رفتن به محتوای اصلی

بررسی مسئله ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها)

تاریخ انتشار:
حضرت خدیجه سلام الله علیها (گنجینه تصاویر ضیاءالصالحین)

در نتیجه اثبات فرزند یا فرزندانی برای خدیجه از همسری غیر از رسول خدا نه تنها امری غیر ممکن؛ بلکه با توجه به نقل های تاریخی محال است؛ بنا بر این ازدواج خدیجه قبل از رسول گرامی اسلام از موضوعات ساختگی است و یا لااقل بر اساس جهل و نادانی و تفسیر غلط از حوادث تاریخی رخ داده است که هر ناقد آگاهی را به این نتیجه می رساند.

پرسش: آیا حضرت خدیجه (سلام الله علیها) قبل از پیامبر(صلی الله علیه وآله) با فرد دیگری ازدواج کرده بود؟

پاسخ:
خدیجه برترین همسر
حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، برترین همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله و یکی از چهار زن برتر بهشتی است. او نخستین کسی است که به رسول خدا ایمان آورد و تمام اموال و دارائی های خود را در راه پیشرفت اسلام هدیه کرد.
در باره مقام آن حضرت همین بس که خداوند به او سلام فرستاده و وعده قصری بهشتی به او داده است.
علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه در این باره می نویسد:
عَنْ زُرَارَةَ وَحُمْرَانَ وَمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قَالَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) قَالَ لِی لَیلَةَ أُسْرِی بِی حِینَ رَجَعْتُ وَقُلْتُ یا جَبْرَئِیلُ هَلْ لَک مِنْ حَاجَةٍ قَالَ حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَی خَدِیجَةَ مِنَ اللَّهِ وَمِنِّی السَّلَامَ
وَحَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِک أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقَّاهَا نَبِی اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهَا الَّذِی قَالَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَتْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیهِ السَّلَامُ وَعَلَی جَبْرَئِیلَ السَّلَامُ.
امام باقر علیه السلام از ابوسعید خدری نقل می کند: رسول خدا فرمود: درشب معراج وقتی که باز می گشتم به جبرئیل گفتم: آیا خواسته ای از من داری؟ گفت: درخواست من این است که سلام خدا و مرا به خدیجه برسانی، رسول خدا وقتی که پیام جبرئیل را به خدیجه ابلاغ فرمود، در پاسخ گفت: خدای بزرگ مصدر سلامتی است و همه سلامتیها از او است و تمام سلامتیها به او باز می گردد، و بر جبرئیل درود و سلام.[1]
محمد بن اسماعیل بخاری می نویسد:
3609
حدثنا قُتَیبَةُ بن سَعِیدٍ حدثنا محمد بن فُضَیلٍ عن عُمَارَةَ عن أبی زُرْعَةَ عن أبی هُرَیرَةَ رضی الله عنه قال أتی جِبْرِیلُ النبی صلی الله علیه وسلم فقال یا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِیجَةُ قد أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فیه إِدَامٌ أو طَعَامٌ أو شَرَابٌ فإذا هِی أَتَتْک فَاقْرَأْ علیها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّی وَبَشِّرْهَا بِبَیتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فیه ولا نَصَبَ.
جبرئیل خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: ای رسول خدا ! این خدیجه است که آمده و ظرفی با خود دارد که در آن، گوشت یا غذا یا نوشیدنی است (شک از راوی است)؛ پس چون نزد تو آمد، از جانب پروردگارش و نیز از سوی من به او سلام برسان و او را به خانه ای در بهشت از درّ و یاقوت و طلا که از هر هیاهو و رنجی ایمن است بشارت بده.[2]
خدیجه، یکی از بهترین زنان بهشتی
محمد بن اسماعیل بخاری در روایت دیگری نقل می کند که حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت مریم سلام الله علیها برترین زنان بهشتی هستند:
3249
حدثنی أَحْمَدُ بن أبی رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرنی أبی قال سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن جَعْفَرٍ قال سمعت عَلِیا رضی الله عنه یقول سمعت النبی صلی الله علیه وسلم یقول خَیرُ نِسَائِهَا مَرْیمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَیرُ نِسَائِهَا خَدِیجَةُ.
عبد الله بن جعفر از علی (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: از رسول خدا شنیدم که می فرمود: بهترین بانوان بهشت مریم دختر عمران و خدیجه است.[3]
آری، موقعیت حضرت خدیجه را هیچ یک از همسران رسول خدا نداشتند؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله همواره به یاد خدیجه بود و از او به نیکی یاد می کرد، همین مسأله سبب شده بود که حسادت های زنانه برخی از همسران آن حضرت برانگیخته شده و به رسول خدا اعتراض نمایند که چرا این همه از خدیجه یاد می کند.
اعتراف عائشه به برتری حضرت خدیجه:
بخاری به نقل از عائشه می نویسد:
3605
