راه های ایجاد دلبستگی و گریه بر امام حسین(علیه السلام)

محرم الحرام

گریه ارزشی در فرهنگ شیعی اوّلاً، گریه ای است که موجب تعالی و رشد روح است؛ ثانیاً سرچشمه آن معرفت است. گریه بر امام حسین(علیه السلام)، به جهت یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقی خدا است که تجلیگاه اوصاف الهی بود و مؤمنان، بوی گل را از گلاب او استشمام میکردند

ثواب زیادی برای گریه بر امام حسین(علیه السلام) بیان شده، خیلی دوست دارم هنگام شنیدن مصیبت و به هنگام عزاداری گریه کنم، اما نمی توانم.

انسان ها از جهات گوناگون با همدیگر متفاوت اند، از جمله در استعدادها، عواطف و روحیات. بیش تر این تفاوت ها ناشی از شرایط و زمینه ها و امکانات متفاوتی است که افراد در آن پرورش یافته اند. درباره گریه نیز باید به تفاوت های فردی توجه داشت. همه مثل هم نیستند. بعضی هم راحت گریه می کنند و هم راحت می خندند اما برخی نمی توانند به آسانی بخندند و به سختی گریه می کنند. این مطلب تا حدودی به سلامت روحی و روانی افراد و از طرفی به رشد عواطف انسان بستگی دارد. در عین حال می توان با تقویت جنبه های فکری و عاطفی بر امام حسین(علیه السلام) گریست. چند عامل در این زمینه مهم است، از جمله:
1- آشنایی با فلسفه گریه:
چه بسا فردی توجیه مناسبی برای گریه ندارد از این رو از گریه خودداری می کند.
بسیاری گمان میکنند که گریه فقط حکایت از تألم و احساس ناراحتی درون ما دارد. عده ای دیگر منتقدانه میگویند گریه جز خمودی چیز دیگری به ارمغان نمیآورد و حال آن که دنیای امروز، دنیای تحرک و نشاط است و انسان جدید طالب شادی است اما اگر به فلسفه گریه بر امام حسین(علیه السلام) و دیگر ائمه مظلوم پی ببرند، این مسئله حل می شود. میتوان گفت حکمت گریه بر اباعبدالله(علیه السلام) دو امر مهم و اساسی است که هر یک به نوبه خود اثر خاصی بر جای میگذارد:
یکم؛ بُعد اخلاقی؛ گریه ارزشی در فرهنگ شیعی اوّلاً، گریه ای است که موجب تعالی و رشد روح است؛ ثانیاً سرچشمه آن معرفت است. گریه بر امام حسین(علیه السلام)، به جهت یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقی خدا است که تجلیگاه اوصاف الهی بود و مؤمنان، بوی گل را از گلاب او استشمام میکردند.
چون که گل رفت و گلستان شد خراب             بوی گل را از که بوییم، از گلاب
گاه گریه به دلیل عقب ماندگی روحی و نداشته های خود، در مقابل مناقب و فضایل آن بزرگوار و یاران باوفایش است. گریه بر این است که حبیب بن مظاهر که بود و چه داشت و من چه در کف دارم؟ اشک ریختن بر علی اکبر(علیه السلام)، ناله بر خود است که آن جوان رشید چه فضایلی را دارا بود و من تا چه اندازه آن خصلت ها را دارم؟
اگر گریه ما از این منشأ دور است، باید بکوشیم اشک و آه خود را به این سمت سوق دهیم تا بر اثر آن، روحمان تعالی یابد. در حقیقت این گریه، نشان دادن دردی است که انسان را به حرکت و جوشش وامیدارد تا خود را به آن درجه از کمالات برساند و چنین اشکی انسان ساز است.
دوم؛ بعد اجتماعی؛ اگر گریه بر اباعبدالله(علیه السلام)، از سر معرفت باشد و منشأ آن بُعد اخلاقی این حرکت باشد، قطعاً این حزن و اندوه، پس از آن که موجب تحوّل درونی انسان گردید، زمینه را برای تحولات اجتماعی فراهم میسازد.
وقتی گریه بر امام حسین(علیه السلام)، گریه ای در جهت تعالی روح شد و موجب گردید که آدمی در فضایل اخلاقی و فردی خود، تأمل و تجدیدنظر کند، قطعاً این تحوّل درونی، زمینه را برای ساختن اجتماعی در راستای اهداف متعالی اسلام فراهم خواهد ساخت.
زمانی که انسان متوجّه شد که حضرت ابا عبدالله(علیه السلام) برای چه، چرا و چگونه دست به قیام زد و آن اثر جاودانه را بر قلم خون، بر صفحه تاریخ نگاشت و با این معرفت بر اثر گریه درونش متحول گردید، این تغییر به عرصه جامعه نیز کشیده میشود و آدمی میکوشد جلوی فساد وانحراف دین را گرفته، آزادی، جوانمردی و دینداری را نه تنها بر روح خود، بلکه در جامعه نیز حکم فرما سازد.
گریه بر اباعبدالله(علیه السلام)، زمینه را برای حفظ آرمان های حضرت و پیاده کردن آن فراهم میسازد، به همین دلیل یکی از حکمت های گریه بر امام حسین(علیه السلام)، ساختن جامعه براساس الگوی ارائه شده از سوی او است.
اشک ریختن در عزای حسین(علیه السلام) نشانه پیوند قلبی با اهل بیت و سیدالشّهدا(علیهم السلام) است. اشک، دل را سیراب میکند، عطش روح را برطرف میسازد، و نتیجه محبتی است که نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) حاصل میشود. نیز نشانه همدلی و هماهنگی روحی با ائمه اطهار(علیهم السلام) است. قلبی که مهر حسین(علیه السلام) داشته باشد، بی شک به یاد مظلومیت و شهادت او میگرید.
پس گریه بر حسین علیه السلام اشک ریختن بر مرده نبوده، از روى خوارى ودرماندگى و اندوه نیز نمى باشد بلکه راهی است که نداى حق طلبان را به گوش جهانیان رسانیده، زنگ خطر را براى باطل به صدا درمى آورد، صاعقه هایى است که بر سرکشان و ستمگران در هر زمان و در هر مکان فرو مى ریزد، نیز شاهد صادق و گواه زنده اى است از اخلاص در راه حق و دشمنى با بیداد و ستم، چنان که بزرگداشتى است براى فداکارى و حق ودلیرى وانجام وظیفه ونهراسیدن از مرگ، همچنین خودداری از قبول ظلم و شکیبایى در محنت و سختی ها.

