیم و با تدبرات بیشتر سعی کنیم که مفاهیم روشنی از قرآن به دست آوریم و به جامعه عرضه کنیم تا دَیْن خود را به اسلام و قرآن ادا کرده باشیم.
آری، اگر چه فهمیدن معانی و تفسیر قرآن به این سادگی امکان پذیر نیست، اما اگر به کسی که می خواهد قرآن را بفهمد، بگوییم که باید 30 سال کار کند و درس بخواند تا قرآن را بفهمد، معنایش مأیوس کردن او از فراگیری معنای صحیح قرآن، و یا انداختن او در دامن منحرفین است. درست است که فهمیدن قرآن، احتیاج به زحمتهای طاقت فرسا و تخصصهایی دارد، ولی بالاخره این زحمات را باید عده ای بکشند و حاصلش را در اختیار دیگران قرار دهند تا استفاده کنند.
آنچه می بایست عرضه کنیم باید مطالبی باشد که استنادش به قرآن جای هیچ شکی نداشته و در عین حال به صورت پراکنده و بدون ارتباط و نظم هم نباشد، چون اگر مطالبی را پراکنده عرضه کنیم، علاوه بر این که یادگیری مشکل است، آن فایده ای را که از یک نظام فکری صحیح در مقابل نظامهای فکری غلط باید گرفت، نخواهد داشت.

کمتر سوره ای ـ حتی سوره های یک سطری ـ را می شود پیدا کرد که تنها راجع به یک موضوع صحبت کرده باشد. غالباً، حتی در یک آیه چند مطلب گنجانیده شده است و مفاد آیه دارای ابعاد مختلف و چهره های گوناگون است. مثلاً یک آیه، هم بُعد اعتقادی، هم بُعد اخلاقی، هم بُعد تاریخی، هم بُعد تشریعی و... دارد. که این نیز مشکلی برای تجزیه آیات است. ولی قابل حل است به این صورت که آیات را به مناسبتهای گوناگون تکرار کنیم

جایی که همه مکتب های انحرافی کوشیده اند که به افکار و اندیشه های خود یک شکل و نظامی بدهند؛ یعنی برای مطالبشان یک ریشه ای معرفی کنند و با ارتباط و پیوند با یک سلسله مسائل منسجم، یک کل منظم و هماهنگ به وجود آورند، ما که در جهت صحیح هستیم، در مقابل آنها، عیناً باید همین کار را بکنیم. یعنی معارف قرآن را به صورت سیستماتیک و منظم عرضه کنیم. به صورتی که پژوهشگر بتواند از یک نقطه شروع کند و زنجیروار حلقه های معارف اسلامی را به هم ربط بدهد و در نهایت به آنچه هدف قرآن و اسلام است نائل شود.
پس ما ناچاریم معارف قرآنی را دسته بندی کنیم و به آنها شکلی بدهیم تا برای جوانانی که وقت کمی برای آموختن معارف قرآن دارند، یاد گرفتن آنها آسان باشد و در مقابلِ دیگر نظامهای فکری قابل عرضه باشد.
دسته بندی معارف قرآن که توأم با تفسیر موضوعی خواهد بود ـ به طوری که آیات را بر حسب موضوعات دسته بندی کنیم و مفاهیم آنها را بدست بیاوریم و رابطه بین آنها را در نظر بگیریم ـ گرچه ضرورت دارد، امّا اشکالاتی هم در بر دارد.
برای دسته بندی معارف قرآن باید نظام خاصی را برای موضوعات در نظر بگیریم؛ آن وقت برای هر موضوعی، آیه هایی را پیدا کنیم و در کنار یکدیگر قرار دهیم و بعد درباره آنها بیندیشیم و از همدیگر برای روشن کردن نقطه های ابهامی که احیاناً وجود دارد کمک بگیریم. یعنی؛ تفسیر القرآن بالقرآن ـ همان راهی که علاّمه بزرگوار در تفسیر المیزان نشان داده اند و عمل کرده اند ـ ولی باید توجه داشت که وقتی ما یک آیه ای را از سیاق خودش خارج کردیم و آیه را تنها و بدون رعایت قبل و بعدش در نظر گرفتیم، ممکن است مفاد واقعیتش بدست ما نیاید. به عبارت دیگر آیه های قرآن دارای قرینه های کلامیه ای هستند که گاهی در آیه قبل و گاهی در آیه بعد و حتی گاهی در سوره دیگری یافت می شود و بدون توجه به این قرینه ها، مفاد واقعی آیه ها بدست نمی‌آید.
برای این که به این محذور دچار نشویم و آیه ها، مُثله و تکه تکه نشود و از مفاد واقعیتش خارج نگردد و مثل «لا اله»ی نباشد که «الاّ اللّه»؛ آن نیامده باشد. باید خیلی دقت کنیم که وقتی می خواهیم آیه ای را در تحت موضوعی و عنوانی قرار دهیم، باید آیه ها قبل و بعدش را هم در نظر بگیریم و اگر احتمال می دهیم که در آیات قبل و بعد قرینه ای وجود دارد آنها را هم ذکر کنیم.
هیچ مانعی ندارد آیه ای را که می خواهیم مورد استفاده قرار دهیم، با یک آیه قبل و بعدش ذکر کنیم و آن دو آیه را بین پرانتز قرار دهیم. برای این که موقع مراجعه به آیه، از قرینه های کلامیه، غافل نشویم.
این نکته را باز تکرار می کنیم که همیشه باید به قرینه های قبل و بعد، توجه داشته باشیم. بطوری که حتی برای خود بنده (مؤلف) پیش آمده که گاهی روی آیه ای فکر کرده و استظهاری می کنیم و بعد از مدتی متوجه می شویم که در آیه قبلی، قرینه ای بوده که از آن غفلت کرده ام و اگر آن را می دیدیم، نتیجه گیری کامل تر و یا نتیجه دیگری می گرفتم و بنابراین، این نکته را نباید فراموش کنیم.
ما که ناچاریم معارف و مفاهیم قرآن را دسته بندی کنیم و به تبع این دسته بندی، باید آیه ها هم دسته بندی شوند، یعنی برای هر بابی چند آیه ذکر کنیم، باید ببینیم که این دسته بندی را بر چه اساسی و طبق چه نظامی انجام دهیم؟
می دانیم که قرآن کریم دسته بندی های مرسوم در کتب بشری را لحاظ نفرموده است. کمتر سوره ای ـ حتی سوره های یک سطری ـ را می شود پیدا کرد که تنها راجع به یک موضوع صحبت کرده باشد. غالباً، حتی در یک آیه چند مطلب گنجانیده شده است و مفاد آیه دارای ابعاد مختلف و چهره های گوناگون است. مثلاً یک آیه، هم بُعد اعتقادی، هم بُعد اخلاقی، هم بُعد تاریخی، هم بُعد تشریعی و... دارد. که این نیز مشکلی برای تجزیه آیات است. ولی قابل حل است به این صورت که آیات را به مناسبتهای گوناگون تکرار کنیم.

