تاریخ نویسی در تمدن بشری

تاریخ نگاری

اختراع خط مهم ترین عامل وقایع نگاری و تاریخ نویسی در جوامع مختلف بوده است.
تقویم نگاری رابطه مستقیم با اختراع خط دارد.

پرسش: تاریخ نویسی در تمدن های بشری از چه زمانی آغاز شده است؟

پاسخ:
تاریخ در لغت به معنای تعیین زمان رویدادهاست.
هر قومی این کلمه را به گونه ای معنا کرده، و برای آن ریشه ای متفاوت قائل شده است.
واژه تاریخ از ماده اَرَّخْ و یوَرِّخُ سامی در یمن است.(1) زیرا ورخ در سنگ نوشته هایی متعلق به پیش از اسلام (که در جنوب عربستان پیدا شده است) به معنای ماه قمری به کار رفته است.
با مراجعه به کتب تاریخی در می یابیم که تاریخ از ابتدا (بدین گونه که هست) به عنوان یک علم برای تعیین زمان وقوع رویدادها مطرح نبوده است، و بیشتر به وسیلة نقل قول و به صورت شفاهی، حوادث و وقایع از نسلی به نسلی منتقل می شده است. حتی دانشمندان بنامی مانند فارابی و ابن سینا (به تبعیت از یونانیان) در کتب خود جایی برای علم تاریخ و تاریخ نگاری نگذاشته بودند.
تا اینکه در نیمه دوم سدة چهارم هجری، ابو عبدالله خوارزمی در مفاتیح العلوم ضمن علوم شریعت و علوم عربی وابسته به آن از تاریخ به عنوان یکی از اصطلاحات دبیران و دیوان رسائل یاد کرده و به جای تاریخ عنوان اخبار را برای بیان رویدادها و سرگذشت های پادشاهان و خلفاء برگزیده است.(2)
تاریخ نگاری در هر ملتی دارای اسلوب و روش مخصوص به خود بوده و هست. برای بررسی مراحل تاریخ نگاری و آشنایی با نحوه تاریخ نگاری و پیدایش تاریخ در تمدنهای بزرگ و باستانی به چند نمونه اشاره می شود:
1ـ تمدن ایران:
سیر تاریخ نگاری در ایران به چند مرحله تقسیم می شود که البته قسمت مورد نیاز بحث ما بیشتر دوره پیش از اسلام است تا ما را به آغاز تاریخ در یکی از بزرگترین تمدنها در جهان رهنمون شود. به علت فقدان آثار از دورة قدیم و میانه تاریخ، پیشینه درستی از سنت تاریخ نگاری ایران باستان در دست نیست. ایرانیان تا قبل از دورة ساسانیان بیشتر به نقل شفاهی وقایع تاریخی بسنده می کرده اند. تا هزار سال قبل از میلاد مسیح که مادها به ایران آمدند تاریخ ایران منحصر به ایلام بود، کهنترین منبع در این باره کتیبه ای است متعلق به هزاره سوم پیش از میلاد که در میان خلیج فارس پیدا شد، و اطلاعاتی دربارة ایلام دارد.(3) از آن زمان به بعد بود که تاریخ نگاری به صورت کتیبه و سنگ نوشته در ایران باستان مرسوم شد.
2ـ تمدن چین:
نخستین اثرِ انسانی بدست آمده در چین استخوان بندی انسانی است که در غاری نزدیک پکن کشف شده است، و آن را انسان پکن (سین آنترو پوس) نامیده اند. انسان پکن از جانوران حدّ میانه است.(4)
درباره تاریخ نگاری در چین گفته اند چین بهشت تاریخ گزاران است. دیرینگی نوشته های تاریخی آن به سه هزار سال می رسد.(5)
چینیان پیشینه خود را دست کم به پنج هزار سال می رسانند. تاریخ چین را معمولاً از پادشاهی دودمان شیا آغاز می کنند، اما از رویدادهای تاریخی آن دوره تا سال 766 ق.م گزارش دقیق در دست نیست.(6)
در حدود سال 160 ق.م وارد قلمرو تاریخ می شویم، نخستین سلسله ای که بر چین حکومت کرده اند و نام شاهان آن بر پاره های استخوان و سنگنبشته ها بدست آمده دودمان شانگ بوده که در شمال غربی هونان قرار داشت.(7)
با آغاز دورة دودمان جو (1028 تا 257 ق.م) کشور چین کاملاً در روشنایی تاریخ قرار می گیرد.(8)
3ـ تمدن روم باستان:
پیدایش شهر روم به سال 753 ق.م برمی گردد، سرزمین روم تنها از هزاره یکم قبل از میلاد مسیح دارای تاریخ روشن می باشد و اطلاع دقیقی، قبل از این تاریخ وجود ندارد.(9)
4ـ تمدن مصر:
تاریخی که از مصر وجود دارد به دو قسمت تقسیم می شود، قبل از سلسله ها و بعد از سلسه ها. دوره قبل از سلسله ها. به 5500 سال قبل از میلاد مسیح برمی گردد. آنها در 4000 سال قبل از میلاد مسیح دست به ابداع خط و تقویم زدند.(10)
نتیجه اینکه: اختراع خط مهم ترین عامل وقایع نگاری و تاریخ نویسی در جوامع مختلف بوده است.
تقویم نگاری رابطه مستقیم با اختراع خط دارد.

معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1ـ نگاهی به سرزمین تاریخ، جامعه و فرهنگ چین، داریوش آشوری.
2ـ علم تاریخ در گستره تمدن اسلامی، صادق آئینه وند.
3ـ تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا.
4ـ تاریخ شناسی، مجید یکتایی.
-------------------------------
پی نوشت:
1. حداد عادل، غلامعلی، و جمعی دیگر، دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، چاپ اول، 1375، ج 6، ص 96.
2. همان، ج 5، ص 142.
3. همان، ج 5، ص 142.
4. آشوری، داریوش، نگاهی به سرزمین تاریخ، جامعه و فرهنگ چین، مرکز اسناد فرهنگی آسیا، تهران، اول،  1358، ص 23.
5. همان، ص 26.
6. همان، ص 27.
7. همان، ص 29.
8. همان، ص32.
9. خیراندیش، عبدالرسول، تاریخ جهان، تهران: شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، 1376، ص 112.
10. برانداسمیت، مجموعه تاریخ جهان، مصر باستان، ترجمه آزیتا باسائی، تهران: ققنوس، 1380، ص 6.

مطالب مرتبط: 
Share