اگر در پی گریه و سوگواری برای امام حسین(علیه السلام) هستیم، باید شناخت خود را از ایشان افزایش دهیم. شناخت اباعبداللّه(علیه السلام)، اهداف او، مکتب، مرام و عقیده ایشان، نقش او در حیات فردی، اجتماعی و دینی و جایگاه امام در زندگی و زیستن با این شناخت، جملگی موجب دلبستگی با سالار شهیدان میشود

گریه و عزاداری بر حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) آثار سازنده و تربیتی متعددی دارد، از جمله:
أ) پیوند عمیق عاطفی بین امت و الگوهای راستین، به منظور توجه و پیروی عملی از آنان،
ب) برپایی مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن توده ها با معارف دینی،
پ) پالایش روح و تزکیه نفس،
ت) اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم،
ث) الهام بخش روح انقلابی و ستم ستیزی،
ج) زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینی(علیه السلام)،
ح) توجه به هدف قیام امام حسین(علیه السلام) که احیای ارزش های دینی و جلوگیری از انحراف بود.
2- دلبستگی به امام حسین(علیه السلام):
گریه بر امام حسین(علیه السلام)، گریه سوگ و غمگساری است. اگردر پی عزاداری و گریه هستیم، باید غم حسین(علیه السلام) را در دل داشته باشیم و داغ حضرتش را در سینه جای دهیم.
«داغ دیدگی و غم» به فقدان ناشی از مرگ شخص گفته میشود که نسبت به او، دلبستگی عاطفی وجود دارد. بنابراین باید دلبسته بود تا با از دست دادن، به غمش مبتلا گردید و از فقدان او، غمگین شد و گریه و سوگ به پا داشت. قلبی که دلبسته امام حسین(علیه السلام) نیست، از نبودن امام متلاطم نمیشود و آرام و قرار او به هم نمیخورد. اگرکسی میخواهد در سینه اش غم امام حسین(علیه السلام) خانه کند تا از شهادت او غمگین گردد، باید دلبسته حضرت باشد.
دلبسته امام حسین(علیه السلام)، از غم فراق و اندوه شهادت او غمگین میگردد. آن گاه که غم آمد و علت شد، گریه و عزاداری بیچون و چرا ظاهر میشود. عزیز و دلبند از دست دادن همان و ماتم زده گشتن و گریه سر دادن همان.
راه تحصیل دلبستگی «شناخت» است. آشنایی با یک پدیده، پی بردن به نقش آن در زندگی - به ویژه نقش عملی و تأثیر آن در تحصیل اهداف زندگی و آشنایی با جایگاه آن در زندگی - جملگی مسیرهای شناخت و در پی آن رسیدن به دلبستگی است. از نظر علمی، زندگی کردن با یک پدیده، افزون برآشنایی و راه های شناختی، موجب دلبستگی میشود.
اگر در پی گریه و سوگواری برای امام حسین(علیه السلام) هستیم، باید شناخت خود را از ایشان افزایش دهیم. شناخت اباعبداللّه(علیه السلام)، اهداف او، مکتب، مرام و عقیده ایشان، نقش او در حیات فردی، اجتماعی و دینی و جایگاه امام در زندگی و زیستن با این شناخت، جملگی موجب دلبستگی با سالار شهیدان میشود. البته مقصود آن است که شناخت ما از حضرت حسین(علیه السلام) و اهداف، مرام و مکتب او، نباید محدود به یک شناخت ذهنی و تصور صرف گردد؛ بلکه باید بر اساس شناخت زندگی کرد تا دلبستگی حاصل شود؛ وگرنه از خیلی افراد آگاهی و شناخت داریم، ولی هرگز از فقدان آنها غمگین نمیشویم. پس افزون بر شناخت، باید بر اساس همان، با آن فرد زندگی کنیم و یا او در زندگی ما جایگاهی بیابد. گویا با شخص او مدت ها زیر یک سقف زندگی کرده ایم تا دلبستگی ایجاد گردد.
3-به دست آوردن رقت قلب:
گریه ترجمان دل است.کسى که عزادار است و مرگ عزیزى قلبش را مى سوازند، باید گریه کند. وقتى که دلش یاد از او مى کند و زبانش سخن از او مى گوید چشمش نیز با او همدردى مى کند. مگر چشم از زبان صادقانه تر سخن نمى گوید؟!
از من مپرس کاتش دل درچه غایت است  از آب دیده پرس که او ترجمان ماست
اشک چشم نشانه رقت قلب است. کسى که از صحنه دلخراش منقلب نمى شود تا اشک تأثر بریزد و نیز از حقیقت و جلوه زیبائى لذت نمى برد تا اشک شوق جارى گرداند، از قلب سلیم و روح متعادل برخوردار نیست.
