عطار، خیامی دیگر(بخش سوم)
بدون شک همه رباعیاتی که در مجموعه ها به نام خیام، فراهم آمده است نمی تواند از ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی ـ خیام ـ باشد. حتی رباعیاتی که نام خیام در آنها آمده است و اغلب محققان آنان را اصیل پنداشته اند. (ر.ک. فروغی/ 29) مانند این رباعی:
خیام اگر ز باده مستی، خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش(فروغی/ 100)
هر چند ترکیب کلمات و کاربرد سبکی آنها، شیوه خیامی دارد و مفهوم خوش باشی نیز از آن مستفاد می شود که صبغه اصلی اشعار خیام است.
مرحوم فروغی و دکتر غنی، با تردید 178 رباعی، صادق هدایت 143 رباعی (ترانه های خیام، 1353)، حسن دانشفر 85 رباعی (با مقدمه مینوی، بی تا) و محمد رمضانی (1315) حدود 480 رباعی را به نام خیام در مجموعه رباعیات به چاپ رسانده اند، دیگران هم اغلب براساس تحقیق مرحوم فروغی و دکتر غنی، رباعیات خیام را کمتر و بیشتر پنداشته اند، که البته همگی اذعان دارند که صحیح ترین و اصیل ترین رباعیات خیام را باید در کتاب «رباعیات حکیم خیام نیشابوری» تصحیح این دو بزرگوار دانست. با جست و جو در کتاب مختارنامه عطار، بعضی از رباعیاتی را که محققان به نام خیام ضبط کرده اند در این کتاب ـ گاهی با جزیی اختلافی ـ می توان دید.
این نکته قابل تأکید است که 103 سال بعد از مرگ خیام، اولین رباعیات او در کتاب مرصادالعباد از قلم عارفی چون نجم الدین رازی ـ که ضد فلسفه است ـ نگاشته شده، در حالی که مختارنامه را خود عطار نیشابوری در 50 باب تدوین کرده، بعضی رباعیات را شسته، و خود نپسندیده است، و باقی را به صورت مجموعه ای مدون و با موضوع بندی خاص خود، تدوین کرده است.
قدیمی ترین نسخه ای از آن، که مورد استفاده آقای شفیعی کدکنی قرار گرفته، نسخه مورخ به سال 731 و نسخه اساس مورخ به سال 826 است، که احتمال ورود رباعی هایی از سایر گویندگان در آنها کمتر می رود، در حالی که متنی که پروفسور رُزن آلمانی، از روی آن رباعیات خیام را به آلمانی ترجمه کرد، مورخ 721 و شامل 329 رباعی بوده است «اما کتاب و کاغذ آن به طور وضوح، نشان می دهد که تاریخ زمانش، از نسخه اولی ـ نسخه بودلیان مورخ 861 ـ دیرتر است و دکتر رزن احتمال می دهد که این متن، از روی نسخه ای که در 721 هجری نگاشته شده، استنساخ شده باشد و نسخه نویسان، تاریخ نسخه خود را جلوتر گذاشته اند» (شجره، حسین، 132/175).
که البته در عین صائب بودن رأی دکتر رزن، باید اذعان کرد که این مجموعه ـ و هر مجموعه دیگری از رباعیات خیام ـ به مرور ایام گرد آمده و هرگز نسخه ای مدون از مجموعه رباعیات، از خیام یا شاگردان او پدید نیامده است.
