فلسفة وجودی شیطان

 

علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» پس از بحث در آیات 11 تا 27 سوره مبارکه اعراف در بارة فلسفة وجودی حیات زمینی آدم و تلاش شیطان در این رابطه، موضوع فلسفه وجودی شیطان را به میان می کشند. و می فرمایند:

«شیطان وجودش نسبت به صراط مستقیم به منزلة کناره و لبة جاده است و همچنان که جادة بی لبه معنی ندارد و تحققش محال است، نظام تکاملی بدون شیطان در واقع تحققش محال خواهد بود. لذا بحث هایی که در مورد سجدة آدم در قرآن مطرح است در حقیقت تصویری است از روابط واقعی که بین نوع انسانی و نوع مَلک و ابلیس جاری است. چیزی که هست این واقعیت را به صورت امر و اطاعت ملائکه و استکبار شیطان و رجم و طرد او و سؤال و جواب بیان کرد».

در جاده های کوهستانی؛ لبة جاده محل سقوط، ولی وسط جاده محل امن است. از این رو می فرمایند: هر جاده ای کناره و محل سقوط دارد و محل سقوط جادة حق، همان وسوسه های شیطان است. می فرمایند:
«همچنان که جاده بی لبه معنی ندارد و تحققش محال است، نظام تکاملی بدون شیطان در واقع تحققش محال خواهد بود».

در زندگی زمینی بحث از نظام تکاملی است؛ نظام عادی که شیطان نمی خواهد. نظام تکاملی یعنی شرایطی که انسان در آن شرایط از آنچه که هست به آنچه که باید برسد سیر کند. برای رسیدن به تکامل مطلوب باید خودش تلاش کند و موانع راه را برطرف نماید و برطرف کردن این موانع به راحتی انجام نمی گیرد و اگر هم که خودش برای کسب کمالات تلاش نکند و بدون زحمت آن کمالات را به او بدهند عملاً او آن را به دست نیاورده است و سرمایة او محسوب نخواهد شد، پس اگر بنا باشد آن کمالات سرمایة انسان حساب شود، باید با تلاش خودش آن ها را به دست آورد، و وقتی خواست با تلاش خود آن کمالات را به دست بیاورد، باید از وضع قبلی، خود را آزاد کند و به سوی وضع مورد نظر سیر دهد. در این حالت است که وسوسة ماندن در وضع قبلی که با آن اُنس داشت، شروع می شود و کار شیطان در این شرایط عملی می شود که از آن گریزی نیست.

Share