اشک چشم و حال و هوای خوش، نیز دعا و عبادات، وجود یک علت بسیار مهمی را می طلبد و آن رقت قلب است، یعنی دل انسان باید رقیق گردد و سنگدلی تبدیل به نازکدلی شود.
حضرت علی(علیه السلام) می فرماید: «ما جفت الدموع الا بقسوة القلوب؛ اشک ها خشکیده نشد مگر به خاطر سنگدلی».(3)
پس ابتدا باید اسباب قساوت قلب را شناخت که عبارتند از:
أ) گناه بزرگترین سبب قساوت قلب است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «ما قست القلوب الا لکثرة الذنوب؛ دل ها جز با گناه سخت نمی شود».(4)
ب) آرزوها و خواهش های دنیوی و خواسته های نفسانی. خدا به حضرت موسی(علیه السلام) می فرماید: «لا تطول فی الدنیا املک فیقسو قلبک و القاسی القلب منی بعید»؛ آرزویت را در دنیا طولانی مکن تا قلبت با قساوت گردد. کسی که قساوت قلب دارد، از من دور است».(5)
پ) پرخوری. پیامبر فرمود: «نمیرانید دل ها را به زیاد خوردن و آشامیدن؛ زیرا مانند زراعتی که بیش از حد آبش دهند، دل می میرد».(6) مولی علی(علیه السلام) می فرماید: «من کثر طعامه سقم بدنه و قسی قلبه؛ هر کس طعامش زیاد شود بدنش بیمار و قلبش با قساوت می شود».
ت) پرگویی یا سخنی که حرام نباشد و چه بسا مباح بوده، اما زیادی آن مکروه و موجب قساوت قلب است.
ث) پرخوابی. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «خواب زیاد دین و دنیای شخص را از بین میبرد».(7)
ج) ثروتمندی زیاد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: «مال زیاد و حب به آن، دین شخص را فاسد میکند».(8)
کسی که تلاش او جمع مال و حفظ و زیاد کردن آن شد دیگر در مقام تحصیل ایمان و عمل صالح و زیاد کردن توشه سفر آخرت نخواهد بود، نیز حقوق خدا را از ثروت خود ادا نمیکند، پس دین خود را خراب کرده است.
ح) غفلت. امام باقر(علیه السلام) به جابر جعفی فرمود: «پرهیز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است».
خ) گناه پشت گناه.
د) معاشرت زیاد با زنان.
ذ) نشستن با مردگان و آنها به تعبیر پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) هر بنده خوش گذران سرکش و هر شخصی است که برای حیات پس از مرگش کار نمیکند.
ر) گوش دادن به لهو و لعب.
ز) راحت طلبی. (9)
در مرحله بعد برای درمان قساوت، بر هر انسان عاقلی لازم است گاهی دل خود را وارسی کند؛ اگر در آن بیماری و انحراف از فطرت را دید باید فوراً در مقام معالجه آن برآید و اسباب قساوت را از خود دور کند..
باید از گناه خودداری نماید و نسبت به دنیا زهد ورزد و از اسباب غفلت پرهیزکند.امام علی(علیه السلام) می فرماید: «ان الزاهدین فی الدنیا تبکی قلوبهم و ان ضحکوا؛ زهد ورزان در دنیا قلب هایشان می گرید، گر چه به ظاهر بخندند».(10) گریه قلب همان رقت قلب است و با زهد حاصل می شود. زهد یعنی دل را درگرو مال و آمال نگذاشتن.
4- آشنایی با عمق فاجعه دلخراش کربلا:
«عبد الله بن فضیل هاشمى» از امام صادق(علیه السلام) سؤال مى کند: چرا عاشورا روز غم واندوه وعزادارى گردید اما روز وفات پیامبر اکرم وامیرمؤمنان و فاطمه زهرا و امام مجتبى(علیهم السلام) چنین نشد؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ان یوم الحسین أعظم مصیبة من جمیع سایر الایام... فکان ذهابه کذهاب جمیعهم...؛ روز حسین(علیه السلام) ـ عاشورا ـ از لحاظ مصیبت از تمام روزها عظیم تر است... زیرا حسین(علیه السلام) تنها باقى مانده اصحاب پنج گانه کساء است که رفتن او، مثل رفتن همه آنهاست».(11)
روز عاشورا مصائبى بر خاندان رسالت وارد شد که در خاطره هیچ آفریده اى خطور نمی کند و قلم را تاب نوشتن نمی باشد! چه جالب گفته است:
فاجعة إن اردتُ أکتبُها مجملة ذکرهُ لمدکر
جرت دموعى فحال حائُلها ما بین لحظ الجفون و الزبر؛