حدثنا سَعِیدُ بن عُفَیرٍ حدثنا اللَّیثُ قال کتَبَ إلی هِشَامٌ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت ما غِرْتُ علی امْرَأَةٍ لِلنَّبِی صلی الله علیه وسلم ما غِرْتُ علی خَدِیجَةَ هَلَکتْ قبل أَنْ یتَزَوَّجَنِی لِمَا کنت أَسْمَعُهُ یذْکرُهَا وَأَمَرَهُ الله أَنْ یبَشِّرَهَا بِبَیتٍ من قَصَبٍ وَإِنْ کان لَیذْبَحُ الشَّاةَ فَیهْدِی فی خَلَائِلِهَا منها ما یسَعُهُنَّ.
عایشه می گوید: بر هیچ زنی آن قدر حسد نورزیدم که بر خدیجه حسد ورزیدم، او را درک نکردم و قبل از ازدواج من با رسول خدا از دنیا رفته بود، ولی حسدم به این سبب بود که رسول خدا (صلی الله علیه وآله) او را بیشتر یاد می کرد و خداوند او را به خانه ای بهشتی از طلا و درّ و یاقوت بشارت داده بود و هر گاه گوسفندی را ذبح می نمود برای دوستان خدیجه هدیه می فرستاد.[4]
در روایت دیگر نقل می کند:
3610
وقال إِسْمَاعِیلُ بن خَلِیلٍ أخبرنا عَلِی بن مُسْهِرٍ عن هِشَامٍ عن أبیه عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت اسْتَأْذَنَتْ هَالَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ أُخْتُ خَدِیجَةَ علی رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فَعَرَفَ اسْتِئْذَانَ خَدِیجَةَ فَارْتَاعَ لِذَلِک فقال اللهم هَالَةَ قالت فَغِرْتُ فقلت ما تَذْکرُ من عَجُوزٍ من عَجَائِزِ قُرَیشٍ حَمْرَاءِ الشِّدْقَینِ هَلَکتْ فی الدَّهْرِ قد أَبْدَلَک الله خَیرًا منها.
عائشه می گوید: هاله خواهر خدیجه اجازه شرفیابی به محضر رسول خدا را گرفت، رسول خدا بیاد خدیجه افتاد و بر افروخته شد، فرمود: خدایا هاله آمده است، من ناراحت شدم و گفتم: چقدر از پیر زنی از پیر زنان قریش که دندانهایش افتاده بود یاد می کند، او مرده است و خدا بهتر از او را به تو داده است.[5]
احمد بن حنبل به نقل از عائشه می نویسد:
24908
حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا علی بن إِسْحَاقَ انا عبد اللَّهِ قال انا مُجَالِدٌ عَنِ الشعبی عن مَسْرُوقٍ عن عَائِشَةَ قالت کان النبی صلی الله علیه وسلم إذا ذَکرَ خَدِیجَةَ أَثْنَی علیها فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ قالت فَغِرْتُ یوْماً فقلت ما أَکثَرَ ما تَذْکرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ قد أَبْدَلَک الله عز وجل بها خَیراً منها قال ما أبدلنی الله عز وجل خَیراً منها قد آمَنَتْ بی إِذْ کفَرَ بی الناس وصدقتنی إِذْ کذبنی الناس وواستنی بما لها إذا حرمنی الناس ورزقنی الله عز وجل وَلَدَهَا إِذْ حرمنی أَوْلاَدَ النِّسَاءِ.
هر گاه رسول خدا یادی از خدیجه می کرد بهترین ستایشها را از وی می کرد، یک روز ناراحت شدم و گفتم: چقدر از یک زن بی دندان یاد می کنی خدا بهتر از او را به تو داده است؟ فرمود: خداوند بهتر از او نصیبم نفرموده است، وقتی که همه مردم از من رویگردان بودند او به من ایمان آورد، و تصدیقم کرد وقتی که دیگران مرا تکذیب کردند، مال و ثروتش را در اختیارم گذاشت وقتی که دیگران محرومم کردند، خداوند از او به من فرزندی داد وقتی که از دیگر زنان محروم بودم.[6]
هیثمی بعد از نقل این روایت می گوید:
رواه أحمد وإسناده حسن.[7]
برای تحقیق بیشتر در باره حسادت های عائشه به آدرس ذیل مراجعه کنید:
آیا عائشه، نسبت به همسران دیگر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) حسادت داشته است؟
بنابراین در مقام و منزلت حضرت خدیجه سلام الله علیها جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند؛ اما از آن جایی که اهل سنت دوست دارند عائشه را برترین همسر رسول خدا معرفی نمایند، و لذا سعی در فضیلت تراشی برای او دارند و تنها چیزی که یافته اند، این بود که مدعی شدند عائشه تنها همسر باکره رسول خدا بوده و دیگر همسران رسول خدا از جمله حضرت خدیجه قبل از آن حضرت همسر داشته اند؛ در حالی که این مطلب با واقعیت های تاریخی سازگاری ندارد، زیرا بر اساس نقل، عائشه هم قبل از رسول خدا همسر دیگری داشته است.
آیا عائشه قبل از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) ازدواج کرده بود؟
ابن سعد در الطبقات الکبری می نویسد:
عن عبد الله بن أبی ملکیة قال خطب رسول الله صلی الله علیه وسلم عائشة بنت أبی بکر الصدیق فقال إنی کنت أعطیتها مطعما لابنه جبیر فدعنی حتی أسلها منهم فاستسلها منهم فطلقها فتزوجها رسول الله صلی الله علیه وسلم.
عبد الله بن أبی ملیکه می گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از عایشه دختر ابوبکر خواستگاری کرد، ابو بکر گفت: من عایشه را به جبیر بن مطعم داده ام، اجازه بده تا آن ها را منصرف کنم. ابوبکر آن ها را منصرف کرد و طلاقش را گرفت، سپس رسول خدا با او ازدواج کرد.[8]
بنابراین، عائشه نیز قبل از رسول خدا صلی الله علیه وآله همسر شخص دیگری به نام جبیر بن مطعم بوده است.
آیا حضرت خدیجه ثیبه (غیر باکره) بود؟
بحث اصلی ما در این باره است که آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از رسول خدا ازدواج کرده بود یا خیر؟.
پاسخ این سؤال در آثار و کتب بزرگان و اندیشمندان شیعی به فراوانی وجود دارد که با احترام به همه بزرگان و رعایت اختصار به بخشی از پاسخ و توضیح اکتفا و اشاره می کنیم:
