شهيد كمال كورسل فرانسوی

شهيد ژوان(كمال) كورسل فرانسوی
کمال کورسل

 مقدمه:
ناممكن بود زیر بار سخنی برود كه برایش مستدل نباشد و ممكن نبود حقی را بیابد و به پشتیبانی از آن برنخیزد. در نماز جمعه اهل سنت پاریس، سخنرانی های حضرت امام(ره) را كه به فرانسه برگردان شده بود، پخش می كردند. یكی از آنها را گرفت و برای خواندنش خلوت گزید. بسیار خوشش آمد و خواست كه باز هم از این سخنرانی های برایش بیاورند و بدینسان بود كه راه «كمال» در پیش گرفت؛ رزمنده ای شد تا توان پرواز به آسمان ها را به دست آورد؛ عاشق شد تا كشته شود و بر بال فرشتگان جای گیرد.

زندگی نامه:
ژوان(كمال) كورسل فرانسوی در 1344 در شهر پاریس، پایتخت كشور فرانسه دیده به جهان گشود. پدرش، مسلمان بود و سوداگری از مراكش و مادر وی، از پیروان دین مسیح(علیه السلام) و فرانسوی. در سفری كه با پدرش به مراكش رفت، نور اسلام در دلش تابیدن گرفت؛ با كندوكاوی و جستجویی كه در آنجا به انجام رساند، به اسلام گروید و پس از بازگشت به پاریس، با شركت در نماز جمعه اهل تسنن نشان داد كه دین تازه وی، در جان و روانش جایگاهی بس والا دارد. سیر زندگیش از همان آغاز خبر از آن می داد كه كورسل هنوز گمشده راستین خویش را نیافته است. از راه همان حضورهای پی در پی نمازهای جمعه بود كه با اعلامیه ها امام(ره) آشنا شد. با خواندن چنین اعلامیه ای به امام(ره) و راهی كه برگزیده بود، باور یافت و روز به روز دلبستگیش نسبت به ایشان افزونتر شد. پس از این، با پیكارگران ایرانی پیرو خط امام(ره) در پاریس آشنایی بیشتری یافت و تا آنجا پیش رفت كه رهنمود ولی فقیه را همسان با دستور اهل بیت(علیهم السلام) برمی شمرد. كورسل نشان داد كه می توان در آن سوی آب ها و در كشوری؛ چون فرانسه زیست و به مكتب تشیع نیز گروید. از همین رو، گرچه به انقلاب اسلامی در ایران ربطی نداشت، ولی ربط پیدا كرد و در مكتب امام خمینی(ره)، شیعه شد. غروب جمعه شبی، یكی از دوستان ایرانی وی آهنگ آن كرد تا در مراسم دعای كمیل علی(علیه السلام) در كانون اسلامی دانشجویان ایرانی مقیم پاریس شركت جوید. ژوان(كمال) كورسل هم به این مراسم دعوت شده بود. در میانه دعای كمیل، ژوان(كمال) كه زبان عربی را به خاطر مراكشی بودن پدرش نیك می دانست، دگرگون شد و دعا كارگر افتاد. كنجكاویش برانگیخته شد و از دوستش پرسید، این چه دعایی بود؟ دوستش پاسخ داد: «دعایی است كه علی(علیه السلام)، امام نخست شیعیان و خلیفه چهارم شما سنی ها، به كمیل پسر زیاد یاد داد تا همیشه بخواند و مرادش را از خدا بگیرد.» همین كه از این پس پایش به دعای كمیل باز شد، دگرگونی های وجودیش یكی پس از دیگری پدیدار گشت؛ دیگر همچون برادران اهل تسنن خویش با دست بسته نماز نمی خواند. مهری گلی برداشته بود و بر آن سجده می كرد. دوست او، «شیعه» شدنش را جشن گرفت. هنگامی كه دلیل تغییر مذهبش را خواستار شدند، وی در پاسخ گفت: «دعای كمیل علی(علیه السلام) مرا شیعه كرد.» چندی نگذشت كه در تلاش برای تغییر نام خویش نیز برآمد و در پی آن اسم اسلامی «كمال» را برگزید. كمال راه كمال را با تندی می پیمود؛ مسیحی بود، مسلمان اهل سنت شد و بعد هم شیعه. او در حالی كه بیش از هفده بهار از زندگیش سپری نشده بود، به نظر می رسید كه هدفش را برگزیده است و دیگر در این راه درنگی در دل ندارد.