مصیبتى بزرگ که اگر بخواهم آن را گذرا براى یادآورى بنویسم اشک روانم بین چشم من وبرگ های کتب حایل می آید.
و قال قلبى بقیا علىّ فلا و الله ما قد طبعتُ مِن حجر
بکت لها الأرضُ و السماء دماً بینهما فى مدامع حمر؛

دلم گفت: به من رحمى کن، به خدا سوگند! از سنگ آفریده نشده ام، بر آن فاجعه زمین و آسمان و آنچه بین آن دواست، اشک خون گریست.(12)
5- نوع غذای انسان و چگونگی برخورد و ارتباط او با دیگران: حتی نوع آب و هوا و محلی که مراسم در آنجا برگزار می گردد، در رقت و انفعال انسان و یا عدم آن مؤثر است. مسجدی که ساختمانی قدیمی دارد و سال ها عزاداران با معرفت و با اخلاص در آنجا در عزای امامان(علیهم السلام) اشک ریخته اند، در تحریک عاطفه و انفعال انسان نقش مؤثر دارند.
اگر اشک نریختن همیشگی باشد، حاکی از بیماری دل است که محتاج درمان است.
6- توجه به پاداش گریه بر امام حسین(علیه السلام):
یکی از عواملی که در گریستن موثر است نظر به روایاتی است که در آن ها پاداش گریه ذکر شده است مانند:
1. امام معصوم(علیه السلام) فرمود: «هر چشمی در روز قیامت به جهت سختیها، گریان است؛ مگر چشمی که بر امام حسین(علیه السلام) گریسته باشد، خندان و بشاش است».(13)
2. امام رضا(علیه السلام) میفرماید: «گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان بزرگ را محو میکند».(14)
3. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «کسی که به یاد امام حسین(علیه السلام) به مقدار بال مگسی، اشک از چشمانش جاری شود، ثوابش بر خداوند است و خداوند به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود».(15)
4. از امام معصوم(علیه السلام) نقل شده است: «هر که بگرید یا بگریاند یا حالت اندوه و گریه داشته باشد، بر مصیبت امام حسین(علیه السلام)، بهشت برای او واجب میشود».(16)