با مقایسه مجموعه های رباعیات خیام، با مختارنامه، علاوه بر شباهت های فکری پنجگانه فوق الذکر به بعضی از رباعیات برمی خوریم که مشترکاً در مختارنامه و سایر مجموعه ها ـ گاهی بعینه و گاهی با تغییر جزیی کلمات ـ آمده است، از جمله: خیام:
بر مفرش خاک، خفتگان می بینم
در زیر زمین نهفتگان می بینم
چندان که به صحرای عدم می نگرم
ناآمدگان و رفتگان می بینم(فروغی/ 102) (هدایت/ 85)
عطار:
بر بستر خاک، خفتگان می بینم
در زیر زمین نهفتگان می بینم
چندان که به صحرای عدم می نگرم
ناآمدگان و رفتگان می بینم(مختارنامه/ 121)
خیام:
چون عهده نمی کند کسی فردا را
حالی خوش دار، این دل پرسودا را
می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را(فروغی/ 71) (هدایت/ 104)
عطار:
چون عهده نمی کند کسی فردا را
یک امشب خوش کن دل پرسودا را
می نوش به نور ماه، ای ماه، که ماه
بسیار بتابد که نیابد ما را(مختارنامه/ 211)
خیام:
بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو، که امروز خوش است(فروغی/ 75) (هدایت/ 106) (دانشفر/ 187)
عطار:
بر چهره گل، شبنم نوروز خوش است
در باغ و چمن روی دل افروز خوش است
از دی که گذشت، هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو، که امروز خوش است(مختارنامه/ 210)
خیام:
می خور که فلک بهر هلاک من و تو
قصدی دارد به جان پاک من و تو
در سبزه نشین و می روشن می خور
کاین سبزه بسی دَمَد ز خاک من و تو
عطار:
می خور، که فلک بهر هلاک من و تو
قصدی دارد به جان پاک من و تو
بر سبزه نشین، که عمر بسیار نماند
تا سبزه برون دَمَد ز خاک من و تو(مختارنامه/ 213)
خیام:
مهتاب، به نور دامن شب بشکافت
می نوش، دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش، که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت(فروغی/ 82) (هدایت/ 106)
عطار:
مهتاب، به نور، دامن شب بشکافت
می خور که دمی خوش تر از این نتوان یافت
خوش باش و بیندیش که مهتاب بسی
خوش بر سر خاک یک به یک خواهد تافت(مختارنامه/ 211)
علاوه بر این تکرارها، تعداد بسیاری از رباعیات عطار ـ در مختارنامه ـ با مضمون بعضی رباعیات خیام، مانند است و تفکراتی چون تفکرات او، در آنها می توان دید از جمله:
عطار:
ای دل! دیدی که هر چه دیدی هیچ است؟
هر قصه دوران که شنیدی، هیچ است
چندین که ز هر سوی دویدی هیچ است
و امروز که گوشه ای گزیدی هیچ است(مختارنامه/ 48)
خیام:
دنیا دیدی و هر چه دیدی، هیچ است
و آن نیز که گفتی و شنیدی، هیچ است
سرتاسر آفاق دویدی هیچ است
و آن نیز که در خانه خزیدی، هیچ است(هدایت/ 101) (رمضانی/ رباعی89)
این رباعی در «فروغی» نیامده است، ولی در نسخه های دیگر علاوه بر رباعی مذکور، رباعی دیگری نیز با همین ردیف آمده است:
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمة نای عراقی هیچ است
هر چند در احوال جهان می نگرم
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است(هدایت/ 110) (رمضانی/ رباعی91)
عطار:
پیش از من و تو، پیر و جوانی بوده است
اندوهگنی و شادمانی بوده است
جرعه مفکن بر دهن خاک، که خاک
خاک دهنی چون نقل دانی بوده است(مختارنامه/ 120)
خیام:
پیش از من و تو، لیل و نهاری بوده است
گردنده فلک نیز به کاری بوده است
زنهار قدم به خاک آهسته نهی
کان مردمک چشم نگاری بوده است(فروغی/ 38) (رمضانی، رباعی51)
که از نظر مفهوم یکی است (در متن فروغی مصراع سوم بدین صورت است: «هر جا که قدم نهی تو بر روی زمین» و معلوم می شود که رباعی، از سینه ها و با دگرگونی های شفاهی، ثبت شده است. رباعی منقول در متن فروغی، از کتاب نزهه المجالس است که به سال 731، یعنی حدود 214 سال پس از مرگ خیام نوشته شده است.