مطالب تکمیلی:
درس دوّم : تقسيم بندى معارف قرآن
درس سوم : خداشناسی
درس چهارم : خداشناسى استدلالى، دليل عقلى بر وجود خدا در قرآن
درس پنجم : خداشناسى فطرى است
درس ششم : توحيد فطرى
درس هفتم : نصاب توحيد
درس هشتم : نصاب توحيد
--------------------------------------
پی نوشت:
[1].ص، 29.
[2]. سوره محمد آیه 24
[3]. اصول الکافی ج 2، ص 238.
[4]. در اوصاف پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) هست که یُعَلِّمُهُمْ الکِتابَ وَالْحِکْمَةَ، بعد ازاین که می فرماید: یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه و یُزَکِیهِمْ، یعنی بعد از تلاوت و تزکیه مردم، نوبت به تعلیم کتاب می رسد. پس از این جا معلوم می شود که تعلیم قرآن، غیر از تلاوت آیات است و یک وظیفه پیغمبر اکرم(صلوات الله و سلامه علیه) این است که وقتی آیات قرآنی بر آن حضرت نازل می شد، آنها را برای مردم تلاوت کند تا الفاظش را یاد بگیرند و بعد، به تزکیه مردم بپردازد و وظیفه دیگر پیامبر(صلوات الله علیه) این است که قرآن را به مردم تعلیم دهد. اما تعلیم، صرف خواندن الفاظ نیست، چون این همان تلاوت است، بلکه منظور این است که معانی قرآن را به مردم بفهماند، یعنی آنچه را خود مردم نمی‌فهمند به آنها یاد ددهد. یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونْ؛ (بقره، 239).
همچنین در آیه دیگری می فرماید: وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اَلَیْهِمْ؛ ما این قرآن را برای تو نازل کردیم تا تو آیاتش را برای مردم روشن سازی. (نحل، 44)
پس معلوم می شود که آیات قرآن گاهی احتیاج به تبیین دارد، و وظیفه پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) تبیین آنهاست و مسلماً تبیین غیر از تلاوت است و ما شیعیان معتقدیم که این مقام پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) ـ که از جمله مقامات آن حضرت است ـ برای ائمه معصومین(ع) هم ثابت است همچنین طبق ادّله دیگری که حالا در صدد بیان آنها نیستیم، مقام معلم بودن قرآن از آن پیغمبر اکرم(صلوات الله علیه) و ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
-------------------------------
منبع : mesbahyazdi.ir

Share