امام رضا(علیه السلام) مى فرماید: روش پدرم امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) این بود که هرگاه ماه محرم مى رسید پیوسته غمگین بود تا دهه عاشورا سپرى شود روز عاشورا روز گریه و ماتم او بود و مى فرمود: «هو الیوم الذى قتل فیه الحسین(علیه السلام)»

7- تاسّی به پیشوایان معصوم(علیهم السلام):
اولیای الهی ازانبیا تا اوصیا همه بر حسین گریسته اند. الگوگیری از آن بزرگواران، انسان را برای گریه برسیدالشهدا(علیه السلام) تشویق می کند. در این جا به مواردی اشاره میشود:
گریه پیامبر(صلی الله علیه وآله)
طبق روایت امام صادق، روزى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وارد شد و حضرت را گریان دید. از علت گریه اش پرسید، رسول خدا فرمود: جبرئیل به من خبر داد که حسین را گروهى از امت من به قتل مى رسانند! فاطمه نیز از شنیدن این خبر به شدت گریست، ولى وقتى ازمقام بلند فرزندش به خاطر شهادت آگاه گردید، آرامش و تسکین یافت(18).
گریه امام علی(علیه السلام)
«ابن عباس» مى گوید به هنگام رفتن به «صفین» همراه امیرمؤمنان(علیه السلام) بودم. چون در کنار شط فرات به «نینوا» وارد شد، امام با صداى بلند گریست و فرمود: این محل را مى شناسى؟ گفتم: نمى شناسم، فرمود: اگر اینجا را مانند من مى شناختى، هرگز از اینجا رد نمى شدى مگر این که مثل من گریه سر مى دادى. ابن عباس گفت: حضرت گریه مفصلى کرد، به طورى که اشک از روى محاسن او جارى شد! ما هم همصدا با على(علیه السلام) گریه سردادیم بعد امام افزود: در این سرزمین که کرب و بلا نامیده مى شود، هفده نفر از فرزندان من و فاطمه به شهادت مى رسند و مدفون مى گردند(19).
گریه امام سجاد(علیه السلام)
امام سجاد(علیه السلام) که در کربلا شاهد مصائب دلخراش امام حسین و یاران با وفایش(علیهم السلام) بود، پس از واقعه عاشورا تا زمانى که در قید حیات بود، این رخداد سوزناک را فراموش نکرد و همیشه گریه و سوگوارى نمود. او هر وقت مى خواست آب بنوشد، تا چشمش به آب مى افتاد، اشک از چشمانش سرازیر مى شد. وقتى علت این کار را پرسیدند فرمود: چگونه گریه نکنم درحالى که یزیدیان آب را براى درندگان آزاد گذاشتند ولى آن را به روى پدرم بستند و او را با لب تشنه کشتند؟! هر وقت کشته شدن فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) را به یاد مى آورم، گریه گلویم را مى گیرد.(20)
امام سجاد(علیه السلام) در عزاى پدر مظلوم خویش به حدى گریست که اورا یکى از گریه کنندگان پنج گانه تاریخ لقب دادند. وقتى راز آن همه گریه را از حضرت پرسیدند، مصائب جانگداز کربلا را بازگو کرد و فرمود: «مرا ملامت نکنید. یعقوب، پس از آن که یک فرزند خود را از دست داد آنقدر گریست تا از غصه چشمهایش سفید شد، در حالى که یقین به مرگ فرزندش نداشت در حالى که من به چشم خود دیدم که در نیم روز چهارده نفر از اهل بیت(علیهم السلام) مرا سر بریدند. انتظار دارید داغ آنها از دلم بیرون برود؟!(21)
از فراق روى یک یوسف اگر یعقوب سوخت  هجر هفتاد و دو یوسف کرده خونین دل مرا
گریه امام باقر(علیه السلام)
امام باقر(علیه السلام) براى امام حسین(علیه السلام) اشک مى ریخت و به هرکس در خانه او بود دستور مى داد گریه کند. در منزل آن حضرت مجلس عزا و سوگوارى براى امام حسین(علیه السلام) تشکیل مى گردید و حاضران مصیبت آن حضرت را به هم تسلیت می گفتند.(22)
گریه امام صادق(علیه السلام)
«عبد الله بن سنان» مى گوید: در روز عاشورا به حضور امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم. حضرت را رنگ پریده و بسیار غمگین و گریان یافتم، علت را پرسیدم، فرمود: امروز عاشوراست و در چنین روزى جد ما امام حسین(علیه السلام) شهید شده است (23).