عطار:
روزی که بود روز هلاک من و تو
از تن برهد روان پاک من و تو
ای بس که نباشیم وز این طاق کبود
مه می تابد بر سر خاک من و تو(مختارنامه/ 211)
دو رباعی با همین قافیه و ردیف، در مجموعه رباعیات خیام دیده می شود:
از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
وانگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو(فروغی/ 108) (دانشور/ 235) (رمضانی، رباعی394، با اندک تغییری)
و دیگری:
می خور که فلک بهر هلاک من و تو
قصدی دارد به جان پاک من و تو
در سبزه نشین و می روشن می خور
کاین سبزه برون دمد ز خاک من و تو(رمضانی، رباعی396)
متأسفانه نسخه چاپ کلاله خاور ـ رمضانی ـ مشخص نکرده است که رباعی ها را از کدام مجموعه چاپ کرده است، زیرا اگرچه در مقدمه، قدری از تحقیقات مرحوم فروغی را آورده است ولی تعداد رباعیاتی که آورده تقریباً 5/2 برابر نسخه فروغی است، وگرنه تفاوت این دگرگونی ها بهتر مشخص می شد.
خیام، رباعی با ردیف ای ساقی و به مضمون ذیل دارد:
تا چند حدیث پنج و چار، ای ساقی!
مشکل چه یکی چه صد هزار، ای ساقی!
خاکیم همه، چنگ بساز، ای ساقی
بادیم همه باده بیار، ای ساقی!(فروغی/ 113)
که در نسخه رمضانی، در مصراع سوم به جای «ای ساقی!»، «ای مطرب» آمده است که با چنگ مناسب تر است (رمضانی، رباعی440) در ترانه های خیام رباعی دیگری با ردیف «ای ساقی» و با قافیه ای دیگر آمده است:
آنان که ز پیش رفته اند، ای ساقی
در خاک غرور خفته اند، ای ساقی!
رو باده خور و حقیقت از من بشنو
باد است هر آنچه گفته اند، ای ساقی!(هدایت/ 72) (صافی/ 109)
رباعی دیگری، با ردیف «ای ساقی» در رمضانی (رباعی 441) آمده است که بسیار سخیف و غیرهنری است و مشخص نیست که آن را از کجا به نام خیام ثبت کرده است:
تا چند ز یاسین و برات، ای ساقی!
بنویس به میخانه برات، ای ساقی!
روزی که برات ما به میخانه برند
آن روز، به از شب برات، ای ساقی!
در ترجمه عربی رباعیات خیام، نیز رباعیی با همین ردیف آمده است که ظاهراً دگرگون یافته رباعی منقول از فروغی است:
در سنگ اگر شوی چو نار، ای ساقی!
هم آب اجل کند گذار، ای ساقی!
خاک است جهان، غزل بگو، ای مطرب
با دست نفس، باده بیار، ای ساقی(صافی/ 106)
نیز رباعی دیگری با ردیف ساقی، که مسلم است از خیام نیست (ص107).
عطار نیشابوری 13 رباعی با ردیف «ای ساقی» و با مضامینی بسیار نزدیک به رباعی منقول در فروغی دارد:
تا کی گویی ز چار و هفت، ای ساقی!
تا چند ز چار و هفت، تفت ای ساقی!
هین قول بگو که وقت شد، ای مطرب!
هین باده بده که عمر رفت، ای ساقی!(مختارنامه/ 209)
یا:
چون گل بشکفت در بهار، ای ساقی!
تا کی نهدم زمانه خار، ای ساقی!
در پیش بنه صراحی و بر کف جام
با سبز خطی به سبزه زار، ای ساقی!(همان/ همان ص)
یا:
شمع است و شراب و ماهتاب، ای ساقی!
شاهد ز شراب، نیم خواب، ای ساقی!
از خاک مگو، وین دل پرآتش نیز
بر باد مده بیار آب، ای ساقی!