برخی گفته اند: رسول خدا همسر باکره ای غیر از عائشه نداشته است و در باره خدیجه گفته اند: وی قبل از رسول خدا با دو نفر به نامهای عتیق بن عبد الله مخزومی و ابوهاله تمیمی ازدواج کرده بود و فرزندانی از آنان نیز داشته است.
این سخن به اعتقاد برخی از بزرگان شیعه قابل قبول نیست؛ زیرا بخش زیادی از این قبیل سخنان را طراحان سیاست با هدف زدودن هاله قداست و پاکی از رحم بانوئی که ظرف وجود کوثر قرآن، فاطمه زهرا است ساخته اند و لذا دقت در این موضوع و نقد سخنان موجود در منابع تاریخی و حدیثی شک و شبهه را از بین می برد.
ابو القاسم اسماعیل بن محمد اصفهانی از دانشمندان اهل سنت تصریح می کند که حضرت خدیجه سلام الله علیها، باکره بوده است.
وکانت خدیجة امرأة باکرة ذات شرف ومال کثیر وتجارة تبعث بها إلی الشام فتکون عیرها کعامة عیر قریش.
حضرت خدیجه، زنی باکره، دارای اعتبار و مال بسیاری بود، کاروان تجاری اش را به سوی شام می فرستاد و کاروان او به اندازه تمام کاروان قریش بود.[9]
ابوالقاسم کوفی از علمای شیعه، در این باره استدلال جالبی کرده است که توجه خوانندگان عزیر را به آن جلب می کنیم. وی در کتاب الإستغاثه می نویسد:
أن الإجماع من الخاص والعام من أهل الأنال ونقلة الأخبار علی أنه لم یبق من أشراف قریش ومن ساداتهم وذوی النجدة منهم إلا من خطب خدیجة ورام تزویجها فامتنعت علی جمیعهم من ذلک فلما تزوجها رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم غضب علیها نساء قریش وهجرنها وقلن لها خطبک أشراف قریش وأمراؤهم فلم تتزوجی أحدا منهم وتزوجت محمدا یتیم أبی طالب فقیرا لا مال له، فکیف یجوز فی نظر أهل الفهم أن تکون خدیجة یتزوجها أعرابی من تمیم وتمتنع من سادات قریش وأشرافها علی ما وصفناه، ألا یعلم ذو التمیز والنظر أنه من أبین المحال وأفظع المقال، ولما وجب هذا عند ذوی التحصیل ثبت أن خدیجة لم تتزوج غیر رسول الله (صلی الله علیه وآله).
مورخان و محدثان شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق دارند که کسی از بزرگان، اشراف، رؤسا و جوانمردان قریش باقی نماند؛ مگر این که از حضرت خدیجه خواستگاری کرد و ازدواج با ایشان را آرزو می کرد؛ اما خدیجه کبری دست رد بر سینه همه آن ها زد؛ ولی وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله با او ازدواج کرد، تمام زنان قریش از او فاصله گرفته و رفت و آمد با وی را ترک کردند و گفتند: تو پیشنهاد سران قریش را رد کردی و تن به همسری کسی دادی که فقیر است و مال و ثروتی ندارد؟!
با این حال چگونه اهل فهم می توانند بپذیرند که حضرت خدیجه با یک اعرابی از قبیله بنی تمیم ازدواج کرده باشد؛ اما خواستگاری بزرگان قریش را نپذیرفته باشد؟
آیا صاحبان فکر و اندیشه نمی دانند که این مطلب از آشکارترین محالات و ناپسند ترین گفتارها است، وقتی برای اهل تحقیق این مطلب ثابت شود، ثابت می شود که حضرت خدیجه با کسی غیر از رسول خدا صلی الله علیه وآله ازدواج نکرده است.[10]
و نیز می توان این سؤال را از اهل تحقیق پرسید که اگر خدیجه قبل از ازدواج با رسول خدا با یک نفر اعرابی از قبیله تمیم ازدواج کرده بود، آیا موردی برای این سرزنش ها پس از ازدواج با رسول خدا باقی می ماند؟ و آیا ازدواج زنی بیوه و شوهر دیده به این اندازه برای تمام مردم مکه مهم بود که بر اساس همین نقل تمام همسران اشراف قریش با وی قطع رابطه کنند؟
اگر خدیجه شایسته ملامت و سرزنش بود پس چرا (در صورت صحت) هنگام ازدواج با یک نفر اعرابی که بر پاشنه پایش ادرار می کرد و از هیچ امتیازی بر خوردار نبود ملامت و سرزنش نشد؟
از این رو، ما مطمئن هستیم که قضیه ازدواج حضرت خدیجه قبل از رسول خدا صلی الله علیه وآله از دسیسه های کسانی است که هیچ حد و مرزی را در فضیلت برای دشمنان اهل بیت علیهم السلام نمی شناختند و هیچ فضیلتی را برای اهل بیت علیهم السلام باقی نگذاشتند؛ مگر این که عین همان را برای دیگران ساختند.
پاسخ به برخی از سؤالات
سؤال اول: اگر حضرت خدیجه، همسری قبل از رسول خدا صلی الله علیه وآله نداشته است، زینب، رقیه و ام کلثوم، دختران چه کسی بودند؟ آیا فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله بودند؟
طبق نقل مورخین، خدیجه خواهری بنام هاله داشته است که با مردی مخزومی ازدواج کرده بود و از وی فرزندی همنام مادرش یعنی هاله داشت سپس با مردی تمیمی بنام ابوهند ازدواج کرد که از وی نیز فرزندی بنام هند داشت، این مرد تمیمی همسر دیگری و از وی دو دختر به نامهای رقیه و زینب داشت، مادر این دو دختر از دنیا رفت و پس از وی پدر دو دختر از دنیا رفت، هند فرزند هاله به خانواده شوهرش سپرده شد و هاله با این دو دختر که از همسر دیگر شوهرش بودند به خانه خدیجه آمدند و وی سرپرستی آنان را به عهده گرفت و پس از ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه وآله این دو دختر نزد خدیجه و رسول خدا بودند و در دامن این دو تربیت شدند و عنوان ربیبه رسول خدا را گرفتند و بر اساس رسم عرب ربیبه را مانند دختر تلقی می کردند و به همین جهت آنان را دختران خدیجه و رسول خدا می دانستند.