امام صادق(علیه السلام) به «ابو هارون مکفوف» دستور داد مرثیه بخواند آنگاه که وى مرثیه خود را آغاز نمود متوجه شد امام(علیه السلام) سخت گریه مى کند و زنانى که پشت پرده بودند همینکه صداى گریه امام صادق(علیه السلام) را شنیدند آنها نیز صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند؛ بعد امام فرمود: «من انشد فى الحسین شعرا فبکى وابکى عشرا کتب له الجنه» (24). «هر کس در مصیبت حسین(علیه السلام) شعر بگوید و گریه کند وده نفر را بگریاند بهشت بر او نوشته مى شود».
گریه امام کاظم(علیه السلام)
امام رضا(علیه السلام) مى فرماید: روش پدرم امام موسى بن جعفر(علیهما السلام) این بود که هرگاه ماه محرم مى رسید پیوسته غمگین بود تا دهه عاشورا سپرى شود روز عاشورا روز گریه و ماتم او بود و مى فرمود: «هو الیوم الذى قتل فیه الحسین(علیه السلام)».(25)
گریه امام رضا(علیه السلام)
امام رضا(علیه السلام) فرمود: محرم ماهى است که [حتی]اهل جاهلیت در آن ماه جنگ و خونریزى را حرام مى دانستند، ولى دشمنان در آن ماه خون ما را ریختند. حرمت ما را شکستند. زنان و فرزندان ما را به اسارت گرفتند و به خیمه هاى ما آتش زدند. اموال ما را غارت نمودند و حرمت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را در حق ما رعایت نکردند.
گریه امام زمان(علیه السلام)
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز همواره بر سید الشهدا(علیه السلام) اشک مى ریزد و مى گوید: «اى جد بزرگوار! روزگار مرا به تأخیر انداخت و نتوانستم به یارى تو بشتابم وبا دشمنانت پیکار کنم. هر صبح و شام بر مصائب تو گریه مى کنم. اگر اشک چشمم تمام شود، به جاى آن خون مى گریم».(28)
همه کس و همه چیز حتی خورشید و آسمان و زمین و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گریه مى کنند.(29)
-----------------------
پی نوشت ها:
1. مرتضی مطهری، شهید (ضمیمه قیام و انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)) ص 124.
2. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا (به نقل از صحیفه نور، ج 8، ص 70) ص 384.
3. وسائل الشیعه ، ج 11، ص 337.
4. وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 337.
5. اصول کافی ،ج 3 ،ص 329.
6. مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 94.
7. محمدی ری شهری،میزان الحکمه ، ج 4، ص 3405.
8. همان، ج 4، ص 2983.
9. شهید آیت الله دستغیب، قلب سلیم، ص 318 - 340، (با اقتباس).
10. نهج البلاغه، خطبه 113.
11. وسائل الشیعه، ج 10، ص 394، 392 ؛ علل الشرایع، ص 86.
12. مفاتیح الجنان، اعمال روز عاشورا.
13. الخصائص الحسینیه، ص 140.
14. مسند امام رضا(علیه السلام)، ج 2، ص 27.
15. بحارالانوار، ج 44، ص 291.
16. الخصائص الحسینیه، ص 142.
17. بحارالانوار، ج 44، ص 285.
18. کامل الزیارات، ص 57.
19. بحار الانوار، ج 44، ص 253 ـ 252.
20. مناقب، ج3، ص 303؛ بحار الانوار: ج 46، ص 109.
21. امالى صدوق، مجلسى، 29، ص 121.
22. وسائل الشیعة، ج 10، ص 398.
23. بحار الانوار، ج 98، ص 309.
24. کامل الزیارات، ص 104.
25.امالى صدوق، مجلس 27؛ بحار الانوار، ج 44، ص284.
26. بحار الانوار، ج 44 ، ص 284.
27. وسائل الشیعه، ج 10 ، ص 393 ،ح 5.
28. المزار الکبیر، ص 165 ـ 17 ؛ بحار الانوار، ج 98، ص 320.
29. کامل الزیارات، ص 83، 81، 90 و 1 ؛ بحار الانوار، ج 14، ص 181؛ مجمع البیان، ج 9 ص 65.

Share