آیا صرف نظر از مثنوی های چهارگانه و تفکرات ناب عرفانی و غزلیات ـ که نابترین لحظه های عارفانه و گاه عاشقانه عطار است ـ عطار، در بعضی رباعیات، خیامی دیگر نیست؟ و همان تفکرات ناب فلسفه خیامی را دنبال نمی کند؟
این ها پرسش هایی است که تحقیقی بیشتر می طلبد.
اجزای زمین، تن خردمندان است
ذرات هوا، جمله لب و دندان است
بندیش که خاکی که برو می گذری
گیسوی بتان و روی دلبندان است(مختارنامه/ 120)
و:
هر سبزه و گل که از زمین بیرون رُست
از خاک یکی سبزه خط گلگون رست
هر نرگس و گل کز کُه و هامون رُست
از چشم بُتی وز جگری پرخون رُست(مختارنامه/ 120)
-----------------------
منابع و مآخذ:
1ـ اشرف زاده، رضا، گزینه رباعیات عطار نیشابوری، اساطیر، تهران، 1377.
2ـ انصاری، خواجه عبدالله، رسائل جامع خواجه عبدالله انصاری، تصحیح دستگردی، وحید، کتاب فروشی، تهران، 1349.
3ـ برتلس، یوگنی، رباعیات عمر خیام، انتشارات گام، تهران، بهار62.
4ـ بهاریان، اکبر، خیام و فیتز جرالد، انتشارات بامداد، تهران، 1345.
5ـ جعفری، محمدتقی، تحلیل شخصیت خیام، انتشارات کیهان، تهران، 1368.
6ـ دانشفر، حسین، درباره رباعیات عمر خیام (با مقدمه مینوی، مجتبی)، انتشارات اسکندری، تهران، بی تا.
7ـ رمضانی، محمد، رباعیات حکیم عمر خیام (تصحیح و مقابله)، کلاله خاور، تهران، 1315.
8ـ رودکی، ابوجعفر، دیوان شعر رودکی، شعار، جعفر، نشر قطره، چاپ دوم، تهران، 1380.
9ـ شجره، حسین، تحقیق در رباعیات و زندگانی خیام، کتاب فروشی اقبال، تهران، 1320.
10ـ شفیعی کدکنی، محمدرضا، زبور پارسی، آگه، تهران، 1378.
11ـ شفیعی کدکنی، محمدرضا، گزیده دیوان شمس، کتاب های جیبی، تهران، 1352.
12ـ شمس قیس رازی، المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح دوباره مدرس رضوی، انتشارات تهران، تهران، 1314.
13ـ صافی، سیداحمد، رباعیات حکیم عمر خیام با ترجمه به شعر عربی، انتشارات فروغی، بی جا، بی تا.
14ـ صدیقی نخجوانی، خیام پنداری و پاسخ افکار قلندرانه او، کانون انتشارات محمدی، تهران، 1347.
15ـ صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، ابن سینا، تهران، 1347.
16ـ غزالی، ابوحامد امام محمد، خدیوجم، حسین، انتشارات علمی فرهنگی، چ یازدهم، تهران، 1383.
17ـ فروغی، محمدعلی و دکتر غنی، رباعیات حکیم خیام نیشابوری، شرکت سهامی چاپ نگین، تهران، 1321.
18ـ محجوب، محمدجعفر، سبک خراسانی در شعر فارسی، انتشارات فردوسی، تهران، بی تا.
19ـ محمدبن منور، اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، شفیعی کدکنی، محمدرضا، آگاه، تهران، 1366.
20ـ نظامی عروضی، سمرقندی، چهار مقاله، معین، محمد، انتشارات جامی، تهران، 1372.
21ـ یان ریپکا، تاریخ ادبیات، ترجمه شهابی، عیسی، چاپ اول، تهران، 1354.
بازنشر از : نشریه پایگاه نور شماره 19.
----------------------------------------------
پی نوشت:
*استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
افزودن دیدگاه جدید