مقیاس ارزیابی آدمیت خود

شما به اندازة نزدیکی به آدمیت، آدم هستید، آدمیت هم به تعلیم گرفتن اسماء است. آدم، ظرفیت گرفتن همة اسماء را دارد، پس رسماً خلیفة الله شد و هرکس به اندازه ای که قلبش محل جذب اسماء الهی باشد، رسماً آدم خواهد بود، و گرنه اسماً آدم است ولی رسماً آدم نیست، و از حقیقت خود که مقام خلیفة اللّهی است فاصله گرفته و عملاً با عالَمی غیر از عالَم حقیقی خود -که عالَم آدمیت است - به سر می برد، یعنی با «ناخودِ» خود به سر می برد و در نتیجه «بی خود» است. انسان همواره بایدبا حقیقت خود، خود را مقایسه کند تا ببیند اصلاً در مقام آدمیت وآدم بودن قرار دارد و یا از آدمیت خارج شده است. حقیقت انسانی، همان انسان کامل است و اگر حقیقت انسانیت یک ظهور بیرونی نداشت که همان پیامبر و امامِ حی حاضر باشد، انسان ها در ارزیابی خود دچار سرگردانی می شدند، چون ملاک مقایسة عینی و عملی برای ارزیابی آدمیت خود نداشتند.

پس صحبت علامه«رحمة الله علیه» این شد که به وسیله همین انسان های کامل که مظهر کل اسماء اند، معلوم می شود چه کسی چه کاره است، چه کسی درونِ شیطانی دارد و چه اندازه به شیطان نزدیک است، و چه کسی فرشته سیرت است و چه اندازه سیرت مَلَکی دارد. و به همین جهت هم حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «نَحْنُ مِیزانُ الْاَعْمال»؛[1] ما میزان اعمال هستیم، و دوری و نزدیکی بندگان از حق نسبت به ما سنجیده می شود. خیلی حرف دقیقی است، ما شیعیان بحمدالله متوجه چنین فرهنگ و سنتی شده ایم، چون می دانیم نظام عالم برای نمایش حق و باطل، ملاک دارد و با آن ملاک ها می توان حق را از باطل جدا کرد، و لذا اگر درست استفاده کنیم، هر روز از چیزی بازی نمی خوریم و گرفتار این حرف ها نمی شویم که بگوییم دیگر دورِ این حرف ها گذشته است، این ها حرف  کسانی است که از شاخص دور شده اند و یا شاخص ندارند.

دورِ انسانیت در همیشة تاریخ، به انسان کامل است. آیا اگر دیوارهای خشتی آجری شود، دورِ انسانیت هم عوض می شود؟ یا هر چه از انسان کامل فاصله بگیریم، از حقیقت خود و از انسانیت خود فاصله گرفته ایم؟ چرا می گویند با قرآن زندگی کنید تا نجات یابید. برای این که در ارتباط با قرآن و با تذکرات قرآن، معنی آدم ها برایشان گم نمی شود. این چیز ساده ای نیست. شما در بین دوستان دیده اید که وقتی کمی از دین فاصله می گیرند، در عین این که می خواهند خوب باشند، بد می شوند! چون معنی خودشان را گم می کنند. معنی ما انسان ها، انسان کامل است، دوره اش هم نمی گذرد، چون یک روز نمی شود که انسانیت ما تغییر کند و غیر انسان شویم. بله! اگر ما از انسان بودن در آمدیم و مثلاً گنجشک شدیم، حالا میزان ارزیابی ما دیگر بر اساس کمالات انسان کامل نمی تواند باشد، بلکه با حقیقت گنجشکی باید گنجشکی خود را تعیین کنیم. این است که ملاحظه می فرمائید چقدر این جمله اساسی است که حضرت می فرمایند: «ما میزان اعمال هستیم»؛ در واقع دارند از یک حقیقت موجود در این عالم خبر می دهند. برای همین هم وقتی شما صلوات بر محمد و آل محمد(علیهم السلام) می فرستید، دارید به جان اصیل خودتان نظر می کنید. پیامبر و ائمه(علیهم السلام) اصلِ اصیل انسانیت هستند. در واقع با صلوات بر آن ها، جهت جانتان را به اصل اصیل انسانیت خود می کشانید، و افق جانتان را از ویران شدن نجات می دهید.

---------------------------------------------------------------------------

[1] - «مستدرک»، ج10، ص222 - «بحار الانوار»، ج97، ص287.

Share