شهید كورسل و مهاجرت به ایران:
روزی از همین روزهای سال 1362 بود كه تصمیم بزرگ خود را گرفت و به دوستش گفت: «می خواهم به ایران بروم و طلبه بشوم.» سرانجام، با سفارت جمهوری اسلامی ایران تماس برقرار كردند و پس از هماهنگی با قم، در مدرسه علمیه حجتیه این شهر پذیرش شد. به دنبال آمدن به قم، بی تابیش فرو نشست. همیشه دوست داشت نامی از امیرمومنان(علیه السلام) روی او بماند. به همین خاطر، بیان می داشت: «به من بگویید ابوحیدر؛ این، آن رمز بین علی(علیه السلام) و من است.»(پایگاه فرهنگ پایداری، 8/12/1387) با آمدن به ایران، پنج و یا شش ماهی بیشتر نگذشته بود كه به راحتی فارسی صحبت می نمود. كتاب های «چهل حدیث» و «مسأله حجاب» را به زبان فرانسه ترجمه كرد. دیگر پرپیدا می بود كه به ایران آمده است تا شناخت خود از دین برگزیده اش را به مرحله «كمال» برساند. كمال بسیار كتاب می خواند، به ویژه كتاب های استاد شهید آیت الله مرتضی مطهری را. هنگامی كه به ایران هجرت كرد، ایران درگیر جنگ بزرگ با استكبار جهانی به سركردگی آمریكای تبهكار و صهیونیسم جهانی بود. جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در دلش شور تازه ای برپا كرد و بر آن شد تا از بركت جبهه های نبرد حق علیه باطل نیز بی بهره نماند؛ تا جایی كه بارها آهنگ رفتن به جبهه ها نمود. در آخر، هیچ چیز وی را از رفتن به دفاع مقدس بازنداشت و پیوسته می گفت: «این جنگ علیه اسلام است و من نیز كه یك مسلمان هستم، باید برای دفاع از اسلام به جبهه ها بروم.» گرچه دوستان او به شوخی به وی می گفتند: «جبهه مال ایرانی هاست، تو برو درست را بخوان؛ بر یك طلبه فرانسوی هیچ تكلیفی نیست.»، اما او هر دم یادآور می شد: «حضرت امام گفته اند: واجب است.» روزی از روزهای تیرماه 1367 به لشكر بدر رفته و به عنوان بسیجی، نام نوشته بود و در پی آن، راهی نبرد مرصاد شد؛ نبرد مرصاد، نبردی بود كه میان نیروهای انقلاب اسلامی و سازمان مجاهدین خلق ایران یا منافقین با پشتیبانی حزب بعث عراق، پس از پذیرش آتش بس در جنگ تحمیلی در سوم مرداد 1367 درگرفت. سران سازمان یاد شده كه پس از ترورهای بسیار در ایران به فرانسهگریخته بودند، با گردآوری تفاله های ضدانقلاب، همگی به صورت مزدورانی راهی عراق شدند و در خدمت صدام حسین و استكبار جهانی قرار گرفتند. پس از پذیرش آتش بس میان ایران و عراق،آنها فكر می كردند می توانند با خلوت شدن میدان جنگ خود را به تهران برسانند و فرش قرمزی برای آمریكای شكست خورده از انقلاب اسلامی ایران بگسترانند. نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی در تنگه چهار زبر نزدیك كرمانشاه در غرب ایران، منافقین را در كمینگاهی گرفتار كردند و آنها را تارومار ساختند.(ماهنامه دلتای مثبت، 1/12/1388)

شهادت
كمال پله پله راه «كمال» را می پیمود و در حالی كه هنوز بیش از یك هفته از حضورش در میدان های نبرد مرصاد سپری نشده بود، در پنجم مرداد 1367 و در بیست و چهار سالگی در منطقه اسلام آباد غرب استان كرمانشاه شربت شهادت را نوشید. او در عاشورای ایران در دفاع از خمینی كبیر، نایب امام زمان، شهید می شود و به مصداق آیه «عند ربهم یرزقون» روزی كمالش را از خدای كاملش می ستاند. به راستی كه نگاهش به ولی فقیه و پیرویش از ایشان بسیار ستودنی است. كالبد پاك آن شهید بزرگوار در ردیف دوم از قطعه هجده گلزار شهدای شهر قم در خاك آرمید. آری، شهادت پایان نیست، آغاز است؛ زایشی دیگر است در جهانی فراتر از آنكه خرد زمینی به سپهر والایش راه یابد. می توان از پاریس به ایران آمد و رزمنده ای پارسا شد و به پرواز درآمد و تا آسمان ها پركشید.

منابع:
1. پایگاه فرهنگ پایداری، كمال كورسل؛ شهید فرانسوی، 8/12/1387.
2. خبرگزاری فارس، یادی از بسیجی فرانسوی، 19/8/1389.
3. ماهنامه دلتای مثبت، ژوان كورسل، شهید فرانسوی عملیات مرصاد كه بود؟ 1/12/1388. (1157)

Share