برای اطلاع بیشتر به آدرس ذیل مراجعه فرمایید:

آیا ازدواج دو دختر پیامبر (صلی الله علیه وآله) با عثمان صحت دارد؟
سؤال دوم: برخی ازدواج نکردن بانویی مانند خدیجه را که از دو ویژگی جمال و ثروت بهره مند بوده وعلاوه بر آن به خانواده ای بزرگ و با امتیاز نسبت داشته را امری غیر ممکن دانسته اند. وگفته اند: آیا امکان دارد که پدر یا ولی بانوئی مانند خدیجه وی را بدون همسر گذاشته و در تنهائی زندگی کند؟
در پاسخ می گوئیم:
اولا: پدر خدیجه در جنگ فجار کشته شده بود.
ثانیا: ولی و سرپرستی غیر از پدر اگر داشته است نمی توانسته است وی را مجبور به همسر گزینی نماید، و لذا منتظر ماندن بانوئی مثل او تا همسری شایسته و در شان خودش آنهم در آن زمان امری معقول و قابل قبول است.
نتیجه بحث
در نتیجه اثبات فرزند یا فرزندانی برای خدیجه از همسری غیر از رسول خدا نه تنها امری غیر ممکن؛ بلکه با توجه به نقل های تاریخی محال است؛ بنا بر این ازدواج خدیجه قبل از رسول گرامی اسلام از موضوعات ساختگی است و یا لااقل بر اساس جهل و نادانی و تفسیر غلط از حوادث تاریخی رخ داده است که هر ناقد آگاهی را به این نتیجه می رساند.

منبع: پایگاه حضرت ولی عصر (عج)
-------------------------------------
پی نوشت:


[1] المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 16، ص 7، باب 5 - تزوجه ص بخديجة رضي الله عنها، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
[2] البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 1389 و ج 6 ص 2723، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
[3] البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل ابوعبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3 ص 3248، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
[4] البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3 ص 1388، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
[5] البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل ابوعبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 3 ص 1389، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
[6] الشیبانی، أحمد بن حنبل ابوعبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6 ص 117، ناشر: مؤسسة قرطبة - مصر؛
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 1 ص 238، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولی، 1407هـ - 1987م.
[7] الهیثمی، ابوالحسن علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج 9 ص 224، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت - 1407هـ.
[8] الزهری، محمد بن سعد بن منیع ابوعبدالله البصری (متوفای230هـ)، الطبقات الکبری، ج 8 ص 59، ناشر: دار صادر - بیروت؛
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 8 ص 17، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولی، 1412هـ - 1992م.
[9] الأصبهانی، أبو القاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی (متوفای535هـ)،دلائل النبوة، ج 1 ص 178، تحقیق: محمد محمد الحداد، ناشر: دار طیبة - الریاض، الطبعة: الأولی، 1409هـ.
[10] الکوفی، أبو القاسم علی بن أحمد بن موسی ابن الإمام الجواد محمد بن علی (متوفای352هـ)، کتاب الاستغاثة، ج1، ص70، طبق برنامه مکتبة اهل البیت علیهم السلام.

 
موضوع مقالات

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
بازگشت بالا